نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی ص
شرک ورزیدن به خدا، چارچوب تمامی جنایتها، لغزشها، گمراهیها و گناهان است و بسا که جملگی سوره های قرآن به درمان این بیماری، که ریشه همه ی بیماریهاست، می پردازند، امّا عوامل شرک، بسیارند و درمان قرآنی نیز بسته به آنها، گوناگون است.
به پاکی ستودن واقعیت موجود، که تقلید نام دارد، در شمار مهمترین عواملی است که مردمان را فرا می خواند تا به رسالتهای الهی کفر ورزیده، با آن به ستیز برخیزند و آنگاه از راه راست به کژراهه روند، چه، جامعه بر این باور می شود که: (آنچه نیست) (شاید نیست که باشد)!
واقعیتی که در جامعه جاری است، چیزی موجود و حاضر است، حال آنکه رسالت اندیشه ای نو و جدید به شمار می آید. سپس آنان که منافعی دارند، با تمام گوناگونی مکاتب و گرایشها، از واقعیت موجود دفاع کرده، به رسالت حمله می برند، چه، هراس دارند منافع آنها، به خطر افتد. همچنین شاید، دفاع از واقعیت موجود، نتیجه ی پافشاریِ کور و ستیزی جاهلانه باشد.
از رهگذر اندیشه کردن در آیات این سوره (سوره ی ص) درمی یابیم از سوره هایی است که پند و یادآوری را دربردارد و به درمان حالتی از شرک می پردازد که قدرت، ثروت و شهرت، آن را در نهاد آدمی می آفریند، پس او به رغم عظمت و قدرت فراوانِ قرآن بر دگرگون سازی و اثر نهادن بر وجودش، به ناگاه با گناه کردن طغیان و سرکشی را احساس می کند و در راه ستیز با حق، گام برمی دارد و خداوندگاران زر و زور را به پرستش می گیرد.
در سرآغاز این سوره می خوانیم (آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزه اند). پروردگار بسیار سریع کافران را با یادکرد فرجام کسانی که پیش از آنها، هلاک کرده است، بیم می دهد و محور گمراهی آنان را برای ما یادآور می شود، چه، آنها از کنار نهادن خدایان و فرمان به پرستش خدای یگانه در شگفت شدند، همانگونه که بر اساس معیارهای مادّی خود، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توهین کردند.
قرآن با بیان کوچکی آنچه که از (قدرت و ثروت)، در قیاس با پادشاهی آسمانها و زمین و گنجینه های رحمت پروردگار ارجمند، در اختیار مشرکان است، به درمان حالت شرک می پردازد. (آیات 1-11)
امّا پایان سوره، داستان ابلیس را یادآور می شود که از روی مباهات به جوهر آتشین خود، سجده بر آدم را نپذیرفت. قرآن همچنین بیان می دارد که چگونه این سرکشی گنهکارانه، تا روز رستاخیز مایه ی هلاک او و پیروانش می گردد، چه، آنان همگی، به دوزخ درمی آیند. (آیات 71-88)
در میان آن سرآغاز و این پایان، سیاق آیات دوگونه از داستان را برای ما روایت می کند:
1- داستان دروغ انگارانی که به هلاکت رسیدند، که تنها اشاراتی به این داستان می شود. (آیات 12-16) حال آنکه در گونه ی دیگر به داستان کسانی چون، داوود (علیه السلام)، سلیمان (علیه السلام)، ابراهیم (علیه السلام)، اسحاق (علیه السلام) و یعقوب (علیه السلام) می پردازد که پروردگار به آنان، سرزمین گسترده و ثروتی بسیار ارزانی داشت، لیک آنان فریفته نشده، با خدا به ستیزه برنخاستند. قرآن روشن می سازد که اینان با بهره مندی از آسودگی دنیوی و پاداش شایسته اُخروی، رستگار شدند و افزون بر این در رهگذر تاریخ، نامی نکو از آنان بر جای ماند. (آیات 17-54) در برابر این گروه از پیامبران، قرآن فرجام دروغ انگاران را یاد می کند که در آتش دوزخ جای داده شدند تا با یکدیگر دشمنی ورزند، به ویژه پیروان که با پیشوایان خویش به ستیزه و دشمنی می پردازند (آیات 55-70)
از رهگذر داستان های پیامبران و سرنوشت ایشان و حکومتهای عادلانه ای که بر روی زمین برپا داشتند و به ویژه از این سخن پروردگار به داود (علیه السلام): «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ»؛ (ای داوود ما تو را در زمین خلیفه گردانیدیم) و نیز از راه بیان هلاکت ابلیس به سبب سرباز زدن از سجده در برابر آدم و بیان هلاکت ستمدیدگان به علت تسلیم در برابر مستکبران، درمی یابیم که مراد سوره ی «ص» بیان دروغین بودن حکومتهایی است که بر پایه ی قدرت و ثروت و دیگر ارزشهای مادّی بنا شده اند. همچنین از رهگذر گزاره های یادشده به ضرورت برپاداری حکومت عدل الهی بر اساس فرمان پروردگار و جانشینی او پی می بریم و اینکه سرکشی و ستیزه جویی، پایه ی فرمانرواییهای باطل است، حال آنکه فرمانروایی پروردگار بر پایه حق، استوار می باشد.
آزمون قدرت در زندگی، آزمونی بس بزرگ و خطرناک است و هر که از فریب آن رهایی یابد، از دیگر آزمونها به آسانی سربلند بیرون می آید…، چه، آدمی در سختی ها فرو می رود و بیم ها و خطرها را به جان می خرد که به قدرت دست یابد، پس اگر از آن کناره گیرد یا به هنگام قدرت یابی، تنها آن را در راه خیر و نیکی به کار گیرد، آن زمان بر هوای نفس خویش و فشارهایی که او را در برگرفته اند، پیروز می گردد.
سوره ی ص، در پیرامون قربانیان آزمون قدرت سخن می گوید، که به قدرت خود بالیده، پروردگار خویش را به چالش کشانیدند. آنان به خدایان خود که نماد آنها بودند و سیطره ی قدرتشان را نشان می دادند، نازیدند و به نام این خدایان با فرمانروایی پروردگار یگانه به مخالفت برخاستند. سوره ی ص، اینان را همان سران کافران می داند و در همان هنگام، این درس قرآنی، نمونه ای زنده از واقعیت کار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خدا، داوود را عرضه می دارد، که به رغم در اختیار داشتن نیروی ظاهری، آزمون قدرت را با سربلندی پشت سر نهاد.
از اینکه پروردگار، فرمانروایی و زمامداری را پس از پایداری در راه حق، به داوود (علیه السلام) ارزانی داشت، الهام می گیریم که خداوند، زمامداری را به هر فرمانروایی وانمی گذارد، بلکه تنها کسانی را از آن بهره مند می سازد که بر پادشاهی چیره اند نه اینکه پادشاهی بر آنان چیره باشد و آنها را در اختیار خود گیرد.
آیات دیگرِ سوره، به بررسی موضوع صبر، که ایوب (علیه السلام)، پیامبر خدا بدان شهرت دارد، می پردازند، لیک در چارچوب سخن از رابطه ی درستی که شایسته است با نعمتِ قدرت، ثروت و سلامتی برقرار کنیم، همان نعمتهایی که نباید آدمی را به بندگی کشاند و او چنانچه از آن بهره ای یافت، نباید فریفته آنها گردد و در صورت عدم برخورداری از آنها نیز نباید نومید شود.
سپس آیات بعدی، از واقعیت دوزخیان که از خدا نافرمانی کردند و با مؤمنان به ستیز برخاسته، بر روی زمین سرکشی نمودند، نمونه ای می آورد.
در آیات پایانی سوره- همان روش همیشگی قرآن- سیاق بر موضوعی اساسی تأکید می ورزد، این تأکید از رهگذر آنچه میان پروردگار جهانیان و فرشتگان و میان او و ابلیس روی داد، بیان می شود و مغز آن پرده برداری از سرشت آدمی و اسبابی حقیقی است که او را سرنگون و نابود می سازد و اینکه آدمی که پروردگار او را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری داده، به ناگاه کارش با بدترین فرجام پایان پذیرد.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.