حضرت آیت الله صافی اصفهانی از نوادگان آمنه خاتون مجلسی دختر مجلسی اول بودند.وی در علم و زهد و پرهیزکاری شهره شهر بود.
ایشان استاد بزرگ اخلاق شهر اصفهان بودند که هم چون شمعی فروزان به نورافشانی می پرداختند و مردم و طلاب را از فیض وجود ملکوتی خویش بهره مند می ساختند.
ایشان سالهای سال زعامت حوزه علمیه اصفهان را بر عهده داشتند و منشاء خدمات بسیاری بودند.
چند ویژگی اخلاقی این استاد بزرگ اخلاق از این قرار است :
1-دائم الذکر بودن:
همیشه به یاد محبوب و مجذوب حضرت حق بود. همیشه در حال ذکربود، با ذکر خدا به خواب میرفت و با ذکر بیدار می شد و پس از بیداری بلافاصله به سجده می رفت و ذکر « الحمدلله الذی احیانی بعد ما اماتنی…» را زمزمه می نمود .
و تا از گفتن اذکار و اوراد فارغ نمی شد با کسی سخن نمی گفت، یاد محبوب در وجودش ملکه گردیده بود «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً اوعلی جلوبهم….»
2-شب زنده داری:
او سحر خیز بود و پیوسته پیش از اذان صبح، چون مولایش امیرالمۆمنین علیه السلام بیدار بود و به نماز و مناجات مشغول می شد و گاهی در دل شب ناله های جانسوز و اشکهای ریزان داشت.
3-مداومت بر نوافل:
نمازهای مستحبی را به جا میآورد نسبت به نوافل و مداومت برآن بسیار مقید بود و به دیگران نیز تأکید و سفارش می کرد.
4-اعتکاف:
اعتکاف که بریدن موقت از امور زندگی و اشتغال به ذکر خدا و انس با حضرت احدیت است در نزد ایشان محبوب و مهم بود و پایه گذار اعتکاف حداقل در اصفهان محسوب می شد.
در سال حداقل سه روز دهه سوم ماه مبارک رمضان در مسجد جامع اصفهان معتکف می شد و گاهی خود به تنهایی این سنت را برگزار می کرد.
5-توسل به اهل بیت علیهم السلام:
نسبت به زیارات به خصوص زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام در ماه رجب عنایت خاص داشت که معظم له تقریبأ پایه گذار آن در اصفهان بود « این گونه که اکنون فرا گیر است قبلاً نبود» همچنان پایه گذار خواندن دعای توسل به طور دسته جمعی با آه و سوز که بعداً در سراسر کشور رایج شد که از بیت شریف ایشان شروع شد.
به خواندن زیارت عاشورا و مداومت بر آن بسیار تأ کید داشتند و می فرمودند آن چه دارم از فیض زیارت عاشورا است که ابتدای تحصیل به برکت آن موانع مرتفع شده و درهای فیض الهی گشوده گشت خلاصه همیشه دست در دامن آل الله داشت و محور و اساس زندگیش با محبت و علاقه فراوان به اهل بیت علیهم السلام بود که وجودش عجین و عظمت شخصیتش رهین آن گشته بود، لذا نام معصومین علیهم السلام را با متانت خاص و با کمال ادب و عظمت می برد و حتماً بعد از نام آنان که اشک شوق در چشمانش حلقه میزد کلمه علیه السلام و مانند آنرا ذکر می نمود و مقید به آن بود.
6-بنده و عبد خدا بود:
می فرمود از عبد بندگی خواسته شده و ما بنده ایم پس باید خدا را بندگی کنیم، او فقط رضای حق را می طلبید که محور زندگیش همین اصل اساسی بود و یکسره از غیر او رخت بربسته در طلب رضای خدا بود.
معظم له بحق یک روحانی واقعی به تمام معنی الکلمه بود و مایه افتخار و زینت برای جهان اسلام و روحانیت شیعه بود و کمالات لازم این کسوت شریف و مقدس را دارا بود، آری کمتر کسی می تواند اهل علم بیدار و آگاه را به خود جلب کند و در عین حال لیاقت و صداقت و کمال لازم و صفای روح را داشته باشد.
او تنها بخدا وابسته و از غیر او منقطع گشته از همه وابستگی ها بکلی بریده و جدا شده بود، او هرگز در هوای ریاست، مقام، زعامت و زخارف دنیا دل نبسته بود و لذا وجود ملکوتی او مورد توجه خواص و احترام عموم مردم بود.
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله صافی اصفهانی
تهیه و فرآوری: مهدی صدری / تبیان