نویسنده: فرج اللّه فرج اللهی
«آداب» جمع «ادب» به معنی آموختن علوم و دانش های گوناگون و محاسن اخلاقی است و به علوم و معارف عمومی نیز اطلاق می شود و گاهی در مورد شخص یا شی ء خاص بکار می رود مانند آداب درس خواندن، آداب نماز، آداب قاضی و آداب مسافرت و…(۱).
ادب از فهم سرشار و ادراک حقایق سرچشمه می گیرد و بی ادبی از جهل و نادانی.
در جهان آفرینش هر دسته از مردم مقرّرات خاصی برای آداب معاشرت دارند. حتی وحشیان نیز چنین هستند. اصلاً یکی از تفاوتهای انسان با حیوان، ادب است. انسانها در اثر درک حقایق، ادب دارند و حیوانات فاقد آن هستند و هرچه انسانیت کسی کامل تر شود، ادب و تربیت او بیشتر می شود. ولی رفتار و رسوم پسندیده در یک دسته ممکن است در دسته دیگر اصلاً پسندیده نباشد.
● معنی لغوی آداب
برای «آداب» معانی گوناگونی بیان گردیده که تقریباً همگی به معنی «راه درست معاشرت کردن با دیگران» می باشد:
۱) «آداب» جمع «ادب» به معنی آموختن علوم و دانش های گوناگون و محاسن اخلاقی است و به علوم و معارف عمومی نیز اطلاق می شود و گاهی در مورد شخص یا شی ء خاص بکار می رود مانند آداب درس خواندن، آداب نماز، آداب قاضی و آداب مسافرت و…(۱).
۲) ادب یعنی: به زحمت و مشقّت افتادن پسندیده در راه فضائل انسانی و خود را مؤدّب به آداب نیک کردن(۲).
۳) آداب یعنی: عادات و رسوم، روشهای نیکو(۳).
۴) آداب یعنی: چم و خم، حُسن معاشرت، حسن محضر، اخلاق حسنه، فضیلت مردمی، حسن احوال در قیام و قعود و حسن اخلاق و اجتماع، خصال حمیده(۴).
۵) «برتاموریس پارکر» می نویسد:
«آداب معاشرت» معادل کلمه «اِتیکِت» فرانسوی است که در آغاز به معنی «بلیط کوچک» بوده است. در فرانسه، به مردمانی که می خواستند در یک مراسم یا مجامع عمومی شرکت کنند، بلیطهای کوچکی می دادند. بر روی هر بلیط دستورهایی داده می شد که دارنده بلیط در هنگام برگزاری مراسم چگونه رفتار کنند. پس اتیکت یعنی «راه درست معاشرت کردن با دیگران»(۵).
● فرق اخلاق و آداب
شاید برخی این طور تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکی است و حال آن که چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف روح به شمار می رود، ولی آداب از اوصاف اعمال و کارهای انسان است و نحوه صدور کارها بستگی به صفات روحی دارد.
اصول اخلاقی مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت و غیرت و… با آداب و سنن ملّی، محلی و… فرق دارد چرا که آداب اجتماعی از امور نسبی است که با اختلافات محیطی فرق می کند. ولی زشتی و زیبایی اصول اخلاقی با اختلاف نژادها و ملّیت ها دگرگون نمی شود لذا در هیچ جای دنیا دیده نشده است که سخاوت و شجاعت را کسی بد بشمارد و دزدی را خوب.
چنانکه از مضامین احادیث بر می آید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتی دانسته و به آن اهمیت زیادی داده شده. چرا که گاهی ممکن است شخص از نظر اخلاقی فردی ناصالح باشد، ولی در اثر تربیت و تأدیب درست و خوب، خُلق خوی او تغییر یابد. مانند آموزش امت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام که یکی از شؤونات امام معصوم این است که امت را با آداب نیک تأدیب کند و انسانهای منحرف را به راه راست هدایت نماید حتی ممکن است گاهی با تندی و حد زدن باشد. و اینک نمونه هایی از احادیث:
پیامبر گرامی اسلام فرمود:
«اَکْرِمُوا اولادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم»(۶). «فرزندان خود را محترم بدارید و آنان را با آداب خوب و پسندیده با آنان رفتار نمایید».
«رَحِمَ اللَّهُ عبداً أعانَ ولَدَهُ علی برِّه بالإحسان إلیه، و التألّف له و تعلیمه و تأدیبه،»(۷). «رحمت خدا بر کسی باد که در احسان و محبت به فرزند خود کوشا باشد و به او آداب خوب و نیک بیاموزد».
علی علیه السلام فرمود:
«أَدِّبِ الیَتِیمَ مِمَّا تُؤدِّبُ مِنهُ وَلَدَکَ»(۸) «یتیم را با آنچه فرزندان خود را ادب می کنید، ادب نمائید». یعنی حتی ادب کردن منجر به زدن گردد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«ثلاثهٌٔ لیسَ معهُنَّ غُربهٌٔ: حُسن الأدب و کفّ الأذی و مجانبهُٔ الریب». «سه چیز است که شخص با داران بودن آنها احساس غربت نمی کند: ادب پسندیده و بی آزاری نسبت به مردم و دوری از شک و تردید».
پس معلوم می شود گرچه آداب، ناشی از اخلاق؛ و به عبارت دیگر اخلاق، پایه و مقدمه آداب است. ولی باهم فرق دارند و به وسیله ادب خوب؛ می توان اخلاق بد را تغییر داد.
● آداب معاشرت در میان اقوام مختلف
ادب در همه جامعه ها و بین تمامی امتها و ملتها و اقوام بوده و لازمه زندگی بشر به شمار می رود و در پسندیده بودن ادب، اختلافی در میان هیچ قومی از اقوام بشر نیست، فقط چیزی که هست تطبیق مصداق های ادب است که به اعتبار اختلاف اقوام و ملتهای مختلف می باشد و این اختلاف از لحاظ تشخیص کار نیک از بد است. چه بسا چیزهائی که در نزد ملّت و قومی، از آداب خوب بشمار رود و حال آنکه در نزد سایر اقوام ادب به حساب نیاید.
مثلاً در میان اسکیموها رسم بر این است که مهمان پس از غذا خوردن لبهای خود را طوری پاک کند که صدایی از آنها برخیزد و بدین ترتیب نشان دهد که غذا بر وی گوارا بوده است، ولی ما این کار ناپسند می دانیم.
در افریقا وحشیان در ملاقات با یکدیگر برای شادباش می گویند: «چگونه عرق می کنید؟» امّا برای ما چنین سؤالی زننده و خشن است.
دست دادن با دوستان در هنگام ملاقات در بسیاری از کشورهای جهان معمول است ولی چینیان به جای اینکه به دیگری دست بدهند، دو دست خود را برهم می گذارند و تکان می دهند.
وقتی که کسی از ما جدا می شود می گوییم «خداحافظ»، ولی در گینه جدید وقتی که کسی گروهی از وحشیان را ترک می کند، میزبانان شیون می کشند و به سر و روی خود گِل می مالند.
در بسیاری از کشورها برداشتن کلاه نشانه ادب است، ولی بومیان غنا در افریقا، به جای این کار قبای خود را از یک شانه پایین می اندازند(۹).
پیش از انقلاب اسلامی در کشورمان ایران نیز عده ای متأثّر از فرهنگ غرب، کلاه خود را به عنوان احترام به طرف مقابل، از سر بر می داشتند. ولی براساس دستور اسلام، وقتی دو نفر مسلمان به یکدیگر می رسند، با سلام کردن رعایت ادب را می نمایند. حتی طبق دستور قرآن مجید اگر کسی سلام کرد، باید جوابش بهتر از آن باشد و یا حدّاقل جواب سلام را باید مثل سلام کننده رد کرد. چنانکه می فرماید:
«إذا حُیِّیْتُمْ بِتَحِیَّهٍٔ فَحَیُّوا بَأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»(۱۰).
«هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید، یا(لااقل) به همان گونه پاسخ گویید!».
بنابراین آداب معاشرت در سراسر جهان متفاوت است. ولی در همه جا آداب معاشرت به منظورهای معینی است که بعضی از آنها چنین است:
چگونه باید به خداوند و پیامبر و ائمه و سایر بزرگان احترام گزارد؟
چگونه باید ناشناسان به یکدیگر معرفی شوند؟
چگونه دوستان به یکدیگر سلام کنند؟
چگونه با مردم مسن تر و جوان تر از خود باید رفتار کرد؟
آداب و رسوم پسندیده در هنگام غذا خوردن چیست؟
برای هر مراسم خاص چه نوع لباسی باید پوشید؟
چگونه باید با همسایگان رفتار کرد؟.
همچنین در سایر مراحل زندگی باید آداب هر بخشی از زندگی را بجا آورد.
اما اینکه بهترین آداب کدام است باید سراغ آداب الهی برویم که از طرف خداوند آفریننده به وسیله آخرین فرستاده او حضرت محمد بن عبداللّه صلی الله علیه وآله به صورت قرآن مجید، آن کتاب زندگی و حیاتخبش و جاودانی به انسانها ابلاغ شده است.
علاّمه طباطبائی قدس سره در تفسیر اوّل سوره حجرات که در واقع آئین زندگی و راه و رسم حیات سعادت آفرین را فراروی مؤمنان قرار می دهد، می نویسد:
«این سوره دربر دارنده مسائلی است که خوشبختی را در زندگی برای فرد و پاکیزگی و شایستگی را برای جامعه پدید می آورد. برخی از این مطالب درباره ادبی است که مؤمنان می باید در برابر خداوند و رسول او داشته باشند و برخی بیانگر شیوه های درست ارتباط انسانها با یکدیگر در جوامع بشری است و برخی ملاک برتری و فضیلت انسانها را می نمایاند و این از مهم ترین موضوع هایی است که جامعه مدنی را سامان می دهد و انسان را به زندگی سعادت آمیز، پاکیزه و گوارائی رهنمون ساخته و دین حق را از دیگر روش ها و مسلک های اجتماعی و قانونی ممتاز می سازد»(۱۱).
از نظر علاّمه طباطبائی، ادب عبارت از هیئت زیبا و پسندیده ای است که طبع و سلیقه سالم، شایسته می داند که هر عمل مشروعی چه دینی مانند دعا و چه غیر آن مثل مشروع عقلی، همانند دیدار دوستان، طبق آن هیئت زیبا و رسا انجام گیرد.
خلاصه اینکه: ادب الهی، عمل را بر هیئت توحیدی انجام دادن است.
لذا خداوند متعال مؤدّب ترین انسان را از میان بی ادب ترین انسانها برگزید و کتاب زندگی و حیاتبخش خود یعنی قرآن را به وسیله امین وحی بر قلب مبارک پیامبر رحمت و ادب، نازل فرموده و دستور داد تا پیامبر اسلام طبق فرمان خدا انسانها را به ادب و انسانیت و نیکو زیستن دعوت کند. چرا که همه ادیان الهی بالاخص دین کامل و جهانی اسلام مجموعه ای از آداب نیکو و پسندیده است و براساس آیه «لا رطبٍ و لا یابِسٍ اِلاَّ فِی کِتابٍ مُبینٍ»(۱۲) در مورد زندگی سعادتمندانه بشر هیچ چیز را فرو گذار نکرده و به کوچکترین نکاتی که بشر از بدو خلقت تا روز معاد به آن نیازمند است، اشاره کرده، مثلاً در مورد آداب اجتماعی و طرز برخورد انسانها با خدا و رسول و بزرگان دین، طرز برخورد آنها با یکدیگر، با حکومتها، با زیر دستها، طرز رفتار فرزندان با پدر و مادر؛ و پدر و مادر با فرزندان، همسایگان و…. مقرراتی بیان داشته است. و برای سر و سامان بخشیدن به همه جهات زندگی انسان اهمیت داده و هیچ یک از شؤون انسانیت را از قلم نینداخته و لذا سرتاپای زندگی را دارای ادب نموده و برای هر عملی از اعمال زندگی هیئت زیبایی ترسیم کرده که از هدفداری حیات و زندگی حکایت می کند.
اگر خطابهای یگانه خالق هستی را ملاحظه نمائیم می بینیم همیشه و در جای جای قرآن مجید با بندگان خود مؤدّبانه و با احترام سخن گفته است. پیامبر و ائمه اطهارعلیهم السلام که خود مؤدّب به آداب الهی بوده و الگوی کامل انسانها می باشند؛ و پیروان خود را نیز به آداب نیکو و پسندیده دعوت کرده اند و از صفات بد برحذر داشته اند.
علی علیه السلام می فرماید: «..الآدابُ حُلَلٌ مُجَدَّدهٔ…»(۱۳) «رعایت ادب مانند لباس فاخر و زینتی و نو است».
و در جای دیگر می فرماید: «الأدبُ یُغنی عَنِ الحَسَبِ»(۱۴) «ادب، انسان را از نژاد و افتخارات پدران و نیاکان بی نیاز می کند».
همچنین فرازی از رساله حقوق امام سجادعلیه السلام را که در رابطه با رعایت ادب در برابر استاد است، به عنوان مثال می آوریم:
«حق استادت اینست که او را محترم و بزرگ شمرده، در حضور او و روبه روی او نشسته و به حرفهای او گوش فرا دهی، صدایت بلندتر از استاد نباشد، هرگاه کسی از او سؤالی کرد پیش از او مبادرت به جواب ننمایی، در حضور او با کسی سخن نگویی، نزد او غیبت کسی نکنی، اگر پشت سر او بد گفتند دفاع کنی، عیبش را بپوشانی، فضائل او را آشکار نمائی، با دشمنانش همنشین نشوی و دوستانش را دشمن نداری، هنگامی که چنین کنی فرشتگان الهی گواهی می دهند که تو به سراغ او رفته ای و برای خدا از او علم آموخته ای، نه برای خلق خدا»(۱۵).
پی نوشت ها :
۱) مجمع البحرین و المنجد، واژه ادب.
۲) المصباح المنیر، واژه ادب.
۳) فرهنگ عمید، آداب.
۴) لغتنامه دهخدا، واژه ادب.
۵) فرهنگنامه، ج ۱، ص ۲۱، ترجمه، زیر نظر رضا اقصی، چ ۱۳۴۶، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
۶) مستدرک الوسائل، چاپ جدید، ج ۱۵، ص ۱۶۸، ابواب احکام الأولاد، باب ۶۳، ح ۳.
۷) همان، ص ۱۶۹.
۸) همان، چاپ قدیم، ج ۳، ص ۶۲۵.
۹) فرهنگنامه، ص ۲۲.
۱۰) نساء: ۸۶. گرچه «تحیّت» معنی وسیعی دارد، ولی اکثر مفسران مصداق روشن آن را «سلام» می دانند.
و همچنین در آیه ۱۰ سوره یونس و ۲۳ ابراهیم، «تحیت» اهل بهشت را «سلام» دانسته اند. چنانکه می فرماید: «تحیتُهُمْ فِیها سَلامٌ».
۱۱) المیزان، ج ۱۸، ص ۳۰۹.
۱۲) انعام: ۵۹.
۱۳) نهج البلاغه دشتی، حکمت ۵.
۱۴) بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۶۸، چ قدیم.
۱۵) تحف العقول، ص ۲۶۶.