قاضى عیاض در کتاب الشّفاء روایت کرده که در جنگ احد دندانهاى جلو دهان پیامبر (ص) شکست، و صورتش شکاف برداشت، اصحاب آن بزرگوار، بسیار ناراحت شدند و از آنحضرت خواستند که دشمن را نفرین کند.
پیامبر (ص) به آنها فرمود:
انّى لم ابعث لعّانا و لکنّى بعثت داعیا و رحمه.
«من ناسزا گو مبعوث نشده ام، بلکه دعوت کننده و مایه رحمت، مبعوث شده ام».
سپس بجاى نفرین، چنین دعا کرد:
اللّهمّ اهد قومى فانّهم لا یعلمون.
«خدایا قوم مرا هدایت کن، زیرا آنها ناآگاه هستند».
واکنش عمر خطاب به فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
و به روایت دیگر، عمر بن خطاب به پیامبر (ص) عرض کرد: پدر و مادرم بفدایت اى رسول خدا، نوح (ع) بر قوم خود نفرین کرد و گفت:
رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً.
«پروردگارا در روى زمین احدى از کافران را زنده مگذار». (نوح- 26).
اگر تو ما را نفرین کنى همه ما به هلاکت مىرسیم، اینک ببین که بر پشت شما لطمه وارد شده و صورتت مجروح گشته و دندانهایت شکسته شده، در عین حال بجاى نفرین، براى دشمن دعا مى کنى و مى گوئى: «خدایا قوم مرا هدایت کن زیرا ناآگاه هستند».
نظر قاضی عیاض
قاضى عیاض پس از نقل این مطلب مى گوید: به این شیوه پیامبر (ص) که جامع ارزشهاى اخلاقى و درجات عالى نیکوکارى و حسن خلق و بزرگوارى و درجه عالى صبر و استقامت و حلم است، خوب دقت کن، تا آنجا که به سکوت و بردبارى اکتفا نشده بلکه آن حضرت دشمنان را مورد لطف قرار داده و براى آنها دعا کرده است، و با تعبیر «قومى» (قوم من) علت محبّت خود نسبت به آنها را آشکار نموده است، و سپس از جانب آنها معذرت خواسته که آنها ناآگاه هستند.
منبع: سیرت پیامبر اعظم و مهربان، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات ناصر، قم: 1385، صص144،145.