از نشانههاى رحمت و لطف وسیع الهى، نعمت توبه و پذیرش آن از سوى خداوند، توبه به معنى ترک گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پیشگاه خداوند است.
عذرخواهى بر سه گونه است؛
گاهى عذر آورنده مىگوید: من اصلاً فلان کار را انجام ندادهام. گاهى مىگوید: من به آن جهت این کار را انجام دادم. و گاهى مىگوید: این کار را انجام دادم ولى خطا کردم و بد کردم و اینک پشیمانم. این همان توبه است.
توبه در اسلام داراى شرایطى است؛ 1- ترک گناه، 2- پشیمانى از گناه، 3- تصمیم بر انجام ندادن دوباره گناه، 4- تلافى و جبران گناه.(1)
توبه همچون بیرون آوردن لباس چرکین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.
قرآن در آغاز سوره هود مىفرماید:
و ان استغفروا ربکم ثم توبوا الیه (2)؛ و از پروردگار خود آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید.
آوردن استغفار و توبه در یک آیه، حاکى از آن است که این دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى کسب کمالات است. انسان نخست باید خود را از گناهان پاک سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بیاراید، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزداید و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:
تا نفس، مبرّا ز نواهى نکنى
دل، آئینه نور الهى نکنى
استغفار و توبه در قرآن
در قرآن، ذات پاک خداوند، 91 بار غفور، «بسیار آمرزنده» و 5 بار غفّار، «بسیار بخشنده» یاد شده و در آیات بسیارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شدهاند. و بیش از 80 بار سخن از توبه و پذیرش توبه به میان آمده است. در اینجا به ذکر چند آیه مىپردازیم:
تعبیراتى که در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا»؛ همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مىکند، به خصوص تعبیر به “عبادى”؛ «بندگان من»، که بیانگر آن است که همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است که آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشمانداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است.
1- والّذین اِذا فَعَلوا فاحِشَه اَو ظلموا اَنفُسهم ذکروا الله فَاستَغفروا لِذُنوبِهم(3)؛ و از نشانههاى پرهیزکاران آن است که: هرگاه مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مىافتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مىکنند.
2- و من یَعمَل سُوء او یَظلِم نَفسَه ثُمّ یَستغفِرِ الله یَجد الله غَفوراً رَحیماً(4)؛ کسى که کار بدى انجام دهد، یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
3- وعد الله الّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرهٌ و اجرٌ عظیم(5)؛ خداوند به آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده آمرزش و پاداش عظیمى داده است.
4- قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَه الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم(6)؛ بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.
تعبیراتى که در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا»؛ همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مىکند، به خصوص تعبیر به “عبادى”؛ «بندگان من»، که بیانگر آن است که همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است که آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشمانداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است.
5- و اِذا سَئَلکَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستجیبوا لِى ولیُؤمِنوا بى لَعلَّهُم یَرشُدون (7)؛ هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیکم به دعا کننده به هنگامى که مرا مىخواند پاسخ مىگویم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به مقصد برسند.
از لطایف و نکات بسیار ظریف در نزدیک بودن خدا به انسان این که در این آیه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاک خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزدیکم، مرا مىخواند، من پاسخ مىگویم، دعوت مرا اجابت کند، به من ایمان آورد.
یار نزدیکتر از من به من است
وین عجب بین که من از وى دورم
6- … و تُوبُوا اِلى اللهِ جَمعیاً اَیُّها المُؤمِنون (8)؛ اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید.
7- وَ هُو الّذى یَقبِلُ التَّوبَه مِن عِبادِه (9)؛ و خدا کسى است که توبه بندگانش را مىپذیرد.
8- … اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابِین (449)؛ قطعاً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.
9- یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَهً نَصُوحاً(10)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید توبه حقیقى و خالص کنید.
10- و هُو الَّذى یَقبلُ التَّوبَه عَن عِبادِه و یَعفُوا عَنِ السّیّئات (11)؛ او کسى است که توبه بندگانش را مىپذیرد و از گناهان مىگذرد.
11- اَفَلا یَتُوبُونَ اِلَى الله و یَستَغفِروُنَه و اللهُ غَفُورٌ رَحیم (12)؛ آیا توبه نمىکنند و به سوى خدا باز نمىگردند و از او طلب آمرزش نمىنمایند. خداوند آمرزنده مهربان است.
در این آیه با استفهام انکارى که بیانگر تاکید است، خداوند انسانها را به سوى توبه و استغفار دعوت مىنماید و با ذکر دو صفت “غفور” و “رحیم” بودنش، عواطف آنها را تحریک مىنماید تا شاید به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر کمالات و فضایل انسانى خود بیفزایند.
توبه از دیدگاه روایات
با بررسى و تجزیه و تحلیل روایات مربوط به توبه و استغفار، مطالب متنوع و جامعى، پیرامون توبه به دست مىآید که در اینجا به طور خلاصه به بخش مهمى از آن مىپردازیم:
1- توبه راستین
توبه راستین پنج رکن دارد:
– ترک گناه.
– پشیمانى از گناهان سابق.
– تصمیم بر ترک گناه.
– جبران گناهانى که قابل جبران است با اداى حق الله و حق النّاس.
– استغفار با زبان.
توبه نصوح چیست؟
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
تُوبُوا الى الله تَوبَه نَصُوحاً(13)؛ به درگاه الهى توبه نصوح کنید.
امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «نصوح» چنین فرمودند:
هو الذَّنبُ الّذى لا یَعودُ فیه اَبداً(14)؛ آن توبهاى است که هرگز به آن گناه باز نگردد.
و امام هادى علیه السلام در معنى نصوح فرمود:
ان یکونَ الباطِنُ کالظاهِر و افضِل من ذلک (15)؛ توبه نصوح، آن است که باطن انسان مانند ظاهر بلکه بهتر از ظاهر باشد.
رسول خدا صلّى الله علیه وآله در معنى نصوح فرمودند:
ان یَتُوب التائِب ثمّ لایَرجع فى ذَنبٍ کما لایَعود اللَبن الى الضَّرع (16)؛ توبه کننده، هرگز به گناه باز نگردد، چنانکه شیر به پستان باز نمىگردد.
امام على علیه السلام در معنى نصوح مىفرماید:
نَدمٌ بِالقَلب و استِغفار باللّسان و القَصد على ان لا یَعود(17)؛ پشیمانى قلبى و عذرخواهى با زبان، و تصمیم جدى و مداوم بر ترک گناه.
2- شرائط صحت و کمال توبه
شخصى براى خودنمایى در محضر على علیه السلام گفت: “استغفر الله”. حضرت على علیه السلام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند آیا مىدانى استغفار (تنها به زبان نیست و) از درجه اعلى است؟ سپس فرمود: استغفار و توبه داراى شش رکن است:
– پشیمانى از گناهان قبل،
– تصمیم بر ترک گناه،
– اداى حق مردم،
– اداى حق الله،
– ذوب شدن گوشت بدن که از غذاى حرام روییده شده با حزن و اندوه،
– بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه که شیرینى گناه را چشیده است.(18) در این هنگام بگو: استغفر الله.(19)
جبران گناهان گاهى به مرحلهاى مىرسد، که باید گناهان سابق را تبدیل به نیکىها کند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلکه آثار درخشان کارهاى نیک را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر کسى مدتها پدر یا مادرش را آزرده و اکنون توبه کرده، تنها قطع آزار کافى نیست. بلکه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران کند.
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
انّما تَوبَه، اَلعَمل و الرُّجوع عن الاَمر و لیستِ التَّوبه بِالکَلام (20)؛ توبه یعنى کار شایسته و بازگشت از انحراف، نه لقلقه زبان.
یکى دیگر از شرایط توبه، جبران ضایعات گناه است.
قرآن در این باره مىفرماید:
اِلاّ الَّذینَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِک وَ اَصْلحوا؛ مگر کسانى که بعد از این توبه کنند و به اصلاح و جبران بپردازند.
جمله “واصلحوا” بیانگر این است که شرط مهم توبه اصلاح و جبران ضایعات گناه است.
یکى دیگر از شرایط کمال توبه اقرار به گناه است، تا آنجا که امام باقر علیه السلام فرمودند:
والله ما ینجو من الذّنب الاّ من اقربه؛ سوگند به خدا از گناه نجات پیدا نمىکند، مگر کسى که به گناه اعتراف کند.(21)
و حضرت على علیه السلام مىفرماید:
المُقرّ بالذَّنبِ تائِب (22)؛ اعتراف کننده به گناه، توبه کننده است.
3- انواع توبه و مراحل آن
امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى فرمودند:
و کل فرقه من العباد لهم توبه … و توبه الخاص، من الاشتغال بغیر الله تعالى و توبه العام من الذنوب (23)؛ هر گروهى داراى یک نوع توبه هستند… توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه کردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غیر خداست و توبه توده مردم، توبه از گناهان است.
مطلب دیگر این که، پشیمانى از گذشته و تصمیم بر ترک گناه، مرحله نخستین توبه است، مراحل بعد آن است که توبه کننده از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه درآید.
همچون بیمار و کسى که تب دارد، که با خوردن دارو، تب او قطع مىشود، ولى بعد از این مرحله نیاز به داروهاى تقویتى دارد تا با استفاده از آنها، بنیه جسمى او به مرحله قبل از بیمارى برسد و شاید سخن امام باقر علیه السلام بر همین اساس باشد که فرمود:
التائِبُ من الذَّنب کَمَن لا ذَنبَ له و المُقیم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه کالمُستَهز(24)؛ توبه کننده از گناه همانند کسى است که گناه ندارد و آن کس که در گناه بماند و در عین حال استغفار کند همانند مسخره کننده است.
4- وسعت دامنه پذیرش توبه
چنانکه قبلاً ذکر شد، خداوند مىفرماید:
… لا تَقنطوا مِن رَحمَه الله اِنّ اللهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً(25)؛ از رحمت خدا ناامید نشوید، خداوند همه گناهان را مىآمرزد.
این آیه با صراحت بیان مىدارد که راه توبه به روى همه کس باز است. تا آنجا که نقل شده «وحشى» قاتل حضرت حمزه (علیه السلام) با شنیدن این آیه به حضور پیامبر (صلّى الله علیه وآله) آمد و اظهار توبه کرد.
پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله) توبه او را پذیرفت ولی فقط به او فرمود: از چشم من غایب شو، چرا که من نمىتوانم به تو نگاه کنم.
رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) مىفرماید:
در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیک برخورد کن، و هرگاه گناهى کردى کار نیکى انجام بده که آن گناه را محو کند.
بعضى سؤال کردند: آیا این آیه درباره وحشى است یا شامل همه مسلمین مىشود؟ پیامبر (صلّى الله علیه وآله) فرمود: همه را شامل مىشود.(26)
وسعت و دامنه پذیرش توبه تا آنجاست که روایت شده: شخصى در محضر حضرت رضا (علیه السلام) گفت: خدا لعنت کند کسى که با على (علیه السلام) جنگید. امام رضا (علیه السلام) به او فرمود:
قل الاّ مَن تاب و اَصلح (27)؛ بگو مگر کسى که توبه کرد و خود را اصلاح نمود.
و این بیانگر لطف الهى نسبت به گنهکاران است اصولاً اسلام راه بازگشت به سوى خدا را به روى هیچ کس نمىبندد، حتى در مورد عذاب سخت شکنجه گران مىفرماید:
اِنّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤمِنینَ والمُؤمِناتِ ثُمَّ لَم یَتُوبُوا فَلَهم عَذابُ جَهنَّم(28)؛ براى آنان که زنان و مردان با ایمان را شکنجه دادند، ولى توبه ننمودند عذاب دوزخ است.
جمله “ثم لم یتوبوا” حاکى از پذیرش توبه شکنجه گران است.
5- محبت خاص خدا به توبه کنندگان
در قرآن مىخوانیم:
اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابین(29)؛ خداوند قطعاً توبه کنندگان را دوست مىدارد.
امام باقر علیه السلام مىفرماید:
هر گاه مردى در شب تاریک شتر و توشهاش را در سفر گم کند و سپس پیدا کند، چقدر خوشحال مىشود، خداوند بیشتر از او نسبت به توبه کننده فرحناک مىشود.(30)
و در سخن دیگر فرمودند:
الله افرح بتوبه عبده من العقیم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد(31)؛ خداوند به توبه بندهاش فرحناکتر است از مرد عقیمى که داراى فرزند شود و از شخصى که گمشدهاش را پیدا کند، و از تشنهاى که به آب مىرسد.
رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) فرمودند:
هیچ موجودى در پیشگاه خدا، محبوبتر از مرد یا زن توبه کننده نیست.(32)
نیز فرمودند: التائبُ حَبیب الله (33)؛ توبه کننده، محبوب خدا است.
6- سرزنش از تاخیر توبه
انسان، هر لحظه مامور به توبه است و فرمان توبوا، «توبه کنید» او را به تعجیل در توبه دعوت مىنماید، بنابراین تاخیر در توبه تاخیر در انجام فرمان الهى است و چنین کسى در هر لحظه به عنوان ترک کننده فرمان خدا به حساب مىآید.
امام جواد علیه السلام مىفرماید:
تَاخیر التُّوبَه اِغتِرار، و طُول التَسویف حَیرَه(34)؛ تاخیر توبه نوعى غرور و بىخبرى و طولانى نمودن آن نوعى حیرت و سرگردانى است.
امام باقر علیه السلام مىفرماید:
سه کار کفاره و جبران کننده گناه است: بلند سلام کردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیدهاند.
مردى از امیرمؤمنان على علیه السلام درخواست موعظه کرد، آن حضرت به او فرمود:
لا تَکُن ممّن یَرجوا الا خِره بِغَیر العَمَل و یُرَجِّى التَّوبَه بِطُول الاَمَل (35)؛ از کسانى مباش که بدون عمل، امید سعادت آخرت را دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخیر مىاندازند.
نیز فرمودند: لا دینَ لِمُسَوّف بِتَوبته(36)؛ آن کس که توبه را به آینده موکول مىکند، دین ندارد.
امام باقر علیه السلام مىفرماید:
ایّاکَ و التَّسویف فَانَّه بَحرٌ یُغرَقُ فیه الهَلْکى (37)؛ از تاخیر انداختن (توبه) بپرهیز، زیرا تاخیر انداختن (همچون) دریایى است که درمانده در آن غرق مىگردد.
باید توجه داشت که توبه هنگام مرگ، ارزشى ندارد، چنان که ایمان و توبه فرعون هنگام غرق شدن پذیرفته نشد و در آیه 18 سوره نساء به این مطلب تصریح شده است.
محمد همدانى مىگوید، از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: چرا خدا، فرعون را غرق کرد، با این که ایمان آورد و به توحید اعتراف کرد؟
آن حضرت در پاسخ فرمود:
لانَّه آمَنَ عند رُؤیَه البَاءس، و الایمانُ عِند رؤیَهِ البَاسِ غَیر مَقبُول (38)و (39)؛ زیرا فرعون هنگام دیدن عذاب، ایمان آورد. و ایمان در این هنگام پذیرفته نیست.
و این را نیز نباید از نظر دور داشت که در روایات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتکب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مىشود که اگر در این هفت ساعت توبه کرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمىگردد، در بعضى از روایات به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذکر شده است، امام صادق علیهالسلام فرمودند:
إنّ العبد اذا اذنب ذنباً اُجِّل من غَدوَهٍ الى اللیل فانْ استغفر الله لم یکتب علیه (40)؛ بنده وقتى که گناه کند، از بامداد تا شب مهلت دارد اگر در این مدت از درگاه خدا طلب آمرزش کرد، آن گناه بر او نوشته نشود.
7- نتایج درخشان توبه
توبه و قبولى آن از نعمتها و مواهب کم نظیر الهى است و داراى آثار و نتایج بسیار درخشانى است.
توبه حقیقى آنچنان انسان گنهکار را دگرگون مىکند، که گویى اصلاً گناه نکرده است. چنانکه امام باقر علیه السلام مىفرماید:
التائب من الذنب کمن لا ذنب له (41)؛ توبه کننده از گناه مانند آن است که گناهى نکرده است.
امام باقر علیه السلام فرمود: اگر کسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نیکى تبدیل مىکند:
راستگویى، شرم و حیا، نیک خلقى، روحیه شکرگزارى.
توبه حقیقى موجب پردهپوشى و نابودى آثار گناه مىگردد، امام صادق علیه السلام فرمودند:
هنگامى که بنده توبه حقیقى کرد، خداوند او را دوست مىدارد، و در دنیا و آخرت گناهان او را مىپوشاند، هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او برایش نوشتهاند از یادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مىکند که گناهان او را پنهان کنید. و به نقاط زمین (که او در آن گناه کرده) فرمان مىدهد گناهان او را پنهان کنید.
فیلقى الله حین اَلقاه و لیس شَیى یَشهد علیه بشىء من الذّنوب (42)؛ پس توبه کننده با خدا ملاقات کند به گونهاى که هیچ چیز نیست که در پیشگاه خدا گواهى بدهد که او چیزى از گناه را انجام داده است.
در آیه 8 سوره تحریم که به توبه نصوح امر شده، به پنج ثمره و نتیجه توبه حقیقى اشاره شده که عبارتند از:
1- بخشودگى گناهان.
2- ورود در بهشت پر نعمت الهى.
3- عدم رسوایى در قیامت.
4- نور ایمان و عمل، در قیامت به سراغ توبه کنندگان آمده و پیشاپیش آنها حرکت نموده و ایشان را به سوى بهشت، هدایت مىکنند.(43)
5- توجه آنها به خدا بیشتر مىگردد، و تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خود مىکنند.
بطور خلاصه، توبه حقیقى انسان را محبوب خدا مىکند، آن هم به عنوان محبوبترین بندگان، چنانکه امام کاظم علیه السلام مىفرماید:
و اَحَبّ العِباد الى الله تعالى المُفَتَّنون التَّوابون(44)؛ و محبوبترین بندگان در پیشگاه خدا، آنهایى هستند که در فتنه (گناه) واقع شوند و بسیار توبه کنند.
و در روایت دیگرى از امام معصوم نقل شده (45) که خداوند به توبه کنندگان، سه موهبت عطا کرده که اگر یکى از آنها را به همه اهل آسمانها و زمین مىداد همه آنها نجات مىیافتند:
1- بشارت به آنها که خداوند آنان را دوست دارد،(46) و کسى که خدا او را دوست بدارد او را عذاب نمىکند.
2- حاملین عرش خدا و رهیافتگان در جوار عرش کبریایى خداوند براى توبه کنندگان، طلب آمرزش مىکنند و مقامات عالى را براى آنها آرزو مىنمایند.(47)
3- گناهان توبه کنندگان به حسنات و پاداشها، تبدیل مىگردد و خداوند به آنها نوید رحمت و امن داده است.(48)
در پایان بحث توبه، با امام سجاد علیه السلام همنوا شویم که در فرازى از مناجات خود از مناجاتهاى پانزدهگانهاش به پیشگاه خداوند چنین عرض مىکند:
الهى انت فَتَحت لِعبادک باباً الى عَفوِک، سمّیتَه التّوبه، فقلت: توبوا الى الله توبه نصوحاً، فما عذر مَن اغفل دخول الباب بعد فتحه؟ (49)؛ اى خداى من! تو آن کسى هستى که درى به سوى عفوت براى بندگانت گشودهاى و نام آن را توبه نهادهاى و (در قرآن) فرمودهاى: به سوى خدا باز گردید و توجه خالص کنید، اکنون عذر کسانى که از وارد شدن به این در گشوده غفلت کردهاند، چیست؟
جبران گناه
در توبه یکى از ارکان مهم، جبران گناه است، که موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مىگردد.
از این جبران، در اسلام با عنوان «کفارات و تکفیر» «پوشاندن و پاک کردن» یاد مىشود.
«تکفیر» در مقابل «اِحباط» است، احباط یعنى انسان با ارتکاب گناه، کارهاى نیک خود را پوچ و بى اثر کند، ولى تکفیر یعنى انسان با کارهاى نیک، آثار گناهان از چهره جان خود بزداید، به عبارت روشنتر توبه داراى دو مرحله است:
1- قطع و ترک گناه (پاکسازى).
2 – تقویت جان با اعمال نیک (بهسازى).
همانند بیمارى که درمان او داراى دو بعد است، یکى خوردن داروىهاى درمان کننده، دوم خوردن داروهاى نیروبخش، تا آثار و ضایعات بیمارى را از بین ببرد.
جبران گناهان گاهى به مرحلهاى مىرسد، که باید گناهان سابق را تبدیل به نیکىها کند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلکه آثار درخشان کارهاى نیک را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر کسى مدتها پدر یا مادرش را آزرده و اکنون توبه کرده، تنها قطع آزار کافى نیست. بلکه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران کند.
جبران گناه از دیدگاه قرآن
– و یَدْرؤُونَ بِالحَسَنَهِ السَّیّئه (50)؛ (اندیشمندان) با کارهاى نیک، کارهاى بد خود را از بین مىبرند.
– اِلاّ مَن تابَ و آمن و عَمل صالِحاً اُولئِک یُبدِّل الله سیِّئاتِهم حَسَنات (51)؛ مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل مىکند.
– و اَقِم الصَّلوهَ طَرَفَى النَّهار و زُلَفاً مِنَ اللیل اِنَّ الحَسَنات یُذهِبْن السَّیّئات (52)؛ نماز را در دو طرف روز و اوایل شب برپا دار، چرا که نیکىها، بدىها را بر طرف مىسازد.
– اِنْ تَجتَنِبُوا کَبائِرَ ما تَنهَون عَنه نُکَفِّر عَنکُم سیِّئاتِکم (53)؛ اگر از گناهان کبیرهاى که از آن نهى شدهاید، اجتناب کنید گناهان کوچک شما را مىپوشانیم.
– والَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرنَّ عَنهُم سَیِّئاتِهم(54)؛ کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را مىپوشانیم.
منظور از پوشاندن گناه چیست؟
– … فَالَّذینَ هاجروا وَ اُخرِجوا مِن دِیارِهم و اُوذوا فى سَبیلى و قاتَلوا وَ قُتلوا لاُکَفِّرنَّ عَنهم سَیِّئاتهم (55)؛ پس آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانههاى خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند سوگند یاد مىکنم که گناهان آنها را مىپوشانم و محو مىکنم.
از آیات فوق چنین نتیجه مىگیریم که:
توبهاى مورد قبول است و موجب محو گناهان مىگردد که با ایمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد وگرنه ضایعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.
جبران گناه از دیدگاه روایات
در روایات بطور صریح تاکید شده که در توبه ترک گناه و پشیمانى، کفایت نمىکند. بلکه باید آثارى را که گناهان در زندگى انسان پدید آوردهاند با کارهاى نیک، جبران و اصلاح نمود.
این جبران در چهرههاى مخصوصى بروز مىکند، تا عامل تربیت و تکامل انسان گردد. براى تکمیل این بحث، به روایات زیر توجه کنید:
– رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) مىفرماید:
اتَّقِ الله حیث کنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا عملت سیئه فاعمل حسنه تمحوها(56)؛ در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیک برخورد کن، و هرگاه گناهى کردى کار نیکى انجام بده که آن گناه را محو کند.
– امام باقر علیه السلام مىفرماید:
التّائب إذا لم یَستبن اثر التّوبه فلَیس بِتائب: یرضى الخصماء و یُعید الصّلوات و یتواضع بین الخَلق یتّقى نفسه عن الشهوات(57)؛ هرگاه نشانههاى توبه، از توبه کننده آشکار نگردد، او توبه کننده حقیقى نیست. (آشکار شدن نشانههاى توبه این است که:) آنها را که ادعاى حقى بر او دارند راضى کند، نمازهاى قضا شدهاش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغیان هوسهاى نفسانى حفظ نماید …
– امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند:
ثَمَره التّوبه إستدراک فَوارط النّفس (58)؛ میوه و اثر توبه، جبران ضایعات نفس است.
– امام باقر علیه السلام مىفرماید:
ما احسن الحَسنات بَعد السّیئات (59)؛ چقدر کارهاى نیک، بعد از گناهان شایسته و زیبا است.
– امام کاظم علیه السلام فرمودند:
من کفارات الذّنوب العِظام إغاثه المَلهوف و التّنفیس عن المَکروب (60)؛ از کفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسانهاى پریشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگین است.
– شخصى از رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) پرسید: کفاره گناه غیبت چیست؟
حضرت فرمودند:
تَستَغفر لِمَن إغتَبته (61)؛ براى کسى که او را غیبت کردهاى، از خدا طلب آمرزش کن.
– امام باقر علیه السلام مىفرماید:
ثلاث کفّارات: إفشاء السّلام و إطعام الطّعام و التّهجُد باللّیل و النّاس نیام (62)؛ سه کار کفاره و جبران کننده گناه است: بلند سلام کردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیدهاند.
– امام باقر علیه السلام فرمودند:
اربع مَن کنّ فیه و کان مِن قَرنه الى قَدمه ذُنوباً بَدّلها الله حَسنات: الصِّدق والحَیاء و حُسنُ الخُلق و الشّکر(63)؛ اگر کسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نیکى تبدیل مىکند:
راستگویى، شرم و حیا، نیک خلقى، روحیه شکرگزارى.
– شخصى به حضور رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: گناهانم بسیار شدهاند و اعمال نیکم اندک است. پیامبر اکرم فرمود:
اکثر السّجود فانّه یحطّ الذّنوب کما تحطّ الرّیح وَرق الشجر (64)؛ سجدههاى بسیار بجا بیاور چرا که سجده، گناهان را آنچنان مىریزد که باد، برگهاى درخت را مىریزد.
هماهنگى جبران با گناه
جبران گناه، با کارهاى نیک، ممکن است به صورتهاى گوناگون مانند کمکهاى مالى، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زندهدارى و … انجام گیرد، ولى مناسب آن است که جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد. مثلاً بىحجابى و ناپاکى را با حفظ کامل عفت و پاکدامنى، جبران کرد. گناه غیبت را با کنترل و مراقبت زبان، جبران نمود. گناه ظلم و بى رحمى را با احسان به مظلومان و دستگیرى از بینوایان، تلافى نمود. گناه چشمچرانى را با عفت چشم و نگاههایى که براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و به چهره عالم و نگاه به چهره پدر و مادر، جبران نمود. چنانکه از بعضى روایات این مطلب استفاده مىشود؛
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
کفاره عمل السّلطان قَضاء حوائِج الاِخْوان (65)؛ کفاره و جبران (گناه) کارمندى حاکم ظالم، رسیدگى و برآوردن نیازمندىهاى برادران(مردم) است.
پینوشتها:
1- مفردات راغب، ص 76.
2- هود / 3.
3- آل عمران / 135.
4- نساء / 110.
5- مائده / 9.
6- زمر / 53.
7- بقره / 186.
8- نور / 31.
9- شورى / 25.
10- بقره / 222.
11- تحریم / 8.
12- تحریم / 8.
13- مائده / 74.
14- تحریم / 8.
15- کافى، ج 2 ص 432.
16- بحار، ج 6 ص 22.
17- مجمع البیان، ج 10 ص 318.
18- تحف العقول / ص 149.
19- از علامه مجلسى قدس سره نقل شده که چهار رکن اول شرایط صحت توبه است، و دو رکن بعد دو شرط کمال توبه مىباشد.
20- نهج البلاغه، حکمت 417.
21- کشف الغمه، ج 2 ص 313.
22- وسائل الشیعه، ج 11 ص 347.
23- مستدرک الوسائل، ج 2 ص 345.
24- مصباح الشریعه، ص 97.
25- کافى، ج 2 ص 435، در قرآن 8 بار ذات پاک خدا با عنوان تَوّاب رَحیم توصیف شده این عنوان بیانگر آن است که: اگر بنده اى توبه خود را شکست، باز ناامید نشود و مجدداً توبه کند، چرا که خداوند بسیار توبه پذیر است.
26- زمر / 53.
27- سفینه البحار (وحشى). تفسیر فخر رازى، ج 27 ص 4.
28- وسائل الشیعه، ج 11 ص 266.
29- بروج / 10.
30- بقره / 222.
31- کافى، ج 2 ص 435.
32- میزان الحکمه، ج 1 ص 541.
33- سفینه البحار، ج 1 ص 127، عیون اخبار الرضا، ج 2 ص 29.
34- جامع السعادات، ج 3 ص 51.
35- بحار، ج 6 ص 30.
36- نهج البلاغه، حکمت 150.
37- غرر الحکم، میزان الحکمه، ج 4 ص 589.
38- بحار، ج 78 ص 164.
39- بحار، ج 6 ص 23.
40- از آیات 50 و 51 سوره یونس استفاده مىشود که به هنگام نزول عذاب درهاى توبه بسته است، چرا که توبه در چنین حالى شبیه توبه اجبارى و اضطرارى است و چنین توبه اى بى ارزش است.
41- کافى، ج 2 ص 437.
42- کافى، ج 2 ص 435.
43- کافى، ج 2 ص 431.
44- نمونه، ج 24 ص 292.
45- کافى، ج 2 ص 432.
46- کافى، ج 2 ص 432.
47- بقره، 222.
48- مؤمن / 7 9.
49- فرقان / 68 70.
50- بحار، ج 94 ص 142.
51- رعد / 22.
52- فرقان / 70.
53- هود / 114.
54- نساء / 31.
55- عنکبوت / 7.
56- آل عمران / 195.
57- بحار، ج 71 ص 242. وسائل الشیعه، ج 11 ص 384.
58- بحار، ج 6 ص 35، میزان الحکمه، ج 1 ص 548.
59- مستدرک الوسائل، ج 2 ص 348.
60- وسائل الشیعه، ج 11 ص 384.
61- شرح نهج البلاغه (حدیدى)، ج 18 ص 135.
62- وسائل الشیعه، ج 15 ص 583.
63- بحار، ج 77 ص 52.
64- بحار، ج 71 ص 332.
65- بحار، ج 85 ص 162، میزان الحکمه، ج 3 ص 477، وسائل الشیعه، ج 15 ص 584.
منبع:
گناه شناسى، محسن قرائتى،