نویسنده: محمد غفارنیا
وقتی دستور حرکت جنگ تبوک از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر شد، همه حرکت کردند. تنها سه نفر از این دستور تخلف ورزیدند (1)، و به سپاه اسلام نپیوستند، که البته آن هم از روی نفاق نبود؛ بلکه از روی سستی وبه بهانه ناتوانی بود، و بعد هم پشیمان شدند.
وقتی پیامبر اسلام از جنگ مراجعت فرمود، این سه تن برای عذر خواهی نزد حضرت آمدند؛ اما پیامبر اعتنایی به آنها نکرده و با آنها تکلم نفرمودند. حتی به مسلمانان هم دستور فرمودند که با آنان سخن نگویند.
به خاطر این دستور هیچ کس با آنان حرف نمیزد. مردم از آنها دوری میکردند و حتی زنان و فرزندان خود آنها نیز با آنان سخن نمیگفتند؛ تا حدی که زنان آنها نزد پیامبر آمدند و از حضرت اجازه خواستند تا از آنان جدا شوند؛ ولی پیامبر فرمود: فقط به آنها نزدیک نشوید (اما جدا شدن خیر).
سرانجام کار آنها به جایی رسید که مدینه به آنها تنگ شد و به ناچار به کوهها پناه بردند و اهل و عیالشان برای آنها غذا میبردند، در عین حال با آنان سخن نیز نمیگفتند.
این سه نفر با خود میگفتند ببین کار ما به کجا رسیده که اکنون هیچ کسی با ما سخن نمیگوید. چهل شبانه روز بر آنها گذشت و آنان پیوسته در تضرع و توبه بودند و میگریستند؛ تا این که خداوند توبه آنها را پذیرفت و در این مورد آیهای بر پیامبر خویش نازل فرمود:
وَعَلَى الثَّلَاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا ? إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
همچنین آن سه نفر که در مدینه باز ماندند (و مسلمانان از آنان قطع رابطه کردند) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد، وازخوددل تنگ شدند، دانستند که (در گریز) از خدا هیچ پناهی جز به دامن او نیست. در آن هنگام خداوند، آنان را مشمول رحمت خود ساخت و توبه آنها را پذیرفت که خدا توبه پذیر و مهربان است.
پینوشت:
1-مجمع البیان: ج8، ص79.
منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول