سال دوم هجرت بود. در این هنگام على (علیه السلام) بیست و پنج سال داشت ، و حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه سال داشت . على (علیه السلام) شخصا به حضور پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگارى کرد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام) فرمود: قبل از تو مردانى از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگارى کرده اند و من خواستگارى آنها را به فاطمه (سلام الله علیها) گفته ام ، ولى از چهره اش دریافتم که آنها را نمى پسندد، اکنون پیام تو را نیز به او مى رسانم و بعد نزد تو آمده و نتیجه را مى گویم .
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) وارد خانه شد و جریان خواستگارى على (علیه السلام) را به سمع فاطمه (سلام الله علیها) رسانید و فرمود: نظر تو چیست ؟
فاطمه (سلام الله علیها) سکوت کرد، و چهره اش تغییر ننمود و پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) از چهره او نشانه نارضایتى نیافت ،
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) برخاست و در حالى که مى گفت :
الله اکبر سکوتها اقرارها؛ خدایا از همه چیز بزرگتر است ، سکوت او نشانه اقرار او است(1)
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضور على (علیه السلام) آمد، و بشارت رضایت فاطمه (سلام الله علیها) را به على (علیه السلام) داد(2)
(1)وسائل الشیعه ، ج 14، ص 207.
(2)داستان دوستان ، ج 4، ص 274.
منبع: ۳۶۰ داستان از فضایل مصائب و کرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزیزى