درد مشترک زنان: کمحرفی مردان
تصویر مرد ساکت و تودار برای همه زنهای دنیا تصویر آشنایی است. مردی که زن تلاش میکند با هر شگردی او را به حرف بیاورد و توجهش را جلب کند اما شکست میخورد. مرد عبوس، خسته و بدخلقی که فقط تلویزیون میبیند و روزنامه میخواند. معضل «کمحرف بودن مردها» موضوعی همهگیر و قدیمیاست که بیشتر زنها در طول زندگی زناشویی با آن مواجه میشوند. در واقع شاید بشود گفت که این بیشتر مشکل زنهاست تا خود مردها چون این زنها هستند که به صحبت کردن درباره مسایل روزمره نیاز بیشتری دارند ولی به هر حال سرخوردگی ناشی از برآورده نشدن این نیاز آنقدر جدی هست که بتواند مقدمه مشکلات و اختلافات دیگر شود و حتی بنیان خانواده را به خطر بیندازد.
دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و عضو هیات علمیدانشگاه تربیت مدرس مراجعان زیادی داشته که از کمحرف بودن همسرشان گله داشتهاند و بعضی حتی تا پای طلاق هم پیش رفتهاند: «همین چند وقت پیش خانمیبا شوهرش آمده بود و میگفت: «این آقا به جز چند تا جمله سلام، چه طوری و خوبم، هیچ حرفی نمیزند و من دیگر تحمل او را ندارم. زن میخواست طلاق بگیرد.»
تو ساکتی و من حرف میسازم
کم حرف بودن مردها هم مانند تمام چیزهای دنیا بیعلت نیست. بعضی از روانشناسها میگویند که این خصوصیت مردها نوعی ویژگی ذاتی است. دکتر پروین ناظمی، کارشناس مشاوره میگوید: «مهمترین موضوع در زندگی زناشویی این است که خانمها بدانند مردها با آنها متفاوتاند و هرکدام تواناییها و ناتوانیهای خودشان را دارند. برای مثال، خانمها بیشتر از نیمکره راست مغزشان استفاده میکنند که قدرت تکلم هم مربوط به این قسمت مغز است. برای همین دختربچهها زودتر از پسربچهها به حرف میافتند. از طرف دیگر، مردها بیشتر از نیمکره چپ مغزشان استفاده میکنند که قدرت درک و استدلال و منطق مربوط به این بخش است. به همین دلیل مردها ترجیح میدهند کمتر حرف بزنند مگر در مواردی که موضوع خاصی وجود داشته باشد. پس این تفاوت در استفاده از نیمکرههای مغز موجب میشود زنها خیلی بیشتر از مردها حرف برای گفتن داشته باشند. زنها میتوانند از هر دری حرف بزنند و در واقع میتوانند حرف بسازند و این توانایی آنهاست. اما توقع داشتن همین رفتار از طرف مردها اشتباه است.»
بعضیها هم دلایل فرهنگی و تربیتی را مؤثر میدانند. دکتر رزاقی در این باره میگوید: «ما تواناییها را از نیاکانمان به ارث میبریم. زنها توانایی حرف زدن را از گذشتگان به ارث میبرند و برعکس، مردها مانند نیاکان هم جنسشان ساکت و کمحرف هستند، چرا که از گذشتههای دور مردها وظیفه حفاظت و نگهداری از خانواده، شکار و کشاورزی را به عهده داشتند و نیازی نمیدیدند که خیلی حرف بزنند. در حالی که زنها در خانه میماندند و به نگهداری از فرزندان مشغول میشدند و فرصت ارتباط برقرار کردن و حرف زدن با یکدیگر را داشتند. به همین دلیل یاد گرفتند که احساساتشان را چطور با کلام بیان کنند.»
دردت را به من بگو
گاهی اوقات زنها شکایت میکنند که شوهرشان فقط با آنها حرف نمیزند اما وقتی به همکارها و دوستانش میرسد، به اندازه کافی صحبت میکند. دکتر ناظمی این واقعیت را به مسأله محور بودن مردها ربط میدهد: «مرد با همکارش راجع به موضوعات شغلی حرف میزند، با دوستانش هم درباره ورزش و سیاست و اقتصاد و… یعنی از نظر خودش موضوع مهمیبرای حرف زدن با این افراد وجود دارد اما وقتی زن میخواهد از چیزهای روزمره حرف بزند، او حس میکند موضوعی وجود ندارد و بیحوصلگی و کسالت نشان میدهد. از طرف دیگر، زن وقتی به حرف زدن با همسرش نیاز دارد، اغلب این نیاز را به شکل گله و شکایت بیان میکند و مرد را دچار عذاب وجدان میکند و این مقاومت مرد را برای شرکت در گفتگو بیشتر میکند، در حالی که مرد با دوست و همکارش آزادانه حرف میزند، توقعی در کار نیست و برای همین احساس راحتی میکند.»
نه، تو تنها نیستی
زنها با حرف زدن از مسایل و مشکلات و احساساتشان، تخلیه روانی میشوند اما مردها حس میکنند اگر نگرانیها و مشکلاتشان را به زبان بیاورند، از میزان قدرت و مردانگیشان کم میشود. به گفته دکتر رزاقی، مردها ترجیح میدهند مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند. برای همین هم در خودشان فرو میروند و حاضر نیستند از نگرانیهایشان حرف بزنند. شاید آنها فکر میکنند با گفتن مسایل به همسرشان او را بیهوده نگران میکنند و مجبور میشوند به سوالات بیپایان و حتی سرزنشهایش جواب بدهند.
چرا هراس، چرا شک
حالا برای حل این مشکل چه کسی باید تغییر کند؟ زن یا مرد؟ روانشناسها میگویند هر دو طرف باید کمیتغییر کنند. دکتر ناظمی میگوید: «درست است که مردها را نمیتوان به حرف زدن مجبور کرد چون نیاز واقعی آنها نیست اما میتوان آنها را به صحبت کردن ترغیب کرد. زنها اگر میخواهند نیاز خودشان را برآورده کنند، باید برایش تلاش کنند. آنها باید اول اعتماد و صمیمیت لازم را به وجود بیاورند. وقتی مردی میداند که همسرش از صبح چند بار با دوستش یا مادرش تلفنی راجع به موضوعات گوناگون حرف میزند و آنها را محرم اسرارش میداند، دیگر چندان رغبتی به حرفهای او نشان نمیدهد. از طرف دیگر، زنها باید سعی کنند درباره موضوعاتی حرف بزنند که برای مردها جذاب باشد و اشتیاق صحبت کردن را در آنها به وجود بیاورد.»
دکتر رزاقی هم اول به زنها توصیه میکند سطح انتظارشان را از مردها پایین بیاورند و تفاوتهای روانشناختی میان زن و مرد را بپذیرند اما در عین حال به مردها میگوید که کاری را که برای بقای زندگی مشترک و آرامش و خوشبختی خانوادهشان لازم است انجام بدهند، ولو خوشایندشان نباشد. او میگوید مردها باید سعی کنند حتی برخلاف میلشان در خانه حرف بزنند. آنها میتوانند تمرین حرف زدن را از زمانهای کوتاه روزانه شروع کنند و به تدریج این زمان را افزایش دهند؛ مهم نیست که محتوای این حرفها در ابتدای کار خیلی جالب و رضایتبخش نباشد؛ چیزی که مهم است، خود عمل گفتگو کردن است که به تدریج میتواند تبدیل به یک مهارت شود.