نویسنده: محمدعلی جعفریان
صنعت استدراج! از ابداعات و اختراعات شیطان رجیم برای اغوای بشر است . از استدراج ما بیشتر با کلمه ی درجه آشنا هستیم. اصلی که شیطان با تعالیم خود در ذهن ما آن را نهادینه می کند تاحدی که همیشه باعث می شود مرتکب عمل خطا شده و هر روز آن را تکرار و بر غلظت آن بیافزائیم تا آنجا که عاقبت به تعبیر قرآن کریم ((سَنَستَدرِجهُم مِن حَیث لا یَعلَمون)) است یعنی پله پله به طرف جهنم سقوط کردن .
می خواهیم نماز قضایمان را بخوانیم به خودمان می گوئیم از فردا شروع می کنم فردا به پس فردا ! گاهی به ماهی دیگر : ((ماه رمضان که شد بعد از افطار و دیدن سریالهای جور و واجور تلویزیون و خدایی نکرده ماهواره! شروع می کنم تمام نماز قضاهایم را می خوانم …)) و این سیر ادامه دارد درست مثل دانش آموز تنبلی که خواند درسهایش را به فرداشب و فرداشب و نهایتاً به شب امتحان موکول میکند و شب امتحان هم اگر میهمان نداشته باشند و فوتبال دلخواهش پخش نشود . . . و نهایتا نمره ی مردودی و هزاران عذر تراشی و دنبال مقصر گشتن و بد و بیراه گفتن ! همه ی اینها حاصل غفلت است ولی غفلتی که از روی نادانی نیست و در بسیاری از موارد ریشه در تنبلی دارد که پیامبر صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود: (( اِیّاکُمُ الکَسَل فَاِنَّهُ خَرابُ الدُّنیا وَ الآخِره)) از تنبلی بپرهیز که به درستی آن مایه ویرانی دنیا و آخرت است ! و گاهی ریشه در باور غلط که (( مرگ فقط برای همسایه است)) ((من هنوز جوانم!)) (( کو تا پیری؟! )) و نهایتا بدانجا می کشد که حاصلش التماس شخص متوفّی با خداست که (( رَبِّ ارجِعوُنی لَعَلّی اَعمَلَ صالِحاً فیما تَرَکتُ . . .)) خدایا مرا به دنیا برگردان شاید من اعمال صالحی را که می بایست انجام می دادم و نداده ام ، را انجام دهم )) و جواب (( کَلاّ )) است یعنی نه ! هرگز ! در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمودند ( نقل به مضمون) : ((وقتی زیر جنازه ی کسی را میگیری فکر کن که تو آن میّت هستی و حالا از خدا خواسته ای که تو را به دنیا بازگرداند و خدا اجابت کرده حال ، قدر لحظه ها را بدان … )) . حال می ماند قصّه ی ما و سعی ما برای تعجیل در ظهور مولایمان از : سعی در خودسازی ، تلاش در عرصه اجتماع ، فرهنگسازی ، و …
هر روز را به فردا و فردا را به پس فردا انگار نه انگار غیبت ما از مولایمان به هزار و اندی کشیده . . . حتی از دعاکردن برای فرج مولایمان غفلت می کنیم کاری که تنها معرفت می خواهد و اخلاص ! معرفت اینکه دعا کردن برای فرج امر وجود نازنین آن امام مُفتَرِضُ الطّاعَه است امامی که اطاعت امرش واجب است ، و اینکه در بسیاری ازتشرفات، حضرت (عج ) بدان تاکید فرموده اند و اینکه سعادت دنیا و آخرت ما در تحقق امر ظهور است و اینکه تحقق ظهور همتی همگانی همراه با اخلاص و تداوم را می طلبد همراه با تغییر نفوس که :
” اِنَُ اللهَ لایَغیروُا ما بِقَومٍ حَتّی یَغیروُا ما بِاَنفُسِهِم “ خدا سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن قوم نفوسشان را تغییر دهند . و در پایان انذار این مطلب که فرمایش امام حسن عسگری علیه السّلام است که به احمد ابن اسحاق فرمودند : ” یا احمد ابن اسحاق ! وَ الله لَیَغیبَنَّ غَیبَهً لا یَنجوُا فیها مِن الهَلَکهَ اّلُا مَن ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی القَولُ بِاِمامَهِ وَ وَفَّقَهُ لِدُّعا بِتَعجیلِ الفَرَجَه ” ای احمد ابن اسحاق ولله به راستی همانا غیبتی می کند غیبتی طولانی که در آن هیچکس از هلاکت [ دینی ] نجات نمی یابد مگر آنکه خدا او را در ثابت ماندن بر امامت حضرتش ثابت ، و خدا او را در دعا برای تعجیل فرج موفق بدارد ! خلاصه اینکه راه رهایی از هلاکت دینی در آخر الزمان ، ثابت ماندن بر اعتقاد بر امامت آن عزیز و توفیق الهی بر دعا کردن جهت تعجیل فرج است پس از همین لحظه شروع کنیم خودمان را آنگونه که حضرت (عج) می خواهد برای حضرتش آماده کنیم ، دائم التوسل باشیم همیشه برای فرج حضرتش دعاکنیم و بدانچه که مارا به آن حضرت نزدیک میکند عمل کنیم .
والسلام علی من اتّبع الهدی
پینوشتها:
یکی از مصداقهای استدراج :روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهمیدید این صدا از چه بود؟ گفتند: نفهمیدیم، خدا و رسولش اعلمند. فرمود: سنگی بود که از طبقه اعلای جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود که راه می پیمود و الآن به قعر جهنم رسید. این صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز کلام پیامبر(ص) تمام نشده بود که صدای گریه و شیون از خانه یک مرد منافق جنایتکار که در همسایگی مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همین آدم منافق بود که هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاکش راه جهنم را می پیمود و در این لحظه به قعر جهنم رسیده بود!! گاهی که خدا مصلحت بداند بعضی از صحنه های عالم آخرت را در همین دنیا و مناسب با شرایط اهلش، به چشم و گوش برخی از افراد مستعد می رساند که تنبهی پیدا کنند. البته همه کس آن صداها را نمی شنوند و آن چهره ها را نمی بینند. /صفیر هدایت، آیه الله ضیاءآبادی، جزوه توبه
منبع:www .rabiolanam .ir