على بن محمد بن عبدالرحمن شوشترى مى گوید: بـه قبیله بنى رواس رفته بودم یکى از برادران دینى گفت : ماه رجب و ایام طاعت وعبادت است خوب است به مسجد صعصعه بن صوحان برویم , زیرا آن مسجد ازاماکنى است که ائمه ما در آن جا نـمـاز خـوانده اند و زیارت این اماکن مقدسه در این ایام مستحب است .
با ایشان به مسجد صعصعه رفـتیم .
کنار در مسجد, شترى را دیدیم که زانویش بسته بود و پالانى روى آن قرار داشت و همان جـا خـوابـیـده بـود.
داخـل شـدیم .
در آن جا مردى را دیدیم که مانند ماه , درخشان است و لباس حجازى به تن کرده وعمامه اى مانند آنها به سر دارد.
او نشسته بود و این دعا را مى خواند اللهم یا ذا الـمـنن السابغه الى آخر.
(این دعا در کتب ادعیه در اعمال مسجد صعصعه و اعمال ماه رجب ذکر شده است ) مـن و رفـیقم آن دعا را حفظ کردیم .
سپس ایشان سجده اى طولانى بجا آورد وبرخاست و بر شتر خود سوار شد و رفت .
رفیقم گفت : این مرد خضر نبى (ع ) بود.
واى بر ما که با او صحبتى نکردیم مثل این که بر دهانمان مـهر زده بودند که مبهوت شده و متوجه او نگردیدیم .
از مسجد بیرون آمدیم در این هنگام به ابن ابى رواد رواسى برخورد کردیم .
پرسید: از کجامى آیید؟ گفتیم : از مسجد صعصعه و جریان را برایش نقل کردیم .
گفت : این مرد هر دو یا سه روز یک بار به این مسجد مى آید و با کسى هم سخن نمى گوید.
پرسیدیم : ایشان کیست ؟ گفت : فکر مى کنید چه کسى باشد؟ گفتیم : احتمال مى دهیم خضر نبى (ع ) باشد.
گفت : به خدا قسم که ایشان حضرت بقیه اللّه ارواحنافداه بود.
ایـن نـکـته قابل ذکر است که علت قسم خوردن ابن ابى رواد رواسى بر این که آن شخص حضرت امام عصر (ع ) بوده اند, این است که آن بزرگوار در همان مسجدخود را به او معرفى کرده بودند.
منبع: کمال الدین، ج 2, ص 84