(وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لحََافِظِینَ * کِرَاماً کَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ)(2)
فرشتگان و نگارش اعمال (1)
یکی دیگر از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها، کتابت و نوشتن اعمال آنان به اذن و مشیت خداوند متعال است. آیه یاد شده به این شأن ملائکه اشاره می کند: «و قطعاً بر شما نگهبانانی [گماشته شده] اند: ،[فرشتگان] بزرگوار و با کرامتی که نویسندگان [اعمال شما] هستند، آنچه را می کنید، می دانند». بر اساس این آیات، گروهی از ملائکه ی با کرامت ــ که صفات ذاتی ایشان است ــ مأمور نوشتن اعمال انسان ها در عرصه های گوناگون هستند؛ چه در حوزه ی نیات و انگیزه ها، چه در ساحت اعمال باطنی و چه در قلمرو و اعمال ظاهری. اینان تمامی جزئیات اعمال را با تمام خصوصیاتش ــ چه ظاهری و باطنی ــ می فهمند و می دانند و آنها را به همان صورت حفظ و ثبت می کنند. از این رو ، هم حافظ اعمال اند و هم کاتب آنها و هر دو تعبیر صحیح است؛ یعنی، حفظ اعمال را با کتابت آنها محقق می سازند. این ملائکه دارای اصناف و درجات مختلف می باشند و هر کدام در خصوص ثبت و حفظ اعمال مأموریتهای ویژه ای دارند، این گروه از فرشتگان ــ که در واقع از اعوان و جناحهای حضرت اسرافیل (علیه السلام) اند ــ حقایق و اسراری دارند که بیان آنها در این مختصر نمی گنجد، از این رو، تنها به کیفیت نگاشتن آنها و سپس تذکر دو نکته بسنده می کنیم:
کیفیت نوشتن فرشتگان
از آنجا که فرشتگان موجودات نوری و مجردند، کتابت آنها تکوینی و بر اساس یک سلسله قوانین و سنن تغییر ناپذیر صورت می گیرد. این سنن ــ بنابراین حقیقت که فرشتگان ورای قوانین هستند ــ از آثار وجودی همین ملائکه است. به اجمال برای مثال ــ چنان که گذشت (3)ــ ملائکه «تصویر گر» یا «صورت دهنده»، از مظاهر و جلوه های اسم «مصوّر» خداوند متعال اند و آنچه که در ماده ی اولیه و ثانویه خلقت باید صورت دهی شود، به طور متصل به وسیله همین فرشتگان صورت می گیرد. در حقیقت تصویر کننده خداوند است، ولی این تصویر از طریق ملائکه «مصور» محقق می شود. اما نکته قابل توجّه آن است که آیا این تصویرگری و صورت دهی، مانند نقاشی های دنیوی و صورت سازی مادی بر روی اجسامی مانند کاغذ، بوم و دیوار است؟ یا این تصویری تکوینی، حقیقی و عینی است؟ با کمی دقت روشن می شود که این «مصوّر» بودن، از نوع دوّم است نه اوّل؛ یعنی، فرشتگان «مصوّر» مثلاً حقیقت صورت انسانی را ــ حال چه در قالب دختر چه در قالب پسر ــ بر روی نطفه و در رحم تصویر و در واقع با این عمل خویش حقیقت انسانی را به نطفه اعطا می کنند. ملائکه «صورت دهنده» حقایق گوناگون و مختلف را روی مواد اولیه و ثانویه ی جهان مادی، تصویر کرده و این تصویر حقیقی و تکوینی است؛ نه نقاشی بر روی اجسام مادی. برای مثال فرشتگان «مصوّر» حقیقت صورت نباتی را به خاک می دهند؛ نه آنکه صورت نباتی را بر روی خاک منقوش سازند.
نگاشتن و کتابت اعمال به وسیله فرشتگان «کاتب» نیز به این معنا نیست که در اینجا قلمی، صفحه ای و دواتی مادی باشد و ملائکه یادداشت برداری کنند؛ بلکه مقصود کتابت تکوینی است و آن بر اساس یک سلسله سنن و قوانین تغییر ناپذیر در جهان و نظام هستی است. اعمالی که از ما سر می زند، یک حقیقت خارجی و عینی است و ملائکه «کاتب» این حقیقت خارجی را با قلم تکوینی و نامرئی بر روی صفحه ای تکوینی ــ که در حدّ معرفت ما نیست ــ ثبت تکوینی می کنند؛ نه آنکه صورت مادی اعمال انسان ها با قلم مادی در روی کاغذی مادی نگاشته شود! برای تقریب به ذهن کتابت اعمال، مانند دوربین فیلمبرداری است که بر اساس یک سلسله فعل و انفعالات نوری، افعال ظاهری ما بر روی آن نقش می بندد و تمامی رفتارهای ظاهری ــ با همه جزئیات و خصوصیاتش ــ بر روی فیلم دوربین ثبت می شود. ملائکه «کاتب» نیز چنین می کنند، ولی با این تفاوت که تمامی افعال را ــ چه در حوزه ی ظاهر و چه در باطن ــ با تمامی جوانب، دقایق ریزه کاری ها و اهداف در صحیفه ای نوری می نگارند و در این نگاشتن، هیچ چیزی را فروگذار نمی کنند.(4)
در این خصوص روایت ذیل قابل تدبر است:
عن خالد بن نجیح عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: اذا کان یوم القیامه دفع الی الانسان کتابه ثم قیل له اقرأ. قلت: فیعرف ما فیه؟ فقال: انه یذکره فما من لحظه و لا کلمه و لا نقل قدم و لا شیء فعله الا ذکره، کانه فعله تلک الساعه فلذلک قالوا: (یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هذَا الْکِتَابِ لاَ یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَ لاَ کَبِیرَهً إِلاَّ أحْصَاهَا)(5)
«هنگامی که روز قیامت شود، کتاب (نامه ی اعمال) انسان را به او دهند و گویند: بخوان، راوی از امام (علیه السلام) سؤال کرد: آیا آنچه را که در نامه هست، می داند؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: خداوند متعال به یاد او می آورد و بنابراین هیچ برهم زدن، گام برداشتن، سخن گفتن و عملی نیست که به یاد نیاورد؛ چنان که گو در همان لحظه انجام داده است. از این رو می گویند: «وای بر ما این چگونه کتابی است اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنکه همه را احصا کرده است».(6)
دو نکته
در خصوص این فرشتگان دو نکته قابل تذکر است:
یکم.بر اساس برخی از روایات، به جهت مرتبت بالایی که اولیای الهی ــ به خصوص حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومان (علیهم السلام) ــ دارند، فرشتگان کاتب، توان ثبت اعمال آنان را ندارند، معصومان به دلیل آنکه از ملائکه برترند و فرشتگان توان راه رفتن به رتبه ی وجودی بالاتر را ندارند؛ از نگاشتن افعال و اعمال صاحبان ولایت مطلقه عاجزند. همان گونه که در شب معراج حضرت رسول به مدارج بالاتر صعود کرد، ولی جبرئیل نتوانست:
احمد ار بگشاید آن پر جلیل
تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
در دعای کمیل به این حقیقت اشاره شده است:
«و کل سیئه امرت باثباتها الکرام الکاتبین الذین وکلتهم بحفظ مایکون منی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و کنت انت الرقیب علیّ من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم…»
«و هر بدی را که دستور دادی نویسندگان گرامی (فرشتگان)ــ که آنها را برای حفظ و ضبط آنچه از من به وجود آید گماشتی ــ ثبت کنند و آنان را گواه بر من با جوارحم قرار دادی و تو خودت هم ورای آنان مراقب منی و گواه آنچه از آنان نهان و مخفی است».
تعبیر امیرمؤمنان به «کنت انت الرقیب…» نشانگر این نکته است که ملائکه، به دلیل آنکه رتبه ی وجودیشان پایین تر از معصومان است، توان ثبت اعمال آنان را ندارند. از این رو، خود خداوند از ورا و پشت فرشتگان، کاتب و حافظ اعمال آنان بوده و چیزهایی از کردار و نیات آنان می داند که بر ملائکه مخفی و پوشیده است.
دوّم.در صورتی که ما اعمال خوب و نیکی داشته باشیم، این حافظان و کاتبان، مصاحبت ها و عنایت های خاصی پس از مرگ با ما خواهند داشت و اگر اعمال ما بد و قبیح باشد، خود آنان پس از مرگ با ما حساب و کتاب ها دارند! فرشتگان در عشق مفرط به خداوند غرق اند و فانی در او و مستغرق یاد اویند؛ از این رو اگر در حضور آنان خلاف و سرپیچی از فرمان خدا صورت گیرد، آنان در رنج و عذاب خواهند بود و از این نافرمانی به رنجش و تألم شدید می افتند و به جهت این ناراحتی ها ــ که فرد گناهکار بر اثر گناه خود در آنان ایجاد کرده است ــ فرشتگان کاتب پس از مرگ حساب ها و کتاب هایی با گناه کار خواهند داشت؛ امّا اگر در محضر آنان طاعت و عبودیت خداوند باشد ــ به جهت آنکه این طاعت ها و فرمانبری ها مطابق با خواست آنان است ــ پس از مرگ عنایت ها و لطف های ویژه ای نسبت به مؤمنان خواهند داشت. در روایتی آمده است:
«…فاذا حضر اجله، قالا للرجل الصالح جزاک الله من صاحب عنا خیرا و کم من عمل صالح اریتناه و کم من قول حسن اسمعتناه و کم من مجلس حسن احضرتناه و نحن لک الیوم علی ما تحبه و شفعاء الی ربک و ان کان عاصیا قالا له جزاک الله من صاحب عنا شرا و لقد کنت تؤذینا و کم من عمل سیئی اریتناه و کم من قول سیئی اسمعتناه و کم من مجلس سوء احضرتناه و نحن الیوم علی ما تکره و شهیدان عند ربک …»(7)
«زمانی که هنگام وفات شخصی رسید و دو فرشته ــ که یکی در روز مامور ثبت اعمال بود و دیگری در شب ــ به شخص دارای عمل صالح و نیک، می گویند: خداوند به تو جزای خیر دهد، خوب همدم و مصاحبی بودی چه مقدار اعمال صالح به ما نشان دادی، چه مقدار گفتار نیک به ما شنواندی و چه مقدار مجالس نیکی که ما را در آن حاضر کردی. ما امروز برای تو هستیم، بر آنچه که تو دوست داری و شافعان تو در محضر پروردگارت هستیم. اما اگر آن [مرده] گناه کار باشد، این دو ملک به او می گویند: خداوند به تو ــ که مصاحب و همراه ما بودی ــ جزای شرّ دهد! تو ما را اذیت و ناراحت می کردی، چه بسیار اعمال بدی که به ما نشان دادی، چه گفتارهای بدی که به ما شنواندی، چه مجلس های بدی که ما را در آنجا حاضر کردی! امروز ما برای تو آن گونه هستیم که دوست نداشته و بد می داری، علیه تو در نزد پروردگار شهات می دهیم».
براین اساس ملائکه کاتب پس از مرگ با آدمی مواجه می شوند و به جهت اعمال نیک او در نزد خداوند، دعا می کنند که خداوند به وی جزای خیر دهد. این دعا مانند برخی از دعاهای دنیوی، دعای خشک و خالی نیست؛ بلکه بر اثر آن، عنایات خاصی برای او نازل می شود. همان طور که به جهت اعمال زشت انسان، آرزوی شرّ می کنند و به دنبال این خواسته، چه عذاب ها که برای فرد گناهکار پدیدار می شود! فرشتگان نویسنده اعمال، به دلیل آنکه فرد صالح عمل نیک انجام داده است و از این جهت خوبی ها و حسنات نصیب فرشتگان کرده، او را در نزد پروردگار شفاعت می کنند و از آن جهت که فرد گناهکار، عمل ناپسند انجام داده و موجب رنجش فرشتگان شده، علیه او نزد پروردگار شهادت می دهند و جزای شرّ برای او می خواهند.
توجه داشته باشید، برای ثبت اعمال فردی دو دسته ملک هست: یک گروه مأمور ثبت اعمال در روز و دسته ی دیگر در شب. در روایت وارد شده که انسان در روز دو ملک دارد و در شب نیز دو ملک دیگر. ملائکه روز از اوّل فجر تا غروب مأمور کتابت هستند و پس از آن تحویل مأموران شب می دهند و آنها از غروب تا مقطع اوّل فجر، موظّف به ثبت اعمال می باشند. در مقطع اوّل فجر ــ که هنگامه ی مخصوصی است ــ هم ملک شب و هم ملک روز هستند و بدین جهت اعمال خاصی برای این وقت وارده شده است که هم ملک حافظ و کاتب روز آن را ثبت می کند و هم فرشته حافظ و کاتب شب.(8)
بر اساس این روایت، این حقیقت دقیق و ظریف روشن می شود که باطن معصیّت، چه عواقب شومی دارد! هم بر نفس عمل، کیفری سخت مترتب می شود و هم ملائکه، از انجام دادن این فعل ناپسند شاکی آدمی اند. البته تنها فرشتگان مدعی انسان گناهکار نخواهند بود؛ بلکه هر مؤمن و عاشق حقیقی حضرت حق، بر نافرمانی دیگران معترض اند. حضرت علی (علیه السلام) در خطبه جهاد، به دلیل عشق مفرط به خداوند متعال و محو در جمال یار، علاوه بر آنکه معصیت گناه کاران را بر نمی تابد، به مدعیان ایمان نیز این حقیقت را خاطر نشان می سازد که چگونه تاب و تحمّل نافرمانی و گناه کاری معاویه و یاران او را دارند:
«و یعصی الله و ترضون»؛ (9) «خدا را معصیت می کنند و شما راضی هستید»!! اگر ما مؤمن حقیقی و دوستدار راستین امام علی (علیه السلام) هستیم، همواره در برابر سستی و چشم پوشی از لغزش ها و آلودگی های خود و دیگران، باید این عبارت تکان دهنده را با جان دل به یاد آوریم و نسبت به گناهان فردی و اجتماعی تا این حدّ بی تفاوت نباشیم و بدانیم هنگامی که پرده ها بالا رود و باطن امر روشن شود، دیگر این تعارفات ظاهری و اغماض از خطاها، سودی نداشته و اعتراض ها و ایرادهای محبّان حقیقی حضرت حق را به دنبال خواهد شد.
با توجه به مطالب پیشین باید بیش از گذشته، نسبت به اعمال خویش مراقب بود و برانگیزه ها و نیات قلبی، اندیشه ها و واردات ذهنی و اعمال ظاهری و جوانحی دقت و مواظبت کرد؛ چه اینکه هر لغزش، انحراف، خطا، اشتباه وآلودگی ــ هر چند کم ــ به وسیله ی فرشتگان «کاتب» ثبت و حفظ می شود و بر اساس آن، جزاها، عذاب ها و سختی های وصف ناکردنی متوجّه انسان است.
پینوشتها:
1. 72/10/6(مصادف با ولادت حضرت علی (علیه السلام))
2.انفطار (82)، آیات 10ــ12.
3.نگا: همین نوشتار ــ گفتار اوّل.[ک]
4.برای فهم بهتر کتابت عمل نگا: مواقف حشر، از همین قلم، صص 29ــ 39، و تجسم عمل و شفاعت، از همین قلم، صص 46ــ73.[ک]
5.تفسیر عیاشی، ج2، ص 328، ح34.[ک]
6.کهف (18)، آیه ی 49.
7.نگا: بحارالانوار، ج 5، باب هفدهم، ص325.[ک]
8.نگا: همان، باب چهارم، ص 140، ح 8 و باب هفدهم، ص 321، ح2 و 5 و 21.[ک]
9.نهج البلاغه، خطبه ی 27.[ک]
منبع : کتاب ملائکه(سلسله دروس معارف اسلامی 1)گفتارهای آیت الله محمد شجاعی،تنظیم و نگارش کاشفی،انتشارات وثوق- 1385