وَ ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… تَرکِ التَّعیِیر.[۱]
بحث در تبیین این فراز نورانی به روش برخورد با گنهکاران رسید. بدین منظور در سه جلسه قبل، خطبه ۱۴۰ نهج البلاغه را مطرح کردیم که در آن، امیر مؤمنان (علیه السّلام) توصیه نمودند که اهل عصمت و کسانی که خداوند نعمت سلامتی از گناه را به آنها عنایت نموده، سزاوار است با گنهکاران و اهل معصیت مهربان باشند. در توضیح این مطلب گفته شد، مقصود مهربانی کردن با همه گنهکاران نیست، بلکه مهربانی با گنهکاری است که چنین برخوردی در او اثر دارد و موجب درمان بیماری او میگردد. از این رو، برخورد مهربانانه و دلسوزی با بیماران روحی خوب است، مگر در هنگام اجرای حدّ و در برخورد با گنهکاران معاندی که امیدی به اصلاحشان نیست.
امیر المؤمنین (علیه السّلام) در ادامه این خطبه نورانی میفرمایند:
و یکونَ الشُّکرُ هُو الغالِبَ علَیهِم، و الحاجِزَ لَهُم عَنهُم. [۲]
و سپاسگزارى [به خاطر نعمت پاکدامنى و پرهیزگارى] بر ایشان چیره باشد و مانع غیبت آنها از گنهکاران شود.
اینکه انسان مبتلا به بیماری گناه و معصیت نگردد، از توفیقاتی است که خداوند متعال به او عنایت داشته است، و اگر این توفیق الهی نبود او نیز مبتلا میشد، از این رو، با دیدن افراد گنهکار اولاً از سرزنش آنها بپرهیزد و با آنها مهربان باشد، ثانیاً خدا را شکر کند که مانند آنها گرفتار نشده است.
طبق نقل، در حدیثی قدسی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن را بیان فرمودهاند، چنین آمده است:
عِبادی، کُلُّکُم ضالٌ إِلّا مَن هَدَیتُهُ، و کُلُّکُم فَقیرٌ إِلّا مَن أغنَیتُهُ، و کُلُّکُم مُذنِبٌ إلّا مَن عَصَمتُهُ.[۳]
بندگان من! همه شما گمراهید، مگر کسى که من راهنمایىاش کنم. همه شما نیازمندید، مگر کسى که من بىنیازش کنم. همه شما گنهکارید، مگر کسى که من مصونش دارم.
پس اگر توفیق خدا نباشد، همه ما گرفتار گناه و معصیت میشویم.
از امام باقر (علیه السّلام) نیز چنین نقل شده که در پاسخ به سؤال از معنای جمله «لا حول و لا قوّه إلّا بالله» فرمود:
مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِیَهِ اللَّهِ إلّا بِعَونِ اللَّهِ، و لا قُوَّهَ لَنا على طاعَهِ اللَّهِ إلّا بِتَوفیقِ اللَّهِ عَزَّوجلَّ.[۴]
معنایش این است که ما حول و قدرت روى گرداندن از معصیت خدا نداریم، مگر به یارى خدا، و قوّت و توانایى بر طاعت خدا نداریم، مگر با توفیق خداوند عز و جل.
الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] نهجالبلاغه، الخطبه ۱۴۰.
[۳] کتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۳۹۷، ح۵۸۴۸.
[۴] التوحید، شیخ صدوق، ص۲۴۲، ح۳.
منبع : پایگاه آیت الله ری شهری