نویسنده: لیلا نعمتی
مولای متقیان حضرت علی(ع) در انگیزش یاران به پیکار با دشمن ضمن خطبه 124 فرموده اند: «زره پوشان را در صفوف مقدم جای دهید و پس پشتشان دیگر نیروها را پشتیبان سازید، دندانها را به هم بفشارید تا مقاومت جمجمهها را در برابر شمشیر فزونی بخشد و در برابر نیزهها پیچ و خم به خود دهید زیرا با این کار سرنیزههای دشمن میلغزد و کمتر کارگر میشود. چشمها را فرو بندید که ایستادگی در مقابل سختیها را افزون میکند و قلب را استواری میبخشد. دم فرو بندید و صداها را بمیرانید که در طرد سستی تاثیری بسزا دارد».
سراسر رهنمود فوق تدبیر و درایت مدیریتی و نظامی یک رهبر را نشان میدهد و بیان کننده تاکتیکهای نظامی ضروری زمان خویش است. همچنین مطالبی را که امام در خطبه مذکور فرمودهاند از لحاظ عملی و علمی ثابت شده است. چرا که دانش بشری و تجربه افراد مبین و موید آن است که دندان به هم ساییدن و فشردن، صدا را در گلو حبس کردن، مقاومت و ایستادگی بدن و شدت عمل را افزایش داده و باعث کاهش زوال و سستی اعضاء و جوارح میشود.
در بخش دیگر خطبه فوق مضمون خطبه 123 را به صورتی دیگر تکرار شده مییابیم: « هرکسی هماورد خود را پاسخگو باشد و برادر همرزمش را با دیده مواسات بنگرد و مباد که حریف را به برادر خود وانهد و او را تنها به دو هماورد بسپارد».
منظور از برادر در کلام فوق و خطبه 123 برادر ایمانی میباشد زیرا به فرموده کتاب مبین اسلام انما المومنون اخوه(حجرات 10) همه با هم برادرند . همان طور که از رهنمود فوق بر میآید در میدان نبرد هرکس باید با دفاعی محکم پاسخ دشمن و حریف خود را بدهد و در مورد همرزم خود انصاف را اجرا کند و حریف خود را هرگز به همرزم خویش وانگذارد و هرگز تحت هیچ شرایطی همرزم خود را که حکم برادر با او دارد با دو حریف تنها نگذارد بلکه از همرزم خویش باید مثل جان و هستی خود دفاع کند آن گونه که دوست دارد به هنگام ضعف و تنهایی از او دفاع شود. این گونه پیامهای اخلاقی در مورد جنگ بیشتر مربوط به جنگهای تن به تن میباشد ولی میتوان این پیام اخلاقی را در زندگی روزانه خویش نیز به کار بندیم. شاید امروزه خوشبختانه میدان نبردی نباشد اما میتوان از برادران و خواهران ایمانی خویش که در سراسر دنیا پراکندهاند اگر ظالمی زندگی را بر کام آنها تلخ میکند و حق حیات آنها را به مخاطره میاندازد، حداقل آنها را میتوان با دفاع زبانی و قلبی تنها نگذاشت.
حضرت علی (ع) در قسمتی از نامه خویش به معقلبنقیس ریاحی هنگامی که او را با سه هزار سرباز به سمت پیش طلایگی سپاه خود به شام فرستاد ( نامه 12) به او سفارش نمودند که: « و لاتقاتلن الا من قاتلک و جز با آن کس که به جنگ تو پیش آید نبرد مکن». بار دیگر یک پیام اخلاقی در مورد جنگ در نامه فوق ( نامه 12) به چشم میخورد با توجه به اینکه نبرد و جنگ با دشمن متجاوز ضروری است و اجازه ستیز با دشمنان و احقاق حق از طرف خداوند داده شده است اما با توجه به حساسیت و اثرات سوء و جبران ناپذیر جنگ تنها باید با کسانی نبرد کرد که اعلان جنگ کرده و به حدود جامعه دیگر تجاوز مینمایند. امام اول شیعیان در بخشی از نامه فوقالذکر به معقل بن قیس ریاحی فرمودهاند: «آن گاه که به دشمن برخوردی در میان یاران خویش قرار گیر و مانند کسی که میخواهد آتش جنگ برافروزد به دشمن نزدیک مشو. نیز مانند کسی که از سختی جنگ میترسد از او دوری مکن تا فرمان من به تو برسد و زنهار که کینه توزی دشمن تو را به نبرد با او برنینگیزد مگر آنکه خصم را به راه حق خوانده و حجت بر آنان تمام کرده باشی».
در مطلب فوق سه مبحث مهم به چشم میخورد که اندکی هر یک را شرح میدهیم:
1- سفارشات فوق نه تنها، فقط برای معقل بن قیس ریاحی، به عنوان فرمانده سپاه لازم و درخور توجه میباشد بلکه توجه به آنها برای تمامی فرماندهان سپاه و نیروی نظامی ضروری است.
فرمانده قوای نظامی نقش الگو را برای سربازان بازی میکند. در صورتی که فرمانده با شجاعت و درایت، سربازان را به جنگ با دشمن دعوت نماید سربازان به پشتوانه فرماندهی دلیر دلگرمی پیدا کرده و بردشمن فائق میآید. اما گر فرمانده به خود ترس راه دهد و آثار این ترس برای سربازان آشکار شود نه تنها نمی تواند با تدابیر برتر سپاه را هماهنگ و از پراکندگی باز دارد بلکه ترس بر کل سپاه حاکم شده و مانع از پیروزی آنها و نبرد شجاعانه و استقامت در برابر دشمنان میشود. همچنین نقطه دلگرمی دیگر برای سپاه این است که فرمانده خود را در بین خود در میدان نبرد حی و حاضر ببینند. از این روست که حضرت علی(ع) به فرمانده سپاه خویش دستور داده است که به هنگام رویارویی با دشمن در میان یاران خویش قرار گیرد.
2- خصومت شخصی نباید عامل نبرد ملتها با هم شود. هرگز نباید خصومت و عداوت شخصی حاکمان و رهبران و یا فرماندهان لشکریان ملتی را به نبرد با ملت دیگر برانگیزد بلکه نبرد تنها دفاع از آرمانهای ملی و امنیت ملتهاست در برابر تعرضات دشمنی متجاوز و نباید جان هزاران نفر و اموال عمومی را برای کشورگشایی و یا کینه توزیهای شخصی قربانی کرد.
3- در جنگ طرفین نبرد هر دو متحمل خسارتهای سنگینی میشوند که اثرات این خسارتها تا چندین نسل نیز زیانبار میماند. بنابراین تا آنجا که ممکن است باید از جنگ و نبرد پرهیز و اجتناب نمود و قبل از شروع جنگ وقتی که ملتی مورد تجاوز قرار میگیرد باید دشمن را به راه حق فراخواند و او را به صلح و توقف تجاوزگری نسبت به ملت خویش و حل مسالمت آمیز مسئلهای که باعث تجاوز شده دعوت نمود و در واقع حجت را بر او تمام کرد. اگر دشمن باز راه حق و صلح را نپذیرفت و از عصیانگری و تجاوز دست برنداشت در این صورت واجب میگردد که با تمام توان و نیروها در مقابل متجاوز ایستادگی نمود و او را به سختی سرکوب کرد. حضرت علی(ع) در بخشی از نامه خویش به مالک اشتر فرمودهاند: «از آشتی با دشمن وقتی او تو را به آن فراخواند و خشنودی خدای در آن باشد روی مپیچ که سپاهیان تو را مایه آسایش است و اندوه تو را وسیله آرامش و شهرهای تو را پایه ایمنی. اما بهوش باش که از دشمن پس از آشتی برحذر باشی چه بسا که دشمن به فریب و مکر به تو نزدیک گردد تا تو را غافلگیر کند حالیا شیوه احتیاط و دور اندیشی از دست مگذار و به دشمن گمان نیکو مبر. اگر با دشمن پیمان بستی یا در پناه خود او را امان دادی به آن وفا کن پیمان نگه دار و تا پای جان بر سر آن استوار باش چه هیچ یک از فریضههای خدای پاک همچون وفای به عهد نیست که مردم همه با داشتن اندیشههای گوناگون و اختلاف عقیده در بزرگ داشتن آن یکدل باشند».
این بیان امام علی(ع) در واقع نقد تفکر پاسیفیسم( Pacifism= صلح طلبی) میباشد که پیروان این مکتب با توسل به جنگ مخالفند، بلکه پس از دفاع مقدس اگر دشمن پیشنهاد صلح داد باید آن را پذیرفت چرا که زندگی در صلح و آرامش موجب خشنودی خدا و آرامش و آسایش بندگان او میشود بنابراین اگر دشمن جامعهای، تقاضای صلح و آشتی نمود با توجه به اثرات سوء جنگ باید صلح او را پذیرفت اما نباید از آن دشمن پس از انعقاد پیمان صلح و یا قرارداد آتش بس غفلت نمود و به او اطمینان و اعتماد کرد و نباید فراموش کرد که آنها روزی دشمن ملت و اموال و خون مردم بودند و بزرگان فرمودهاند:« بر عجز و ناتوانی دشمن رحم مکن که اگر توانا و قادر شود بر تو نبخشاید و کینه دیرینه خویش را چون خنجری در شکم تو فرو برد».
منابع
روزنامه رسالت، شماره 7157 ، 28/9/89، صفحه 18