در جلد نهم بحارالانوار ص 514 از تفاسیر عامه نقل مى کند که: مردى پیش رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد و از گرسنگى شکایت کرد. آن جناب فرستاد به نزد زنهاى خود که اگر خوراکى پیش شما یافت مى شود براى این مرد بدهید. گفتند غیر آب چیزى اینجا پیدا نمى شود. پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود من لهذا الرجل اللیله ؛ کیست امشب این مرد را خوراک دهد. على (علیه السلام ) عرض کرد من امشب او را مهمان مى کنم .
آنگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) به خانه پیش فاطمه زهرا (علیها السلام) آمد. پرسید خوراکى یافت مى شود که این مرد را پذیرائى کنیم ؟ فاطمه (علیها السلام ) عرض کرد مختصرى که بچه ها را کفایت کند هست ولى مهمان را بر فرزندان خود مقدم مى دارم .
حضرت فرمود نومى الصبیه و اطفى ء السراج ؛ بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن . چراغ را خاموش کرد، ظرف غذا را که بر زمین گذاشت على (علیه السلام ) دهان خود را حرکت مى داد و چنان مى نمود که مشغول خوردن است تا میهمان با خاطرى آسوده غذا بخورد. همین که آن مرد به اندازه کافى غذا خورد دست کشید. کاسه را به فضل خداوند پر از غذا یافتند. صبحگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) براى نماز به مسجد رفته بود بعد از انجام فریضه ، پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) نگاهى کرد و قطرات اشک از دیده فرو ریخت . فرمود یا ابالحسن دیشب خداوند از عمل شما در شگفت شد و این آیه را فرستاد و یؤ ثرون على انفسهم و لوکان بهم خصاصه، دیگران را بر خویش مقدم مى دارند اگر چه خود تنگدست و گرسنه باشد. منظور على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام ) مى باشند.(1)
1- نهم بحار، ص 514.
منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار،جلد هفتم