وقتی پانزدهمین سالگرد ازدواجمان را جشن میگیریم، بیشترمان میدانیم که چگونه بالا و پایینهای زندگی را رفع و رجوع کنیم. تمام این سالها بر سر اینکه چه کسی باید خریدها را انجام دهد، بچهها را به مدرسه ببرد، در تکالیف کمکشان کند، کارهای خانه را انجام دهد و هزار مسئله دیگر با هم بگو ومگو کردهایم اما حالا خبری از جروبحثهای قدیمی نیست و مسائل دیگری به میان آمده! مشاوران سعی میکنند از طریق رسانهها به زوجها اعلام کنند، مواظب مشکلاتی که در میانه زندگی خودنمایی میکنند، باشند؛ وقتی پای زن جوانی به زندگی مردی میانسال باز میشود، سندرم «آشیانه خالی» خودنمایی کرده و زوجها را پای میز دادگاه میکشاند.
براساس آمار موجود، میزان طلاق در خانوادههای آمریکایی به 36 درصد کاهش یافته است که از دهه 1970، کمترین میزان طلاق محسوب میشود. این کاهش آمار در حالت کلی به دلیل آن است که همه ما و همسرانمان دوست داریم متاهل باشیم اما همان اشتباهها که گهگاه یقه هر کدام از ما را میگیرند، گاهی باعث میشوند بزرگترین اشتباه زندگیمان را مرتکب شویم؛ اشتباهی که شاید دیگر فرصتی برای جبرانش نداشته باشیم. پس تا دیر نشده، بهتر است این اشتباهها را بشناسیم و قوانین جدید برای مبارزه با هر کدام از آنها را وضع کنیم، تا زندگیهایمان رنگ و بوی دیگری بهخود بگیرد.
اشتباه شماره 1
هیچوقت با عصبانیت به تختخواب نروید. اگر بر سر بحثها فورا به توافق نرسید، ممکن است از خشم منفجر شوید.
مسلما ایدهآلترین حالت این است که قبل از رفتن به تختخواب، تمام مشاجرههای بیارزش را کنار بگذاریم و طرف مقابل را ببخشیم اما مسلما هیچکس کامل نیست؛ در واقع بیشتر زوجها وقتی عصبی هستند، مشکلات را آنطور که باید حل نمیکنند. یکی از خطرناکترین کارهایی که ازدواج را به خطر میاندازد، این است که یکی از طرفین در یک عصبانیت آنی، تمام مشکلاتش را فریاد بزند. معمولا این کار هیچ مشکلی را حل نمیکند؛ فقط زن و شوهر را بسیار عصبانیتر از پیش میکند.
وقتی مردم در احساساتی مثل خشم غرق میشوند، دچار شرایطی میشوند که روانشناسان آن را «غرقهسازی یا توفان» میخوانند؛ پاسخی فیزیولوژیکی که باعث تپش قلب شده و تمرکزشان به هم خورده و چیزی نمیتوانند بگویندکه بحث را منصفانه یا دوستانه حل کند.
قانون جدید: قبل از اینکه تصمیمی بگیرید، کمی دربارهاش فکر کنید. زمانی میتوان مشکلات را حل کرد که خونسرد بوده و کاملا استراحت کرده باشید. به جای آنکه تا دیروقت بیدار بمانید و به بحث ادامه دهید تا پیروز شوید، کارشناسان توصیه میکنند، زوجین هر شب لحظهای تمرکز کنند و ببینند چه چیز برای دوام ازدواجشان خوب است. بعد، حتی اگر یکی از شما یا هردویتان بهشدت عصبانی و ناراحت هستید، به یکدیگر شببهخیر گفته و دست همدیگر را برای 6 ثانیه بفشارید. قاعدتا شما آنقدر عصبانی و خسته هستید که این دست دادن بیشتر از 5 نانوثانیه طول نخواهد کشید! اما عشق بادوامتان را به شما یادآوری خواهد کرد و نکته همینجاست! منظور این نیست که نباید به مشاجرهها و مخالفتها رسیدگی کرد. برای اینکه ناراحتیهایتان همانطور رسیدگی نشده، به دست فراموشی سپرده نشوند، بهتر است جلساتی را بهصورت هفتگی درنظر بگیرید. با ذکر یک نکته که میتواند به دوام ازدواجتان کمک کرده یا اشاره به یکی از خصوصیات قابل ستایش همسرتان، بحث را شروع کنید و بعد هر کدام به نوبت، مشکل و دیدگاه خود را مطرح کنید.
اشتباه شماره 2
ممکن است بعضی اززوجها به خاطر تغییرات شخصیتیشان یا علائقشان از هم دور شوند.
البته کارشناسان میگویند، اگر به زوجهای خوشبخت از نزدیک نگاه کنید، از نقطه مشترکهای ناچیز آنها، متعجب خواهید شد. ممکن است زن از هر فرصتی برای فعالیتهای هنری استفاده کند و مرد یکی از علاقهمندان دو آتشه ورزش باشد اما آنها یاد گرفتهاند که ضمن جدا بودن از یکدیگر، در کنار هم باشند؛ یعنی گاهی خانم برای همراهی کردن همسرش که مشغول تماشای مسابقهای ورزشی است، کنارش بنشیند. در واقع، کارشناسان میگویند علائق مشترک یا حتی خلقوخوی مشابه نمیتواند دوام ازدواج را بیمه کند. اگر چنین فاکتورهایی واقعا مهم بود، زوجهایی که از طریق مراکز همسریابی- که معمولا براساس وجوه مشترک به هم معرفی میشوند- با هم آشنا میشدند، شانس بیشتری برای حفظ زندگی مشترک خود داشتند تا آنهایی که اتفاقی یکدیگر را دیده و پسندیده بودند اما اینطور نیست!
قانون جدید: ازدواج براساس احساسات دوام پیدا نمیکند؛ نیاز به تلاش همسران دارد. زوجها باید با ناسازگاریها، بیماریها، مشکلات مالی و مسائل کودکان و شاید حتی با مشکلات کاری کنار بیایند. آنها با هم کنار میآیند چون معتقدند که یک گروه هستند و همه با هم بهدنبال راههایی هستند که آنها را چه در شادی و چه در غم، در کنار یکدیگر نگه دارد. حقیقت این است که همه ما دائما تغییر میکنیم و این یک نعمت است. اگر در طول مراسم ازدواج، اسپری تثبیتکننده روی عروس و داماد پاشیده میشد (!) زندگی خیلی خستهکننده میشد اما باید سعی کنید که همیشه همگام با همسرتان تغییر کنید و با هم، از مذاکرات و مصالحهها لذت ببرید و در تغییرات یکدیگر وارد شوید.
اشتباه شماره 3
هر چه شما و همسرتان پیرتر میشوید، روابط زناشویی برایتان کماهمیتتر میشوند.
البته این باور کاملا اشتباه است؛ گزارشها حاکی از آن است که حفظ صمیمیت و نزدیکی زوجین در طول سالهای زندگی، میتواند باعث بهبود رابطه شود. در واقع زوجهایی موفق هستند که در مورد رابطه خود با یکدیگر صحبت کنند و بتوانند نیازهای یکدیگر را بهطور کامل برآورده کنند.
قانون جدید: از آنجا که صحبت کردن در مورد نوع رابطه و نیاز همسران، میتواند تامینکننده کیفیت زندگی زناشویی باشد، بهتر است شما هم، حداقل هر هفته، زمانی را فقط بهخود و همسرتان اختصاص دهید تا اگر مشکلی در این میان وجود دارد، فرصت کافی برای حلش داشته باشید. به این ترتیب میزان رضایت شما از زندگی مشترک افزایش خواهد یافت و کیفیت زندگیتان نیز روز به روز بهتر از قبل خواهد شد.
اشتباه شماره 4
وقتی بچهها ازدواج میکنند، دلیلی برای ادامه زندگی مشترک وجود ندارد.
وقتی بچهها به سراغ زندگی مستقل خود میروند، خانه سوت و کور میشود و بسیاری از والدین نمیتوانند با شرایط جدید کنار بیایند. آنها در طول زندگی با فرزندان، آنقدر از همسرشان دور شدهاند که احساس میکنند با رفتن فرزندان، دیگر دلیلی برای ادامه زندگی مشترک وجود ندارد. درصورتیکه کارشناسان معتقدند، ازدواج بچهها میتواند فرصت دوبارهای برای شکوفایی مجدد زندگی زناشویی باشد. زوجین در این زمان، فرصت، پول و آزادی بیشتری برای تفریحها و وقتگذرانی با یکدیگر دارند. همچنین در نبود بچهها، دلایل کمتری برای مشاجره و بحث وجود خواهد داشت!
قانون جدید: وقتی بچههایتان سر زندگی خود میروند، رابطه خود و همسرتان را در کانون توجه قرار دهید. فهرستی از علاقهمندیهای خود و همسرتان تهیه کنید که با وجود بچهها شرایط لازم برای انجامشان را نداشتید و حالا میتوانید این سرگرمیها را برای خود ایجاد کنید. حالا شما میتوانید ساعتها با هم وقت بگذرانید، برای شام به رستوران بروید، بدون دغدغه با هم فیلم تماشا کنید و کسی هم مزاحمتان نیست!
اشتباه شماره 5
همه افراد مسن دچار بحران میشوند؛ مصداق بارز «پیری و معرکهگیری»!
شاید بسیاری از مردان، وقتی به سن خاصی میرسند، کارهای عجیب و غریب انجام دهند و شما احساس خواهید کرد که آنها میخواهند جوانی از دست رفته را باز یابند. حتی ممکن است به فکر تجدید فراش بیفتند و کار را به جاهای باریک بکشانند اما روانشناسان میگویند، تمام آدمها در دورهای از زندگی میانسالی خود دچار انقلاب درونی میشوند.
قانون جدید: اسم این تغییرات را بحران نگذارید و بدانید که این تغییرات فقط مخصوص آقایان نیست. معمولا وقتی آدمها وارد دهه چهارم، پنجم و بالاتر زندگی میشوند، چشماندازشان به زندگی تغییر میکند. مسئولیتها رنگ و بوی دیگری بهخود گرفته و باعث تغییر جهت شما میشوند. ممکن است در این سنین با نخستین بیماری جدی زندگیتان روبهرو شوید، یا (خدایی ناکرده) مرگ یکی از والدین باعث شود زندگیتان را بازبینی کنید و تصمیمهای جدیدی بگیرید. تمام این اتفاقها طبیعی و غیر قابل اجتناب هستند و بهترین راه برای روبهرویی با این تغییرات، این است که یاد بگیرید چطور در راهی قدم بگذارید که این اتفاقها شما را به سویش میرانند. شاید در همین سالها بتوانید دست به تجارتی بزنید که سالها آرزوی انجامش را داشتهاید اما جراتش را در خود سراغ نداشتید و مطمئن باشید که موفق هم میشوید. افرادی که یاد میگیرند به جای عبارت «بحران میانسالی» از «نوسازی» استفاده کنند، میتوانند جهشهای بزرگی در این دوران از زندگی خود ایجاد کنند؛ یادتان باشد آن چیزی که برای شما خوب است، برای زندگی مشترکتان نیز مفید خواهد بود.