نویسنده: میریَم گالپر کوهن
مترجم: وحید ایمن
استفاده از پست
نامه وسیله خوبی برای ایجاد پیوستگی است. میتوانید از نامه برای تشریح زندگی روزمرهتان و عقاید خود راجع به زندگی استفاده کنید. میتوانید یک عکس یا مقاله را که به نوعی ممکن است به فرزندتان مربوط باشد از روزنامه ببرید و نگهدارید. میتوانید کارتونی بفرستید که شما را به یاد پسرتان میاندازد. نامههای شما میتواند برای او یک منبع تشویق باشد: «این هفته، وقتی داریم فوتبال بازی میکنیم. چشم انتظار تو خواهد بود.»
برای او بنویسید که وقتی به سن او بودید چه احساسی داشتید. چه خاطراتی از نخستین روز مدرسهی خود به یاد دارید؟ برای او از معلم بخصوصی بگویید که در شما نفوذ زیادی داشته است. آیا دخترتان با دوست صمیمیاش مشکلی پیدا کرده است؟ از دعوای خودتان با دوست نزدیکتان وقتی که به سن او بودید تعریف کنید. بچهها دوست دارند که از شما راجع به کودکیتان بشنوند. آیا وقتی جوان بودید به کلاس موسیقی میرفتید؟ راجع به آموزش موسیقی و اینکه مادرتان سرتان داد میکشید تا تمرین کنید، بنویسید.
آیا در بازیهای ورزشی مدرسه شرکت داشتید؟ بگویید درست قبل از شروع بازی چقدر هیجان زده و چقدر هراسان بودید. تجربیات کودکی خود را به نوعی به تجربیاتی که فرزندتان میگذراند، ربط دهید.
سیندی، دوازده ساله، در مورد نامههای زیبایی که از پدر راه دورش دریافت میکند و این که آنها چقدر برای او ارزشمندند، میگوید. او وقتی نامه را دریافت میکند به اتاقش میرود، در را میبندد و وانمود میکند که هنگام خواندن نامه، درواقع مثل زمانی است که با پدرش میگذراند. چیزی که او بیش از هر چیز در نامههای پدرش دوست دارد، این است که وی همیشه راجع به خودش مطلب مینویسد.
«او احساس خود را از من پنهان نمیکند. وقتی از چیزی غمگین یا عصبانی باشد، به من میگوید. ضمناً او همیشه چند خطی دربارهی چیزی که من در موردش برای او نوشتهام، مینویسد. او نامههای من، و من نامههای او را نگهداری میکنم و به شوخی میگویم که نامههایمان روزی به شکل یک کتاب چاپ خواهد شد.»
وقتی فرزندتان به نامه شما جواب نمیدهد چه کار میکنید؟ چطور میتوانید او را به نوشتن تشویق کنید؟ یک پدر راه دور، سیاستش را با علم به اینکه ممکن است به رشوه دادن متهم شود، برای من تعریف کرد: «بچهی من عاشق پول است. قرار ما این است که هر وقت من نامهای از او به دستم برسد، البته یک نامه واقعی نه چند خط عجولانه (مثل: چطوری؟ من هم بد نیستم، دوستت دارم). در داخل پاکت بعدی برای من پنجاه سنت بفرستم. من حالا به طور مرتب نامه دریافت میکنم و عاشق دریافت آنها هستم و برایم مهم نیست که بگویید به او رشوه میدهم. من از طریق همین نامهها به خیلی چیزها دربارهی او پی بردهام، چیزهایی که فوق العاده برایم ارزش دارند.» -ویلیام
بچهها علاقه دارند که در ارسال نامههایشان به شما، مختار باشند. کار نامه نوشتن را برای فرزندتان با فرستادن بستههای تمبر و پاکت آسانتر کنید. برای آنها لوازم التحریر مورد علاقهشان را بفرستید. از پست برای انجام کارهای ابتکاری استفاده کنید. هر از گاهی یک اسکناس در داخل نامهتان یا یک تکه آدامس در پاکت بگذارید یا یک نقاشی خنده دار ضمیمه کنید. برای سرگرم کردن کودک حتماً لازم نیست که هنرمند باشید. یک بستهی تخم گیاه بفرستید که او بتواند در بهار بکارد و منتظر باشید که با گرم شدن هوا، صحبتهای داغی در مورد شکوفه دادن آنها داشته باشید. کارت پستالهایی از محلهایی که بازدید میکنید برای او ارسال کنید. همچنین عکسهایی از محل زندگیتان تهیه کنید تا وقتی او به دیدارتان میآید. بتوانید جاهایی را که در عکس بوده به او نشان دهید.
فِرد، که پنج سال پدر راه دور بوده، به خاطر شغلش زیاد سفر میکرد. او به هر جای دیدنی که میرسید کارت پستالی برای فرزندانش ارسال میکرد. او میگوید: «من همیشه کارتهای جداگانهای برای هرکدام از بچهها میفرستم. من بچهها را در ذهنم یکی نمیکنم، لذا در موقع نامه نوشتن نیز آنها را یک جا قرار نمیدهم. آنها کارت پستالهای مرا به تمام دیوارهای اتاق خوابشان چسباندهاند و این امر باعث می شود که من احساس کنم. همیشه پیش آنها هستم.»
از پست برای ارسال معما استفاده کنید. از کودکتان بخواهید که جوابهایش را برایتان بنویسد. شما میتوانید از کتابخانهی کودکان لطیفهها و معماهای زیادی برای فرزندتان پیدا کنید و حتی در مکالمهی تلفنی نیز از آنها استفاده کنید. چند کتاب را انتخاب کرده و از قسمتهای انتخابی فتوکپی بگیرید تا در نامههای بعدی به کار ببرید.
اگر به نامه نگاری علاقه ندارید، یا فراموش میکنید به فرزندتان نامه بنویسید، میتوانید یک بسته آموزشی، که محرک خوبی برای مکاتبه بین والدین و فرزندان است، تهیه کنید. این مجموعه شامل لوازم التحریر و تجهیزات پستی برای پاسخگویی کودک به شما و سوژههایی مناسب برای هر ماه و تقویمهایی برای یادداشت و برچسب و سایر اقلام کمک کننده، برای مکاتبه با فرزند راه دورتان است.
نوجوان یازده تا سیزده ساله
کودکان در این مقطع سنی، شناخت هویت جنسی خود را آغاز میکنند و از نزدیک شاهد تغییرات فیزیکی در بدن خود میشوند. این طور نیست که آنها لزوماً به جنس مخالف کشش پیدا کنند، اما به شدت متوجه جنسیت خودشان، یعنی پسر یا دختر بودن خود میشوند. ممکن است کمی خشن و نامؤدب شوند یا شلخته شده و کمتر بهداشت را مراعات کنند. در عوض بیش از هر چیز به دوستان خود و فعالیتهایشان علاقه نشان میدهند.
در اینجاست که والد همجنس و والد جنس مخالف هرکدام میتوانند وظایف خاصی را عهدهدار شوند، به عنوان والد همجنس، شما باید موقعیتهای زیادی به وجود آورید که با فرزندان خود درباره هویت جنسی آنها صحبت کنید. وقت آن است که با بچه هایتان در مورد کشش طبیعی نسبت به جنس مخالف و مسائل احتمالی در این زمینه بحث کنید. شما برای فرزندتان الگویی میشوید از نحوهی چگونه یک زن یا مرد بودن در این دنیا. پدر به پسرش یاد میدهد که چگونه به زنان احترام بگذارد. یک زن نیز به دخترش یاد میدهد که در مورد مردان محتاط باشد.
والدین با رفتار خود، جنس مخالف را به بچههای خود میشناسانند و به آنها میآموزند که برای جنسیت خود ارزش قائل بشوند. یک پدر دخترش را ستایش میکند، به او ارج مینهد و اعمال و ظاهر او را تأیید می کند تا از احساس زن بودن خود سرمست و خشنود شود. وجود فیزیکی پدر نزد دختر موجب میشود که او با ماهیت موجود مذکر آشنایی پیدا کند. به طور کلی نحوهی رفتار پدر با دختر میتواند به او این گونه تفهیم کند که دنیای گستردهای در پیش رو دارد و میتواند بسته به انتخاب خود، معمار، جراح مغز یا یک مادر و همسر شود.
کری، زن بیست و چند سالهای که بیشتر سالهای بچگیاش به شکل رابطهی راه دور با پدرش سیری شده بود، عکسی را به یاد میآورد که در یکی از ملاقاتهایشان در کنار پدرش گرفته بود. پدرش پشت عکس نوشته بود،«به دختر خوشگل در حال رشدم.» کری آن عکس را سالها در کیف پولش نگهداری میکرد. «چیزی که او نوشته بود پس از هر بار خواندن احساس خوبی به من میداد.» یک پدر راه دور باید از هر فرصتی استفاده کرده و به دخترش بگوید که چقدر فوق العاده است؛ چقدر زیبا و دوست داشتنی است و چقدر افتخار میکند به این که چنان دختری دارد. به همان نسبت نیز مادران راه دور نقش خاصی در زندگی پسران خود ایفا میکنند. در موقعیتی که پسر با جنسیت خود آشنا میشود، مادر میتواند با پرورش صحیح و توضیح نکات لازم او را راهنمایی کند. اگر پدر آن پسر در دسترس باشد نیازی به تنبیه وی توسط مادر نخواهد بود. مادر فقط میتواند والدی باشد که پسرش را بدون قید و شرط دوست دارد؛ به او بگوید که چقدر خوش قیافه است؛ چقدر قوی است و وقتی بزرگ شود چه مرد ایدهآلی خواهد بود. پسر، مادرش را به شکل فردی با اراده، شایسته و دوست داشتنی میبیند و این شناختها زمینه را در تعیین معیار او برای انتخاب همسر آیندهاش فراهم میکند.
روبرتا، که به مدت چهار سال مادر راه دور است، در هر مکالمهی تلفنی، در نامه، و بارها در هر ملاقات، به پسرش تأکید میکند که او خیلی برومند است.
«او از تکرار این حرف که من چقدر دوستش دارم و چقدر به وجودش افتخار میکنم، خسته نمیشود. میدانم زنی که پسرم را به عنوان شوهر انتخاب کند، خیلی خوشبخت خواهد شد. آیا به نظر میآید که دارم خودستایی میکنم؟ شاید این طور باشد.»
صرف نظر از این که یک والد همجنس یا جنس مخالف باشید، به عنوان والد یک کودک یازده تا سیزده ساله زحمت زیادی بر دوش دارید. انگشت گذاشتن روی علائق خاص کودک و یافتن راههایی برای نفوذ در زندگی او وظیفهی مهمی است. اگر فرزند شما طرفدار ورزش است، راههای زیادی برای شرکت جستن در این سرگرمی، از ورای فرسنگها وجود دارد. جورج نیومن در کتاب 101 روش برای اینکه از راه دور پدر ایدهآلی باشیم(1)، پیشنهاد میکند با نوجوان خود تیمهای برنده را در طول سال پیش بینی کنید. ضمناً یک رقابت دوستانه بین والد و فرزند، به مباحثات بیپایان در نامهها و تلفنها، و البته به تماشای مسابقات در تلویزیون منجر میشود.
جوزف همیشه علاقه دخترش را به ورزش تشویق میکرد. به اعتقاد جوزف، به نظر میآمد که او یک ورزشکار بالفطره است که در فوتبال و بیسبال خیلی مستعد است.
او میگوید: «اکنون بسیار خشنود هستم که دارد تنیس هم یاد میگیرد. وقتی بازیها و مسابقههای مهمی در تلویزیون نمایش داده میشود، ما قرار میگذاریم که هر دو هم زمان آنها را تماشا کنیم. بعضی اوقات هم شرط بندی میکنیم، که این به هیجان او میافزاید. من خیلی خوشحال میشوم که ببینم با فرزندم علائق مشترکی مثل ورزش دارم و این سوژهی خوبی برای صحبت به دستمان میدهد.» یک پدر راه دور میتواند دخترش را با فرستادن یک لباس زیبا برای شرکت در جشن مدرسه، تحت تأثیر قرار دهد. یک مادر راه دور برای قدردانی از یک عمل مثبت پسرش میتواند به او گواهینامهی برتری یا تقدیرنامهای که خطاطی شده، اهدا کند. هر کاری که میکنید همواره به یاد داشته باشید که باید از فرزندانتان به خاطر کارهایشان و به خاطر آنچه هستند تمجید کنید و باز هم تمجید کنید. پاداش این کارتان یک رابطهی صمیمی از راه دور خواهد بود.
چهارده تا هیجده ساله
برای اینگونه جوانان سؤالهای زیادی در مورد شما و زندگیتان مطرح است. آنها همچنین بنا به مقتضیات سنشان در خصوص همه چیز اظهارنظر میکنند؛ این که چه چیزی صحیح و چه چیزی غلط است. آنها میخواهند معنی واقعی طلاق را، این که چرا ازدواج شما به بن بست رسیده و این که چرا شما به شهر دیگری رفتید، بدانند.
ممکن است آنها یکی از دو والد را متهم کنند و دیگری را مبرا جلوه دهند، یا حتی شما را متهم به ترک خانواده کنند. آنها شما را مجبور به زنده کردن داستان کهنهای کرده و وادار میکنند به چیزهایی فکر کنید که ترجیح میدهید، فراموش شده باشند. در این مقطع، سؤالات آنها جدی و قاطع است و شما باید تشخیص دهید که چقدر از موضوع باید فاش شود. برای مثال، ممکن است از شما دربارهی یک رابطهی غیراصولی که احتمالاً در گذشته داشتهاید و او اخیراً به آن پی برده، سؤال کند. مجبور نیستید که کل ماجرا را تعریف کنید. میتوانید بگویید که به بحث درباره این موضوع علاقهای ندارید و این مسائل به او ربط ندارد، اما بدانید که این طرز برخورد برای فرزندتان که دوست دارد به حساب آورده شود، قانع کننده و رضایت بخش نیست، زیرا او اکنون شخصی است که نمیتواند به آسانی مورد بیاعتنایی قرار گیرد. این که چگونه و چه چیزی را میتوان به او گفت به نوع رابطهی شما با او، این که در صحبت کردن با وی چقدر راحت هستید، و نیز اینکه فرزند شما چقدر جنبه و آمادگی شنیدن واقعیات را دارد، بستگی دارد. شاید شما مایل باشید که مورد سؤال و بازرسی قرار گرفتن- دربارهی جزئیات- را به یک فرصت دیگر موکول کنید. اما اشکالی ندارد که از نوع احساس و زندگی مشترکتان مواردی را نقل کنید.
کنجکاوی و سؤالات وی در مورد زندگی خصوصی شما ممکن است ادامه پیدا کند و به زمان حال برسد و او بخواهد بداند در خلوت زندگی شما چه میگذرد. همان شرایط در نحوهی پاسخگویی شما نیز مطرح است. شاید شما در پاسخگویی راحت باشید، اما اکثر والدین این طور نیستند. این که شما ترجیح میدهید، این اطلاعات را برای خود حفظ کنید، الزاماً بدان معنا نیست که شما یک والد عصبی و مرموز هستید. به فرزندتان فکر کنید و به این که عکس العمل او چه خواهد بود و به چه شکل از معلوماتی که به او میدهید، استفاده خواهد کرد. بچههای طلاق و بخصوص بچههای راه دور، به طرد شدن، بسیار حساس هستند. یک رابطهی احساسی یا ازدواج جدید در زندگی شما میتواند در زندگی او اثر تهدیدکنندهای داشته باشد. فرزندان شما دوست دارند و احتیاج دارند که مطمئن شوند هنوز هم در قلب شما فرد شماره یک هستند، و این که هیچ فرد جدیدی باعث نمیشود آنها را فراموش کرده و از آنها غافل شوید.
در بحث مربوط به موارد حساس با فرزند راه دورتان، در درجهی اول، در نظر داشته باشید که عوامل استحکام رابطهتان کدامها خواهند بود. مهمتر از همه این که هرگز سؤالات فرزندتان را از آن جهت که بیاهمیت هستند، پشت گوش نیندازید. اگر فرزندتان با سؤالهای مشکل به سراغ شما آمد، باید تلاش کنید مناسبترین پاسخ را به او بدهید. برخی از والدین میپندارند که رابطهی آنها با نوجوانشان تغییر میکند. به عبارت دیگر، نوجوانان به زندگی اجتماعی خود که در مدرسه و محلهشان متمرکز است، خیلی دلبستگی دارند. آنها در مسائل زندگی خود شروع به تصمیم گیری کرده و از والدین خود فاصله میگیرند. آیا شما به فرزندتان اختیار میدهید که اوقات فراغت خود را به دلخواه خودش بگذراند؟ آیا اصرار دارید که او طبق معمول هر سال در تابستان به دیدن شما بیاید؟ آیا به خواهشهای جدیدش اعتنا کرده و مثلاً میگذارید با دوستانش به مسافرت برود؟
«من تا سال گذشته سه بار در سال با هواپیما به کالیفرنیا میرفتم تا پدرم را ببینم. این سه بار شامل تابستان، کریسمس و عید پاک بود. اما هرگز با دوستانم در سفر نبودهام. حتی با دوستان هممحلیام در یک کمپ تابستانی هم نبودهام. در تورهای مخصوص جوانان نیز شرکت نکردهام. نه من و نه والدین من در این مورد بحث و سؤال نمیکنیم. زندگی من این شکلی است.» -النا هفده ساله.
البته بعضی از نوجوانها از ملاقاتهای راه دور رنج میبرند و آرزو میکنند که ای کاش میتوانستند از چند سفر راه دور صرف نظر کرده و به جای آن به زندگی اجتماعی خود بپردازند. شاید راه حلهایی برای شما وجود داشته باشد؛ مثلاً گاهی شما به دیدن او بروید.
نخستین باری که پسرم، جاش، به من گفت که در ارکستر مدرسه شرکت خواهد کرد، متعجب شدم. من همیشه در علاقه به موسیقی با او سهیم بودم و هرچند میدانستم او علاقهی زیادی به موسیقی داشته و در این زمینه استعداد دارد، اما وی هیچ وقت سعی نمیکرد به فعالیتهای مربوط به موسیقی وارد شود. هیچ تردیدی نداشتم که برای دیدن کار او به ورمونت خواهم رفت. وقتی او روی صحنه آمد به زحمت قادر به کنترل خودم بودم؛ میخواستم فریاد بزنم: «او پسر من است. آیا فوق العاده نیست؟» البته که فوق العاده بود، ولی من دلم نمیخواست به عنوان یک مادر مفتخر، بخصوص از نوع راه دور با سروصدای خود موجب خجالت او شوم. در طول سالهای راه دور، جاش در بیشتر فعالیتهای موسیقی مدرسه شرکت داشت و من در تک تک آنها حضور داشتم. ما پیوند محکمی بین خود داریم و من میخواهم آن را به هر طریقی که میتوانم تقویت کنم. با حضور خود در آن مراسم به او نشان میدهم که چقدر برای من اهمیت دارد. در یک مراسم خاص، متوجه شدم که چقدر از زندگی روزانهی جاش بیاطلاع هستم. تعدادی از دوستان او را میشناختم، اما با هیچ کدام از والدین آنها که در جشن حضور داشتند، آشنایی نداشتم. احساس میکردم مثل یک غریبه در یک سرزمین عجیب تنها و منزوی هستم. سایر والدین راه دور نیز شرایط مشابهی را تجربه کردهاند.
ملاقات با کودک در محل زندگی، برای والد راه دور با تلخیهایی همراه است، زیرا شما بیشتر پی میبرید که چقدر بازنده هستید و چه چیزهایی را از دست میدهید. میبینید که دوستانش میآیند و میروند. شما تازه میفهمید که او به ورزش یا رویدادهای مدرسه علاقه دارد. شما رفتار معمول یک نوجوان را میبینید که مثلاً از غم عشقی ساعتها افسرده حال است یا از ستارگان سینما و خوانندگان تقلید میکند. اینها تجربیاتی است که برای یک والد پیش میآید، اما از چشم والد راه دور پنهان میماند و از همین روی، در اطراف خانه و محل زندگی کودک بودن، به شما نکات متفاوتی دربارهی او میآموزد. این میتواند برای والد راه دور که از مشاهدهی زندگی فرزند خود محروم است تلخ و دردناک باشد. در ملاقاتهای خود تمرکز من روی آن بود که جاش، روی صحنه چقدر فوق العاده دیده میشود و چقدر با شخصیت و جذاب است. خواندنش هم عالی بود. او روز بعد از نمایش در یک گروه کُر شرکت کرد و برای آنکه نامزد شرکت در گروه کُر نیوانگلند شده بود، به وی جایزهای دادند. در طول کنسرت هنگامی که قطعاتی از موتزارت را میخواند (درست مثل خودم که در دبیرستان خوانده بودم) اشک در چشمانم حلقه بسته بود. آیا شما در فرزندتان علاقهای ایجاد کردهاید که بتواند در طول سالهای بلوغ تقویت شود؟ مثلاً اگر در او علاقهای نسبت به جغرافیا ایجاد کرده باشید، اکنون میتواند به شکل طرح یک مسافرت مخصوص تجلی کند. آیا میتوانید با هم یک اثر هنری خلق کنید؟ باید تکرار کرد که این شما هستید که باید روی نکته موردعلاقهی فرزندتان انگشت بگذارید و آن را جزئی از رابطه مشترکتان قرار دهید.
اخطار! این را هم بدانید که بخشی از دوران بلوغ را احساس تمرد و سرکشی تشکیل میدهد. یک بچه هشت ساله، اختیاری برای ملاقات کردن یا نکردن شما ندارد. اما خواستههای یک نوجوان باید به حساب آورده شود. شاید بعضی از بچههای نوبالغ به علت دل شکستگی و عصبانیت تمایل به دیدار نداشته باشند و مسئله ایجاد و حفظ رابطه را برای شما مشکل کنند. اگر رابطه با فرزندتان در طول سالها برای شما یک اولویت نبوده، بدانید که او آن را احساس کرده است. حالا که شما طالب نزدیکی بیشتری هستید او ممکن است متقابلاً فاصلهی بیشتری طلب کند، زیرا این نزدیکی مجدد شما ممکن است در او درد و کمبود اولیهی حاصل از جدایی را دوباره زنده کند. این امکان نیز وجود دارد که والد حاضر، یعنی همسر سابق شما، او را به ماندن در خانه تشویق کند و از بودن با شما برحذر دارد، یا در برخی حالات در رابطهی شما یا کودکتان، زیرکانه خرابکاری و دخالت کند.
شما باید با فرزندتان صحبت کنید تا بفهمید که چه میگذرد. از او بخواهید احساس خود را دربارهی ملاقات با شما برایتان بیان کند. سپس، بدون آنکه حالت دفاعی به خود بگیرید، سرتا پا گوش باشید. بررسی کنید که آیا والد حاضر در اتخاذ چنان تصمیمی دخیل و نافذ بوده یا نه. شما فقط میتوانید فرزندتان را به دیدار خود ترغیب کنید، اما قادر به وادار کردن او نخواهید بود. مرتب بگویید که دوست دارید رابطهتان چگونه باشد، اما باید آهسته پیش بروید و آمادگی آن را داشته باشید که در صورت لزوم موقتاً عقب نشینی کنید. افزودن فشار روی یک نوجوان عصبانی، بهترین شیوه رسیدن به هدف نیست.
برای یک والد، خیلی دردناک است که فرزندش او را پس بزند. متقابلاً برای فرزند نیز خیلی دردناک است که توسط والد کنار گذاشته شود، چه این پس زده شدن، واقعی باشد و چه زاده خیالات و اوهام. بنابراین شما باید نهایت تلاش خود را برای حفظ تماس با فرزندتان به کار برید، هرچند که در آن مقطع با روی خوش مواجه نشوید.
باز هم دیدار
ملاقات بین والدین و فرزندان، بدون تردید، شیوهی اصلی برای حفظ تماس با کودک راه دور شماست. تعداد و مدت دیدارهای شما با فرزندتان به عوامل متعددی بستگی دارد. توانایی مالی شما، سن کودک، درجهی اولویتی که شما برای دیدارها قائل هستید و نیز درجهی همکاری و نزدیکی شما با همسر قبلیتان، در این امر مؤثر است. هرچه فرزند جوانتر و کوچکتر باشد، اهمیت ملاقاتها محسوستر است. این دیدارها برای کودک امکان تماس مستقیم را فراهم میسازد و باعث میشود خاطره شما در ذهن او نقش ببندد. غصههایی که هنگام مرخصی گریبان والد و فرزند را میگیرد، دیدارها را به تجربههای غم انگیزی تبدیل مینماید. این درام دوباره و دوباره تکرار میشود، اما سرانجام والد و فرزند یاد میگیرند که چگونه با آن کنار بیایند. ملاقات در عین این که لذت بخش است، میتواند دردناک نیز باشد. هرکس در مورد این که دیدار چگونه خواهد بود، تصورات خاصی دارد. والد و کودک راه دور، هر دو، ملاقات را با اشتیاق پیش بینی میکنند و امیدوارند که دیداری صمیمانه و فوق العاده داشته باشند؛ هرچند نتیجه، همیشه مطابق پیش بینی از آب درنمیآید. بعضی از دیدارها پر از چیزهای دور از انتظار است و والد، کودک یا هر دو ممکن است مأیوس شوند و از اینکه کارها مطابق میل آنها پیش نرفته، احساس حقارت و دل شکستگی کنند. به جای آنکه بگذارید، زمانِ با هم بودن ضایع بشود، از تجربهی خود در آرامش بخشیدن به فرزندتان استفاده کنید و بگویید که دنیا به آخر نرسیده است. بگویید، هرچند اوضاع به خوبی پیش نرفته، اما مهم این است که با هم هستید و از زمان باقیمانده به بهترین شکل ممکن استفاده خواهید کرد. زندگی پر از بالا و پایین است و با آن که انصاف نیست که چیزهای منفی در ملاقات کوتاه بین والد و کودک راه دور اتفاق بیفتد، اما قادر نیستیم زمان وقوع چیزهای بد یا خوب را تعیین کنیم. اگر بتوانید با فرزندتان درباره این که چه دارد میگذرد صحبت کنید و در احساسهای ناملایم و نامطبوع احتمالی با هم شریک شوید، دیدار خاطره انگیزی خواهید داشت. سالهاست که یک برچسب روی در یخچال من نصب شده که میگوید: «چیزی که در آینده خندهدار خواهد بود، از همین حالا خندهدار است.» این گفته را دهان به دهان نقل کنید. انعطاف پذیر بودن، یک عنصر کلیدی در داشتن ملاقاتهای موفقیت آمیز است. وقتی مردم پس از یک غیبت طولانی به دیدار یکدیگر میشتابند، خیلی چیزهای غیرقابل پیش بینی پیش میآید. شما و فرزند راه دورتان میتوانید اوقات خوشی را برای دیدارهایتان برنامه ریزی کنید. اگر قصد انجام کار بخصوصی را دارید آن را با تلفن یا نامه مطرح کنید. اگر تصمیم دارید به مسافرت بروید نقشهی منطقه را به دست بیاورید و مسیر حرکت را روی نقشه مشخص کرده، آن را برای کودک تان بفرستید.
بسیاری از والدین راه دور به یاد میآورند که در گذشته، صرفاً برای اینکه خود را مشغول کنند، اوقات ملاقات فرزندشان را با فعالیتهای بیحاصل پر کردهاند.
همیشه در یک رابطهی نامطلوب این وسوسه وجود دارد که فشارها کمی کاهش داده شود. همچنین این وسوسه وجود دارد که اوقات، با دادن هدایا و تفریح سپری شود. ولی والدین راه دوری که بدین شکل عمل میکنند در طول زمان پی بردهاند که این روش، صمیمیتی را که والدین و بچهها به آن نیاز دارند به وجود نمیآورد؛ زیرا این اعمال، فعالیتهای بیهودهای است که عمیق و ثمربخش نبوده و مثل این است که انسان دور خود بچرخد و به نقطهی اول برگردد. اما اگر لحظاتی آرام و پرثمر را با یکدیگر گذرانده باشید، لحظاتی که خاطرات دائمی را شکل میدهند، پس از آن کمتر احساس خستگی میکنید. من و پسرم از این که با هم در خانه بمانیم و موسیقی گوش کنیم، لذت میبریم. از زمانی که او کوچکتر بود همیشه برای همدیگر انواع نوارهای موسیقی را پر میکردیم و این کار را از ابتدای جدایی نیز ادامه دادهایم. جاش برای من نواری از آهنگهای جدید موردعلاقهاش تهیه میکند و بدین طریق مرا با سلیقه نسل جدید آشنا میسازد. یک سال برای تولد او نواری تدوین کردم و نام آن را جاشوای گذشته و حال گذاشتم- که از فیلمی به همین نام اقتباس کرده بودم. من در این نوار همهی آهنگهایی را که او در طول سالها دوست داشت، از سرودهای مهدکودک تا آهنگهای محلی و دیگر قطعات موسیقی، ضبط کرده بودم. در حال حاضر نیز وقتی به دیدن من میآید، رسم قدیمی ضبط کردن نوار ادامه پیدا میکند. از هر نوار دو نسخه تهیه میکنیم که هر دو نفر آن را داشته باشیم. این کارها عمر خاطرات مشترکمان را طولانیتر میکند. از وقتی که جاش عادت امتحان کردن لباس را کنار گذشته ما از خرید رفتن با هم لذت میبریم. به خیابان ساوت در فیلادلفیا میرویم، که مدرنترین خیابان شهر است و با سایر خیابانهای برینگتون در ورمونت فرق دارد. آنچه مرا متحیر میکند تغییر سلیقه جاش است. او حالا لباسهای جدید دوست دارد. من در سلیقهی او نه تغییر تدریجی، بلکه خیزهای بلندی میبینم که از آخرین دیدار ما تاکنون به طرف جلو برداشته است. به سختی میتوانم این مسئله را بپذیرم، از همین رو میگویم: آن کفش ها؟ واقعاً؟ سپس به سرعت به خودم جواب میدهم: بله! چرا که نه! انتخاب مناسب او را در رنگها و در خرید لباس تحسین میکنم.
جاذبهی دیگر به بازار رفتن این است که مرا قادر میسازد، جاش را داخل اجتماع ببینم و ببینم با چه وقاری با فروشندگان برخورد کرده و چگونه با مردم معاشرت میکند. اینها چیزهایی است که یک والد راه دور معمولاً موفق به دیدنشان نمیشود.
برای دیدار آیندهتان برنامه ریزی کنید، طوری که بعدها به خاطرهای زیبا تبدیل شود. طبعاً این هدفی است که شما دارید؛ یعنی دیدارها را در ذهن جاودانه کردن.
ایزولینا ریچی (2) در کتاب خود، منزل پدر، منزل مادر (3)، یک جعبه خاطره را توصیف میکند که یک والد بین دیدارها جمع آوری میکند: «این جعبه جایی است که قلبتان در آن قرار دارد.» کارت پستالهایی که در گردشها و سفرهای کوتاه خریداری شده، یک تکه چوب یا صدف یادگاری از لب رودخانه، یک عکس خاص که در آن تاریخ و محل قید شده، اینها چیزهایی هستند که میتوانید در داخل یک ظرف مخصوص قرار داده و منتظر آمدن کودک باشید. وقتی او به دیدنتان میآید آنها را با هم مرور کنید و خاطراتی از این اشیاء برای همدیگر تعریف کنید. این اقلام مدارک زندهای برای اثبات این که فرزند شما بخش بزرگی از زندگی روزانهتان را تشکیل میدهد، هستند. چیزهای کوچک میتوانند معنی مهمی برای بچهها داشته باشند. باید توجه داشت آنچه ملاقاتها را برای بچه خاطره انگیز میکند ولخرجی و خریدهای کلان نیست، بلکه به دست آوردن یا تجربه کردن بخشی از زندگی شماست؛ و این همان چیزی است که او با خود به خانه میبرد.
صحبتهای آرام و صمیمانه، قدم زدن در کنار آب یا ساحل و جمع آوری گوش ماهی، غذایی که با کمک هم میپزید، از خاطرات لطیف هستند. هرچند ملاقاتها طولانیتر باشد وابستگی بیشتری به وجود میآید. رابطهای قوی میان کودکی که دو هفته در کریسمس و عید پاک و شش تا هشت هفته در تابستان را کنار والدش میگذراند و شکل میگیرد. اتفاقات عادی در زندگی، نظیر کسالتها و اوقات خوش و ناخوش، به والد و کودک این فرصت را میدهد که روشهای خاص خود را برای اتکا به یکدیگر، در شرایط خوب یا بد بشناسند. سعی کنید فرزندتان بداند که چه وقت دوباره همدیگر را خواهید دید. به او تقویمی بدهید تا بتواند اوقات مخصوص را در آن یادداشت کند. فراموش نکنید که استمرار در جهت ایجاد و تقویت رابطهی راه دور شما نقش اساسی دارد.
نباید روز تولد او یا یک روز خاص تعطیل از یادتان نرود. هر تماس و دیدار را تا جایی که میتوانید مهمتر از تماس قبلی تلقی کنید. یک تماس بیشتر، یک کارت خندهآور، یک هدیه کوچک یا نامه، از کارهایی است که باید برای آنها اهمیت خاصی قائل شوید.
فرزندتان، شما را فراموش نکرده است. او میخواهد بداند که شما به یادش هستید، بداند که او اولویت بزرگی در زندگیتان است و اینکه حاضرید دست به هر کار ممکنی دست بزنید تا بتوانید ارتباطی نزدیک با او برقرار کنید.
پینوشتها:
1. 101 Ways to Be a Long-Distance Super-Dad
2.Isolina Ricci
3.Mom`s House,Dad`s House
منبع مقاله :
گالپر کوهن، میریَم، (1391)، والدین راه دور، ترجمه وحید ایمن، تهران: همشهری، چاپ دوم