بنابر آنچه نقل شده است مرحوم آیت الله العظمی کبیر در سهم امام(ع) تصرّف نمیکرد و بر این عقیده بود که اموراتش باید به غیر سهم بگذرد. زندگی کاملا درویشی و بی آلایشی داشت، حتی خادمی نداشت که به کارهای بیرونی او برسد و ایشان تمام کارهایش را از خرید مایحتاج خانه، آب آوردن و دیگر امور، خود انجام میداد.
آمده است که: ایشان معمولاً کنار سفره خود، فقرا و سادات مستمند را مینشاند و از آن غذایی که خود میخورد به آنها هم میخورانید.
مرحوم آیتاللّه العظمی گلپایگانی نقل میکند که ما عمدتاً برای استفاده از اخلاق و انفاس قدسی آیت الله کبیر به درسش میرفتیم و علاوه بر آن از علمش هم بهره میبردیم.یکی از ویژگیهای مرحوم کبیر احترام و اکرام سادات بود. چنانچه منقول است همسر ایشان از سادات بود و فوق العاده مورد احترام ایشان، به گونهای که خود از نان جو استفاده میکرد، ولی مقیّد بود برای او نان گندم تهیه کنند. آمده است که: ایشان معمولاً کنار سفره خود، فقرا و سادات مستمند را مینشاند و از آن غذایی که خود میخورد به آنها هم میخورانید.
دیگر به من آیت الله نگویید!
یکی دیگر از خصوصیات ایشان دوری از حاکمان و پرهیز از مراوده با آنان بوده است. نقل است که مرحوم کبیر تنها با سادات و اهل علم خوب بود، با متنفذین هیچ خوب نبود به گونهای که هیچیک از آنان جرأت نداشتند برای او هدیهای بفرستند.
آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی، نسبت به شاگردان و مؤمنان و همطرازهای خود کمال تواضع و حقشناسی را داشت، یکی از شاگردان ایشان که از یزد به قم مهاجرت کرده است میگوید: در روزهای اول که از یزد به قم برای ادامه تحصیل آمده بودم، خیلی کوچک بودم و هنوز معمّم نشده بودم، روزی در مسجد امام حسن عسکری(ع) پولی از دستم افتاد، دنبال آن میگشتم ناگاه پیرمرد اهل علمی که در نزدیک آنجا بود جلو آمد و از من پرسید: چه گم کردهای؟ عرض کردم: پولم گم شده است، ایشان هم به جستجو پرداخت تا پول را پیدا کند، من در آن وقت او را نشناختم بعد شناختم که همان عالم بزرگ شیخ ابوالقاسم کبیر قمی بود.
همچنین نقل شده است که در مجلسی که حاج شیخ عبدالکریم حائری حضور نداشته، واعظی در منبر نام مرحوم کبیر را به عنوان حضرت آیت الله برد، بیدرنگ آقای شیخ ابوالقاسم به واعظ رو کرد و گفت: آیتالله، آقای شیخ عبدالکریم است، و دیگر به من آیت الله نگویید.
…………………………………………………….
منبع: پایگاه خبری، تحلیلی اهل بیت(علیهم السلام)