شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیهالسلام
راز اختلاف استعدادها
حدیث
عیون أخبار الرضا علیه السلام : حدّثنا علیّ بن أحمد بن عمران الدقّاق ، قال : حدّثنا محمّد بن هارون الصوفى ، قال : حدّثنى أبو تراب عبید اللَّه بن موسى الرویانى ، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال :
قُلتُ لِأَبى جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ الرِّضا علیهما السلام : یَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، حَدِّثنى بِحَدیثٍ عَن آبائِکَ علیهم السلام . فقالَ : حَدَّثَنى أبى، عَن جَدّى، عَن آبائِهِ علیهم السلام، قالَ : قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : لایَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما تَفاوَتوا، فَإِذا استَوَوا هَلَکوا . [1]
ترجمه
حضرت عبد العظیم علیه السلام : به امام جواد علیه السلام گفتم : از پدرانت براى من حدیثى روایت فرما .
ایشان از امام على علیه السلام روایت کرد که فرمود : «مردم تا وقتى که متفاوت باشند، همواره در خیر و نیکى اند؛ امّا وقتى مساوى شوند ، تباه مىگردند» .
شرح
به نظر مىرسد که این حدیث، ریشه در آیه ۳۲ از سوره زخرف دارد.[2] از نگاه این آیه، اختلاف سطح جایگاه اجتماعى مردم و در نتیجه اختلاف سطح زندگى آنها، یک سنّت الهى است و حکمت آن نیز همیارى انسانها در پدید آوردن نظام اجتماعى و تمدّن بشرى است.
بنا بر این، روایت یاد شده، بدین معناست که تفاوت مواهب عقلى و استعدادها، اساس نظام اجتماعى و تمدّن انسانى است و اگر همه استعدادها یکسان باشد، نظام اجتماعى فرو مىریزد و تمدّن بشرى تباه مىگردد.
از این رهنمود، دو نکته اعتقادى و اجتماعى مىتوان استنباط کرد:
اوّل . اختلاف استعداد انسانها، بیانگر حکمت و تدبیر آفریدگار انسان در مدیریت مشیت و زندگى انسان است:
هر کسى را بهر کارى ساختند مِهر آن را در دلش انداختند
تفاوت مواهب عقلى و اختلاف استعدادهاى مردم (مانند: اختلاف زبانها و رنگهاى آنان)،[3] از آیات خداشناسى و نشانههاى توحید است که در قرآن به آن اشاره شده است.
دوم. بر اساس مقتضاى سنّت آفرینش در اختلاف استعدادها، که هر کس براى کارى متناسب با ویژگىهاى ذاتى خود ساخته شده است، شاغل شدن انسان در مشاغل ناهماهنگ با استعداد و توانایىاش، موفّقیتآمیز نخواهد بود. این نکته، تأثیر بسزایى در آموزش مدیریت و مهارتهاى زندگى دارد.
شاغل شدن انسان در مشاغل ناهماهنگ با استعداد و توانایىاش، عوارضى در پى خواهد داشت، از جمله:
۱ . اشغال جایگاه شغلى افراد شایسته آن کار؛
۲ . ارائه خدمات و کالاها به صورت بىکیفیت و نامرغوب؛
۳ . اکتفا به درآمدهاى پایین؛
۴ . جلوگیرى از رشد و خلاقیت؛
۵ . رنج کشیدن در زندان «شغل»؛
۶ . محروم شدن جامعه از استعدادهاى مفید؛
۷ . متحمّل شدن هزینه فرصتهاى از دست رفته.
[۱] عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج2 ص53 – 54 ح204 ، بحار الأنوار : ج74 ص385 ح10. نیز ، ر . ک : همین کتاب : ح 93 . [۲] (نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِى الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا) . [۳] (وَ مِنْ ءَایَتِهِ خَلْقُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ وَاخْتِلَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَ نِکُمْ إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَتٍ لِّلْعَلِمِینَ) (روم : آیه 22) .