نویسنده:دکتر قاسم بستانی*
محمد جعفرنژاد**
امتیازات عملی علی(ع)
1-3. جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برگرداندن ودیعه ها و امانت ها به صاحبانشان.
این امر، نوعی اعتراف به امانتداری و مورد وصوق بودن ایشان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)است (ابن کثیر، 1408ق،ج3،ص216/ ابن اثیر، 1386ق، ج2، ص103/ بیهقی، 1411ق، ج6، ص289/ طبری، [بی تا]، ج2، ص103/ ابن خلدون، [بی تا]، ج2، قسمت 2، ص16/ مقریزی، 1420ق، ج1،ص57/ مسعودی، [بی تا]، ص200/یعقوبی، [بی تا]، ج2، ص39).
2-3. خوابیدن علی (علیه السلام) در جای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در شب هجرت به سوی مدینه.
در جریان هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی مدینه که با همراهی ابوبکر، انجام می گیرد، علی (علیه السلام) جان فدایی می کند و در بستر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)می خوابد تا مشرکان که قصد جان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) کرده اند، نتوانند به مقصود خویش برسند(ابن کثیر، 1408ق، ج3، ص216/ ابن اثیر، 1386ق، ج2، ص103/طبری، [بی تا]، ج2، ص99؛ احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص33/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج3، ص4/ هیثمی، 1408ق، ج9،ص120).
برخی فقط خوابیدن در جای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را ذکر می کنند، اما این کار علاوه بر شهامت و شجاعت، گویای مطالبی دیگر هم هست که از آن جلمه به موارد ذیل می توان اشاره کرد:
الف. این کار نمونه ای از اخلاص یک سرباز صادق است که برای دعوت و عقیده اش حاضر است جان خویش را فدا کند تا رهبرش زنده باشد؛ چون در سلامت رهبر است که دعوت و عقیده زنده می ماند و این حرکت علی (علیه السلام) کاری شگرف و عظیم بوده است.
ب. بیانگر اعتقاد راسخ به قضا و قدر است که هر آنچه قلم تقدیر بر آن رفته است، شدنی می کند: «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاّ ما کَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه:51 ): بگو: «جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته هرگز به ما نمیرسد او سرپرست ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.»
این آیه دلالت بر عمق ایمان علی (علیه السلام) دارد.
3-3. هجرت علی (علیه السلام)
حضرت علی (علیه السلام) سه شبانه روز در مکه می مانند تا امانات را به صاحبان اماناتی که نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، برگردانند؛ سپس به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در قبا ملحق شدند و دو شب در قبا ماندند و روز جمعه همراه با ابوبکر در رکاب با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی مدینه حرکت کردند (ابن کثیر، 1408ق، ج3، ص253/ ابن اثیر، 1386ق، ج2، ص103/ بیهقی، 1411ق، ج6، ص289/ طبری، [بی تا]، ج2، ص103/ ابن خلدون، [بی تا]، ج2، قسمت 2، ص16/ مقریزی، 1420ق، ج1، ص57/ مسعودی، [بی تا]، ص200/ یعقوبی، [بی تا]، ج2،ص39).
4-3. عقد برادری و مواخات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با علی (علیه السلام)
نقل شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بین اصحاب ـ دو به دوـ عقد برادری بست، تا اینکه علی (علیه السلام) باقی ماند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: «أما تری أن أکون أخاک؟» فرمود: بلی ای رسول خدا راضی شدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«فأنت أخی فی الدنیا و الآخره» (حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج3، ص14/ هیثمی، 1408ق، ج9، ص12/ مبارکفوری، 1410ق، ج10، ص152/ متقی هندی، [بی تا]، ج13، ص140/ مناوی، 1415ق، ج4، ص468/ زرندی حنفی، 1377ق، ص95).
5-3. شجاعت علی (علیه السلام) در جنگ تن به تن
الف) در جنگ بدر (سال دوم هجرت): در جنگ تن به تن که سه نفر از سران مشرکان به نام های عتبه بن ربیعه، شیبه بن ربیعه و ولیدبن عتبه به میدان جنگ آمدند و تقاضای مبارز و هماورد نمودند، در مقابل آنها از سپاه مسلمانان عوف و معاد فرزندان حارث به سوی ایشان می روند و سران مشرکان از آنها می پرسند: از چه قبیله ای هستید؟ ایشان می گویند: گروهی از انصار. در جواب می گویند: افرادی از قبیله خودمان و هم کفو خودمان بفرستید، که در آن لحظه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «قم یا عبیده! قم یا حمزه! قم یا علی!»، و علی (علیه السلام) به جنگ ولیدبن عتبه رفت و او را به هلاکت رساند (ابوداود، [بی تا]، ج1، ص601/ بیهقی، [بی تا]، ج9، ص131/ عظیم آبادی، [بی تا]، ج7، ص234/ ابن ابی شبیه، 1409ق، ج8، ص 473/ متقی هندی، [بی تا]، ج2، ص398/ طبری، [بی تا]، ج2، ص148/ ابن کثیر، 1408ق، ج3، ص333).
ب) در جنگ احد (شوال سال سوم هجری): در جنگ احد که همانند جنگ بدر آغاز شد، طلحه بن ابی طلحه پرچمدار مشرکان، مسلمانان را به مبارزه می طلبید، در حالی که می گفت: آیا مبارزی هست؟ پاسخ دهنده همان پاسخگوی میدان جنگ بدر است. علی (علیه السلام) به طرف او پیش رفت. هنگامی که آن دو در میانه دو لشکر با هم روبرو شدند، علی (علیه السلام) با نواختن ضربتی فرقش را شکافت؛ پس طلحه فرو افتاد و عورتش نمایان شد. در این هنگام علی (علیه السلام) را عنوان رحم [خویشاوندی] یاد کرد، و این در حالی بود که علی (علیه السلام) کار او را یکسره نکرد، بلکه به حال خویش واگذاشت و طلحه در اثر همان یک ضربه هلاک شد (ابوداود، [بی تا]، ج1، ص601/ بیهقی، [بی تا] ج6، ص132/ احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص117، متقی هندی، [بی تا]، ج10، ص396/طبری، 1415ق، ج2، ص134/ ابن کثیر، 1408ق، ج3، ص339/ ذهبی، 1407ق، ج2، ص89/ هیثمی، 1408ق، ج6، ص76).
در این رخداد، نمونه ای از مروت و کرامت و اخلاق حضرت علی (علیه السلام) نهفته است که مثال بارزی از اخلاق و جوانمردی است؛ حتی با دشمن و در معرکه کارزار. نکته دیگر حیای علی (علیه السلام) است که چون عورت طلحه نمایان شد، از او صرف نظر کرد.
ج) در جنگ خندق و مقابله با عمروبن عبدود: جنگ خندق در سال پنجم هجری اتفاق افتاد. یکی از پیکارهای مهم در این جنگ، نبرد علی (علیه السلام) با عمرو بن عبدود بود؛ عمرو از شجاعان عرب بود که توانست از خندق بگذرد و ندا در داد که آیا مبارزی هست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مبارزی هست که شر این دشمن را دفع کند؟ علی (علیه السلام) برخاست و گفت: من آماده ام و به یکدیگر حمله نمودند که علی (علیه السلام) به پای او ضربه زد و پایش قطع شد. در این هنگام علی (علیه السلام) سر عمرو را از تنش جدا کرد و غریو الله اکبر از سپاه مسلمانان برخاست (ابن اثیر، 1386ق، ج2، ص181/ ابن عبدالبر، 1412).
د) شکستن خط دفاعی خیبر(سال هفتم هجری): پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند فتح و پیروزی را به دست او خواهد داد؛ مردی که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست می دارند. یاران شب را به صبح رساندند، در حالی که در این فکر بودند که پرچم فتح سرانجام به چه کسی واگذارمی شود. چون صبح شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علی (علیه السلام) را خواست. گفتند: یا رسول الله، او از درد چشم می نالد. فرمود: او را حاضر کنید. چون علی (علیه السلام) حاضر شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مقداری از آب دهان بر دو چشم او مالید و برایش دعا کرد. چشمان امیرمؤمنان (علیه السلام) به برکت آب دهان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و دعای آن حضرت، شفا یافت؛ آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرچم را به علی (علیه السلام) دادند و برای او و یارانش دعا کردند که پیروز شوند. این گفتار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (لأعطین الرایه غداً رجلاً یحب الله و رسوله…) تلمیحی است به آیه: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»(آل عمران:31): بگو: «اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است.» (بخاری، 1401ق، ج4، ص5/مسلم، [بی تا]، ج5، ص195 / ابن ماجه، [بی تا]، ج1، ص45 /ترمذی، 1403ق، ج5، ص32/ احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص100/ ابن کثیر، 1408ق، ج4، ص211).
6-3. اولین کسی است که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز جماعت خواند(احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص374 / ترمذی، 1403ق، ج5، ص305/ حاکم، [بی تا]، ج3، ص500/ بیهقی، [بی تا]، ج6، ص206/ مبارکفوری، 1410ق، ج10، ص163/ طیالسی، [بی تا]، ص93).
7-3. فرستادن علی (علیه السلام) برای اعلان برائت مشرکان در حج و سخن معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «لا یبلغها إلا رجل من أهل بیتی» (احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص293 / بخاری، 1401ق، ج4، ص183، 219/ ج5، ص129/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج2، ص497/ ترمذی، 1403ق، ج5، ص326/ ابن حجر، [بی تا]، ج6، ص321/ نسایی، [بی تا]، ص74/ هیثمی، 1408ق، ج9، ص201).
8-3. سوار شدن علی (علیه السلام) بر دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شکستن بت ها.
علی (علیه السلام) می فرمایند: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به کعبه آمدیم و پیامبر از دوش من بالا رفت و چون دید من طاقت ندارم و ضعیف هستم، پایین آمدند و فرمودند بر منکب من بالا برو! و من بر دوش ایشان بالا رفتم و به پشت بام کعبه رسیدم و بت ها را از آنجا پایین انداختم و آنها می شکستند. بعد از ترس اینکه کسی ما را ببیند سریع از آنجا دور شدیم (احمد حنبل، [بی تا]، ج1، ص84/ نسایی، 1411ق، ج5،ص143 / حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج2، ص367 / زرندی حنفی، 1377ق، ص125 / هیثمی، 1408ق، ج6، ص23).
9-3. ازدواج علی (علیه السلام) با فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
از اختصاصات علی (علیه السلام) که نصیب کس دیگری نخواهد شد، ازدواج با فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که شایسته می بینم در اینجا چند روایت از روایاتی را در شأن والای زهرای مرضیه (سلام الله علیها) آمده است، نقل کنم:
الف ) ایشان پاره تن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.
ب) هر آن چیزی که فاطمه (سلام الله علیها) را ناراحت می کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم ناراحت می کرد(بخاری، 1401ق، ج4، ص210/ ج6، ص 158 / مسلم، [بی تا]، ج7، ص141/ ابن ماجه،[بی تا]، ج1، ص644 / ترمذی، 1403ق، ج5، ص359 / احمد حنبل، [بی تا]، ج4، ص100/ ابن کثیر، 1408ق، ج4، ص211).
ج) فاطمه (سلام الله علیها) سرور زنان بهشت بودند.
ام سلمه حلی روایتی نقل می کند: روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (سلام الله علیها) را طلبیدند و به او چیزی گفتند که فاطمه (سلام الله علیها) را به گریه انداخت و بعد از آن چیزی فرمودند که فاطمه (سلام الله علیها) خندید. بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از فاطمه (سلام الله علیها) پرسیدم. ایشان فرمودند که پدرم مرا خبر داد که من بعد از مریم بنت عمران سرور زنان بهشت هستم (بخاری، 1401ق، ج4، ص183/ ابن حبان، 1414ق، ج15، ص402/ ابن حجر، [بی تا]، ج6، ص321/ ترمذی، 1403ق، ج5، ص326/ احمد حنبل، [بی تا]، ج3، ص80/ هیثمی، 1408ق، ج9، ص201/ حاکم نیشابوری، [بی تا]، ج3، ص151).
10-3. برحق بودن علی (علیه السلام) در قتال با قاسطین (صفین).
بنا بر گفتار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که خبر از آینده می دادند، می توان به نتایجی دست یافت، از جمله: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عمار فرمودند: «تقتلک فئه الباغیه» و عمار در جنگ صفین در سپاه علی (علیه السلام) بود و به درجه رفیع شهادت نایل آمد (مسلم، [بی تا]، ج8، ص185 / نووی، 1407ق، ج18، ص 40/ سیوطی، [بی تا]، ج6، ص234 / احمد حنبل، [بی تا]، ج2، ص161 / ترمذی، 1403ق، ج5، ص233 / ابن حجر، [بی تا]، ج1، ص451 / نسایی، 1411ق، ج5، ص75 / ابن کثیر، 1408ق، [بی تا]، ج3، ص264).
11-3. برحق بودن علی (علیه السلام) در قتال با مارقین.
به این معادله با استفاده از دو روایت تاریخی مستدل، می پردازیم:
الف ) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر از مارقین دادند که چه کسانی هستند. ایشان فرمودند: روزی فرا خواهد رسید که گروهی از دین بیرون می روند( خارج می شوند)؛ همان طور که تیر از کمان خارج می شود؛ و گروهی که بر حق هستند، پیروز می شوند و از نشانه های آنها، مردی سیاه چرده است که یکی از بازوانش مانند پستان زنان است. در تاریخ، این فرد به نام ابن خویصره شناخته می شود (مسلم، [بی تا]، ج3، ص113 / ذهبی، 1407ق، ج1، ص391 / ابی داود، [بی تا]، ج2، ص406 / احمد حنبل، [بی تا]، ج3، ص32 / ابن عبدالبر، 1412ق، ج3، ص1108 / ابن حجر، [بی تا]، ج6، ص456، /نسایی، 1411ق، ج5، ص158 / ابن کثیر، 1408ق، ج7، ص309).
ب) ابوسعید خدری می گوید: به خدا قسم من این حدیث را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم و من در آن جنگ همراه علی (علیه السلام) بودم و شهادت می دهم که علی (علیه السلام) با آنها جنگید. بعد از جنگ، در کشته ها ذوالثدیه را یافتیم؛ به همان اوصافی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود (بخاری، 14018ق، ج4، ص175 / بیهقی، [بی تا]، ج8، ص171 /نووی، 1407ق، ج7، ص167).
12-3. مأمن بودن و رازدار بودن علی (علیه السلام).
در ماجرای اسلام آوردن ابوذر آمده است: او وارد مکه شد و تصمیم داشت شبانه خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسد؛ لذا شب کنار کعبه آمد تا همان جا استراحت کند. در این هنگام این مسافر غریب، مردی ـ که علی (علیه السلام) است ـ را می بیند که به او می گوید: تو کیستی؟ ابوذر می گوید: مردی از دودمان غفار. علی (علیه السلام) می فرماید: برخیز و به خانه خودت بیا. ابوذر برمی خیزد و بی آنکه در راه با کسی ارتباطی بیابد و هدفش را بگوید، آن شب مهمان علی (علیه السلام) می شود. ابوذر صبح برمی خیزد و از خانه علی (علی السلام) بیرون می آید و کنار کعبه می رود. همان جا می ماند تا شب می شود و باز علی (علیه السلام) نزد او می آید و او را به خانه خود دعوت می کند. این موضوع تا سه شب تکرار می شود، ولی ابوذر با کسی ارتباطی نمی گیرد و مقصود خود را پنهان می کند. روز سوم علی (علیه السلام) به ابوذر می فرماید: اگر خود را معرفی کنی و علت مسافرت خود را بگویی، قطعا به کسی نخواهم گفت و اسرار تو را می پوشانم. ابوذر هدف و ماجرای مسافرت خود را به علی (علیه السلام) می گوید و ادامه می دهد: «می خواهم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را ببینم.» علی (علیه السلام) می فرماید: من صبح به طرف منزل او می روم، تو نیز همراه من بیا. هر جا احساس خطر کردم، از راه رفتن خود می کاهم و گویی برای رفع حاجتی می خواهم کناری بروم، اما گر احساس خطر نکردم، پشت سر من بیا و در هر خانه ای که وارد شدم تو نیز وارد شو. همین برنامه و طرح علی (علیه السلام) اجرا می شود و ابوذر بدون هیچ پیشامد ناگواری با علی (علیه السلام) همراه می شود تا وارد خانه ای می شود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)آنجاست. ابوذر بعد از ملاقات با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همان لحظه مسلمان می شود(بخاری، 1401ق، ج4، ص241 / مسلم، [بی تا]، ج7، ص156 / عینی، [بی تا]، ج17، ص3/ طبرانی، معجم الاوسط، [بی تا]، ج3، ص109/ ابن عبدالبر، 1412ق، ج4، ص1654).
این ماجرا حاوی چند نکته اخلاقی دیگر نیز هست:
ـ میهمان نواز بودن بدون در نظر گرفتن عقیده میهمان؛
ـ غریب نوازی امام علی (علیه السلام).
ـ در راستای دعوت سری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سر و راز حضرت را نگه داشتن؛
ـ سیاست و کاردانی ایشان.
13-3. نماز علی (علیه السلام)، یادآور نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
عمران بن حصین روایت می کند: با علی (علیه السلام) در بصره نماز می خواندیم و ایشان نمازی خواند که خاطره نماز با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ما زنده شد(بخاری، 1401ق، ج1، ص190 / بیهقی، [بی تا]، ج2، ص68 / عینی، [بی تا]، ج6، ص57/ عظیم آبادی، [بی تا]، ج3، ص45).
14-3. علی (علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرستاری می کند.
در جریان جنگ احد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زخمی شدند، علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرستاری می کردند و علی (علیه السلام) با سپرش آب می آورد و فاطمه (سلام الله علیها)خون را از چهره ی پدر می شست (بخاری، 1401ق، ج1، ص66 / مسلم، [بی تا]، ج5، ص178/ ابن ماجه، [بی تا]ج2، ص1147/ ترمذی، 1403ق، ج3، ص278 / ابن حجر، [بی تا]، ج6، ص69/ بیهقی، 1411ق، ج2، ص402).
15-3. علی (علیه السلام) از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ناظر بر قربانی ها می شود.
بیشتر مردم مزد قصاب را از گوشت قربانی می دادند، اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)علی (علیه السلام) را ناظر قربانی می نماید تا هم بر کیفیت قربانی نظارت کند و هم تمام گوشت قربانی، حتی پوست آن به مصرف نیازمندان برسد(بخاری، 1401ق، ج2، ص186 / نسایی، 1411ق، ج2، 457 / ابن خزیمه، 1412ق، ج4، ص296 / ابن حجر، [بی تا]، ج3، ص443 / بیهقی، 1411ق، ج6، ص80 / عینی، [بی تا]، ج10، ص52).
نتیجه
آنچه آمد، قطره ای از دریای بیکران فضایل علی (علیه السلام) نزد اهل سنت است. این امر نشانگر ارادت و علاقه وافر برادران اهل سنت نسبت به این شخصیت والای اسلامی و انسانی، بلکه نسبت به خاندان اهل بیت (علیهم السلام) است. این علاقه وافر خود می تواند مبنایی متین برای وحدت مسلمانان باشد و نباید به یاوه سرایی برخی خناسان ـ که به قصد بدبین کردن شیعیان نسبت به اهل سنت در خصوص اهل بیت (علیه السلام)، با هدف ایجاد یا تعمیق اختلاف تلاش می کنندـ گوش فرا داد. بارخدایا ما را از پیروان راستین آن مولای متقیان قرار ده.
پی نوشت ها :
*استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز
**دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث
منابع:
1. ابن أبی شیبه الکوفی؛ المصنف؛ تحقیق سعید اللحام؛ بیروت؛ دارالکفر، 1409ق.
2. ابن أبی عاصم، عمرو؛ کتاب السنه؛ تحقیق محمد ناصرالدین الألبانی؛ الطبعه الثالثه، بیروت: مکتب الإسلامی، 1413ق.
3. ابن أثیر، الکامل فی التاریخ؛ بیروت: دارصادر، 1386ق.
4. ابن جوزی، زاد المسیر؛ تحقیق محمد بن عبدالرحمن، عبدالله؛ بیروت: دارالفکر، 1407ق.
5. ابن حبان؛ صحیح ابن حبان؛ تحقیق شعیب الأرنؤوط؛ الطبعه الثانیه، [بی جا]، مؤسسه الرساله، [بی تا].
6. ابن حجر؛ فتح الباری، الطبعه الثانیه، بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
7. ابن حنبل، احمد؛ مسند احمد؛ بیروت: دارصادر، [بی تا].
8. ابن خزیمه، صحیح ابن خزیمه؛ تحقیق محمد مصطفی الأعظمی؛الطبعه الثالثه، [بی جا]، المکتب الإسلامی، 1412ق.
9. ابن خلدون؛ تاریخ ابن خلدون؛ الطبعه الرابعه؛ بیروت: دارإحیاء التراث العربی، [بی تا].
10. ابن سلمه، أحمد بن محمد؛ شرح معانی الآثار؛ تحقیق محمد زهری النجار؛ الطبعه الثالثه، [بی جا]، دارالکتب العلمیه، 1416ق.
11. ابن عبدالبر؛ الاستیعاب؛ تحقیق علی محمد البجاوی؛ بیروت: دارالجیل، منشورات المجلس العلمی، 1412ق.
12.ابن عطیه اندلسی؛ محررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد؛ لبنان: دارالکتب العلمیه، 1413ق.
13. ابن قتیبه؛ تأویل مختلف الحدیث؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی تا].
14. ابن کثیر؛ البدایه والنهایه؛ تحقیق علی شیری؛ بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1408ق.
15. ابن ماجه، محمدبن یزید قزوینی؛ سنن ابن ماجه؛ تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی؛ [بی جا]، دارالفکر؛ [بی تا].
16. البانی، محمد ناصر؛ إرواء الغلیل؛ تحقیق زهیر الشاویش؛ الطبعه الثانیه، بیروت: المکتب الإسلامی، 1405ق.
17. بخاری؛ صحیح بخاری؛ [بی جا]، دارالفکر؛ 1401ق.
18. بغوی؛ تفسیر بغوی؛ تحقیق خالد عبدالرحمن العک؛ بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
19. بیهقی؛ سنن الکبری؛ [بی جا]، دارالفکر، [بی تا]«الف».
20.ــــــــــ؛ معرفه السنن و الآثار؛ تحقیق سید کسروی حسن؛ بیروت: دارالکتب، العلمیه، [بی تا] «ب».
21. ترمذی؛ جامع الصحیح؛ تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان؛ الطبعه الثانیه، بیروت: دارالفکر، 1403ق.
22. ثعلبی؛ تفسیر ثعلبی؛ تحقیق أبی محمدبن عاشور؛ بیروت: داراحیاء تراث عربی، 1422ق.
23. جصاص؛ أحکام القرآن؛ تحقیق عبدالسلام محمد علی شاهین؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415ق.
24. حاکم نیشابوری؛ مستدرک؛ تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی؛ [بی جا]،[بی نا]، [بی تا].
25. حسکانی، حاکم؛ شواهد التنزیل؛ تحقیق باقر محمودی؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411ق.
26. حمیدی، عبدالله بن زبیر؛ مسند حمیدی؛ تحقیق حبیب الرحمن أعظمی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1409ق.
27. دارمی، عبدالله بن بهرام، سنن الدارمی؛ دمشق؛ اعتدال، 1349ق.
28. دولابی، محمد بن أحمد؛ الذریه الطاهره النبویه؛ تحقیق سعد المبارک الحسن؛ کویت: دارالسلفیه، 1407ق.
29. ذهبی؛ تاریخ اسلام؛ تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت: دارالکتاب العربی، 1407ق.
30. رازی، ابن ابی حاتم؛ تفسر ابن أبی حاتم؛ تحقیق أسعد محمد الطیب؛ صیدا: مکتبه العصریه، [بی تا].
31. زرندی حنفی؛ نظم دررالسمطین؛ [بی جا]، [بی نا]، [بی تا].
32. زمخشری، جارالله، الفایق فی غریب الحدیث؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1417ق.
33. زیلعی؛ تخریج الأحادیث و الأثار؛ تحقیق عبدالله بن عبدالرحمن سعد؛ ریاض: دارابن خزیمه 1414ق.
34. سمرقندی، ابولیث؛ تفسیر السمرقندی؛ تحقیق محمود مطرجی؛ بیروت: دارالفکر، [بی تا].
35. سمعانی؛ تفسیر سمعان؛ تحقیق یاسربن إبراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم؛ سعودی: دارالوطن، 1418ق.
36. سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور؛ بیروت: دارالمعرفه، [بی تا] «الف».
37. ـــــــــ، دیباج علی مسلم؛ عربستان سعودی: دار ابن عفان، 1416ق.
38. ـــــــــ، شرح سنن النسائی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی تا] «ب».
39. صنعانی، عبدالرزاق؛ تفسیر قرآن؛ تحقیق مصطفی مسلم محمد، ریاض: مکتبه الرشد، 1410ق.
40. ـــــــــ؛ منصف؛ تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، [بی جا]، [بی نا]، [بی تا].
41. طبرانی؛ معجم الأوسط؛ تحقیق قسم التحقیق بدار الحرمین؛ [بی جا] درالحرمین للطباعه و النشر و التوزیع، [بی تا].
42. ــــــــــــ؛ معجم الکبیر؛ تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی؛ الطبعه الثانیه، [بی جاج دار إحیاء التراث العربی، [بی تا].
43. طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ طبری؛ تحقیق نخبه من العلماء الأجلاء: بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، [بی تا].
44.ـــــــــــــ؛ جامع البیان؛ تحقیق خلیل میس صدقی و جمیل العطار؛ بیروت: دارالفکر، 1415ق.
45. طیالسی، سلیمان بن داود؛ مسند أبی داود طیالسی؛ بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
46. عجلونی؛ کشف الخفاء؛ الطبعه الثالثه، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1408ق.
47. عظیم آبادی؛ عون المعبود؛ الطبعه الثانیه، بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی تا].
48. عینی؛ عمده القاری؛ بیروت: داراحیاءالتراث العربی، [بی تا].
49. مبارکفوری؛ تحفه الأحوذی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1410ق.
50. متقی هندی؛ کنزالعمال؛ شیخ بکری حیانی و شیخ صفوه السقا؛ بیروت: مؤسسه الرساله، 1409ق.
51. مسعودی؛ التنبیه و الإشراف؛ بیروت: دارصعب، [بی تا].
52. مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ تحقیق احمد فرید؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1424ق.
53. مقریزی؛ امتاع الأسماع؛ تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی؛ بیروت: منشورات محمد علی بیضون، درالکتب العلمیه، 1420ق.
54. مناوی؛ فیض القدیر شرح جامع الصغیر؛ تحقیق أحمد عبدالسلام؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415ق.
55. موصلی، أبویعلی؛ مسند أبی یعلی؛ تحقیق حسین سلیم أسد؛ درالمأمون للتراث، [بی تا].
56. نحاس؛ معانی القرآن؛ تحقیق شیخ محمد علی الصابونی؛ عربستان: جامعه ام القری، 1409ق.
57. نسائی، خصائص أمیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ تحقیق محمد هادی الأمینی؛ طهران: مکتبه نینوی الحدیثه، [بی تا].
58. ــــــــــــ؛ سنن الکبری؛ تحقیق عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1411ق.
59. نووی؛ شرح مسلم؛ بیروت: دارالکتاب العربی، 1407ق.
60. واحدی؛ تفسیر واحدی؛ تحقیق صفوان عدنان داوودی؛ دمشق: دارالقلم، 1415ق.
61. هیثمی؛ مجمع الزوائد؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1408ق.
62. یعقوبی، تاریخ یعقوبی؛ بیروت: دار صادر، [بی تا].
شیعه شناسی 25