نویسنده:طیبه مروت
منبع:روزنامه قدس
بازخوانی تاریخ حیات فکری- فرهنگی اهل بیت(ع) برای نسل معاصر که در دریایی از مشکلات فرهنگی و عقیدتی غوطه ور است و هر لحظه و از هر سو به شکل تازه ای مورد هجوم فکری واقع می شود، امری است بسیار خطیر، ارزشمند و سرنوشت ساز . اما آنچه در این راستا از اهمیت برخوردار است و نباید از دید محققان، پژوهشگران و تحلیلگران تاریخ اسلام دور بماند، نیازسنجی، مخاطب شناسی و ارایه تحلیلهای منطقی و تعیین کننده از مطالعه زندگی اهل بیت(ع) است.
دوره معاصر ما نیز بی شباهت به ادوار اهل بیت(ع) از حیث ظهور فرق مذهبی و مسلکهای بشری نیست و باز آنچه در این میان وظیفه اندیشمندان را خطیر می سازد، ارایه پرونده ای از زندگی اهل بیت(ع) است که اولاً در رفع مشکلات فکری و عقیدتی نسل حاضر مؤثر افتد و در ثانی جذابیتهای نوشتاری و تحلیلهای مطابق با واقعیت، زمینه رغبت مخاطبان را فراهم سازد. سرگذشت پژوهی ائمه معصومین(ع) را نمی توان با اتکا به یک دوره از زندگی یک امام به نتیجه رساند، بلکه تحقیقی کلی می طلبد تا این زنجیره به هم پیوسته بهتر به نمایش گذاشته شود. غفلت از هر یک از این زنجیره های تاریخی، باعث نقصان در بیان حقیقتهای نهفته در زندگی آنان خواهد شد.
حیات سیاسی- فکری امامان شیعه(ع) از آن جهت موجب اهتمام است که فعالیت آن بزرگواران در برهه های گوناگون و شیوه مقابله و نحوه مبارزه ایشان، حکایت از نکات نهان و رازهای پنهانی دارد که بیان آنها می تواند علاوه بر معرفت شناسی ابعاد وجودی امام(ع)، زمینه بهره مندی جامعه مسلمان را از علوم سرشار آنان و سیاست الهی شان مهیا سازد. همان گونه که بیان شد، یکی از مشترکات دنیای معاصر با برخی از ادوار حیات ائمه معصومین(ع) وجود فرقه های فکری و رواج نحله های عقیدتی باطل در جمع مسلمانان است. این انشعاب از اولین لحظات رحلت پیامبر(ص) شروع شد و در دوره ای که حکومت سلطنتی امویان زمام امور را در دست گرفت، با ترویج تفکر جبرگرایی بر دامنه این رویداد ناخرسند فرهنگی افزوده شد. شاید به جرأت بتوان یکی از استوارترین دلایل رشد این گونه تفکرات را که بعدها و در مدتی کوتاه سبب شکل گیری برخی فرق باطل و انحرافی شد، حمایت حکام جور و تأمین تغذیه فاسد آن از ناحیه عالمان درباری دانست، در این جریانها آنچه می توانست ریشه نهال تازه جوانه زده دین را استوار نگه دارد واز گزند آفتها و طوفان این تهاجمها حفظ کند، تأسی به اهل بیت(ع) و یادگاران پیامبر(ص) بود.
عدم دسترسی ائمه(ع) به حاکمیت سیاسی و همچنین فشارهای سیاسی، آنان را بر آن داشت تا از راه نشر معارف حق اسلام راستین، به حفظ و صیانت از پایه های دین بپردازند. وضعیت و جو حاکم بر جامعه در هر دوره، شرایط خاصی را برای ایشان به وجود آورد که همان شرایط، امامان(ع) را در طراحی شیوه مبارزاتی ایشان یاری می رساند، چنانکه تأسیس دانشگاه جعفری و تربیت جمع زیادی از دانشمندانی که از آبشخور علم اهل بیت(ع) سیراب شده بودند، تا تربیت شیعیان سیاستمدار و آگاه در عصر امام کاظم(ع) و اعتلای فرهنگ اسلام در دوره ثامن الحجج(ع) همگی بر مبنای تشخیص به هنگام و هوشمندانه ائمه(ع) صورت گرفت.
عصر امام جواد(ع) ویژگیهای خاصی داشت که حضور ایشان را به عنوان استوانه تفکر اسلامی در حوزه علوم و معارف می طلبید.
عصر جوادالائمه(ع) عصر «شکوفایی تمدن اسلامی» نام گرفته است، زیرا در این دوره تمدنها و فرهنگهای گوناگون که به دلیل گسترش مرز جغرافیایی در تمدن اسلامی هضم شده بودند، بر غنای آن افزوده بودند واز طرف دیگر انبوهی از شبهات که ناخالصی آن فرهنگها بود، به بدنه نظام فکری اسلام نفوذ کرده بود که این خود یکی از عمده دلایل گسترش انشعابهای فکری در جامعه اسلامی است. در این میان، امام جواد(ع) به عنوان مرجع فکری مسلمانان، به تصفیه ناخالصی های عقیدتی و هدایت افکار عمومی به سوی اسلام راستین پرداخت.
چند جریان افراطی و تفریطی در مقابل تفکرات فلسفی بیرونی شکل گرفته بود که این جریانها در گرایشهای بعدی مسلمانان تأثیر بسزایی داشت؛ اهل حدیث و اشاعره افکار فلسفی را رد می کردند و اجازه حضور عقل در حوزه دین را نمی دادند و معتزله که جریان افراطی عقل گرایی بود. این دو جریان بحران فکری عمیقی در جامعه شکل داد؛ بحرانی که در حوزه بهره برداری از عقل و فلسفه و آرای فلسفی بین مکاتب اسلامی به وجود آمد. این اختلاف گرچه در بسیاری موارد باعث بالندگی و رشد فزاینده علم در جامعه می شد، اما برای عامه مردم که از حواشی این جریانها به دور بودند، مشکل ساز بود و زمینه انحراف فکری آنان را مهیا می ساخت. امام(ع) برای رفع هرگونه ناخالصی از بدنه نظام فکری اسلام، به چند اقدام مهم دست یازید. اولین اقدام ایشان، موضعگیری صریح در مقابل فتنه خلق قرآن بود.
ایشان شیعیان را از گرایش به تفکر «خلق بودن» یا «قدیم بودن» قرآن برحذر داشت.
اقدام دیگر ایشان، حضور در جلسات مناظره ای بود که مأمون تشکیل می داد. موضوع عمده این جلسات، رد احادیث جعلی بود که یکی از محوری ترین دلایل ایجاد انحراف در گرایشهای فکری مسلمانان بود. امام با تأسی به سنت و قرآن، به اثبات ساختگی بودن احادیث می پرداختند و سره را از ناسره مشخص می ساختند. سومین اقدام امام(ره) موضعگیری در برابر علمای درباری بود. این حربه از دیرباز علیه ائمه(ع) به کار گرفته می شد؛ یعنی ساخت مترسکهایی به نام دانشمند دینی که چون عروسک خیمه شب بازی در راستای اهداف سیاسی حکام به صدور فتوا و حکم می پرداختند.
این تغییر و تبدلات فرهنگی، نیازمند یک طرح دقیق، برنامه ریزی مطالعه شده و مدیریتی توانمند بود تا بر اساس موج عظیم اصلاحات به شفاف سازی فضای جامعه بپردازد. امام جواد(ع) در برابر تمام فتنه های مذکور ایستاد و چهره ای متین و تابناک از اسلام برای دلهای جویای حقیقت به تصویر کشید. نقش مؤثر آن حضرت به حدی چشمگیر بود که حتی دشمنان آن حضرت را به زانو درآورد. رهاورد این تلاشهای بی شائبه، انسجام تشکیلات شیعه در دوره امام جواد(ع) بود که همگان انتظار رکود آن را داشتند. در زمان ایشان یک وحدت رویه محسوس میان بزرگان شیعه به وجود آمد و با تدبیر آن حضرت نوعی سلسله مراتب در میان بزرگان شیعه رایج شد که این امر نه تنها بر عظمت شیعه افزود، بلکه در مسیر موفقیتهای حرکات اجتماعی و انقلابی شیعه هم تأثیر بسزایی داشت. این وحدت نظر علمای شیعه که برخاسته از عظمت شخصیت علمی- اجتماعی امام جواد(ع) بود، باعث شکل گیری فضای مناسب برای طرح آرا و افکار اسلامی شد و فرصتی را برای مطرح شدن مبانی نظری فراهم ساخت و بسیاری از صاحب نظران جویای حقیقت را به فرهنگ غنی اسلام جذب نمود.
آنچه در این فرایند رخ داد، ادامه پروژه اصلاحات فرهنگی بود که از دوره اولین مصلح جهان اسلام آغاز شد و موج جدیدی از آن در دوره امام علی(ع) شکل منسجم و بنیادی به خود گرفت و مسیر حقیقت مطلق را روشن ساخت. ادوار مختلف امامت امامان معصوم(ع) نیز هر یک به تناسب ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود شکل جدیدی از اصلاحات را می طلبید. در دوره امام جواد(ع) موج نهم این حرکت خجسته باعث ایجاد وحدت رویه فکری و تثبیت وضعیت عقیدتی شیعیان شد. حلقه های حرکت این دریای خروشان که از سرچشمه علم امامت و وحی سیراب گشته، در پایان تاریخ با ظهور منجی انسان، کامل خواهد شد تا بشر با حقیقت اصلاحات و به واسطه مصلح حقیقی آشنا و از برکات آن بهره مند شود.