نویسنده:خجسته ناطق
منبع:روزنامه قدس
بعضی از مادران بویژه مادران جوان علاقه زیادی به وضع تحصیلی فرزندشان دارند به همین دلیل گاهی در این مورد دچار افراط می شوند، به طوری که بیشتر تکالیف درسی او را خودشان انجام می دهند. مثلاً برایش نقاشی می کشند، مسأله های ریاضی اش را حل می کنند، جمله بندی، انشاء و پاسخ به سؤالات درسی اش را می نویسند و خلاصه تکلیفی باقی نمی ماند تا دانش آموز خودش انجام دهد. به اعتقاد روان شناسان این امر علاوه بر اینکه موجب وابستگی فرزند به مادر می شود، او را فردی غیرمسؤول و با اعتماد به نفس پایین، بار می آورد.در مقابل بعضی از والدین به بهانه مشغله زیاد و گرفتاری فرزندان را به حال خود می گذارند و از انجام کمترین کمک و همراهی در امور تحصیلی آنان خودداری می کنند.برای اینکه بدانیم همراهی و کمک والدین نسبت به امور تحصیلی فرزندان تا چه حد لازم است و افراط و تفریط در این باره چه تبعاتی دارد گفتگویی با دو تن از کارشناسان امور تعلیم و تربیت انجام داده ایم که از نظر شما می گذرد:
تکلیف برای دانش آموز است
عباس بهزادی مقدم، مسؤول مرکز مشاوره آموزش و پرورش و کارشناسی ارشد علوم تربیتی در این مورد به گزارشگر ما می گوید: تکالیف مدرسه علاوه بر اینکه موجب می شود مهارت دانش آموزان در امور تحصیلی از قبیل نوشتاری، بیانی و ریاضی رشد کند، احساس مسؤولیت را نیز در آنان به وجود می آورد.
وی با بیان اینکه انسان هر چه بزرگتر می شود مسؤولیتش نیز بیشتر می شود، می افزاید: ما از نوزاد تازه به دنیا آمده هیچ توقعی نداریم، فقط انتظار داریم وقتی گرسنه می شود یا دردی دارد گریه کند، ولی وقتی یک ساله شد از او توقعاتی داریم که اگر برآورده نکند او را عقب مانده و ناتوان می نامیم. تکلیف مدرسه نیز به همین ترتیب است. هر چه توانمندی و رشد دانش آموز بیشتر می شود، مسؤولیتش نیز زیادتر خواهد شد. بنابراین پدر و مادر بهتر است این نکته را مد نظر قرار بدهند که تکلیف درسی برای دانش آموز است نه والدین. وی تأکید می کند، والدین باید در امور تحصیلی، فرزندان را راهنمایی کنند، ولی این همراهی و راهنمایی نباید به گونه ای باشد که دانش آموز در انجام تکالیفش به آنان وابسته شود. مثلاً وقتی معنای لغتی را می پرسد، راحت ترین کار این است که پدر و مادر معنای آن را بگویند، اما این نوع راهنمایی وابستگی ایجاد می کند و موجب می شود که هر گاه به لغتی برخورد به پدر و مادر رجوع کند. درست ترین راه این است که پدر و مادر، فرهنگ لغتی در اختیار او قرار دهند تا به جای وابستگی به آنان، به فرهنگ لغات رجوع کند. به عبارت دیگر به جای اینکه ماهی در اختیار فرزندشان بگذارند به او ماهیگیری بیاموزند.
این مشاور تربیتی در همین رابطه می گوید: اگر والدین تکالیف فرزندشان را انجام دهند دانش آموز در این زمینه مهارتی کسب نمی کند و دوم اینکه یاد می گیرد از انجام تکالیفش شانه خالی کند و وقتی هم بزرگتر شد تکالیف و وظایفش را به عهده دیگران می گذارد چون فردی غیرمسؤول و وابسته بار آمده است.
مسأله دیگر این که باید خود دانش آموز را محور انجام وظایف و تکالیف قرار داد. مثلاً اگر مدرسه اش دیر می شود یا بعضی از تکالیفش را انجام نداده است به جای او مادر نگران نباشد و این امر از همان سال اول ابتدایی برای بچه فرهنگ بشود که خودش نگران وضعیت تحصیلی اش باشد، زیرا اگر پدر و مادر مدام نگران درس، تکالیف و امتحانات فرزندشان باشند به او این طور تفهیم می شود که تو لازم نیست یادت باشد که کی امتحان داری، چه موقع تکالیفت را باید انجام دهی، و چه درسهایی را لازم است بخوانی ما یادت می آوریم.
البته اگر فراموش کرد، مراقب باشند و یادآوری کنند، ولی در حاشیه نه در متن، و نه اینکه به جای او درس بخوانند.متأسفانه بعضی افراد به قدری در کمک کردن به امور تحصیلی فرزندشان افراط می کنند که معلمان باید نمره 20 را به پدر و مادر دانش آموز بدهند. همین کارشناس تربیتی در ادامه می افزاید: دانش آموزی که در تمام دوران ابتدایی مثل ماشین کوکی عمل کرده، وقتی وارد دوره راهنمایی می شود به مشکل برمی خورد و در دوران دبیرستان مشکل شدیدتر می گردد، چون دانش آموز دیگر آن بچه کوچولو نیست که هر چه پدر و مادر بگویند انجام دهد و هر چه بزرگتر شود این اطاعت پذیری را از دست می دهد، زیرا خود کنترل بار نیامده و اطاعت پذیر هم نیست، لذا دچار مشکل می شود.وی می گوید: گاهی اوقات سال اول دبیرستان بعضی از والدین از اولیای مدرسه گلایه می کنند که چرا به دانش آموزان تکلیف نمی دهند چون فرزندشان همین که وارد دبیرستان شده به کلی درس و تکلیف را کنار گذاشته است.
این قبیل دانش آموزان همان بچه هایی هستند که مدام پدر و مادر برای آنها برنامه ریزی کرده اند که کی و چگونه درس بخوانند، چه وقت امتحان دارند و چه تکالیفی را باید انجام بدهند.در حقیقت این نوع بچه ها خیالشان از بابت مدرسه راحت بوده و هیچگونه مسؤولیتی را احساس نمی کنند. از سوی دیگر این بچه ها چون به خود کنترلی نرسیده اند در نوجوانی ممکن است دوست و رفیق آنها را کنترل کند چون سن نوجوانی به اعتقاد روان شناسان دوران از شیر گرفتن روانی است.در این سن بچه ها از خانه جدا می شوند و به دوستان و همسالان می پیوندند و فردی که قبلاً یاد گرفته تحت کنترل والدین باشد وقتی هم وارد جامعه می شود باز منتظر است دیگران به جای او فکر کنند و برایش تصمیم بگیرند و اگر در کنار دوستان ناباب قرار بگیرد براحتی تحت کنترل آنها در می آید.
مادران دلسوز
بهزادی در ادامه اضافه می کند: بعضی از والدین گمان می کنند تکالیف مدرسه برای بچه ها خیلی سخت و طاقت فرساست، به همین دلیل سعی می کنند برخی از تکالیف فرزندشان را انجام دهند، اما در تربیت گاهی لازم است رحم نداشته باشیم بخصوص مادران در این زمینه مشکل دارند، یعنی خیلی دلرحم هستند. همین دلرحمی باعث می شود به جای فرزندشان تکلیف انجام بدهند غافل از اینکه اگر از دانش آموز در این مورد سلب اختیار و مسؤولیت بشود مانند این است که دست و پایش را بسته اند و اجازه تحرک ندارد و وقتی دست و پایش را باز کنند دیگر نمی تواند راه برود چون تحرک نداشته و مهارت کسب نکرده است، بنابراین پدر و مادر به جای کمک به او آسیب رسانده اند.
همین کارشناس می افزاید: مسأله دیگر وقتی والدین تکالیف بچه را انجام می دهند اشکال بچه ها شناخته نمی شود، مثلاً اگر نقاشی یا رسم او را بکشند دانش آموز در این زمینه مهارتی نمی آموزد یا اگر مهارتهای حرکتی او رشد نکرده باشد معلم متوجه نمی شود و مشکل او را برطرف نمی کند.
افراط و تفریط نباشد
بهزادی درباره افرادی که نسبت به امور تحصیلی فرزندانشان بی تفاوت هستند، می گوید: از طرفی این هم درست نیست که بچه را به حال خود رها کنیم، چون همه انسانها به نظارت نیاز دارند، اگر نظارت خانواده نباشد بچه ها دچار مشکل می شوند.
پدر و مادر باید در تمام دوران تحصیلی خود حتی دوران دبیرستان نسبت به امور تحصیلی فرزندشان بی تفاوت نباشند و حداقل ماهی یک بار به آموزشگاه او سر بزنند و با اولیای مدرسه در ارتباط باشند. حتی در دوران دانشگاه بپرسند چند واحد گرفتی؟ چرا این درس را نگرفتی؟ و اگر خودشان تخصصی ندارند با مشاور و کارشناس تحصیلی مشورت کنند.
ایجاد انگیزه پیشرفت و تقویت آن در کودکان
مصطفی مروارید کارشناس ارشد تعلیم و تربیت نیز در همین رابطه معتقد است: برای داشتن فرزندان موفق باید راهکارهای صحیحی در شیوه تربیتی به کار ببریم. مهمترین مسأله ایجاد انگیزه پیشرفت و تقویت آن در کودکان است و معمولاً این انگیزه از دو طریق تقویت می شود، یکی از طریق تقلید و الگوبرداری از رفتار دیگران و عامل دوم داشتن انتظارات متناسب با سن کودک می باشد. این مشاور تحصیلی تأکید دارد که در منزل باید بچه ها را موظف کرد که کارهای روزانه را خودشان انجام دهند تا از این طریق حس مسؤولیت پذیری در آنها شکل بگیرد و برای انجام کارهای شخصی از دیگران انتظار کمک نداشته باشند.
عامل بعدی داشتن توقع بالای متناسب با شرایط سنی کودکان است، زیرا دانش آموزان نوجوان توقع کمی از خودشان دارند و خانواده باید به آنها آموزش بدهد که چگونه درس بخوانند و از شرایط موجود استفاده کنند. والدین لازم است در مورد توقعات و انتظارات معقول خود پافشاری کنند و این شیوه رفتاری را همواره با فرزندانشان داشته باشند تا دانش آموز یک شاخص رفتاری را در ارتباط با والدین به دست بیاورد.
وی خاطرنشان می کند: مادر باید مطالعه کتابهای درسی را در منزل برای فرزندش به عنوان یک مسؤولیت تعیین کند. در سنین پایین تر می تواند کتابهای درسی را برای کودک بخواند و در انجام تکالیف درسی تا حدی با او همراهی کند. دیگر اینکه از فرزندش توقع نمره عالی نداشته باشد. معمولاً یکی از اشتباهاتی که در دوره دبستان توسط والدین به ویژه مادر مشاهده می شود این است که در کمک کردن به فرزندشان در امر تحصیلی افراط می کنند.
این قبیل مادران به جای فرزندشان خوب نقاشی می کشند، تمیز می نویسند و تمام آنچه را که شاید خودشان در دوران دبستان نتوانسته اند انجام بدهند از طریق تکالیف درسی فرزندشان انجام می دهند و همین امر سبب وابستگی کودک به مادر و مسؤولیت ناپذیری او می شود.
بنابراین والدین باید از کمک مستقیم در امر تدریس فرزند خود جداً اجتناب کنند، چون شیوه تدریس با آنچه در زمان آنها آموزش داده شده تفاوت دارد و لازم است والدین نحوه و حدود کمک خود را با معلم فرزندشان هماهنگ کنند.