مسأله ی امامت یکی از مسائل مهم کلامی نزد شیعه به حساب می آید و اساس هر خلافی از اختلافات در امامی است که اطلاعتش واجب شمرده شده است و بقیه ی اختلافات همه به این مسأله باز می گردد. شیعه دوازده امامی از مهم ترین فرقه های شیعی بلکه تنها فرقه ی اساسی موجود در عالم معاصر به حساب می آید. این فرقه در ایمان و اعتقادش به دوازده امام بر نصوصی تکیه کرده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر آن ها از جانب خداوند تاکید داشته است و آخر آن ها حضرت مهدی علیه السلام است، آنان معتقدند که او زنده بوده و منتظر امر الهی به خروج و ظهور می باشد.
سؤالی که گاهی در رابطه ی با حضرت مهدی علیه السلام مطرح می شود این که شیعه ی دوازده امامی از طرفی برای امامت مقام و ارزشی خاص قائل است. و ازطرفی دیگر بر ضرورت وجود امام معصوم از عقل و نقل ادله ای اقامه می کند و نیز برای امام معصوم وظایف سنگینی از جمله هدایت بشر مقرر کرده است. این تفاصیل انسان را گاهی با اشکال مواجه می سازد که آیا غیبت امام زمان علیه السلام با وظیفه ی امام معصوم که شیعه معین کرده منافات ندارد؟ در این بحث درصدد تبیین این موضوع و بررسی اشکال و حل آن می باشیم. لکن قبل از هر چیز اشاره ای به روایات غیبت می کنیم.
هر یک از امامان معصوم خبر از غیبت امام دوازدهم حضرت مهدی علیه السلام در آخر الزمان داده اند. اینک از هر یک از آنان روایتی نقل می کنیم:
1- گواهی رسول خدا صلی الله علیه و آله
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «… ثم یغیب عنهم امامهم و یکون له غیبتان، احداهما اطول من الأخری… الحذر الحذر اذا فقد الخامس من ولد السابع من ولدی» ؛(1) «… سپس امام شما از بین شما غائب می شود و برای او دو غیبت است که یکی از آن دو از دیگری طولانی تر است… مواظب باشید زمانی که پنجمین از اولاد هفتمین از اولادم غائب شود».
2- گواهی امیرالمؤمنین علیه السلام
ازامیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمود: «و لیبعثن الله رجلا من ولدی یطالب بدمائنا، ولیغیبن عنهم…» ؛(2) «و به طور حتم خداوند مردی از اولاد مرا می فرستد تا طلب کننده ی خون بهای ما باشد، و نیز به طور حتم او از بین شما غائب خواهد شد…».
3- گواهی امام حسن علیه السلام
از امام حسن علیه السلام نقل شده که فرمود: «التاسع من ولد أخی الحسین، ابن سیده الاماء، یطیل الله عمره فی غیبته، ثم یظهره بقدرته فی صوره شاب ذی اربعین سنه، ذلک لیعلم ان الله علی کل شییء قدیر» ؛(3) «نهمین از اولاد برادرم حسین، فرزند بهترین کنیزان است. خداوند عمر او را در غیبتش طولانی گرداند، آن گاه او را به قدرتش به صورت جوانی چهل ساله ظاهر کند، تا معلوم شود که خدا بر هر کاری قدرت دارد».
4- گواهی امام حسین علیه السلام
از امام حسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «قائم هذه الأمه هو التاسع من ولدی، و هو صاحب الغیبه، و هو الذی یقسم میراثه و هو حی» ؛(4) «قائم این امت همان نهمین از اولاد من است، و او صاحب غیبت است. او کسی است که در حال زنده بودن اموالش تقسیم می گردد».
5- گواهی امام زین العابدین علیه السلام
از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: «ان للقائم منا غیبتین: احداهما اطول من الأخری… و اما الأخری فیطول أمدها حتی یخرج من هذا الأمر اکثر من یقول به، فلا یثبت علیه الا من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا و سلم لنا اهل البیت» ؛(5) «همانا برای قائم از ما دو غیبت است که یکی از آن دو از دیگری طولانی تر می باشد… و دیگری چندان مدتش طولانی شود که بیشتر افراد قائل به امامت او از این امر خارج گردند، و تنها کسانی بر این امر ثابت قدم بمانند که یقینشان قوی و معرفتشان صحیح باشد و در دلشان تنگی از آنچه ما حکم کرده ایم نیابند و تسلیم ما اهل بیت باشند».
6- گواهی امام باقر علیه السلام
صدوق به سندش از امام باقر علیه السلام نقل کرده که در ذیل آیه ی: (قل أرءیتم ان أصبح مآؤکم غورا فمن یأتیکم بمآء معین)(6) فرمود: «هذه نزلت فی القائم (الامام)، یقول: ان اصبح امامکم غائبا عنکم لاتدرون این هو، فمن یأتیکم بامام ظاهر یأتیکم بأخبار السماء و الأرض و حلال الله عزوجل و حرامه. ثم قال علیه السلام: و الله ما جاء تأویل هذه الآیه و لابد أن یجییء تأویلها»؛(7) «این آیه در شأن قائم (امام) نازل شده و می فرماید: اگر امام شما از میان شما غائب شد و ندانستید که کجاست پس چه کسی است که برای شما امام را ظاهر کند تا برای شما خبرهای آسمانی و زمینی آورده و از حلال و حرام خدای عزوجل خبر دهد؟ آن گاه فرمود: به خدا سوگند! هنوز تأویل آیه نرسیده است و به طور حتم تأویل آن خواهد رسید».
7- گواهی امام صادق علیه السلام
صدوق به سندش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: «من اقر بجمیع الائمه و جحد المهدی کان کمن اقر بجمیع الأنبیاء و جحد محمدا نبوته. فقیل له: یا بن رسول الله! فمن المهدی من ولدک؟ قال: الخامس من ولد السابع یغیب عنکم شخصه و لایحل لکم تسمیته»؛(8) «هر کس به (امامت) تمام امامان اعتراف کند ولی مهدی را منکر شود به مانند آن است که به جمیع انبیا اقرار کرده ولی نبوت محمد را انکار کرده است. به حضرت عرض شد: ای فرزند رسول خدا! مهدی از اولاد شما کیست؟ فرمود: پنجمین از اولاد هفتمین که شخص او از میان شما غائب خواهد شد و نام بردن او برای شما حلال نخواهد بود».
8- گواهی امام کاظم علیه السلام
صدوق به سندش از یونس بن عبدالرحمن نقل کرده که گفت: بر موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم و به او عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! آیا شما قائم به حق هستید؟ حضرت فرمود: «انا القائم بالحق، ولکن القائم الذی یطهر الأرض من أعداء الله عزوجل یملأها عدلا کما ملئت جورا و ظلما هو الخامس من ولدی، له غیبه یطول أمدها…»(9) «من برپا کننده ی حق هستم ولی قائمی که زمین را از دشمنان خدای – عزوجل – پاک کند و آن را پر از عدل نماید آنگونه که از جور و ستم پر شده باشد، پنجمین از اولاد من است، برای او غیبتی است که زمان آن طولانی است…».
9- گواهی امام رضا علیه السلام
صدوق به سندش از امام رضا علیه السلام نقل کرده که خطاب به دعبل فرمود: «… یا دعبل! الامام بعدی محمد ابنی و بعد محمد ابنه علی و بعد علی ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجه القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره…»؛(10) «ای دعبل! امام بعد از من محمد فرزند من است و بعد از محمد فرزند او علی است و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم که در غیبتش به انتظار اویند و هنگام ظهورش او را اطاعت کنند…».
10- گواهی امام جواد علیه السلام
صدوق به سندش از حضرت عبدالعظیم حسنی نقل کرده که امام جواد علیه السلام به من فرمود : «یا ابا القاسم! ان القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته ویطاع فی ظهوره، و هو الثالث من ولدی…»؛(11) «ای ابا القاسم! همانا قائم از ما همان مهدی است که باید در غیبتش انتظار (ظهور) او را داشت و هنگام ظهورش او را اطاعت کرد. و او سومین از اولاد من است…».
11- گواهی امام هادی علیه السلام
صدوق به سند خود از ابی هاشم داود بن قاسم نقل کرده که گفت: از ابو الحسن صاحب عسکر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «الخلف من بعدی ابنی الحسن، فکیف لکم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: و لم جعلنی الله فداک؟ فقال : لأنکم لاترون شخصه و لایحل لکم ذکره باسمه. فقلت: فکیف نذکره؟ قال: قولوا: الحجه من آل محمد» ؛(12) «جانشین بعد از من فرزندم حسن است، پس چگونه است شما را به جانشین بعد از جانشین؟ عرض کردم: چرا، خداوند مرا فدای تو گرداند؟ حضرت فرمود: زیرا شما شخص او را مشاهده نمی کنید و حلال نیست که اسم او را بر زبان جاری سازید. عرض کردم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ حضرت فرمود: بگویید: حجت از آل محمد».
12- گواهی امام عسکری علیه السلام
امام عسکری علیه السلام خطاب به احمد بن اسحاق فرمود: «… یا احمد بن اسحاق! مثله فی هذه الأمه مثل الخضر، و مثله مثل ذی القرنین، و الله لیغیبن غیبه لاینجو فیها من الهلکه الا من ثبته الله عزوجل علی القول بامامته و وفقه (فیها) للدعاء بتعجیل فرجه…» ؛(13) «… ای احمد بن اسحاق! مثل او – حضرت مهدی علیه السلام- در این امت همانند خضر است، و نیز مثل او مثل ذوالقرنین می باشد. به خدا سوگند! به طور حتم غیبتی خواهد کرد که در آن هیچ کس از هلاکت نجات نخواهد یافت مگر کسی که خدای – عزوجل- او را بر اعتقاد به امامتش ثابت کرده و او را در عصر غیبتش بر دعای به تعجیل فرجش موفق گرداند».
13- گواهی امام زمان علیه السلام
امام زمان علیه السلام در توقیعی که به علی بن محمد سمری داشت فرمود: «یا علی بن محمد سمری! اسمع، اعظم الله اجر أخوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته أیام، فاجمع امرک و لاتوص الی أحد یقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التامه، فلاظهور الا بعد اذن الله تعالی ذکره، و ذلک بعد طول الامد وقسوه القلب و امتلآء الأرض جورا…» ؛(14) «ای علی بن محمد سمری! گوش فراده، خداوند اجر برادرانت را درباره ی تو عظیم گرداند، تو بعد از شش روز از دنیا رحلت می کنی، پس کارهایت را تمام کن، و بر هیچ کس وصیت مکن تا بعد از رحلتت جانشین تو گردد، زیرا غیبت کامل فرا رسیده است و ظهوری نیست مگر بعد از اذن خداوند متعال و آن بعد از مدتی طولانی است که قلب ها قساوت پیدا کرده و زمین پر از ظلم شده است…».
پینوشت:
1- بحارالانوار ج 52 ص 380.
2- غیبت نعمانی ص 140، ح 1.
3- کمال الدین ج 1 ص 315، ح 2.
4- کمال الدین ج 1 ص 317، ح2.
5- کمال الدین ج 1 ص 323، ح 8 .
6- سوره ملک، آیه 30.
7- کمال الدین ج 1 ص 325 – 326.
8- کمال الدین ج 2 ص 333 ح 1.
9- کمال الدین ج 2 ص 361، ح 5.
10- کمال الدین ج 2 ص 371، ح 5.
11- کمال الدین ج 2 ص 377، ح1.
12- کمال الدین ج 2 ص 381.
13- کمال الدین ج 2 ص 384، ح1.
14- بحارالانوار ج 52 ص 151، ح1.
منبع: کتاب امامت و غیبت