نویسنده: زهره فریدونی
از آنجا که معاد هر دو جنبه جسمانی و روحانی را دارد، کیفرها و پاداش ها نیز شامل هر دو بعد وجودی انسان می شود. اعمال و کنش های انسان در دنیا پس از محاسبه در محضر پروردگار، مشمول کیفر یا پاداشی می گردند که متناسب با عمل آن هاست. گیاهان هم از آنجایی که همواره با انسان و در کنار او هستند، در سرنوشت ابدی انسان نیز نقش دارند، چه در بهشت و بهره مندی انسان از مواهب آن و چه در دوزخ و هنگام عذاب.
منضود
یکی از مواردی که در قرآن به کاربرد گیاهان در کیفر انسان اشاره شده در سوره مسد است:
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ (مسد /5 ).
در گردنش ریسمانی است تابیده از لیف [ خرما ]- یا زنجیر آتشین دوزخ.
« مسد » پوست زبری است که تنه نخل را می پوشاند و از آن طناب های زبری که با آن شترها و چهارپایان را به هم می بندند ساخته می شود، و در صنعت سبدسازی و انواع حصیرهای زبرِ ساخته شده از ورقه های نخل هم کاربرد دارد. با این وصف این طناب به دور گردن آن زن ( همسر ابوالهب ) که دشمن خدا بود بسته می شود و این کیفر کسی است که مردم را بر ضد رسول خدا تحریک می کرد. (1) گفته شده منظور آیه از آوردن این مطلب، ذکر خواری و پستی ابوالهب و همسرش است که مانند هیزم کش ها پشته های خار را با آن طناب می بست و حمل می کرد و شبانه آن ها را سر راه پیامبر می ریخت تا ایشان را اذیت کند. (2) برخی نیز این آیه را بیان حال همسر ابولهب در جهنم دانسته اند که در آتش دوزخ در قیامت به همان هیئتی ظاهر می گردد که در دنیا به آن حالت بود یعنی در حالی که همواره طناب به گردن اوست و هیزم به پشت او بسته شده عذاب می شود. (3) و هر کس به تناسب و از جنس جرمی که مرتکب شده عذاب خواهد شد. (4) بعضی گفته اند این طناب از جنس آهن است، زیرا چه طور ممکن است از جنس لیف خرما باشد و برای همیشه در آتش باقی بماند؟ ولی این مطلب صحیح نیست زیرا طنابی تابیده است و با آهن متفاوت است. پاسخ آن ها هم این است که همان طور که گوش و پوست و استخوان در آتش باقی می مانند، این طناب هم می ماند. (5)
خوراک ها و میوه ها نیز از اموری هستند که می توانند مایه لذت و یا عامل جذب جسم در جهان آخرت باشند. (6) در مقابل نعمت ها و میوه های بهشتی که مؤمنین و پرهیزگاران از آن ها بهره مند می گردند، در جهنم، میوه ها و خوراک های ناگوار در انتظار گناهکاران است. خداوند برای تنبیه و توجه دادن انسان ها، به توصیف خوراک دوزخیان و مقایسه آن با نعمت های بهشتیان می پردازد.
زقوم
زقوم یکی از میوه ها و خوراک های جهنمی است که نام آن سه بار در قرآن کریم آمده است. (7)
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ( واقعه /52- 53 ).
هر آینه از درخت زقوم می خورید و شکم ها را از آن پر می کنید.
إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِیمِ ( دخان / 43- 44 ).
همانا درخت زقوم، خوردنی بزه مند ( گناهکار ) است.
خوراک گناهکاران در دوزخ میوه و برگ های درخت زقوم است(8)، و میوه این درخت که زقوم نام دارد، بسیار تلخ و بدمزه می باشد. (9) درخت زقوم برگ های کوچک و بدبویی دارد و دارای شیره ای است که در اثر اصابت به پوست آن را متورم می سازد. این درخت در تهامه و سرزمین هایی که در مجاورت صحرا قرار دارند می روید. به همین خاطر خداوند میوه جهنمیان را به این نام خوانده است. (10)
أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَهُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَهً لِلظَّالِمِینَ إِنَّهَا شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ (صافات/ 62- 65 ).
آیا این برای پذیرایی بهتر است یا درخت زقوم؟ همانا ما آن ( درخت ) را برای ستمگران، عذاب قرار داده ایم. [ و ] آن درختی است که در اعماق جهنم می روید. میوه اش گویی سرهای دیوان است.
در توصیف این درخت جهنمی گفته شده است که از قعر دوزخ می روید و برافراشته می گردد. و معلوم است که میوه و شکوفه درختی که در جهنم رشد کند و با آب و هوای آن پرورش یابد همان می شود که خداوند آن را به « رئوس الشیاطین » تشبیه نموده و خوراک ستمکاران خواهد شد. (11) در واقع خداوند این درخت را برای عذاب و عقوبت ستمکاران آفریده است. (12)
اغلب درباره تشبیه شکوفه و میوه های این درخت به « رئوس الشیطان » سه قول را آورده اند. (13) اولین نظر اینکه خداوند برای بیان نهایت زشتی و کراهت شکوفه ها و میوه های آن درخت، آن ها را به سر شیطان تشبیه نموده است زیرا هر چند انسان ها شیاطین را ندیده اند ولی با شنیدن نام آن ها، زشت ترین صورت ها را در ذهن تصور می کنند، همان گونه که زیباترین صورت ها را به فرشتگان تشبیه می کنند. (14) همچنین گفته شده در سرزمین یمن درختی به نام « استن » وجود دارد که به میوه های آن به خاطر زشتی و کراهتشان، رئوس الشیطان می گویند و خداوند هر زقوم را به آن تشبیه نموده است. قول سوم نیز اینکه منظور، تشبیه زقوم به سر مارهایی است که اعراب به خاطر اینکه زشت و هولناک بودند به آن ها ” شیاطین ” می گفتند.
ضریع
لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِیعٍ ( غاشیه / 6 ).
آن ها را هیچ خوردنی نیست مگر خار درشت تلخ- که هیچ چهارپایی نمی خورد.
ضریع « گیاهی است سرخ رنگ و بدبو که از دریا بیرون می افتد » (15) و نوعی گیاه خاردار است که به گیاه سبز آن « شبرق » و به خشک آن ضریع گفته شده و ناگوارترین و بدترین گیاه است. (16) این گیاه برگ ندارد و برخی چهارپایان مانند شتر از تازه و سبز آن تغذیه می کنند ولی هنگامی که خشک می شود به سمی کشنده مبدل می گردد، به طوری که هیچ جانوری به آن نزدیک نمی گردد. (17) « شاید ضایع نامیده شدن آنچه از آتش می روید و خوراک جهنمیان است، به دلیل شباهت در شکل و ویژگی های این میوه باشد ». (18)
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند:
الضریعَ شیءٌ یکُونُ فی النار یُشبهُ الشوک أمرُّ من الصبر و أنتَنُ من الجیفهِ و أشدُّ حراً من النار سماءُ اللهُ الضریع.
ضریع چیزی است در آتش « دوزخ »، خار مانند که تلخ تر از صبر و بدبوتر از مردار و سوزان تر از آتش است.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
وَ هُم فِی النّار لایُشغَلونَ عَن أکلِ الضَّریعِ وَ شُربِ الحَمیم. (19)
آن ها در حالی که در آتش ( جهنم ) هستند دائماً ضریع خورده و حمیم می نوشند.
خداوند متعال بهشت و نعمت های بهشتی را به گونه ای قرار داده است که با خواسته های فطری انسان هم سو باشندتا انسان بیشترین حظ جسمی و روحی را از آن ها ببرد. از طرفی با نگاهی به اوصاف بهشت و پاداش های اخروی در آیات، مشاهده می شود که اغلب این اوصاف به گیاهان و درختان بهشتی و طبیعت زیبای آن اشاره دارد. از این رو پرداختن بیشتر انسان ها به طبیعت و به خصوص گیاهان، به منظور حرکت در جهت فطرت و خواسته های فطری انسان که بهترین راه برای خودشناسی و به دنبال آن خداشناسی است، ضروری به نظر می رسد.
پینوشتها:
1- عبدالستار الملیجی، علم النبات فی القرآن الکریم، ص 439.
2- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج32، ص 356.
3- محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 816؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج32، ص 356؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج4، ص 559؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج10، ص 658؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج10، ص 535؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 385؛ محمد جواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج18، ص 399؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج18، ص 339؛ عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج14، ص 258؛ علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج12، ص 396.
4- احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج30، ص 263.
5- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج32، ص 356.
6- ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج6،ص 430.
7- برخی مفسرین گفته اند منظور از « شجره ملعونه » در آیه 60 سوره اسراء درخت زقوم است ولی چنان که در فصل « نقش گیاهان در زندگی معنوی انسان » و در بخش تشبیهات آمده است چنین نظری صحیح به نظر نمی رسد.
ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج8، ص 286؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج12، ص 29؛ احمد بن مصطفی مراغی، المراغی، ج25، ص 135.
8- ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج8، ص 145؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 696؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج4، ص 32؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج8، ص 275.
9- محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 46؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 32؛ ملامحسن فیض کاشانی، الصافی، ج4، ص 270؛ بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج11، ص 92.
10- محمد جواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج16، ص 346.
11- محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج14، ص 33.
12- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 503؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 47؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 697؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج8، ص 276؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج16، ص 199؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لا حکام القرآن، ج16، ص 87؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 32؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج7، ص 471؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج24، ص 93.
13- ملامحسن فیض کاشانی، الصافی، ج4، ص 271، اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج7، ص 466؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 140؛ احمد بن مصطفی مراغی، ج23، ص 64؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج14، ص 33.
14- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1،ص 506.
15- ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج10، ص 188؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 726؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج5، ص 245؛ رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج10، ص 469؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 274.
16- محمد بن احمد قرطبی، الجامع لا حکام القرآن، ج21، ص 29؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج10، ص 224؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج 10، ص 413؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج15، ص 326؛ وهبه بن مصطفی زحیلی، المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، ج30، ص 205.
17- محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 274.
18- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعهلدرر اخبار الائمه الاطهار (علیه السلام)، ج7، ص 169.
19 محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 262.
منبع مقاله :
فریدونی، زهره (1390)، نقش گیاهان در زندگی انسان از دیدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول