نویسنده: مصطفى گوهرى
پنجمین امام شیعه، محمدبن على بن الحسین(ع) ملقب به باقر در سال ۵۷ ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. مادر ایشان، فاطمه دختر امام حسن(ع)، زنى با جلالت و بزرگوار بود به طورى که امام صادق (ع) از ایشان با تعبیر «زنى بسیار راستگو که در آل حسن(ع) مانند نداشت» یاد کرده اند. بدین ترتیب، امام باقر(ع) نخستین کسى است که پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است. روز تولد آن حضرت را اول رجب و در برخى نقل ها سوم صفر دانسته اند.
جایگاه علمى امام محمد باقر (ع)
دوران حضرت امام باقر(ع)، دوران رونق و گسترش علوم اسلامى بود و دانشمندان و فقهاى بزرگى در عرصه حدیث و فقه به منصه ظهور رسیده بودند. امام باقر(ع) در میان ایشان از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. شیخ مفید یکى از بزرگترین دانشمندان شیعى در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجرى درباره موقعیت علمى امام و جلسات درس ایشان مى نویسد: بازماندگان صحابه و بزرگان تابعین و رؤساى فقهاى مسلمان از آن حضرت در مسائل دینى روایت کرده اند. امام، اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت مى کرد و مردم از او سیره و سنت رسول اکرم(ص) را مى گرفتند و در مناسک حج بر او اعتماد داشتند و تفسیر و قرآنش را مى نوشتند و عامه و خاصه، روایات او را حدیث مى کردند و دانش کلام او را پاس مى داشتند. همه نویسندگان شیعه و سنى، علت ملقب شدن آن حضرت را به «باقر» و «باقرالعلوم»، دانش فراوان ایشان دانسته اند. البته این نامگذارى از طرف پیامبر اکرم(ص) به روایت جابربن عبدالله انصارى صورت گرفته است که ایشان در مورد امام باقر(ع) فرمود: «یَبْقَرُ العلمَ بقراً» یعنى علم را به تمام و کمال مى شکافد.
شیخ طوسى (د. ۴۶۰ ق)، بزرگترین عالم شیعى در قرن پنجم، تعداد شاگردان برجسته آن حضرت را ۴۶۶ تن برشمرده است. ایشان در زمینه مسائل فقهى، مرجع عام علماى حجاز بود. بسیارى از فقهاى بزرگ اهل سنت در نزد ایشان به مانند دانش آموزى کسب علم مى کردند. شهرت ایشان در حجاز آن گونه پیچیده بود که ایشان را سید فقهاى حجاز (بزرگ فقیهان منطقه حجاز) مى خواندند. یکى از علماى بزرگ اهل سنت به نام ذهبى (د. ۷۴۸ ق) درباره ایشان مى نویسد: «امام باقر(ع) از کسانى بود که علم و عمل و آقایى و شرافت و وثاقت و متانت را با هم جمع کرده بود و براى خلافت، شایستگى داشت.»
زندگانى سیاسى امام محمد باقر (ع)
دوران حیات امام باقر(ع)، مقارن با دوران قدرت بنى امیه بود و اوضاع و شرایط دشوارى براى ایشان و شیعیان ایشان پدید آمده بود. دوران امامت امام باقر(ع) معاصر با ۵ نفر از خلفاى بنى امیه بود. ولیدبن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز، یزیدبن عبدالملک و هشام بن عبدالملک.
از این میان، تنها دوران ۲ ساله خلافت عمربن عبدالعزیز براى امام باقر(ع) و شیعیان آن حضرت، دوران آسایش و راحتى بود. عمربن عبدالعزیز (حک. ۹۹-۱۰۱ ق) با همه خلفاى اموى تفاوت داشت.
غیر از او، دوران دیگر خلفاى اموى همواره براى امام و یارانش باسختى همراه بود. امام باقر(ع)، سلیمان خلیفه اموى را فردى ستمگر و جبار نامید. اما سخت ترین دوران حیات امام باقر(ع) مقارن با خلافت دهمین خلیفه اموى یعنى هاشم بن عبدالملک بود. هاشم مردى خشن، ستم پیشه، سنگدل، بى رحم، تندخو، مال دوست و بخیل بود. به گفته مسعودى، مورخ شیعى قرن چهارم، هیچ زمانى سخت تر از زمانه هشام نبود. وى مدت ۱۹ سال و ۷ ماه حکومت کرد و امام باقر(ع) سال هاى پایانى عمر شریف خود را در دوران این خلیفه جبار سپرى کرد. هشام و کارگزارانش بغض و کینه شدیدى نسبت به علویان بویژه امام باقر(ع) به عنوان بزرگ علویان داشتند و رفتار امام باقر(ع) و شیعیانش را به شدت کنترل مى کردند. سپر دفاعى امام باقر(ع) در قبال سیاست هاى سختگیرانه هشام، «تقیه» بود. در واقع به مدد تقیه بود که امام باقر(ع) و اصحابش توانستند خود را از گزند هشام دور نگه دارند. با این وجود، هشام همواره در پى راه هایى بود که بتواند نقاب تقیه را از چهره ایشان بردارد و با این راه امام و یارانش را از بین ببرد. هشام براى این منظور دست به تشکیل مناظرات علمى با حضور امام باقر(ع) زد تا به این وسیله از منزلت علمى امام بکاهد. اما قدرت علمى امام و پیروزى در این مناظرات منجر به نتیجه عکس مى شد.
به طور کل دوران حکومت سلسله اموى براى شیعیان همواره با سختى و فشار همراه بود. سرانجام امام باقر(ع) پس از عمرى مجاهدت و تلاش در راه ارائه اسلام واقعى و حقیقت به مردم در هفتم ذیحجه سال ۱۱۴ق/ توسط هشام به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار قبر پدر بزرگوارش مدفون شد.
اخلاق عملى امام محمد باقر (ع)
عده اى فکر مى کردند تلاش براى معاش که نشانه فعالیت براى زندگى بهتر است، درست نیست. محمدبن منکدر، یکى از حافظان قرآن در عصر امام باقر(ع)، ضمن تمجید از آن حضرت مى گوید: « روزى از مدینه بیرون آمدم و در صحرا محمدبن على بن الحسین(ع) را دیدم. او در حالى که بدنى چاق داشت در کنار دو غلام سیاه کار مى کرد. پیش خود گفتم: سبحان الله! پیرمردى از قریش در چنین ساعتى از روز با این وضع براى به دست آوردن دنیا در تلاش است. باید او را موعظه کنم! نزد او رفته و گفتم: خداوند تو را حفظ کند. اگر در این حالى که هستى اجل تو برسد چه خواهى کرد؟! فرمود: «اگر در این حالى که هستم؛ بمیرم، در حالى که در اطاعت خدا بوده ام از دنیا رفته ام. من باکار کردنم، خود و عیالم را از محتاج بودن به تو و مردم حفظ مى کنم. وقتى از سر رسیدن اجل هراسناک خواهم بود که اجل، مرا در حال نافرمانى خدا دریابد.» گفتم: اى فرزند رسول خدا! راست فرمودى. من مى خواستم تو را موعظه کنم که تو مرا موعظه کردى.
امام باقر(ع) در توصیف شیعیان خود مى فرماید: «شیعیان ما در بالاترین مراحل تقوایند. آنان از جمله تلاش کنندگان و وفاکنندگان به عهد و امانت بوده و اهل زهد و عبادت هستند. آنان در هر شبانه روز، پنجاه و یک رکعت نماز به جاى مى آورند. آنان شب ها در حال عبادت و روزها روزه اند. زکات اموال خود را مى پردازند و به حج مى روند و از تمام محرمات الهى اجتناب مى کنند» و در جاى دیگر مى فرمایند: «کسى که در یک شهر دهها هزار نفرى با شد و پرهیز گار ترین آنها نباشد، از ما نیست.» به فرموده امام باقر(ع) یک شخص مؤمن باید این چهار صفت را داشته باشد: «توکل به خدا، تفویض امور به خداوند، رضا به قضاى خدا و تسلیم به حکم یا مشیت خدا.»
در نگاه ایشان، ایمان چهار رکن و پایه دارد: «۱- صبر، ۲- یقین، ۳- عدل، ۴- جهاد» ایشان در حدیثى دیگر در مورد نقش اخلاق خوش در افزایش ایمان مى فرمایند: «ایمان کسى کاملتر است که اخلاقش بهتر باشد». در سخن از فضایل، ایشان بویژه بر صبر تکیه مى کنند که مانع گلایه و شکایت از مردم مى شود.
امام باقر(ع) بر کسب علم تأکید زیادى داشته اند و این امر از احادیث بسیارى که از ایشان روایت شده، آشکار است. اما در نگاه ایشان، علم اندوزى هدف نیست بلکه وسیله اى است براى رسیدن به هدف که آن هدف، اصلاح عمل است. مهم این است که مطابق دانشى که آموخته ایم عمل کنیم و آنچه را که آموخته ایم به دیگران هم بیاموزیم.
به این ترتیب است که با علم مى توان عمل را اصلاح کرد و چون عمل اصلاح شود، آنگاه ایمان افزون تر و قوى تر مى شود.
ایمان قوى تر به نوبه خود، علم انسان را عمیق تر مى کند و عمیق شدن علم باعث تهذیب عمل مى شود. بدین شکل، بنابرنظر امام باقر(ع) علم و عمل و ایمان به یکدیگر وابسته اند.
امامت در نگاه امام محمد باقر (ع)
امام باقر(ع)، مؤمن را کسى مى داند که به فرایض الهى عمل کند. ایشان این فرایض را هفت عدد مى داند که مهمترین آن امامت است و دیگر فرایض (ارکان) برگرد آن مى چرخند. از دیدگاه ایشان، ایمان واقعى مستقیماً به ولایت امامان مربوط مى شود، یعنى ایمان از اعتقاد به امام پدید مى آید. به فرموده ایشان، ایمان یعنى اعتقاد داشتن به پیامبران، امامان و اطاعت کامل از امام زمان.
امام باقر(ع) براى تبیین مسأله امامت، به تعدادى از آیات قرآن استناد مى جویند. از جمله به آیه ۵۵ سوره مائده (آیه ولایت) که مى فرماید: «همانا سرپرست شما، خدا و رسولش و مؤمنان اند؛ همانانى که نماز را به پا مى دارند و به هنگام نماز زکات مى دهند». امام باقر(ع) به هنگام تفسیر این آیه قاطعانه بیان مى کنند که آیه در شأن حضرت على(ع) نازل شد؛ آن هنگام که در مسجد به هنگام نماز انگشتر خویش را به مردى فقیر عطا کرد.
از دیگر آیاتى که امام باقر(ع) در تبیین و توضیح ولایت امام على(ع) بیان مى فرمایند، آیه ۶۷ سوره مائده است که قرآن خطاب به پیامبر(ص) مى فرماید: «اى پیامبر(ص) آنچه را که از جانب پروردگارت برتو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى رسالت خداوند را به انجام نرسانده اى و خداوند تو را از شر مردم حفظ خواهد کرد و خداوند کافران را هدایت نخواهد کرد.»
امام باقر(ع) در توضیح و تبیین این آیه مى فرماید: همان گونه که پیامبر(ص) جزئیات مربوط به آیاتى درباره نماز، زکات و حج را مى شکافت و توضیح مى داد، همین طور مردم از او انتظار داشتند که آیه ولایت را هم توضیح دهد و معناى آن را آشکار کند. ولى چون عملاً این تقاضا را کردند، پیامبر(ص) فوق العاده احساس ناراحتى کرد و ترسید مبادا مردم مرتد شوند. چون بى میلى ایشان در تبیین آیه ادامه یافت، آیه ۱۶۷ سوره مائده نازل شد. پیامبر(ص) چون این آیه را دریافت داشت، فرمان خداوند را به جاى آورد و ولایت یعنى امامت على بن ابى طالب(ع) را درغدیر خم تأیید کرد. پس از این ماجرا بود که آیه ۳ سوره مائده نازل شد و در آن کامل شدن دین اسلام و تمام و کامل شدن نعمت خداوند بر امت اعلام شد.
آیه دیگرى که امام محمدباقر(ع) در تأیید ولایت ائمه بیان مى کند آیه ۵۹ سوره نساء است: «اى مؤمنان از خدا و رسولش و اولو الامر از میان خودتان، فرمانبردارى کنید». در تفسیر امام باقر(ع) از اولو الامر، چنین آمده است که مراد از اولوالامر، امامان اهل بیتند.
امام باقر (ع) نه تنها اطاعت از امام را بر مؤمنان واجب مى شمرد، بلکه دوستى ایشان را وظیفه اى مى داند که طبق آیه ۲۳ سوره شورى به بندگان خدا سفارش شده است: «اى پیامبر! بگو که من از شما اجر و مزدى در قبال رسالتم نمى خواهم، جز مهربانى کردن با نزدیکانم». ایشان مى افزایند گروهى اصرار دارند که این آیه با آیه ۴۷ سوره سبأ که در زیر مى آید، نسخ شده است: «بگو هر اجرى که از شما خواستم، براى خودتان است. اجر من بر عهده خداست و او بر هر چیزى گواه است.» امام باقر (ع) با رد این عقیده بیان مى دارند که اگر این آیه قبل از آیه مودت نازل شده باشد که نمى تواند ناسخ آن باشد و اگر هم بعد از آیه مودت نازل شده باشد، مفاد آیه مودت را مؤکدتر مى سازد؛ زیرا دوستى خویشاوندان که پیامبر (ص) خواهان آن است نه تنها به پیامبر (ص) سود مى رساند بلکه به سود مؤمنان نیز هست. از این روست که مى گوید: «هر مزدى که من از شما خواستم، براى خود شماست…»
امام باقر (ع) در اثبات مسأله عصمت به آیه ۳۳ سوره احزاب که به آیه تطهیر معروف است، استناد مى جویند که خداوند مى فرماید: «همانا خداوند اراده کرده است که رجس و ناپاکى را از میان شما اهل بیت پیامبر (ص) ببرد و شما را پاک کند.»
به طول کل، در باب مفهوم و وظایف امام در جامعه، امام باقر (ع) با استناد به آیات قرآن، امامت را یکى از فرایضى بر مى شمرد که خداوند بر دوش مؤمنان نهاده است. در واقع ولایت یا امامت مهمترین وظیفه و فریضه است. ایشان امامت را یکى از ستون هاى عمده اسلام و محورى مى داند که ستون هاى دیگر بر گرد آن در گردشند. به فرموده امام باقر (ع)، امامان، حافظان و هدایت کنندگان مؤمنانند و اطاعت از آنها واجب است. آنها اهل الذکرند و کتاب یعنى قرآن به آنها میراث داده شده است. به این ترتیب، آنها مفسران و تأویل کنندگان وحى اند و چون آنها راسخان در علم اند، از آنها باید تفسیر و تأویل قرآن را پرسید. امامان پاک و معصوم و از گناه و لغزش مصون اند و نورالله هستند که مردم مى توانند راه خود را بجویند و به صراط مستقیم هدایت شوند؛ از این رو دوست داشتن آنها بر مؤمنان واجب شده است.
منبع: روزنامه ایران