اشاره
سیزدهم رجب، افزون بر شادمانی میلاد شهریار خردورزی و عدالت، با احترام به ارجمندی مقام پدران و سپاس از مهر گسترده ایشان معطر شده است. انتخاب ولادت سرسلسله امامت و پدر دو پیشوای الهی، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به عنوان روز پدر، حریم و حرمت مقام بلند ایشان و شعفناکی این روز را یادآور میشود. در این مقاله، با نگاه به آموزههای زندگیآموز اسلام، از شکوه مقام پدر و احترام بیمرز او در معارف دینی سخن آوردهایم. گفتنی است در واکاوی این موضوع در آیات و روایات، بیشتر با واژه والدین روبهرو هستیم و همراهی و همقدری پدر و مادر در تکریم.
معمایی شگرف با پاسخی آسان
صحنه زندگی ما با خاطرههایی سرشار از گذشت و ایثار، گره خورده است. در اطراف ما، هنرمندانی هستند که عمری پروانه بودن را حتی با شرارت شمع و باغبانی را حتی با تلخی تیغ، عمیق زندگی کردهاند. آنان تمام شدن را به بهای ساختن و سوختن را به قیمت شادی بخشیدن اندوختهاند. اینکه کسی بتواند تا این حد، بیدریغ عشق بورزد و اینگونه لبریز از سخاوت باشد، معمایی است شگرف با پاسخی آسان؛ قداست واژهای به نام پدر. اوست که میتواند بی هیچ چشمداشت، اینگونه چشمه زلال مهربانی باشد و جوهر گرانمایه وجود را جاری جسم و جان فرزندانش سازد. اوست که میتواند اینگونه ارزانْ عاطفه ارزانی کند. او بلندتر از ادراک واژهها و فراتر از قامت سپاسهای ماست.
سازندهترین نظام ارتباطی
انسان، در چرخه ارتباطها زندگی میکند؛ ارتباط با خدا، خود، پدر و مادر، همسر، همسایه، همسفر، همسفره، همجنس، نا همجنس، دوست، دشمن و حتی حیوانات و طبیعت. در این میان، یکی از دیرپاترین و سرنوشتسازترین ارتباطها، همراهی و همزیستی انسان با پدر و مادر است. این ارتباط، برنامهای پویا و فراگیر برای پاسداری از نظام خانواده را میطلبد. اگر پیوندها و پیمانهای استوار سنتی و دینی در هجوم آتشناک بیتفاوتی و بیمهری سست گردد و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی همهگیر شود، انسانِ بیپناه، میزبانِ تنهایی وحشتخیز خویش میگردد. پدر و مادر، دو بنیاد خانواده هستند و استوار ماندن خانواده و آفتزایی از آن، به پاس داشتن حقوق و حرمت آنان وابسته است. ازاینرو، دین اسلام، حقوق و وظایفی را که باید در این ارتباطها رعایت شود، به زیبایی بیان کرده و سازندهترین نظامها را بر همزیستی سالم و سرشار از نشاط و تعالی پیشنهاد داده است. بیشک، ژرفترین نگاهها و آموزندهترین مفاهیم را باید در اندیشههای بلند اسلام جست.
دو پدر معنوی
در برخی روایات، واژه «اَب» به معنای پدر، برای حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام و به معنای پدران معنوی امت اسلام آمده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اَنا وعلیٌ اَبَوَا هذِه الاُمَّهِ؛ من و علی دو پدر این امتیم.» بنابراین، همانگونه که پدر، اسباب پدید آمدن مادّی و فیزیکی ماست و حقوق بسیاری بر ما دارد، آن دو بزرگوار، انگیزه پدید آمدن هویت دینی و معنوی ما هستند و ما وامدار حقوق عظیم معنوی آنان هستیم. همانگونه که در برابر پدران جسمانی خویش وظایفی چونان فرمانپذیری، فروتنی، محبت، سپاسمندی، احسان، بزرگداشت و… داریم، در برابر این پدران معنوی نیز چنان وظایفی را بر عهده داریم. البته حقوق این پدران معنوی بسیار گستردهتر و پاسداشت آن بسی سختتر است؛ زیرا سعادت دنیایی و اخروی که رهآورد اسلام است و زندگی ما را سرشار ساخته، همه دستاورد رنجها، تلاشها و مجاهدتهای آن عزیزان است. همچنین با از دست دادن پدر جسمانی، فرزند یتیم میشود و در چرخه زندگی آفتها میبیند. با گُسست معنوی، اعتقادی و عملی از پدران معنوی نیز انسان، بیهدف، بیراهنما و بیپناه میشود.
مربی و معلم به منزله پدر
در فرهنگ اسلامی، افزون بر تأکید بر تکریم و احترام پدر حقیقی، برای پاسداشت برخی دیگر از افراد اثرگذار در تکوین شخصیت انسان، از آنان با واژه پدر یاد و به تعظیم و اکرامشان سفارش شده است. در روایتی آمده است: «به راستی پدران، سه نفر هستند: پدری که عامل پیدایی ما شده است (پدر حقیقی)؛ پدری که ما را پرورش داده است (مربی) و پدری که به ما آموزش داده است (معلّم).» همچنین در برخی روایات، تکریم برادر بزرگتر را توصیه کرده و او را به منزله پدر شمردهاند.
معنای احسان به پدر و مادر
در آیات بسیاری از قرآن مجید، مردمان به احسان و نیکی کردن به پدر و مادر امر شدهاند که از آن جمله است: آیه 83 سوره بقره، آیه 36 سوره نساء، آیه 151 سوره انعام، آیه 23 سوره إسراء، آیه 15 سوره أحقاف و آیه 8 سوره عنکبوت. دراینباره، یکی از یاران امام صادق علیهالسلام از معنای احسان در آیه 83 سوره بقره پرسید. آن حضرت فرمود: «یعنی با آنان به طور شایسته همزیستی کنی و پیش از آنکه مجبور شوند چیزی از تو بخواهند، تو نیازشان را برآورده سازی، اگر چه از نظر مال بینیاز باشند».
راغب اصفهانی، واژهشناس نکتهسنج نیز درباره معنای احسان گفته است: «احسان، بالاتر از عدل است؛ زیرا عدل بدان معناست که هر چه بر عهده دارد، بدهد و آنچه بر اوست، بگیرد، ولی احسان آن است که بیشتر از آنچه بر عهده دارد، بدهد و کمتر از آنچه برای اوست، بگیرد.» این تفسیرها، وظیفه سترگ فرزندان را در برابر والدین گوشزد میکند.
دستور عام نیکی به پدر و مادر
نیکی به پدر و مادر، سفارشی ویژه و دستوری عام است تا آنجا که حتی ناپارسایی، شیعه نبودن و حتی نامسلمان بودن پدر و مادر، مانع نیکی کردن به آنان نمیشود. دراینباره امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرموده است: «سه چیز است که خداوند متعالی در مورد آنها اجازه مخالفت نداده است: بازگرداندن امانت به نیکوکار و بدکار؛ وفای به پیمان در مورد درستکردار و بدرفتار، نیکرفتاری با پدر و مادر چه نیکوکار باشند و چه بد کردار.» امام رضا علیهالسلام نیز میفرماید: «نیکی کردن به پدر و مادر واجب است، اگر چه آن دو مشرک باشند، ولی در نافرمانی خداوند نباید از آنان فرمانپذیر بود».
سپر آتش
خدمت به پدر و مادر، از وظایف دینی و اخلاقی ماست و رهآوردهای معنوی بسیاری دارد. این امر، افزون بر پاداشهای آخرتی، در سرنوشت مادی و خوشبختیها و کامیابیهای زندگی دنیایی ما بسیار اثرگذار است. این وظیفه در روزگار ضعف و سستی آنان، اهتمامی ویژه و توجهی خاص میطلبد. در روایتی آمده است: مردی به نام ابراهیم از یاران امام صادق علیهالسلام به آن حضرت گفت: پدر من بسیار کهنسال و ناتوان است، به گونهای که وقتی میخواهد قضای حاجت کند، او را بر دوش میگیریم و میبریم. حضرت فرمود: «اگر میتوانی خودت چنین کاری را انجام بده و با دست خویش برایش لقمه بگیر؛ زیرا چنین خدمتی، سپر آتش فردای قیامت توست».
گفتار کریمانه
از شیوههای تعظیم و تکریم مقام پدر، گفتار کریمانه با اوست. قرآن کریم، شیوههای گفتار با مخاطبان گوناگون را بیان کرده و درباره درونمایه و محتوا، شکل القای سخن و نوع آهنگ صدا، دستورهای راهآموزی ارائه داده است. قرآن کریم درباره شیوه گفتار با پدر و مادر میگوید: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا؛ با آن دو، سخن کریمانه، ارجمند و شرافتمندانه بگو.» (اسرا: 23) امام سجاد علیهالسلام نیز در نیایشی از خداوند متعالی میخواهد: «خدایا! آهنگ صدایم را در پیشگاه پدر و مادر آرام و فرود آمده قرار ده و سخنم را برای آنان گوارا و دلنشین ساز.» در روایتی آمده است که فردی به امام صادق علیهالسلام گفت: پدرم به من خانهای بخشیده و سپس تصمیم گرفته است آن را از من باز پس گیرد. حضرت فرمود: «کار پدرت نارواست، ولی اگر بین تو و پدرت بگو مگو پیش آمد، صدایت را از صدای او بالاتر نبر و اگر او صدایش را بالا برد، تو آهنگ کلامت را پایین آور».
حفظ حریم حرمت پدر
در فرهنگ اسلامی، مرزهای پاسداشت مقام بلند پدر و شیوههای ارج و احترام او با دقتی ژرف و نگاهی نکتهسنجانه ترسیم شده است. در آیین اسلام، فرزند افزون بر آنکه خود باید پیوسته قدر قداست پدر را بداند، نباید کاری کند که دیگران حریم حرمت پدرش را بشکنند و او را آماج ناسزاهایشان قرار دهند؛ چون از زمان دیرین، چنین رسم بوده که به پدر و مادر کسی که کار ناروا میکرد، ناسزا میگفتند. دراینباره در روایتی آمده است که پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ، کسانی را که پدر و مادر خویش را لعنت میکنند، لعنت کرد. از آن حضرت پرسیدند: آیا کسی پدر و مادر خود را لعنت میکند؟ حضرت پاسخ داد: «آری. کسی که پدر و مادر مردم را لعنت میکند و آنان در مقابل، پدر و مادر او را لعنت میکنند».
پاسداری از نام و یاد پدر
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف
یکی از سفارشهای اخلاقی اسلام، زنده نگه داشتن نام و یاد پدر و مادر است. در بخشی از دعای امام سجاد علیهالسلام آمده است: «ای خدای من! یاد پدر و مادرم را در پایان نمازها از خاطرم مزدای و در همه لحظههای شبانگاهان و در همه ساعتهای روز، یاد آنان را از ضمیرم مَبر.» این پاسداشت نام و یاد، به هر شکل و هر شیوه، از جنس نیکی کردن به پدران و نوعی قدردانی از زحمت ایشان و ترویج سنت احترام به بزرگترهاست.
روایتی درسآموز
سیره گرانقدر زندگانی اهلبیت علیهمالسلام از نکتههای درسآموز در بزرگداشت مقام پدر سرشار است. در روایتی آمده است: مردی با پسرش میهمان حضرت علی علیهالسلام شد. آن حضرت با اکرام و احترام آنان را در صدر مجلس نشاند. پس از صرف غذا، حضرت خواست به رسم آن زمان، دست میهمان را بشوید. او خود را عقب کشید و گفت: چگونه ممکن است من دستهایم را بگیرم و شما آنها را بشویید. حضرت علی علیهالسلام با فروتنی و اصرار خواست تا به شرافت خدمت کردن به برادر مؤمن برسد. آن حضرت، دست پدر را شست، ولی برای شستن دست فرزند میهمان، محمد حَنَفیّه، فرزندش را طلبید و فرمود: «دست پسر را تو بشوی. اگر پدر این پسر اینجا نبود و تنها این پسر میهمان ما بود، خودم دستش را میشستم، ولی خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسری هر دو حاضرند، بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود».
نخواستم بالاتر از او بنشینم
در مطالعه رفتار و منش مردان راستین خدا و عالمان اهل عمل، درسهایی آموزنده برای الگوگیری در زندگی خود مییابیم. گفتهاند: یکی از مراجع بزرگوار نجف اشرف که هر روز بالای منبر درس میگفت، روزی بر زمین نشست و تدریس کرد. پس از درس، شاگردان از او پرسیدند: چرا امروز بر فراز منبر نرفتید؟ پاسخ داد: امروز پدرم که در ایران پیشه کشاورزی دارد، به مجلس درسم آمده بود و من نخواستم بالاتر از او بنشینم.
احترام آیتالله مرعشی نجفی به پدر
درباره مرحوم آیتالله العظمی نجفی مرعشی رحمهالله ، مرجع بزرگ تقلید که افزون بر توفیقهای سترگ معنوی و علمی و پرورش فرهیختگان بسیار حوزوی، آثار گسترده فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، آوردهاند که آن بزرگوار گفته بود: آنگاه که نوجوان بودم و مادرم از من میخواست پدرم را از خواب بیدار کنم، صدا کردن پدر برایم دشوار بود. ازاینرو، چهره و گونههایم را کف پاهای پدرم میمالیدم و با چنین لطافت فروتنانهای پدرم را بیدار میساختم. هنگامی که پدرم بیدار میشد و مرا در چنین موقعیت متواضعانهای مینگریست، با چشمهای سرشار از اشک، دست به سوی آسمان بر میافراشت و از خداوند متعالی برایم توفیق درخواست میکرد. آیتالله العظمی مرعشی نجفی بارها میفرمود: «موفقیت کنونی من و فراوانی توفیقاتم به برکت دعای پدر و مادر است».
تاوان اندکی سستی
یکی از درسهای شگرف و تأملبرانگیز زندگی حضرت یوسف علیهالسلام ، داستان رویارویی او با پدرش، حضرت یعقوب علیهالسلام پس از سالها رنجِ گرانِ فراق است. آنگاه که حضرت یوسف علیهالسلام به پیشواز پدر خویش آمد، شکوهی عظیم داشت. او در پیش و انبوه سواران همراهش بودند و در دیگر سوی، پدر پیرِ فراق کشیده و اندوه چشیده، چشم انتظار بود. حضرت یوسف علیهالسلام میبایست وقتی چشمش به رخسار پدر افتاد، با شتاب از اسب به زمین آید و پیاده به پیشگاه پدر برود، ولی اندکی سستی کرد. از این رو، خداوند متعالی، نبوت را از نسل او برگرفت و پس از او فرزندانش پیامبر نشدند. این محرومیت بزرگ بدین سبب بود که تکریم در خور پدر را به جای نیاورد. پس از او، نبوت در نسل پسران برادرش، لاوی قرار گرفت؛ زیرا هنگامی که برادران یوسف میخواستند او را بکشند، گفت: «لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ؛ یوسف را نکشید. (یوسف: 10)» حافظ با اشارت به همین رخداد گفته است: الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی
آیین راه رفتن با پدر
راه رفتن، از عمومیترین رفتار مردم است و گونههای مختلف و حالتهای متفاوتی دارد. راه رفتنهای گوناگون، نمودی از حالتهای روانی، صفات اخلاقی و منشهای ماست. فرهنگ ادبگستر اسلام، آیین راه رفتن و شیوههای پسندیده و ناپسند آن را بیان کرده است. قرآن کریم در آیه 37 سوره اسرا میفرماید: «روی زمین با تکبر راه مرو. تو نمیتوانی زمین را بشکافی و طول قامتت نیز هرگز به کوهها نمیرسد.» همچنین در آیه 63 سوره فرقان میفرماید: «بندگان خدای رحمان کسانی هستند که بیآرایه و فروتنانه راه میروند.» در فرهنگ اسلام به آیین راه رفتن با پدر و مادر نیز اشاره شده است. در روایات میخوانیم: «جلوتر از پدرت راه مرو» یا «در راه رفتن از پدر و مادر پیشی نگیر.» همچنین در روایت دیگری آمده است: «فرزند نباید جلوتر از پدر راه برود».
واجب بودن اطاعت پدر
واجب بودن اطاعت و فرمانپذیری فرزندان از پدر، از حقوق ویژهای است که اسلام برای تکریم و پاسداشت مقام پدران وضع کرده است. حضرت علی علیهالسلام دراینباره میفرماید: «حق پدر آن است که فرزند در هر چیز جز معصیت خداوند از او اطاعت کند.» گفتنی است در فقه اسلامی به احکام ویژهای برمیخوریم که با هدف عزیز و ارجمند شمردن پدر، اهمیت مقام او را گوشزد میکند. برای مثال، اگر پدر، فرزندش را از سفری نهی کند و فرزند اطاعت نکند و به سفر رود، باید نمازش را تمام بخواند و روزهاش را بگیرد؛ اگر چه سفر او از حد مسافت شرعی بیشتر باشد؛ چون این سفر، حرام است. یا اگر فرزند در نماز نافله باشد و پدر و مادر او را فرا خوانند، باید نماز را بشکند و به آنان پاسخ دهد. همچنین لازم است فرزند، قسم و عهد بدون اذن پدر را ترک گوید.
واجب بودن تأمین هزینههای زندگی پدر
اگر پدر و مادر به هر دلیل، ناتوان و تهیدست گردند، پرداخت هزینه زندگی آنان که در فقه اسلامی از آن به نفقه تعبیر میشود، بر فرزندان واجب است. نکته جالب توجه دیگر آنکه در روایات بسیاری تصریح شده است که وقتی پدر نیازمند شد، میتواند در داراییهای فرزند تصرف کند. حتی در برخی روایات آمده است پدر میتواند از مال فرزندش حج بگزارد. در فلسفه این حکم میتوان گفت فرزند با همه هستیاش، وامدار وجود پدر است. این سخن پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است که به فرزندی فرمود: «انتَ و مالُکَ لاِبیک؛ تو و داراییات از پدرت هستید».
محبت به پدر و مادر
انسان، موجودی عاطفی و نیازمند مهر دیدن و مهر ورزیدن است. این نیاز معنوی چونان احتیاج به آب و غذا و هوا، از نیازهای ضروری آدمی است. در این میان، عاطفهپروری در نظام خانواده اهمیتی ویژه دارد. اگر محبت نباشد، کی مادر، دلپذیرترین آسایشهایش را فدای فرزند خود میکند؟ کجا پدر، رنج طاقتسوز زندگی را به جان میخرد تا فرزندش راه زندگی بپوید؟ همانسان که پدر و مادر، مهرمندانه، لطف بیدریغ خود را نثار فرزندانشان میکنند، خود نیز نیازمند محبتند. دین خوشبختیآفرین اسلام، سرشار از توصیههای گسترده درباره محبت کردن به پدر و مادر است. امام سجاد علیهالسلام در نیایشی میفرماید: «خداوندا! قلب مرا از عطوفتشان انباشته دار و چنانم گردان که با آنان همساز باشم و به آنان مهر بورزم.» همچنین امام باقر علیهالسلام میفرماید: «هرکس این ویژگیها را داشته باشد، خداوند خانهای در بهشت برای او برپا میکند: به یتیم پناه دهد، به ناتوان رحم کند و به پدر و مادرش محبت ورزد».
نیکی به پدر پس از مرگ
آنان که از نعمت حضور پدر محروم شدهاند، فرصت نیکی کردن به او را تمام شده نپندارند. بیشک، پدر و مادر ما پس از مرگ، بینواتر و نیازمندتر از همیشهاند و اگر چه دستشان کوتاه گشته و فرصت عملشان تمام شده است، ولی چشم به راه احسان مایند. درباره شیوههای احسان به پدر و مادر پس از هجرت ابدیشان، به روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله استناد میکنیم: «مردی درباره نیکی کردن به پدر و مادر پس از مرگ، از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پرسید. آن حضرت این وظایف را معیّن کرد: نماز خواندن برای آنان، آمرزشخواهی برای ایشان، وفا کردن به پیمانهایشان و بزرگداشت دوستان آنان».
منبع:wwv,erfan.ir