نویسنده: احمد علی یوسفی
نگاهی گذرا به شدت فقر و بیچارگی در جوامع انسانی، حاکی از دوری آن ها از آموزه های انبیا و در عین حال نیازمندی آن ها به این آموزه ها است.
غیر از دوران کوتاه حکومت سوسیالیست ها بر بخشی از جهان، در چند دهه ی اخیر، تفکر سرمایه داری، تفکر غالب در اقتصاد کشورهای جهان بوده است. این تفکر با توجه به مبانی و راهبردهای خاص خود، مدعی نجات بشر از فقر و بی عدالتی است؛ اما نگاهی به واقعیت ها از شدت نابرابری درآمدها و فقر گسترده حکایت دارد. برای مثال، در آمریکا و در سال 1991 سهم درآمد یک پنجم خانواده های پایین جدول، 4/5 درصد و سهم درآمد یک پنجم بالای جدول، 42/2 درصد کل درآمد بود؛ این روند با اندک تغییراتی همچنان ادامه دارد. (1) همچنین، بین ده تا پانزده درصد جمعیت آمریکا ( حدود 37 میلیون نفر ) زیر خط فقر قرار دارند. (2)
نظام سرمایه داری با توسل به شیوه هایی از جمله بیمه بیکاری و تأمین اجتماعی خواسته است تا با پدیده ی فقر و بی عدالتی مبارزه کند؛ اما چنان که آمارها نشان می دهد، فقر و بی عدالتی در سطح بین المللی در حال رشد و گسترش است. این امر بدان علت است که ماهیت نظام سرمایه داری، تولید بیکاری، فقر و بی عدالتی است. یعنی از سویی بیکاری، فقر و بی عدالتی ایجاد می کند و از سوی دیگر، درصدد از بین بردن بیکاری، فقر و بی عدالتی است و هیچ گونه راه حلی برای از بین بردن علت بیکاری، فقر و بی عدالتی ندارد.
دکتر پیر ژانه درباره روابط اقتصادی و نظام سرمایه داری می گوید:
” قانوع تنازع بقا را به شدت اجرا می نماید. بر ضعیفان سخت گیر و ظالم است و هیچ جایی برای احسان و خیرات باز نمی گذارد. (3) ”
نظام سرمایه داری، شیپور را از دهانه گشادش دمید و صدای وارونه ای در اقتصاد جهان طنین انداز شد که محصول آن، چپاول منابع اقتصادی جهان به وسیله کشورهای سردمدار آن نظام است که نتیجه آن فقر و بی عدالتی گسترده است.
وقتی نظامی به تعاون، اخوت و مواسات و اصول انسانی، پشت کند و فقط منافع شخصی را به صورت انگیزه ی رفتارهای اقتصادی تبلیغ و تشویق کند و عقل را در خدمت شهوات بداند، نتیجه اش چنین خواهد شد.
تحلیل نفع شخصی و سعادت در آموزه های قرآنی
به نظر می رسد در پی نفع شخصی بودن در رفتارهای اقتصادی، امری غیرقابل انکار، بلکه کاملاً عقلایی است. غریزه حبّ الذات، غریزه اساسی در نهاد و نهان انسان است. انسان بر پایه ی این غریزه با استفاده از عقل و اندیشه، آنچه را سعادت و لذّت برای خود بداند، در پی آن خواهد رفت و هر چیزی را برای خود درد و اَلمْ پندارد، به شدت از آن گریزان خواهد بود. انسان به طور طبیعی همیشه درصدد انتخاب امور و راه هایی برای کسب سعادت و لذت و فرار از درد و اَلمْ است. در این غریزه، همه انسان ها- حتی انبیا و اولیای الاهی- مشترک هستند. فیلسوف و فقیه برجسته، شهید محمدباقر صدر (رحمه الله علیه) در این باره می نویسد:
” حب الذات، غریزه ای است که فراگیرتر و مقدم تر از آن، غریزه ای نمی شناسیم. تمام غرایز انسانی فروع و شعبه هایی از آن هستند؛ به طوری که دربردارنده غریزه زندگی انسان است؛ بنابراین، حب الذّات انسان ( انسان لذت و سعادت را برای نفسش دوست دارد و از ألمْ و شقاوت گریزان است ) باعث حرکت او برای زندگی، برآوردن نیازهای غذایی و مادی اش می شود …؛ در نتیجه حب الذات، امر طبیعی حقیقی در تمام ابعاد نهان زندگی بشر وجود دارد و با انگشتان خویش، بشر را هدایت می کند. ما از آن به حب لذّت و تنفر از ألمْ تعبیر می کنیم. (4) ”
بنابراین، بر اساس غریزه حب الذات، همه انسان ها همیشه در پی کسب لذت و پرهیز از ألمْ هستند و از این امر، همان دنبال کردن نفع شخصی در رفتارها و از جمله رفتارهای اقتصادی است.
به نظر می رسد افزون بر آن، همه انسان ها لذت برتر و پایدارتر را بر لذت زودگذر و ناپایدار ترجیح می دهند.
درباره ترجیح لذت های بادوام بر لذت های زودگذر در گفتار معصومان (علیه السلام) نیز شواهد فراوانی وجود دارد. امیرمؤمنان (علیه السلام) در یکی از سخنانش می فرماید:
” اسعدالناس من ترک لذه فانیه للذه باقیه (5)
نیک بخت ترین مردم، کسی است که لذت ناپایدار را به جهت لذت بادوام ترک کند. ”
پرسش اساسی این است که سعادت و لذت، و درد و الم را چگونه باید تفسیر کرد؟ منشأ اساسی تفاوت های مکتب های گوناگون در تفسیر سعادت و لذت، و درد و ألمْ در چیست؟
انسان دو حیات و زندگی در طول هم دارد. زندگی دنیایی و در طول آن و بعد از آن، حیات همیشگی آخرتی قرار دارد. کیفیت و نوع زندگی در آخرت تابع نوع زندگی و حیات این دنیا است. سود و زیان بردن در زندگی دنیا، در حیات آخرتی مشخص می شود. انسانی که به امور پیشین معتقد باشد، به آسانی، اهمیت و جایگاه هر یک از حیات آخرتی و دنیایی را خواهد پذیرفت؛ آن گاه درک می کند که سود و زیان واقعی در رفتارهای اقتصادی چیست، و از چه مسیری و چگونه در حیات دنیایی حرکت کند تا به سعادت حقیقی برسد و در حیات خود از لذت بیشتر و پایدارتر بهره مند شود.
انسان فقط با نگاه و درک لذت های گسترده، بی بدیل و بی پایان جهان آخرت می تواند تفسیر درستی از سعادت ارائه دهد. اکنون به برخی از نتایج رفتارهای این دنیا در آخرت اشاره می شود تا مفهوم سعادت و لذت از دیدگاه قرآن معلوم شود. خداوند متعال می فرماید:
” َمنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ. (6)
هر کس کار شاسیته انجام دهد ( چه مرد باشد یا زن ) در حالی که ایمان داشته باشد، داخل بهشت می شود و آنجا بی حساب روزی می یابد. ”
هیچ رفتار کوچک و بزرگی از دیده حسابرس حقیقی پنهان نیست. برای تمام اعمال به حسب ارزش آن، پاداش و کیفر در نظر گرفته می شود:
” یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُوَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ. (7)
آن روز، مردم [ به حال ] پراکنده برآیند تا [ نتیجه ] رفتارهایشان به آنان نشان داده شود؛ پس هر کسی هم وزن ذره ای، نیکی کند، [ نتیجه ] آن را خواهد دید و هر که هم وزن ذرّه ای، بدی کند، [ نتیجه ] آن را خواهد دید. ”
اگر کسی به سعادت حقیقی دست یابد هر نوع لذتی بخواهد بی درنگ در اختیار وی قرار می گیرد:
” وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ وَتِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (8)
و آنجا [ = بهشت ] آنچه دل ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید، وجود دارد و شما در آن، جاودان هستید و این همان بهشتی است که به [ پاداش ] آنچه می کردید، میراث یافتید. ”
نظیر آیات ذکر شده در قرآن و روایات معصومان (علیه السلام) فراوان است که به ذکر چند نمونه آن بسنده می شود:
” الاعمال فی الدنیا تجاره الآخره. (9)
رفتارها در دنیا تجارت آخرت است. ”
بنابراین، انسان ها باید در این دنیا رفتاری داشته باشند که در آخرت باعث سود برای آن ها باشد.
بر اساس یکی از گفتارهای علی (علیه السلام)، کسی که در رفتارهای خود فقط به منافع دنیایی توجه داشته باشد، عمر خود را به نابودی کشانده است؛ اما اگر در رفتارهای خود آخرت را ملاک قرار دهد، از دو گونه سود بهره مند است: هم سود دنیا و هم سود آخرت را دارد. (10)
معصوم (علیه السلام) در گفتار دیگری لذّت و حظ اهل تقوا را از حیات خود بیش از دیگران برمی شمارد:
” ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزکاران، هم در این دنیای زودگذر و هم در جهان آینده آخرت سود برند. آنان با اهل دنیا در امور دنیویشان شریک شدند؛ اما اهل دنیا با آنان در امور اُخروی شریک نشدند. در دنیا نیکوترین زندگی را داشتند و از بهترین نعمت های دنیا خوردند. لذّت بردند از دنیا بدان گونه که اهل ناز و نعمت لذّت بردند و از آن کامیاب شدند؛ چنان که جباران خودکامه کام گرفتند؛ آن گاه بر توشه ای که آنان را به مقصدشان رساند و تجارتی که سودشان رساند از دنیا رخت بربستند. در دنیایشان طعم لذّت زهد را چشیدند و یقین پیدا کردند که در آخرت در جوار خداوندند. دعای آنان بدون استجابت نیست و بهره آنان از لذت و خوشی کاهش نیابد. (11) ”
بر اساس آیات و روایات پیشین، سعادت، لذت بیشتر و پایدار و دوری از رنج و الم در زندگی ای است که شامل زندگی دنیا و آخرت می شود. انسان باورمند به حیات آخرتی و نعمت های فراوان، بی پایان، و بی بدیل آن به درستی درک می کند که هرچه نعمت های آخرتی بیشتر نصیبش شود، سعادتمندتر است. در عین حال، این انسان ها کسانی هستند که از خصلت های پست دنیاطلبان به دورند؛ اما از همه نعمت ها و لذت هایی که آنان در دنیا بهره مندند، در چهارچوب ضوابط الاهی بهره می برند؛ بنابراین، هیچ گاه لذت دنیاطلبان با لذت های اهل تقوا قابل قیاس نیست.
حضرت آیت الله معرفت (رحمه الله علیه) نیز در بیانی دیگر با تکیه ی بر آموزه های قرآنی از ویژگی ها بارز دستورات اسلامی، قرین قرار دادن دنیا و آخرت است، ولی از آنجا که حیات انسان های تکامل یافته، جاویدان است، آخرت را هدف قرار داده، و دنیا را پیشتاز آن شناخته است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک جا فرموده:
” لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَکَ دِینَهُ لِدُنْیَاهُ. (12)
از ما ( بندگان شایسته خدا ) نیست کسی که دنیای خود را برای دینش ترک کند، یا آنکه دین خود را برای دنیا ترک کند.
کنایه از آن است که دنیا و آخرت به هم پیوسته اند، هر دو را باید رعایت نمود. و در جای دیگر علی (علیه السلام) فرموده:
– فَخُذُوا مِنْ مَمَرَّکُمْ لِمَقَرِّکُم. (13)
دنیا، راه گذر است، و آخرت جای ماندن. پس از رهگذر خود برای جایگاه استقرار خود توشه برگیرید.
انسان باید در تأمین رفاه و خوشی و سعادتمندی این زندگی بکوشد، ولی در عین حال دل به آن نبندد؛ زیرا برای سرای دیگر آفریده شده است. آنچه بیان شد مُفاد آیه قرآن است:
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا. (14)
خدای متعال منابع مالی و اقتصادی فراوانی را در جهان آفریده است و به انسان تأکید و توصیه می کند تا در بهره برداری از این منابع کوشا باشد. ”
نتایج اقتصادی تفسیر قرآنی از سعادت
این نتایج در عرصه ی تولید و توزیع بررسی می شود:
در عرصه ی تولید
بر اساس این دیدگاه، دراقتصاد، هر فرد تولید کننده برای آن که به سعادت، رفاه و لذت حقیقی برسد، باید هدفش بیشینه کردن مجموع سود دنیا و آخرت باشد. میزان سود افراد در اقتصاد بر اساس درجه ایمان و تقوا و نیز بر پایه ی مهارت، میزان کار روزانه، کیفیت بهره برداری از منابع و … متفاوت خواهد بود.
هر فردی باید محدوده حلال و حرام الاهی را رعایت کند؛ اما افراد بر اساس ضریب اهمیتی که سود آخرتی و دنیایی در نظرشان دارد، ممکن است در تولید، امور مکروه را نیز ترک کرده، بکوشند تا ایثار، اُخوّت و سایر سجایای اخلاقی و انسانی را در رفتار خود به حد اعلا جلوه گر سازند. به یقین کسی که در تولید خود می کوشد تا محدوده حرام و حلال الهی را رعایت کند، مجموع سودش در حیات دنیایی و آخرتی از کسی که افزون بر رعایت این محدوده، ایثار، اخوت و سایر سجایای اخلاقی و انسانی را رعایت می کند، کمتر است. به تعبیر دیگر، هر کس در تولید خود، ضریب اهمیت بیشتری برای سود آخرتی قائل شود، در حیات دنیایی و آخرتی، در مجموع سود بیشتری خواهد داشت؛ چراکه بر اساس آموزه های دینی، هرکس رفتار نیکو داشته باشد و به قصد بهره از لذت های آخرتی آن عمل را انجام دهد، ده برابر پاداش و بهره خواهد داشت:
” مَن جَاء بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا. (15)
هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده می شود. ”
بنابراین در تولید، اگر تولیدکننده، آخرت را بیشتر مورد توجه قرار دهد، مجموع سودش در حیات دنیا و آخرت بیشتر خواهد شد و لذّت بیشتری خواهد داشت و در واقع سعادتمندتر است.
چنین انسانی در عرصه ی تولید با ویژگی های زیر تولید می کند:
1. پرهیز از تولید کالاها و خدمات ممنوع:
کالاها و خدماتی که استفاده آن ها در شریعت ممنوع باشد، آن ها را تولید نخواهد کرد؛ چراکه تولید این گونه کالاها و خدمات، نه اینکه سود و لذت آخرتی در پی ندارد، بلکه با زیان و اَلَم در جهان آخرت همراه است. با تحقق این امر، جامعه دارای سلامت فرهنگی می شود و از فساد و تباهی فاصله می گیرد.
2. انتخاب گزینه برتر:
اگر تولیدکننده، گزینه های متفاوتی در تولید کالاها و خدمات داشته باشد، بر اساس الگوی ارائه شده در انگیزه تولید، منطق و عقلایی ایجاد می کند عوامل تولید خود را در تولید کالاها و خدماتی که او را به هدفش نزدیک تر کند، به کار گیرد؛ از باب مثال، اگر تولیدکننده بتواند هم کالای صنعتی و هم محصولات کشاورزی تولید کند، اگر محصولات کشاورزی در زمره کالاهای اساسی مورد نیاز جامعه باشد، اما میزان سود مادی آن کمتر از سود مادی کالاهای صنعتی باشد، گزینه تولید محصولات کشاورزی را ترجیح می دهد؛ چرا که به جهت ضروری بودن کالای کشاورزی، تولید آن، عنوان رفع نیازهای ضرور افراد جامعه را می یابد و تولید آن، سود آخرتی فراوانی خواهد داشت و مجموع سود مادی دنیایی و آخرتی محصولات کشاورزی خیلی بیشتر از تولید کالاهای صنعتی است. بر اساس این الگو، جامعه از انگیزه فرد در تولید بهره مند خواهد شد.
3. پرهیز از آسیب رساندن به محیط زیست:
اگر تولیدکننده درک کند از ظرفیت های تولیدی به گونه ای که به حیات دیگران آسیب نرساند، بهره بردارد، سود و لذّت آخرتی که کنار سود مادی دنیایی نصیب وی می شود، در مقایسه با سود مادی دنیایی- در صورتی که ضوابط محیط زیست را رعایت نکند- بسیار است. رفتار عقلایی ایجاب می کند که در تولید کالاها و خدمات به گونه ای از ظرفیت های تولیدی و منابع بهره برداری کند تا آسیب به حیات دیگران به کمترین حد برسد.
4. فزونی طول عمر کار افراد:
فراغت و تفریح امری لذّت بخش است؛ بنابراین، انسان اگر درآمد کافی بدون کار و به رنج انداختن خود داشته باشد، از کار و تلاش خود کم می کند و به فراغت و تفریح خود می افزاید؛ اما بر اساس آموزه های قرآنی با توجه به الگوی انگیزه فرد در تولید، رفتار عقلایی الزام های دیگری را متوجه تولیدکننده و کسانی می کند که توان کار دارند.
5. رشد مهارت و تخصص:
اگر سود کسب مهارت و تخصص در مقایسه یا فعالیت اقتصادی دیگر کمتر باشد، اما آن مهارت و تخصص، مورد نیاز جامعه باشد، رفتار عقلایی فرد اقتضا می کند به کسب مهارت و تخصص اقدام کند، چون می داند سود آخرتی چنین رفتاری در مقایسه با سود مادی اش فراوان و جاودان خواهد بود؛ در نتیجه به کسب مهارت و تخصص اقدام می کند.
در عرصه ی توزیع
بر پایه غریزه حب الذات، آن زندگی ای برای انسان مطلوب تر است و رضایت مندی بیشتری دارد که مجموع مطلوبیت دنیایی و آخرتی آن بیشتر باشد. انسان اگر رفتار عقلایی داشته باشد و حیات را شامل حیات آخرتی و دنیایی بداند و بیشتر و پایدارتر را بر کمتر و ناپایدار ترجیح دهد، تخصیص درآمدش باید به گونه ای باشد تا مجموع مطلوبیتش در دنیا و آخرت بیشتر شود.
بر اساس آموزه های قرآنی، وقتی انسان درک کند که می تواند به گونه ای در دنیا زندگی کند که در آخرت هرچه دلش بخواهد و هر آنچه چشمش از آن لذّت می برد در اختیار وی قرار می گیرد (16) و نیز به ازای هر کار نیک در دنیا، در حیات آخرتی به ده برابر پاداش داده می شود، (17) تخصیص درآمدش در دنیا به گونه ای خواهد بود تا به حداکثر مطلوبیت در حیات خود برسد. بر اساس نظریه تخصیص درآمد و پس انداز، انگیزه پس انداز کننده، گذشتن از مصرف فعلی برای کسب مطلوبیت بیشتر در آینده است؛ بنابراین، در اقتصاد قرآنی، کسی که از مصرف فعلی خود صرف نظر کرده و آنان را در راه خدا انفاق می کند، نه برای دیگران است؛ بلکه برای کسب مطلوبیت بیشتر ( ده برابر ) در آینده و در ادامه حیات است.
اکنون به چند پیامد اقتصادی مشخص این نوع توزیع اشاره می شود:
1. مصرف کننده، درآمد خود را در حد کفاف برای نیازهای خود مصرف می کند؛ حتی گاهی به رغم نیازش، برای رسیدن به سعادت و لذت آخرتی به کمتر از حد کفاف مصرف می کند و مازاد آن را یا به نیازمندان اختصاص می دهد یا به پس انداز و سرمایه گذاری می پردازد. غرض او از پس انداز و سرمایه گذاری در صورتی که خود به آن نیاز نداشته باشد، کمک رسانی به دیگران و برطرف کردن نیاز تهیدستان است؛ بنابراین، در صورت امکان، هم بر املاک و دارایی اش افزوده می شود و هم درآمدهای جاری وی فزونی می یابد؛ و مهم تر از همه، جامعه از دارایی او بهره ی فراوانی می برد و سطح رفاه جامعه فزونی می یابد.
2. شخص، املاک و دارایی خود را به گونه ای تخصیص می دهد که در سرای دیگر منافعی نصیب وی شود؛ به همین سبب بخشی از آن را به ارث می گذارد و بقیه را در راه خدا همانند وقف اختصاص می دهد. فرد می کوشد تا قلیل الموونه و کثیر المعونه: « کم هزینه و بسیار یاری رسان » باشد.
3. همه فعالیت های تولیدی و تخصیص درآمدها و ثروت برای جلب خشنودی خدای متعال انجام می شود. این امر رشد و تعالی فرهنگ جامعه را در پی خواهد داشت.
با توجه به آنچه گذشت می توان وجدان های بیدار را به داوری طلبید که آیا در اقتصاد قرآنی با توجه به انگیزه فرد در تولید و تخصیص درآمد و ثروت، همسویی بین منافع شخصی و عمومی ممکن است یا در سایر اقتصادها؟ اگر قرار باشد « یک دست نامرئی » بین منافع شخصی افراد و منافع عموم جامعه پیوندی ایجاد کند، فقط با توجه به اقتصاد قرآنی ممکن است؛ چرا که افراد برای رسیدن به سود و مطلوبیت بیشتر و پایدارتر باید در فعالیت های اقتصادی و در تخصیص درآمد رعایت مصالح و منافع دیگران را به صورت اصل غیرقابل انکار در نظر داشته باشند. تحقق این هدف تنها در اقتصاد قرآنی ممکن است.
حضرت آیت الله معرفت (رحمه الله علیه) علاوه بر بررسی مکاتب اقتصادی و تبیین دیدگاه قرآنی درباره ی مکتب اقتصادی اسلام، به برخی مسایل اقتصادی دیگر از منظر قرآن پرداخته اند که در ادامه به چند بحث اساسی دیگر اشاره می شود. یکی از مسایل مهم اقتصادی در هر مکتبی، رشد و آبادانی اقتصادی است.
رشد و آبادانی در قرآن
هر نظام اقتصادی یقیناً یکی از اهداف خود را رشد اقتصادی قرار داده است. استاد درباره عمران و آبادانی از دیدگاه قرآن می نویسد:
” اساساً قرآن انسان را آفریده ای آبادگر معرّفی می کند، از آن جهت آفریده شده تا زمین را آباد سازد، و با ابداعات و نوآوری های خود، مقام خلافت الاهی را در زمین به منصه ی ظهور برساند:
هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا. (18)
او، شما را از زمین برگرفته، و به آبادسازی آن گماشته است. ”
از این جهت انسان، جایگزین مقام ربوبیت گردیده، تا در آبادانی زمین بکوشد، و همانگونه که آبادانی جهان با دست توانای مقام ربوبیت انجام گرفته، آبادانی زمین بایستی با دست توانای انسان انجام گیرد.
قرآن از یک سو به انسان تأکید می کند تا به عمران و آبادانی بپردازد و از طرف دیگر اعلام می کند که ابزار این کار را که علم و دانش باشد در اختیار او قرار داده است:
” وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا (19) ”
راه شناخت و پی بردن به حقائق و آثار و خواص اشیاء را، در نهاد انسان قرار داده است.
همچنین خدای متعال تمام منابع اقتصادی جهان را برای انسان خلق کرده است و تحت سلطه ی او درآورده است تا او با دانش خود و امکانات اولیه ی در اختیارش به رشد و آبادانی اقتصادی بپردازد. استاد در این باره می نویسد:
” تمامی نیروهای فعّال جهان، و نیز آنچه از منابع اقتصادی و حیاتی که در طبیعت وجود دارد [ را ] در اختیار او قرار داده است:
وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا. (20)
تمامی آنچه که در آسمان ها و زمین است، به گونه ای آفریده که در اختیار شما انسان ها قرار گیرند.
یعنی: شما انسان ها را به گونه ای آفریده، که توانایی دست انداختن به آنچه در جهان ( عالم وجود ) وجود دارد، داشته باشید.
در حقیقت، این قدرت انسان است که می تواند به آنچه در جهان هستی وجود دارد، دست یابد و در اختیار خویش درآورد. قرآن، به این حقیقت آشکار، مکرراً تصریح نموده:
” أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً. (21)
آیا مشاهده نمی کنید که خداوند، آنچه را که در آسمان ها و زمین آفریده، در اختیار شما انسان ها قرار داده. ”
یعنی: کاملاً، این حقیقت آشکار است که انسان دارای نیروی خارق العاده است، و توانایی آن را دارد که بر سرتاسر جهان هستی دست یابد، و تمامی نیروهای فعّال جهان را، در راه تأمین مصالح خویش، به کار اندازد و از این راه خداوند، نعمت های ظاهری و باطنی را بر انسان ارزانی داشته است. آیات در این زمینه بسیار است:
” اللَّهُ الَّذِی سخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ. (22)
خداوند، دریا را در تسخیر شما درآورده، تا کشتی با سهولت در آن جریان یابد. ”
” وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ. (23)
دریا را در تسخیر شما درآورده، تا از آن بهره گیرید: گوشت تازه ( ماهی ) از آن بخورید، و زینت ها از آن استخراج کنید، و نیز کشتی ها در آن آب را می شکافند، تا در راه کسب معیشت کوشش داشته باشید. ”
” أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ. (24)
آیا نمی بینی که خداوند، از آسمان آبی را فرستاد، و آن را به صورت چشمه ها در زمین قرار داد، سپس زراعت از آن بیرون آورد، که رنگارنگ و گوناگونند. پس از آن، گیاه خشکیده و زرد گردیده و خرد شد، و هر چیز به صورت اولیه خویش درآمد که خاک است. ”
” الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ. (25)
زمین را بستر شما قرار داد، و آسمان را فرا ساخت، و از آسمان آبی فرو فرستاد تا میوه ها پرورش یابند و برای شما روزی خوبی باشد. ”
به یقین می توان اظهار داشت که هیچ نظام اقتصادی در طول تاریخ سامان نیافته است، مگر آن که رشد اقتصادی و آبادانی تمام بخش های اقتصادی آن برای تولیدات بیشتر، از اهداف آن باشد. به همین سبب، هر نظامی برای دستیابی به رشد مورد نظرش کوشش های فراوانی را پی می گیرد.
رشد اقتصادی در نظام سرمایه داری، هدفی در رتبه ی سایر اهداف همانند رفاه عمومی، بلکه بالاتر از آن است؛ اما در اقتصاد قرآنی، رشد اقتصادی، هدف مقدمی برای اهداف بالاتر است.
افزون بر آیات پیشین، در روایات ما فراوان به مسأله ی رشد اقتصادی اشاره شده است که به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود. حضرت امیر (علیه السلام) در یکی از سخنانشان می فرماید:
” فضیلهس السّلطانِ عمارهُ البلدانِ. (26)
نشانه برتری و امتیاز حاکم، آبادانی شهرها است. ”
حضرت علی (علیه السلام) در این گفتار نشانه ی برتری حاکم را آبادانی زمین ( ارض ) اعلام نکرده؛ بلکه تعبیر « بلدان »، یعنی شهرها را آورده است. مقصود از آبادانی شهرها، آباد کردن شهرها به حسب امکانات اقتصادی موجود در آن ها است. به شهری آباد گفته می شود که از امکانات اقتصادی آن برای رفاه مردم آن استفاده شود. استعداد شهرها در مقایسه با امکانات اقتصادی متفاوت است. ممکن است منطقه ای فقط دارای استعداد و امکانات کشاورزی باشد. آبادانی چنین منطقه ای بهره برداری بهینه از امکانات و استعدادهای اقتصادی آن است. همچنین اگر منطقه ای دارای استعدادهای تجاری، صنعتی، دامپروری و … باشد، هنگامی به این مناطق آباد گفته می شود که از این استعدادها به طور بهینه استفاده شود؛ بنابراین، هنگامی که آبادانی شهرها به معنای بهره برداری بهینه از امکانات کشاورزی، صنعتی، تجاری، دامپروری و … برای حاکم وحکومت، از دیدگاه علی (علیه السلام) امتیاز و امری مطلوب شمرده شود، حکومت وظیفه دارد خود را به چنین ویژگی مزیّن کند و این امر ممکن نیست، مگر آن که حکومت، آبادانی و رشد اقتصادی را به صورت هدف در دستور کار خود قرار دهد.
امام علی (علیه السلام) این مطلب را به گونه ی دیگری بیان فرموه که مؤیّد برداشت و تحلیل پیشین است:
” شر البِلاد لا أمن فیه و لا خِصْب. (27)
بدترین شهرها شهری است که نه دارای امنیت است و نه فراوانی نعمت. ”
امیرمؤمنان (علیه السلام) در سخن دیگری در تفسیر کلام خداوند، آبادانی شهرها را سبب قوام زندگانی می داند. خداوند می فرماید:
” هُوَ أَلَّذِی أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا؛ (28)
او [ خدایی ] است که شما را از زمین آفرید و شما را مأمور به آباد کردن آن ساخت. ”
حضرت (علیه السلام) درباره ی این آیه می فرماید:
” فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَهِ لِیَکُونَ ذَلِکَ سَبَباً لِمَعَایِشِهِمْ بِمَا یَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَراَتِ وَ مَا شَاکَلَ ذَلِکَ مِمَّا جَعَلَهُ اللهُ تَعَالَی مَعَایِشَ لِلْخَلْق. (29)
پس خداوند سبحان، مردم را به آبادانی فرمان داده تا بدین وسیله از زمین آنچه بیرون می آید، همانند حبوب و میوه ها و امثال آن را که برای زندگانی مردم قرار داده است، زندگانی آنان را استوار سازد. ”
این سخن امام ظهور دارد که رشد اقتصادی و آبادانی بدان سبب است که مردم از نعمت های الهی بهره مند شوند. به تعبیر دیگر، تا مردم رفاه بیشتری داشته باشند. با این بیان حضرت (علیه السلام)، روشن می شود که رشد و آبادانی اقتصادی، هدف مقدمی و ابزاری برای رفاه عمومی است.
در نامه ی امیرمؤمنان (علیه السلام) به مالک اشتر می خوانیم:
” تلاش تو برای آبادانی زمین باید بیشتر از تلاش تو برای جمع آوری خراج [ = مالیات ] باشد؛ چرا که خراج تنها با آبادانی میسّر می شود و هر حاکمی بدون آبادانی، درصدد جمع آوری خراج باشد، هم شهرها را نابود می کند و هم بندگان خدا را به هلاکت می رساند. (30) ”
با آبادانی شهرها تولیدات ملی افزایش خواهد یافت. اگر درصد مشخصی از تولیدات ( برای مثال، دو درصد ) به صورت مالیات جمع آوری شود، با افزایش تولیدات ملی با همان درصد مشخص، میزان مالیات افزایش قابل ملاحظه ای خواهد یافت و برعکس؛ بنابراین، حضرت (علیه السلام) دستور می فرماید که گر مالیات بیشتری می خواهی، باید به آبادانی بیشتر بپردازی تا مردم بدان سبب صاحب درآمد و رفاه بیشتری شوند و تو هم بتوانی درصد بیشتری از درآمدهای آن ها را به صورت مالیات دریافت کنی و اگر افزایش مالیات بدون افزایش درآمد باشد، زمین ها و مردم نابود می شوند.
با نگاه به روایاتی که جامعه آرمانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را معرفی می کند، روشن می شود که آبادانی و رشد اقتصادی، یکی از ویژگی های مطلوب آن عصر معرفی می شود. این ویژگی به گونه ی هدف حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات ما آمده است. اگر ویژگی مهمی در حکومت آرمانی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امر مطلوب معرفی شود، هر حکومت اسلامی پیش از زمان حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن ویژگی را هرچند در مراتب نازل تر باید به صورت هدیه برگزیند. در زیر به برخی از این روایات اشاره می شود.
از امام باقر (علیه السلام) درباره ی وضعیت دوران حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده است:
” همه ویرانی های زمین آباد می گردد. (31) ”
همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
” امت من در زمان مهدی از چنان نعمتی برخوردار شوند که مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند. آسمان باران بر سر آنان فرو ریزد و زمین هیچ گیاهی را نگاه نداشته، مگر اینکه آن را می رویاند. (32) ”
امام باقر (علیه السلام) نیز می فرماید:
” اموال و ثروت های دنیا از درون و برون زمین نزد وی جمع آوری می شود … به هر کس به اندازه ای می دهد که قبل از او به هیچ کس آن مقدار نداده است. (33) ”
شاید به توضیح چندانی نیاز نباشد که این همه رشد و شکوفایی اقتصادی بدون برنامه ریزی و تلاش حکومت حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) غیرممکن است؛ زیرا از حکمت الهی به دور است که به مردم بدون شایستگی لازم که یکی از آن ها کار و تلاش است، نعمت های بی کران بدهد. گرچه وجود مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به برکت نعمت ها خواهد افزود، این امر باعث نمی شود که رشد و شکوفایی اقتصادی از مجاری غیرعادی حاصل شود؛ بلکه حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صورت هدف اقتصادی برای چنین امری برنامه ریزی های دقیق خواهد کرد و با اجرای برنامه های رشد و شکوفایی کنار نصرت خداوند بر نعمت ها افزوده خواهد شد.
محدودیت های رشد در اقتصاد قرآنی
بر اساس آموزه های نظام سرمایه داری، پاسخِ پرسشِ « چه کالایی باید تولید کرد؟ چنین است: آنچه تقاضا می شود؛ بنابراین، در بازار کالاها و خدمات هر چه تقاضا شود، در سیستم تولید برای آن برنامه ریزی می شود؛ در نتیجه بر پایه ی آموزه های نظام سرمایه داری هیچ گونه محدودیت های ارزشی، اقتصادی و … وجود ندارد. اما در اقتصاد قرآنی این گونه نیست؛ یعنی پاسخ پرسش پیشین به طور مطلق این نیست که آنچه تقاضا می شود، بلکه، منابع انسانی و طبیعی به ویژه منابع و امکاناتی که در اختیار دولت است، هیچ گاه نباید صرفاً در جهت تأمین آنچه تقاضا می شود، مصرف شود. چون استفاده از کالاها و خدماتی که با امور اخلاقی و ارزشی منافات داشته، سدی در مسیر تکامل معنوی انسان ها هستند، نباید تولید شوند. همچنین منابع و امکانات نباید در جهت کالاها و خدمات لوکس سوق داده شوند؛ چرا که رشد و شکوفایی اقتصادی باید رفاه عمومی را افزایش دهد، بنابراین، اگر رشد و شکوفایی اقتصادی باعث رفاه عمومی نشود، هرچند در بازار برای آن ها تقاضا وجود داشته باشد، امکانات دولت نباید در جهت چنین رشد و شکوفایی اقتصادی سوق داده شود.
با توجه به آنچه بیان شد، آیا انسان حق دارد نسبت به مسائل مادی دنیای خود بی توجه باشد؟ از آموزه های قرآنی به طور واضح آشکار است که این نعمت ها برای انسان آفریده شده است و انسان حق بهره مندی از آن ها را دارد. در برخی از آیات قرآن در بهره مندی از این نعمت ها تأکید شده است و حتی برخی آیات، افرادی که خود را از بهره مندی محروم کرده، مورد سرزنش قرار داده است. در ادامه از آیاتی که استاد با تمسک به آن ها به بررسی این امر پرداخته، بهره برده و مطلب را تبیین می کنیم.
حق بهره مندی از امکانات اقتصادی
قرآن، انسان را بر آن داشته تا به مسائل مادّی حیات عنایت داشته باشد.
” وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا. (34)
آنچه خداوند به تو ارزانی داشته، آخرت جوی، ولی نبایستی سهم خود را از بهره گیری های زندگی در این جهان، نادیده بگیری.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ. (35) ”
خطاب به مؤمنان کرده، فرماید: ” بهره گیرد از لذت های پاک زندگی، و خدا را سپاس گزارید، که این نعمت ها را به شما ارزانی داشته. ”
در جای دیگر، کسانی را که خود را از بهره گیری از نعمت های خداوندی محروم ساخته، مورد سرزنش قرار داده، گوید:
” قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ. (36) ”
زیبائی ها و لذائذ زندگی، و نیز بهره گیری های پاک، که خداوند به بندگانش ارزانی داشته، در این جهان، از آن مؤمنان است، و به طور خالص در آخرت برای آنان خواهد بود.
” وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ. (37)
ما شما را در زمین تمکین دادیم، سلطه و حاکمیت بر زمین را برای شما فراهم ساختیم، و انواع وسایل زندگی را نیز برایشان فراهم نمودیم، اما کمتر شکرگذار ی باشید.
وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ * وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَهً وَفَرْشًا کُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ. (38)
او است که باغ ها با داربست ها یا بدون داربست، برای شما فراهم نمود، و نیز درختان خرما و انواع زراعت ها با ثمرات گوناگون که دارای طعم های مختلف، و زیتون و انار، که گاه همانند هم اند و گاه بی همتا. از ثمرات آن ها بهره ور شوید، ولی حق شرعی آن را به هنگام درو بپردازید. و اسراف و زیاده روی نکنید. خداوند مسرفین را دوست ندارد. و از چهارپایان برای شما وسیله باربری و نیز بستر روان فراهم ساختیم. از روزی های خدا بهره مند گردید، و از گام های شیطان پیروی نکنید. او دشمن آشکار شما است.
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا. (39)
پوششی برای شما فراهم ساختیم که اندام های شما را می پوشاند، و مایه زینت شما نیز می باشد.
وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُیُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَیَوْمَ إِقَامَتِکُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ * وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَانًا وَجَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ. (40)
خداوند برای شما خانه هایی قرار داده، تا در آن آرامش پیدا کنید. و نیز از پوست چهارپایان خانه های ( قابل انتقال ) قرار داده، که هنگام کوچک و اقامت به آسانی بتوانید آن ها را جابه جا کنید، و از پشم و کرک و موی آن ها برای شما، وسیله ی بهره گیری قرار داده …
خداوند برای شما سایه ها قرار داده، و از کوه ها، پناهگاه ها برای شما آماده ساخته، و نیز روپوش هایی که از گرما بپوشاند، و نیز روپوش هایی که در جنگ شما را از گزند نگاه دارد. این گونه است که خداوند نعمت های خود را بر شما تمام داشته باشد تا فرمان او را ببرید.
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ. (41)
او زمین را برای شما رام گردانیده، تا بر شانه های آن راه بسپارید، و از روزی های خداوندی بهره مند گردید. بازگشت همه به سوی او است. ”
تصریح در بهره مندی از امکانات دنیایی در روایات نیز فراوان آمده است. در ادامه به چند نمونه ی آن اشاره می شود.
عبدالله ابن عباس
از صحابه حضرت امیر به شمار می رود که در فهم و تفسیر قرآن فردی برجسته بود. امام صادق (علیه السلام) درباره او نقل می کند:
” امیرمؤمنان (علیه السلام) او را نزد ابن الکوّاء (42) و اصحابش فرستاد؛ در حالی که ابن عباس لباس لطیف و گران قیمتی به تن داشت. هنگامی که او را دیدند، پرسیدند: تو میان ما بهترین فرد هستی؛ در حالی که چنین لباسی به تن داری؟ ابن عباس پاسخ داد: در مورد این امر، نخستین چیزی که با شما درباره آن برمی خیزم این است که خداوند متعالی فرمود: قل من حرّم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرّزق؛ (43) بگو چه کسی زینت الاهی را که خداوند برای بندگانش آفریده، تحریم کرده است و نیز چیزهای پاکی را که آفریده است ” و همچنین فرمود: خذوا زینتکم عند کلّ مسجد؛ (44) زینت های خود را هنگام نماز بپوشید ». (45)
علی (علیه السلام) که خود آن گونه می زیست درباره بهره برداری از نعمت های خداوند می فرماید:
” ان الله جمیل و یحبُّ الحمال ان یری اثر النعمه علی عبده. (46)
خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و نیز دوست دارد اثر نعمت را بر بنده اش ببیند. ”
هیچ فرد مسلمانی عاقلانه نمی داند که خدای متعالی که انواع نعمت ها را آفریده است، مسلمانان را در بهره برداری از آن ها محروم کرده باشد! بلکه به یقین اگر موانعی وجود نداشته باشد، مسلمانان و مؤمنان در استفاده از نعمت های خداوندی در مقایسه با دیگران در اولویت قرار دارند؛ به همین سبب، در روایتی آمده است:
”
سفیان ثوری
در مسجدالحرام راه می رفت. امام صادق (علیه السلام) را دید که لباس گران قیمت و فاخری بر تن دارد. گفت: به خدا سوگند! نزد او می روم و او را سرزنش خواهم کرد؛ سپس نزدیک حضرت (علیه السلام) رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا! سوگند به خدا، نه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و نه علی و نه هیچ یک از پدران شما همانند این لباس نپوشیده اند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان تنگی و سختی به سر می برد و متناسب با آن تنگی و سختی از نعمت های خداوند بهره مند بود؛ اما بعد از آن، دنیا رو به فراوانی آورد و سزاوارترین اهل دنیا به نعمت های آن، نیکان دنیا هستند؛ سپس به این آیه استشهاد فرمود: بگو چه کسی زینت الاهی را که خداوند آفریده و نیز روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بعد فرمود: ما سزاوارترین کسانی هستیم که استفاده کنیم از نعمت هایی که خداوند متعالی عطا فرموده است. (47) ”
شایسته ی توجه است که در بهره مندی از نعمت های دنیایی باید اسراف نشود، نعمت ها انسان را از آخرت غافل نکند، بلکه پلی باشد برای رسیدن به آخرت. علاوه بر این ها، شرایط زمانی که مسلمان در آن قرار دارد نیز مهم است. گاهی ممکن است وضع اقتصادی همانند دوران زندگی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار بد باشد که حضرت، سطح زندگی خود را همانند عموم مردم، بلکه پایین تر از آن ها قرار می داد و زمانی هم تولیدات و موقعیت اقتصادی مطلوب بوده است. به تعبیر دیگر، نرخ رشد اقتصادی مناسب بوده است؛ اما توزیع امکانات اقتصادی چنان نامناسب و ناعادلانه صورت گرفته که بخش بزرگی از مردم در فقر و تنگدستی قرار گرفته اند. این وضعیت بعد از زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به ویژه زمان حکومت عثمان پیش آمده بود و امام علی (علیه السلام) در آن هنگام می زیست؛ بنابراین در جایگاه امام جامعه و بعد در مقام خلیفه مسلمانان باید ساده می زیست. زمانی هم هیچ یک از این شرایط نیست، چنان که در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
” لَا بَأسَ أَن یَکُونَ لِلرَّجُلِ عِشرُونَ قَمِیصاً. (48)
اشکالی ندارد انسان بیست پیراهن داشته باشد. ”
پینوشتها:
1. والدین بیو، پیروزی سیاه، ص 329.
2. دیوید ماکارو، رفاه اجتماعی ( ساختار و عملکرد )، ص 207.
3. پیرژانه، اخلاق، ص 158.
4. سیدمحمدباقر صدر، فلسفتنا، صص 33-32.
5. محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج2، ص 441.
6. غافر، آیه 40.
7. زلزله، آیات 8-6.
8. زخرف، آیات 71 و 72.
9. محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج1، ص 345، ش 1307.
10. همان، ج2، ص 549، ش 2139.
11. نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، نامه 27.
12. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص 321، رقم 18.
13. نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه 203.
14. قصص، آیه 77.
15. انعام، آیه 160.
16. وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ ( زخرف، آیات 71 و 72 ).
17. مَن جَاء بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا. ( انعام، آیه 160 ).
18. هود، آیه 61.
19. بقره، آیه 31.
20. جاثیه، آیه 13.
21. لقمان، آیه 20.
22. جاثیه، آیه 12.
23. نحل، آیه 14.
24. زمر، آیه 21.
25. بقره، آیه 22.
26. محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج4، 422، ش 6562.
27. همان، ص 165، ش 5684.
28. هود، آیه 61.
29. میرزاحسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج13، باب 2 از کتاب التجاره، ح 3.
30. نهج البلاغه، نامه 53، ص 33.
31. علی کورانی، عصر ظهور، ص 365 به نقل از محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 191.
32. همان، ص 364، به نقل از نسخه خطی ابن حماد، ص 98.
33. همان، ص 363، به نقل از محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 351.
34. قصص، آیه 77.
35. بقره، آیه 172.
36. اعراف، آیه 32.
37. اعراف، آیه 10.
38. انعام، آیات 142-141.
39. اعراف، آیه 26.
40. نحل، آیات 81-82.
41. ملک، آیه 15.
42. ابن الکوّاء رهبر خوارج بود که جنگ نهروان را به راه انداخت.
43. اعراف، آیه 32.
44. همان، 31.
45. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج6، کتاب الزی و التجمل، باب اللباس، صص 441 و 442، ح 6.
46. همان، باب التجمل و اظهار النعمه، ص 438، ح 1.
47. همان، باب اللباس، ص 422، ح 8.
48. همان، ح 16.
منبع مقاله :
زیرنظر گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ ( 1387)، معرفت قرآنی یادنگار آیت الله محمدهادی معرفت (رحمه الله علیه)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول