پدیدآورنده : محمد محمدی ری شهری
منبع: پایگاه رسمی آیت الله ری شهری
فروتنی و تواضع (۴)
و ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… خَفضِ الجَناح.[۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود که بر اساس آن، یکی از ویژگیهای متقین تواضع و فروتنی است.
گفته شد که در روایات اهلبیت(علیهم السّلام) گاه این خصلت به صورت کلی تعریف شده است؛ و گاه با بیان مصادیق جزئی.
تعریف کلی آن ضمن دو روایت از امام رضا (علیه السّلام) تبیین شد؛ و اینک به تعریف تواضع با بیان مصداقهای جزئی میپردازیم.
در روایتی از امام باقر (علیه السّلام) آمده است:
التَّواضُعُ الرِّضا بِالمَجلِسِ دُونَ شَرَفِهِ، و أن تُسَلِّمَ على مَن لَقِیتَ، و أن تَترُکَ المِراءَ و إن کُنتَ مُحِقّاً.[۲]
فروتنى این است که به نشستن در پایین مجلس رضایت دهى و به هر که برخوردى، سلام کنى و مجادله را رها کنى، اگرچه حق با تو باشد.
معمولاً انسان وقتی وارد مجلسی میشود، دوست دارد بالای مجلس یا جای بهتر آن بنشیند، همچنین انتظار دارد که دیگران خصوصاً کوچکترها به او سلام کنند، چنانچه در گفتگوهایی که پیش میآید، به ویژه در مسائل سیاسی سعی میکند، هر طور شده، حرف خودش را اثبات کند، در حالی که تواضع این است که هر جای مجلس حتی پائین آن بنشیند، و به هر کسی برخورد میکند، سلام کند و در گفتگوها تنها به بیان سخن خود اکتفا کند و به مجادله نپردازد.
در روایت دیگری دو مورد اولی که در این روایت آمده بود، به اضافه دوری از خودنمایی و شهرتطلبی به عنوان سرآمد مصادیق تواضع بیان شده است. روایت چنین است:
الإمامُ علیٌّ علیه السلام: ثَلاثٌ هُنَّ رأسُ التَّواضُعِ: أن یَبدأَ بِالسَّلامِ مَن لَقِیَهُ، و یَرضى بِالدُّونِ مِن شَرَفِ المَجلِسِ، و یَکرَهَ الرِّیاءَ و السُّمعَهَ.[۳]
امام على (علیه السّلام) میفرماید: سه چیز است که آنها رأس فروتنی هستند: اینکه انسان به هر که مىرسد سلام کند، به پایین پاى مجلس رضایت دهد، و خودنمایى و شهرتطلبى را خوش نداشته باشد.
این چهار مصداقی که در دو روایت فوق آمده بود، در روایت دیگری از امام صادق (علیه السّلام) با تعابیری مشابه، اینگونه آمده است:
إنّ مِن التَّواضُعِ أن یَرضى الرّجُلُ بِالمَجلِسِ دُونَ المَجلِسِ، و أن یُسَلِّمَ على مَن یَلقى، و أن یَترُکَ المِراءَ و إن کانَ مُحِقّاً، و لا یُحِبَّ أن یُحمَدَ علَى التَّقوى.[۴]
از فروتنى است که انسان به پایین مجلس رضایت دهد، به هر که برمىخورد سلام کند، مجادله را رها کند اگر چه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که او را به پرهیزگارى بستایند.
[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء۲۰.
[۲] تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۲۹۶.
[۳]کنز العمّال، متقی هندی، ح۸۵۰۶.
[۴] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۲ ص۱۱۸، ح۳.