مواضع امام حسین (ع) در مقابل معاویه(1)

مواضع امام حسین (ع) در مقابل معاویه(1)

نویسنده: علی حسین زاده

پیش گفتار

امامان شیعه، جانشینان به، حق انبیاء و وارث رسالت رسولان اند که ازسوی حق تعالی برای هدایت بشر و نجات انسانها برگزیده شده اند. سیرقهقرایی جامعه به سمت آداب وسنن جاهلیت، درعصرامام حسین (ع) با روی کارآمدن بنی امیه شروع شد. آن حضرت دوبرخورد متفاوت را با سران بنی امیه را آغاز کرد:
ده سال سکوت اعتراض آمیزهمراه با روشنگری در زمان معاویه، و اقدام دوم، قیام کربلای 61 هجری درمقابل یزید که باعث شهادت ایشان گردید.
دراین تحقیق برآنیم که ببینیم که آیا ابا عبدالله (ع) در ده سالی که امامتشان مصادف با حکمرانی معاویه بود، برای هدایت مردم حرکتی از خود نشان داد یا نه؟ آیا ازاسلام در مقابل توطئه های بنی امیه محافظت کرد؟ ودربرابراقدامات انحراف آمیز معاویه مثل بسیاری از صحابه بزرگ آن روز، موضع منفعلانه و سکوتی همراه با بی توجهی به مسائل روز اتخاذ کرد؟ اگر اعتراض کرده بود، شیوه ی اعتراض چگونه بود؟ آیا مواضع او درمقابل معاویه، همان استمرار شیوه ی صلح آمیزامام حسن (ع) بود یا موضع متفاوتی داشت؟
قبل از ورود به بحث، باید متذکر شوم ذکر مبارزات آن حضرت با معاویه، براساس اهمیت بعضی از موضع گیری هاست، نه طبق نظم تاریخی.

معرفی اجمالی امام حسین (ع)

پیامبر خدا(ص) بسیار به امام حسین (ع) علاقه داشت. او هنگام رحلت رسول خدا (ص)، شش ساله بود. در دوره پدرش امیر مؤمنان (ع)موقعیت والایی داشت. علم و بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو، حلم و… از صفات برجسته ی امام حسین (ع) بود. در دوران خلافت پدر بزرگوارش، درکنار آن حضرت بود و در سه جنگ جمل، صفین و نهروان شرکت کرد. پس ازشهادت پدرش که امامت به حسن بن علی (ع) رسید، همچون سربازی مطیع برای برادرش بود. پس از انعقاد صلح با معاویه، با برادرش و بقیه ی اهل بیت ازکوفه به مدینه آمد.
پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50ق. بارامامت بر دوش او قرار گرفت. در دوران ده ساله حکومت معاویه، امام حسین (ع) همواره یکی از معترضان سرسخت به سیاست های معاویه بود. با مرگ معاویه در سال 60 هجری، یزید به والی مدینه نامه نوشت که ازامام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد، اما سیدالشهدا که فساد و بی لیاقتی او را می دانست، از بیعت امتناع کرد واز مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق راهی آنجا شد. پیش از رسیدن به کوفه، در سرزمین کربلا محاصره شد و سرانجام در روز عاشورای 61 هجری همراه اصحابش به شهادت رسید.

امام حسین (ع)در نگاه پیامبر(ص)

پیامبر (ص) در احادیث متعددی درباره امام حسین (ع)سخن گفته، از جمله فرمود: «بدون تردید خداوند متعال من، علی، حسن و حسین را از نور پاک خودش آفرید، خداوند متعال هنگامی که خواست خلقت خود را آغاز نماید، نور مرا شکافت، و ازآن آسمان ها و زمین را آفرید و نور علی (ع) را شکافت و ازآن عرش و کرسی را آفرید وبه خداوند سوگند که علی (ع) از عرش و کرسی بزرگ تر است. و نور حسن(ع) را شکافت و از آن حورالعین ها و فرشتگان را آفرید و به خداوند سوگند که حسن (ع) ازحورالعین ها و فرشتگان بزرگ تر است و نور حسین (ع)را شکافت و از آن لوح و قلم را آفرید و به خداوند سوگند که حسین (ع) از لوح وقلم بزرگ تراست». (1)
پیامبر اسلام(ص)در حدیث شریف دیگری فرمود: «قسم به آن که مرا به حق به پیامبری فرستاد، حسین بن علی درآسمان بزرگ تر از زمین است و بر سمت راست عرش نوشته است : «مصباح الهدی و سفینه النجاه»(2)
و در بیان نورانی دیگری فرمود: «حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا و ابغض الله من ابغض حسینا، حسین سبط من الاسباط، لعن الله قاتله؛ حسین ازمن است ومن از حسین هستم. خدا دوست دارد آن کس را که حسین را دوست دارد و غضب می کند برکسی که براو غضب کند. حسین سبطی از اسباط است. خدا کشنده ای او را لعنت کند!»(3)

معاویه کیست؟

معاویه فرزند ابوسفیان(صخر بن حرب بن امیه بن عبدشمس) و مادرش هند، دخترعتبه بن عبد شمس است. کنیه او «عبدالرحمن» است.
هشام بن محمد کلبی، نسبت شناس معروف، در کتاب مقالب و اصمعی، ادیب و دانشمند نام آورعرب گفته است: ولادت معاویه در دوران جاهلیت به چهار نفر (4) منسوب می شد که عبارت اند از:
الف)عماره بن الولید، از بنی مخزوم؛
ب)مسافر بن عمرو، از بنی امیه؛
ج)ابوسفیان، ازبنی امیه؛
د)عباس بن عبدالمطلب، از بنی هاشم.

ازدواج ابوسفیان با هند

تاریخ نویسان چنین نوشته اند که مسافر بن عمرو، یکی از افراد بنی امیه، سخت دلباخته ی هند بود، تا آنجا که داستان روابط آنها در کوی و برزن بر سرزبان ها افتاد. هند از وی باردار شد. هنگامی که بارداری اش آشکارشد و یا اینکه نزدیک بود ظاهر گردد، مسافر بن عمرو از مکه فرار کرد و به نزد نعمان بن منذر(پادشاه مشهور عرب، حیره) رفت، تا از وی در کار خود کمک بخواهد. در غیاب او بود که ابوسفیان با هند ازدواج کرد. (5)
مشهور است که هند از زنان صاحب رایت(پرچم)بود و همچنین پدرش از سر سخت ترین دشمنان اسلام بود.

اسلام آوردن و خلافت معاویه

معاویه پس ازفتح مکه به ظاهر اسلام آورد. او جزء طلقا است که پیامبر فرمود: «لاتثریب علیکم الیوم فاذهبوا انتم الطلقاء» و امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «ما اسلموا و لکن استسلموا». در سال دوازده هجری، آن گاه که ابوبکر لشکری را به سرکردگی یزید(فرزند دیگرابوسفیان)برای جنگ با رومیان گسیل داشت، همراه لشکر برادر و پرچمدار آن بود. یزید دراثرطاعون در گذشت و برادر خود معاویه را به سرکردگی آن لشکر برگزید. خلیفه ی وقت، عمر هم آن را پذیرفت.
دردوران خلافت عثمان که خود از بنی امیه و عموزاده ی معاویه بود، عثمان تمام قلمرو حکومت شام(لبنان، سوریه، فلسطین و اردن) را به معاویه ارزانی داشت. او سالیان سال، آسوده خاطر بر شام حکومت کرد، اما هنگامی که امام علی (ع)بر تخت خلافت نشست، برآن حضرت شورید و از فرمانش سرپیچی کرد و به اسم خون خواهی عثمان، به جنگ امام برخاست. دو لشکر در ذیحجه ی سال 36 هجری جنگ کردند. در اثر فریب عمرو بن عاص، کار به حکمیت کشید و در جریان «حکمیت» عمروبن عاص در دومه الجندل، ابوموسی اشعری را فریب داد و بدین ترتیب اولین بار نام معاویه به خلافت یاد شد. در دوران امامت امام حسن (ع)، مسلمان امام را یاری نکردند و چنان سستی کردند که معاویه به آرزوهای شوم خود رسید و درسال «عام الجماعه» بر سریر خلافت تکیه زد و نوزده سال و سه ماه و چند روز بر تمام مسلمان حکمران گردید. سرانجام در رجب 60هجری مرد ودر دمشق مدفون گردید.

معاویه از نگاه پیامبر(ص)

روزی پیامبر اکرم(ص) ابن عباس را در پی معاویه فرستاد تا وی را برای نوشتن نامه ودستوری دعوت کند. ابن عباس وی را در حال خوردن غذا یافت، بازگشت و پیامبر را آگاه کرد. رفت و آمد ابن عباس تا سه بار تکرار شد و در هر بار معاویه هنوز درحال خوردن بود و از آمدن به نزد رسول خدا امتناع کرد. پس از مرتبه سوم آن حضرت، معاویه را نفرین کرد که خداوند شکمش را سیر نکند. بعدها معاویه می گفت: نفرین پیامبر در حق من به اجابت رسید. از این رو، او هر روز چندین بار و هر بار مقدار فراوانی می خورد، اما باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد تا آنجا که پرخوری معاویه در عرب، ضرب المثل شد و به افراد پرخور می گفتند:
«مثل اینکه معاویه در شکمش جای گرفته است». (6)
سیاه کاری های معاویه از دید تیزبین پیامبر(ص) پوشیده نبود و آن حضرت در مناسب های مختلف، مسلمانان را از معاویه و دوستانش برحذر می داشت.
روزی رسول اکرم (ص)که به مسافرت می رفت، صدای آواز دو تن را شنید. گفتند: معاویه و عمروبن عاص هستند. رسول اکرم (ص) دست به دعا برداشت و فرمود: «بارالها!، این دو را در فتنه انداز و درآتش پرتابشان کن». (7)
رسول اکرم(ص) در جنگ تبوک، معاویه و عمر وبن عاص را درکنار هم مشاهده کرد که گفتگو می کردند. حضرت رو به یاران خود کرد و فرمود: «هرگاه این دو نفر را در کنار هم دیدید، از هم جدایشان کنید، زیرا این دو نفر هرگز به خیر و صلاح گرد نمی آیند. »(8)
روزی ابوسفیان برمرکبی سوار بود و دو پسرش یزید و معاویه همراه او می آمدند. یکی لگام مرکب را به دست داشت و دیگری آن را ازپشت می راند. وقتی رسول اکرم (ص)آنها را مشاهده کرد، فرمود: «خداوندا! لعنت خویش را برمرد سوار و راننده جلودار این مرکب نازل فرما و آنها را از رحمت خویش دور بدار!»(9)
نظیر این سخنان از پیامبر اسلام (ص)، نشان دهنده آگاهی عمیق آن حضرت درباره معاویه و نقش آفرینی او و فرزندانش در حوادث آینده است.

کلام حضرت علی (ع)درباره معاویه

امیرالمؤمنان (ع)در نامه ای خطاب به معاویه چنین می نویسد:
«با این سن زیاد و نزدیکی مرگت، از گمراهی و ضلالت دست بردار. حال تو مانند لباس کهنه ای است که هرگاه یک طرف آن را اصلاح کنی، طرف دیگر پاره می شود. گروه زیادی از مردم را به هلاکت کشاندی و با گمراهی خود، فریبشان دادی و درامواج سرکش دریای جهالت خود، غرقشان کردی و تاریکی ها آنان را فرا گرفت و در امواج شبهات غوطه ور گردیدند و از راه حق به بیراهه رفتند و به دوران جاهلیت گذشتگان روی آوردند و از ایشان پیروی کردند و به ویژگی های جاهلی خاندانشان نازیدند، جز اندکی از آگاهان که پس از شناخت تو مسیرشان را تغییر دادند و از تو جدا شدند و از یاری کردن تو به سوی خدا گریختند؛ زیرا تو آنها را به کار دشواری واداشتی و از راه راست منحرفشان کردی». (10)

بعضی ازاقدامات معاویه

1-نوشیدن شراب(11)؛ 2-گرفتن ربا(12)؛ 3-تمام خواندن نماز در سفر(13)، 4-گفتن اذان در نمازعید فطر و قربان(14)؛ 5-بدعت در ازدواج با دو خواهر(15)؛ 6-بدعت در دیه(16)؛ 7-نگفتن تکبیرهای مستحبی در نماز(17)؛ 8-نگفتن تلبیه به خاطر مخالفت با علی (18)(ع)9-بدعت مقدم کردن خطبه در نماز عید(19)؛ 10-شنیدن چیزهای حرام(20)؛ 11-به فراموشی سپردن نام پیامبر، معاویه به صراحت از دفن نام پیامبر سخن گفته است. (21)

مواضع امام حسین (ع)در برابر معاویه

مبارزات آن حضرت با معاویه، به دو دوره ی قبل ازامامت و بعد از امامت، تقسیم می شود.

الف)قبل از دوران امامت

آن حضرت در زمان پدر بزرگوارش در نبرد صفین شرکت کرد و حتی دراین جنگ خطبه ای خواند و مردم را به جنگ علیه معاویه ترغیب و تشویق کرد. (22)
دراین جنگ، هنگامی که سپاه شام بر شریعه فرات مسلط شد و آب را برلشکر امیرمؤمنان (ع) بست، امام حسین (ع) با یک حمله ی برق آسا آب را از سپاهیان معاویه باز پس گرفت و آنها را به عقب راند و البته امیرمؤمنان (ع)هرگزآب را به روی لشکر معاویه نبست؛ درحالی که اگر چنین می کرد، به راحتی کار معاویه را یکسره می کرد. به هرحال، امام علی (ع)در پاسخ به اقدام شجاعانه امام حسین (ع)فرمود:
«هذا اول فتح ببرکه الحسین (ع)»(23)
امام حسین (ع) زمان امامت برادرش امام حسن (ع) نیزتا آخرین لحظه ی نبرد با معاویه، در کنار برادرش ماند و از او تبعیت کامل می کرد. در جریان صلح تحمیلی نیز از موضع برادر بزرگوارش دفاع می کرد؛ به گونه ای که در برابر معاویه یک صدا بودند.

صلح ازدیدگاه امام حسین (ع)

برخی ازمورخان و محدثان کوشیده اند تا دیدگاه این دو شخصیت بزرگ را درباره صلح، متفاوت با یکدیگرالقا کنند؛ به طوری که گویی امام حسین (ع) اعتقادی به صلح نداشت و دراین باره به برادر خود اعتراض کرد. این عده می گویند: امام حسین (ع) طرفدار منش پدرخویش علی بن ابی طالب (ع)بود؛ یعنی جنگ و امام حسین (ع) راه صلح را می پسندید. مثلاً ابن عساکر نقل کرده که امام حسین (ع) در اعتراض به صلح برادرش گفت: «اعیذک بالله ان تکذب علیاً فی قبره و تصدق معاویه؛ به خدا پناه می برم که علی را درقبر تکذیب و معاویه را تصدیق کنی». (24)و ابن ابی الحدید گفته است که حسین (ع) از پذیرفتن صلح امتناع کرد، تا آنکه برادرش با وی سخن گفت. (25)
اما نقل های دیگری وجود دارد که نشان می دهد امام حسین(ع) نیز راهی بهترازصلح نمی شناخت که در ذیل، دو شاهد را برادعای خود می آوریم:
سیره عملی امام حسین (ع) بی اعتنا به سخنان واقداماتی بود که می کوشیدند او را به مخالفت با موضع برادرش بکشانند و او را به عنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کنند؛ اما اولاً، ایشان تا پایان زندگی امام حسن (ع) در کنار حضرت در مدینه ماند و مطیع وفرمان بردار ایشان بود. ثانیاً حتی پس از شهادت امام حسین (ع) نیز در مقابل معاویه یازده سال همان موضع را داشت، تاجایی که درجواب شیعیان عراق که بعد ازشهادت امام حسن(ع) ایشان را به جهاد علیه معاویه تشویق کردند، فرمود: «تا معاویه زنده است، نمی شود این کار را انجام داد».
شاهد دیگر، این است که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند، به سراغ امام حسین (ع) آمدند و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. علی بن محمد بن بشیر همدانی می گوید:
«همراه سفیان بن ابی لیلی به مدینه نزد حسن بن علی (ع) آمدیم؛ درحالی که مسیب بن نجبه و عده ای دیگر نزد او بودند. من به او گفتم: «السلام علیک یا مذل المؤمنین؛ سلام بر تو ای ذلیل کننده ی مؤمنان!»امام حسن(ع) در برابر این سخن گستاخانه فرمود: «من مذل المؤمنین نیستم، بلکه معزالمؤمنینم». علی بن محمد همدانی می افزاید: ما به سراغ برادرش امام حسین (ع) رفتیم و او را از آنچه حسن (ع) گفته بود، آگاه کردیم. امام فرمود: «صدق ابو محمد فلیکن کل رجل منکم حلساً من احلاس بیته مادام هذا الانسان حیاً فان یهلک و انتم احیاء رجونا ان یخیرالله لنا و یؤتینا رشدنا و لایکلنا الی انفسنا؛ برادرم راست می گوید. هریک از شما تا وقتی این شخص (معاویه) زنده است، پلاس خانه ی خود باشد (تا ببینم چه می شود). اگر او مرد و شما زنده بودید، امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشدمان درآن باشد و ما را به خودمان وانگذارد». (26)
همچنین امام به شخص دیگری که درخواست قیام کرده بود، فرمود: «اکنون عقیده من چنین نیست. خدا، شما را رحمت کند! تا هنگامی که معاویه زنده است، درخانه هایتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند، بپرهیزید».

نتیجه

ازاین نمونه های تاریخی به این نتیجه می رسیم که موضع امام حسین (ع) در مقابل معاویه عیناً همانند موضع برادر بزرگوارش بود و ادعای اختلاف بین امام حسن و امام حسین (ع)تهمتی بیش نیست و شاید می خواسته اند بین این دو برادر، اختلاف در رأی و تفرقه را ایجاد کنند.

پی نوشت ها :

1-ناسخ التواریخ، حالات حضرت سیدالشهدا، ج1، ص 4 و 5.
2-سفینه البحار، ج2، ص257، به نقل از کتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 159.
3-تاریخ الاسلام، ذهبی، ج5؛ ص 97؛ احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج11، ص 256، بحارالانوار، ج 43، ص 261.
4-تذکره الخواص، سبط بن جوزی، ص 16، به نقل از عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسکری.
5-الاغانی، ج9، ص 53-50، به نقل از عایشه در تاریخ اسلام.
6-انساب الاشراف، ج1، ص 532، صحیح مسلم، ج8، ص 27 باب من لعنه النبی؛ مسند طیالسی، ج46، ص 27، الکامل، ابن کثیر، ج8، ص 119.
7-مسند احمد بن حنبل، ج4، ص421، وقعه صفین، نصر بن مزاحم، ص 246، النصایح الکافیه، ص9.
8-العقد الفرید، ابن عبد ربه اندلسی، ج4، ص 345.
9-وقعه صفین، ص 248؛ طبری، ج11، ص357؛ تذکره الخواص، ص115.
10- نهج البلاغه، نامه 32؛ خلاصه کتاب الغدیر، محمدحسین شفیعی شاهرودی، ص 967.
11-مسنداحمد بن حنبل، ج6، ص 476، ح22432.
12-موطاً ابن مالک، ج2، ص 634، ح33.
13-مسند احمد بن حنبل، ج5، ص 58، ح 16415.
14-کتاب الام، ج1، ص 235.
15-الدر المنثور، ج2، ص 477.
16-البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج8، ص 148.
17-فتح الباری، ابن حجر، ج2، ص 215.
18-السنن الکبری، ج2، ص 419، ح 3993.
19-المصنف، ج3، ص 284، ح 5646.
20-شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج16، ص 160.
21-مروج الذهب، مسعودی، ج2، ص 341.
لازم به ذکراست که اقدامات معاویه و جنایات او که مضبوط در کتب تاریخ و سیره است، بسیار فراوان می باشد که خوانندگان را برای اطلاع بیشتر رجوع می دهیم به : اجتهاد در مقابل نص(اجتهادات معاویه) و الغدیر.
22-بحارالانوار، ج32، ص 405، وقعه صفین، ص 111.
23-بحارالانوار، ج44، ص 266.
24-ترجمه الامام الحسن، ابن عساکر، ص 178، به نقل از حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 156 و 157.
25-شرح نهج البلاغه، ج16، ص 23، البدایه و النهایه، ج8، ص 26، اسدالغایه، ج2، ص 20.
26-انساب الاشراف، ج1، ص 150، اخبار الطوال، ص 221؛ الامامه و السیاسه، ج1، ص 187، به نقل از حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ص 157.
منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید