نویسنده: دکتر احمد رضایی، استادیار دانشگاه قم
چکیده
توجه به مدح، منقبت و زندگی حضرت علی(ع)از جمله بخش های نخستین اکثر مثنوی های فارسی، به ویژه مثنوی های حکمی و عرفانی است.شاعر در این بخش ضمن برشمردن صفات و ویژگی های ایشان، بسیاری از حوادث مهم زندگی حضرت را به صورت موجز بیان می کند.
پژوهش حاضر، بررسی این موضوع در چهار مثنوی اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر عطار نیشابوری است.در این تحقیق، ابتدا صفات و ویژگی های حضرت امیر(ع)دسته بندی و تحلیل شده است؛ سپس مسائل و حوادث مربوط به ایشان با عنوان اشارات استخراج شده، بر اساس مستندات تاریخی و تفسیری بررسی گشته است.در بخش سوم نیزآیات و احادیثی که در شأن علی(ع)آمده، یا احادیثی که از ایشان نقل شده و عطار بدان ها پرداخته است، بررسی شده است.
مقدمه
مدح و منقبت حضرت امیر(ع)یکی از بخش های اکثر مثنوی های زبان فارسی-به ویژه مثنوی های عرفانی و حکمی-است.به عبارت دیگر پرداختن به بیان فضایل و ویژگی های امیرالمومنین(ع)علی رغم اختلاف مذهب بسیاری از سرایندگان، یکی از بنمایه ها و موتیف های شعری آنان را تشکیل می دهد.
بیان ویژگی ها وحوادث مربوط به حضرت علی(ع)گاهی به صورت مجزا و گاهی نیز در خلال دیگر بخش های سروده ی شاعر آمده است، اما آنچه در خور تامل و حائز اهمیت است:با وجود اینکه شاعر در اغلب موارد از پیروان دیگر فرقه های فکری یا مذاهب فقهی اسلام است، هنگام پرداختن به فضایل حضرت امیر(ع)و بیان ویژگی های ایشان تلاش می کند شرط انصاف را به جای آورد و البته این امر به دلیل حقیقی بودن چنین صفات و فضایلی در شخصیت ایشان است که به هیچ روی کتمان شدنی نیست.
ازجمله کسانی که به تفصیل به این موضوع پرداخته، عطار نیشابوری است. درباره ی مذهب عطار باید گفت :او سنی(اشعری)است و قول کسانی همچون استوار نورالله شوشتری که از برخی اشعار او استنباط تشیع کردهاند، چندان استوار نمی نماید؛ با این همه از تعصب نواصب و خوارج فرسنگ ها دور است و نیز نحوه ی ستایش او از حضرت امیرالمومنان علی(ع)چنان صادقانه و پاک است که قاضی نورالله شوشتری را واداشته او را شیعی پاک بشمرد و مدایح وی را در حق یاران پیامبر تاویل نماید(حلبی، 1385،ص471)؛ از سوی دیگر می توان گفت:وی پیرو هیچ یک از مذاهب حنفی، شافعی، حنبلی ومالکی نبوده است؛ زیرا به گفته ی مجدالدین بغدادی صوفیان وارسته وبالغ، غالباًیااغلب، در فروع دین تابع هیچ یک از این چهار تن به تنهایی نبودهاند، بلکه در هر مسئله از مسائل شرعی دین، به مصلحت حال عمل می کرده اند(فروزانفر، 1353،ص59).
عطار در چهار مثنوی اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر-که در انتساب آنها به عطار هیچ شبهتی وجود ندارد-به بسیاری از موضوعات مرتبط با حضرت امیر پرداخته است؛ اگر چه در چند جای دیگر آثار مذکور به مناسبت موضوع، به سخن و گفتاری از ایشان بسنده نموده، بیشتر مسائل مربوط به حضرت امیر در همان بخش مدح آمده است.این قسمت در الهی نامه با عنوان “در فضیلت مرتضی رضی الله عنه”، در اسرارنامه با عنوان “فی فضیله امیرالمومنین علی رضی الله عنه”در منطق الطیر با عنوان «در نعت علی رضی الله عنه»و در مصیبت نامه با عنوان «در نعت علی رضی الله عنه»امده است ؛به عبارتی عناوین مصیبت نامه و منطق الطیر مانند هم، و عناوین الهی نامه و اسرار نامه به یک صورت است.موضوعاتی که عطار در این چهار مثنوی درباره حضرت امیر(ع)به آنها توجه کرده است، عبارتند از:صفات و ویژگی های امیرالمومنین، اشاراتی به حوادث مهم زندگی ایشان بویژه وقایعی که در زمان پیامبر(ص)روی داده و آیات و احادیثی که درباره علی(ع)یا از خود ایشان نقل شده است که در اینجا هر یک از موضوعات مذکور را به تفصیل بررسی خواهیم کرد.
1.صفات و ویژگیهای علی(ع)
بخش نخست مدح و منقبت حضرت امیر(ع)در تمام مثنوی های مذکور به بیان صفات و ویژگی های ایشان اختصاص دارد.صفاتی که در این قسمت آمده، هر یک ناظر به فضیلتی از فضایل علی(ع)است.با تحلیل و بررسی چنین ویژگی هایی، می توان آنها را به صورت زیر دسته بندی نمود:
1-1.صفات و ویژگی هایی که بر مراتب روحانی حضرت علی(ع)دلالت می کند:
بیشترین صفاتی که حضرت امیر(ع)به آنها متصف شده ،ویژگی هایی است که جایگاه روحانی ایشان را بیان می کند.ممکن است چنین صفات و مختصاتی به صورت عبارتی ذکر شود یا ساختار ترکیب به حدیث یا واقعه ای اشاره نمایند؛ مانند صاحب اسرار سلونی.
صفات و ویژگی های این بخش عبارتند از:غواص دریای توکل، قلب قرآن، قلبآل یاسین، بحر علم، صاحب اسرار سلونی، قطب دین، منادی سلونی، مفتی علی الاطلاق، حجتالاسلام، پیشوای راستین، خواجه حق، امام مشرق و مغرب، امام رهنما، مقتدا، ساقی کوثر، خواجه ی معصوم، صاحب حوض کوثر، مستغرق کار خدا، باب علم:
ای پسر تو بی نشانی از علی عین و یا و لام دانی از علی
(عطار، 1383، ص256)
خواجه ی حق، پیشوای راستین کوه علم و باب علم و قطب دین
ساقی کوثر، امام رهنما ابن عم مصطفی، شیرخدا
در بیان رهنمونی آمده صاحب اسرار”سلونی”آمده
مقتدا بی شک به استحقاق اوست مفتی مطلق علی الا طلاق اوست
(همان، ص 252)
علی القطع افضل ایام او بود علی الحق حجت الا سلام او بود
(عطار، 1383، ص 104)
او چون قلب آل یاسین آمده است قلب قرآن یا و سین زین آمده است
قلب قرآن، قلب پر قرآن اوست “وال من والاه”اندر شان اوست
(عطار،1386، ص144)
2-1.ویژگی ها وصفاتی که بیان کننده مراتب اخلاقی علی(ع)است:بحر جود، کوه علم، ابردریا پرتو جود تو بود، عالم در چشمش چون جوی بود، یک شکم سیر نخورد، به دنیا چهار تکبیر زد:
خواجه حق پیشوای راستین کوه حلم و باب علم و قطب دین
(عطار،1386، ص252)
یا چون عثمان پرحیا و حلم باش یا چو حیدر بحر جود و علم باش
(همان، ص259)
زجودش ابر دریا، پرتوی بود به چشمش عالم پرزر، جوی بود
ز طفلی تا که خود را میر کردی برین دنیای دون تکبیر کردی
چو دنیا آتش و تو شیر بودی ازآن معنی، ز دنیا سیر بودی
اگرچه کم نشیند گرسنه شیر نخوردی نان دنیا یک شکم سیر
(عطار،1386، ص105)
3-1.صفات و ویژگی هایی که بر شجاعت و قدرت علی(ع)دلالت دارد:به تن رستم، سوار رخش دلدل، شجاع صفدر، شیر حق، شجاع دین، سوار دین.
هنگامی که شاعر از شجاعت حضرت امیر(ع)سخن به میان می آورد، طبق سنن ادبی برگرفته از ادبیات حماسی، او را چون رستم می داند و اسب ایشان را مانند رخش.عطار در بخش های گوناگون، آنگاه که توان و قدرت حضرت علی(ع)را توصیف می کند، مشبه بهی بهتر از رستم و رخش نمی یابد،به عبارتی با استفاده ازعناصری حماسی و توصیفی موجز، زمینه ای حماسی برای شخصیتی حقیقی و دینی فراهم می کند.در مصیبت نامه بیش از دیگرمثنوی ها به مقایسه ی حضرت با رستم و تفضیل ایشان بر رستم پرداخته است:
میر نحل از دست جان خویش بود زان که علمش نوش و تیغش نی بود
گفت اگر در رویم آید صد سپاه کس نبیند پشت من در حرب گاه
روستم گر اهل و گر نااهل بود چون ز زالی یافت مردی سهل بود
مردی او از خدای لایزال وان رستم یا ز دستان یا زال
شیر حق با تیغ حق دین پروری همچو زال و رستم دستان گری
(عطار،1386، ص144)
در اسرارنامه نیز توان و قدرت ایشان را اختصاراً چنین توصیف می کند:
سوار دین، پسر عم پیمبر شجاع صدر صاحب حوض کوثر
به تن رستم، سوار رخش دلدل به دل غواص دریای توکل(1)
(عطار،1386، ص104)
4-1.صفات، کینهها، القابی و ویژگی های بسیار معروف حضرت امیر(ع)که عبارتند ازمرتضی، امیرالمومنین، ابوالحسن، ابوتراب، مجتبی.
چنین ویژگی هایی شامل کنیهها یا القابی است که از یک سو پیامبر(ص)ایشان را بدان خواندهاند، مانند:ابوتراب، آنچنان که نقل شده است:والاصل فی ذلک ان رسول الله(ص)طلب علیاً فوجده نائماً قی تراب قد سقط عنه ردائه و اصاب التراب جسده، فجائ حتی جلس عند راسه و ایقظه و جعل یسمح التراب عن ظهره، و یقول “قم یا اباتراب”و فی روایه “اجلس انما انت ابوتراب”(وزیری، 1387،ص40)یا درباره ی ابوالحسن آمده است:”هذه هی کنیه المشهور و بما کان اکابر تا صحابه یدعونه”(همان، ص41).(2)
عطار نیز با توجه به چنین زمینه هایی است که هنگام نعت امیرالمومنین(ع)او را با همین القاب و صفات مدح می کند:
ساقی کوثر امام رهنمای ابن عم مصطفی شیر خدای
مرتضای مجتبا، جفت بتول خواجه ی معصوم، داماد رسول
(عطار،1383، ص252)
زمشرق تا به مغرب گر امام است امیرالمومنین حیدر تمام است
اگر خاکش شوی، حسن الثواب است که او هم بوالحسن هم بوتراب است
(عطار،1386، ص127-128)
آنچنان که مشهود است، عطار در بیان ویژگی ها، صفات و کنیه ها و القاب حضرت امیر(ع)یا به زمینه ی دینی و تاریخی آنها توجه داشته است، یعنی با توجه به ویژگی هایی که از ناحیه ی پیامبر(ص)و اصحاب برای علی(ع)ذکر شده، به مدح و منقبت ایشان پرداخته است.یا به زمینه فرهنگی و ادبی یا سنن ادبی گرایش داشته است، چنانکه در بخش صفاتی که بیان کننده ی منزلت روحانی علی(ع)هستند، یا ویژگی ها و القاب معروف ایشان، سخنان عطار بیشتر بر مستندات حدیثی و تاریخی استوار است؛ اما در قسمت صفات و ویژگی هایی که نشان دهنده ی قدرت ایشان یا نمایانگر ویژگی های اخلاقی ایشان است، به زمینهها و سنن ادبی توجه داشته است.می توان گفت:بخش اخیر عمدتاً از شیوههای مرسوم مدح در قصاید فارسی متاثر است:اگر چه منزلت و شان حضرت امیر(ع)با هیچ ممدوحی سنجیدنی نیست و ایشان بر همگان رجحان دارند، شاعر به دلیل زمینههای ذهنی و ادبی، ناخودآگاه، هنگامی که می خواهد جود ایشان را بیان کند، با تأسی به شیوه ی مرسوم در قصاید فارسی، حضرت را مانند ابر و دریا می داند و زمانی که قصد دارد شجاعت علی(ع)را تبیین کند، باز رستم برایش مدعی می شود و در برابر مرکب ایشان، مشبه بهی بهتر از رخش نمی یابد، لیکن در این قسمت عطار جنبه ی دینی هم به موضوع داده است و برای وصف اسب علی(ع)ترکیب “سوار رخش دلدل”را می سازد که هم زمینه ی اسطورهای دارد و هم زمینه ی دینی.
نکته در خور تأمل تعدد و تنوع صفاتی است که در این آثار برای حضرت امیر(ع)آمده است:این مختصه، زمانی چشمگیرتر است که آنها را با صفات و ویژگی دیگر کسان که قبل از مدح علی(ع)به آنها پرداخته-به غیر پیامبر(ص)-مقایسه کنیم و جالب تراینکه عمده ی این صفات و ویژگی ها بر پایه گفتار نبی اکرم(ص)مبتنی است؛ به عبارت دیگر چیزی جعلی و ساختگی نیست، بلکه حقیقتی است که همگان، شیعه و غیر آن، به آنها اذعان دارند. نکته ی دیگر اینکه:کیفیت و نحوه ی بیان صفات و ویژگی های حضرت علی(ع)در آثار عطار همانند بیان صفات پیامبر(ص)در همین آثار است؛ یعنی ترتیب و پشت سرهم آمدن صفات کاملاً شبیه توصیف پیامبر(ص)و بیان صفات ایشان است که این ویژگی در مورد دیگران مصداق ندارد، چنانکه در نمونه های زیر همانگونه که صفات پیامبر(ص)را برمی شمارد، صفات علی(ع)را بیان می کند.در نعت پیامبر(ص)آورده است:
خواجه دنیا و دین گنج وفا صدر و بدر هر دو عالم مصطفی
آفتاب شرع و دریای یقین نور عالم رحمه للعلمین
(عطار، 1383، 244)
و در نعت علی(ع)چنین آورده است:
خواجه حق پیشوای راستین کوه حلم و باب علم و قطب دین
ساقی کوثر، امام راهنما ابن عم مصطفی، شیر خدای
مرتضای مجتبا، جفت بتول خواجه ی معصوم، داماد رسول
(همان، ص252)
به هر روی این تقسیم بندی جنبه ی مطلق ندارد و می توان به گونه ی دیگر نیز صفات و ویژگی های مذکور را دسته بندی نمود و از دیدگاه های دیگر بررسی کرد.
1.ر.ک. به: عطار، 1378، ص252-253/ همو، 1387، ص127-128.
2.ر.ک. به:البروج، ذیل عنوانهای مذکور.
منبع:فصلنامه شیعه شناسی شماره 28