یکی از حربه های بسیار ناجوانمردانه که ابرقدرت های جهانی از همان ابتدای انقلاب علیه ایران اسلامی به کار گرفتند حربه ی تحریم هایی از جنس اقتصادی و دارویی بوده است، دسیسه ای شیطانی، غیر انسانی و ناجوانمردانه که تلاش داشت مردم شهید پرور ایران را به ستوه آورده و در نهایت مردم را تسلیم خواسته های شیطانی ابرقدرت های جهانی نماید، حربه ددمنشانه ای که حتی به بیماران سرطانی و صعب العلاج نیز رحم نکرده و پاسخ به نیاز دارویی آنها را ممنوع کرده بود، در این بین کارگزاران و خدمتگزاران به نظام و مردم ایران اسلامی در طی سالیان متمادی به دنبال حل این مشکل از طریق مذاکره و گفتگو بودند تا اینکه شاید بتواند از این مسیر دیوارهای تحریم و محاصره اقتصادی و سیاسی را فرو ریزند در نهایت حاصل این تلاش های طاقت فرسا برنامه جامع اقدام مشترک (به انگلیسی: Joint Comprehensive Plan of Action), یا به اختصار برجام که توافق جامع و نهایی هسته ای وین بود.
سرابی به نام توافقنامه وین(برجام)
متولیان مذاکره این چنین به مردم القاء می کردند که بعد از انجام این مذاکرات تمام تحریم ها و مشکلات اقتصادی، بانکی، بیمه ای، دارویی، … برداشته خواهد شد، ولی با این حال باغ سبزی که خدمت گزاران نظام به مردم وعده داده بودند هیچ گاه آن چنان که انتظار می رفت درهای خود را به روی مردم باز نکرده و میوه آن را برداشت نکردند، خستگی تحریم و پیچیده تر شدن مشکلات اقتصادی بعد از برجام نه همچون خورشید تابان بلکه همچون ابر سیاه و تاریکی بود که عرصه را بیش از بیش بر مردم تنگ تر کرده نتیجه آن تلخ تر شدن ذائقه مردم بود این موضوع بخصوص در سال های اخیر آن چنان تلخ و غیر قابل تحمل شده است که کمر جامعه فقیر و مستضعف کشور را خم نموده و نه تنها دردی را از مردم التیام نبخشیده، بلکه دردهای آنها را نیز فزونی داده است. به طوری که مقام معظم رهبری(حفظه اللّه) در توصیف برجام در بیانی تاریخی این چنین بیان داشتند که:
«آمریکاییها گفته اند که ما تحریم ها را برمی داریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل می کنند که اثر رفع تحریم ها مطلقاً به وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند… ما ناگزیر باید به همه ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز می زند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می بینیم؛ یعنی خسارت محض.»[1]
راز یک اشتباه راهبردی
1- فراموش کردن تذکرات و آیات الهی
توافق نامه برجام اگر هیچ دست آورد مادی و نتیجه مثبت اقتصادی برای مردم و آحاد جامعه اسلامی نداشته حداقل یک پیام و عبرت ماندگار را برای تاریخ انقلاب ثبت و ضبط کرده است، موضوع بد عهدی و عدم اعتماد به جریان حاکم بر دستگاه حاکمه غرب و جریان سرمایه داری استبدادی آمریکایی، موضوعی که هر چند پیش تر نیز خدای متعال موضوع بد عهدی و عدم اعتماد به جریان استکباری را گوش زد کرده بود، ولی با این حال برخی از جریان های غرب گرای داخلی حاضر به پذیرش و قبول آن نبودند هر چند باری تعالی در قرآن کریم این چنین تذکر داده بود: «لا یَرْقُبُونَ فی مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّهً وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُون؛[2](نه تنها درباره شما،) درباره هیچ فرد با ایمانى رعایت خویشاوندى و پیمان را نمى کنند؛ و آنها همان تجاوز کارانند!».
2-عدم پایبندی به آیات الهی
یکی از اشتباهات راهبردی که در خصوص برجام کماکان نیز ادامه دارد، عدم پایبندی به آیات الهی است، آیاتی که به حاکمان و آحاد جامعه اسلامی هشدار می دهد، در صورت مشاهده هر گونه بد عهده ی و عدم پایبندی کفار و معاندان به به تعهد و توافق نامه ها شما اسرار و سماجت در پایبندی به تعهد خود نداشته باشید، «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَهً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنینَ؛[3] و هر گاه (با ظهور نشانه هایى،) از خیانت گروهى بیم داشته باشى (که عهد خود را شکسته، حمله غافل گیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمى دارد!».
3-گره زدن برجام با معاهدات پیامبر(ص) و امام حسن(ع)
یکی دیگر از اشتباهات راهبردی که در زمان کنونی مرتکب آن شده ایم گره زدن توافق نامه وین با تعهدات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و همچنین صلح نامه امام حسن(علیه السلام) است. ولی باید دانست که تفاوت اساسی میان نوع رفتار ما در زمان کنونی با عملکرد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و اوضاع و احوال زمان امام حسن (علیه السلام) وجود دارد که در اینجا تذکر چند نکته در این زمینه خالی از لطف نیست:
از لحاظ جغرافیایی و اجتماعی نیز آنچنان که از شواهد و قرائن به دست می آید، امام حسن(علیه السلام) پس از شهادت امام علی(علیه السلام) در شرایطی بیعت مردم را قبول کرد که عراق در بدترین شرایط قرار داشت و موازنه قدرت به نفع حکومت شام رقم خورده بود.نکته اول: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) در برابر بد عهدی و سوء عملکرد پیمان شکنان هیچ گونه تعلل، ضعف و سستی از خود نشان ندادند، بلکه با اتخاذ رفتار هوشمندانه و مقتدارانه به جامعه اسلامی عزّت و اقتدار بخشیدند. خدای متعال در این خصوص می فرماید: «و اگر پیمان هاى خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانى ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند! آیا با گروهى که پیمان هاى خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى کنید؟! در حالى که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها مى ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!».[4]
نکته دوم: برخی از افراد در حمایت و دفاع از توافق نامه وین و در توجیه این پایبندی به نوعی میان برجام و صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه ارتباط نامفهومی بر قرار می کنند، ولی با اندکی دقت و تأمل در این دو امر می توان دریافت که سنخیت قابل قبولی میان این دو توافق نامه نمی توان مشاهده کرد، بلکه میان این دو توافق نامه تفاوت های بارز و ماهوی نیز وجود دارد. در اینجا به برخی از تفاوت های مهم صلح حضرت این توافق نامه اشاره می کنیم:
1-فقدان یاران و انصار جهادی امام حسن(علیه السلام)
یکی از مهمترین و اساسی ترین تفاوت های صلح امام حسن(علیه السلام) با «توافق جامع و نهایی هستهای وین» موضوع یاران و اصحاب و حامیان است، به گزارش منابع تاریخی یکی از علل و عوامل مهم اجتماعی که امام حسن(علیه السلام) را مجبور به پذیرش صلح با معاویه کرد، فقدان نیروی جهادی و انقلابی کافی برای مقابله و ایستادگی در برابر معاویه بود، سستی و ضعف یاران امام حسن(علیه السلام) به گونه ای بود که در بدنه فرماندهی سپاه حضرت نیز رخنه کرده بود، در واقع معاویه با راه اندازی جنگ نرم و با استفاده از تکنیک شایعه و فریب و وعده های دروغین، توانسته بود برخی از فرماندهان لشگر حضرت را نیز فریب دهد و آنها را به طرف خود سوق دهد در نتیجه توان نظامی حضرت را تضعیف نماید.[5]
یکی داستان از بی وفایی فرماندهان امام حسن(علیه السلام)
از جمله فرماندهانی که معاویه او را با فرستادن پانصد هزار درهم فریب داد مردی از «کنده» بود که به همراه چهار هزار نفر در انبار مستقر شده بود، قطب راوندی نقل کرده است که معاویه زمانی که از حضور این چنین سپاهی در انبار با خبر شد، عده ای را به نزد فرمانده سپاه انبار فرستاد و برای او نوشت اگر با معاویه بیعت نماید حکومت برخی از شهر های شام و الجزیره را بدون هیچ مزاحمتی در اختیارش قرار خواهد داد و پانصد هزار درهم هم برای او فرستاد آن مرد کندی پول را گرفت و به همراه دویست نفر از خواص و خانواده خود به سوی معاویه فرار کرد.[6] و یا اینکه عبیدالله بن عباس فرمانده لشگر امام حسن (علیهالسّلام) نتوانست در برابر پیشنهادهای معاویه مقاومت کند و به راحتی فریب خورد و با عده ی زیادی از زیردستان خود در حدود هشت هزار نفر شبانه به اردوگاه معاویه پیوست و سپاهیان امام را بدون فرمانده رها نمود.[7]
2-اوضاع فرهنگی و اجتماعی
از لحاظ فرهنگی نیز فاصله هزار فرسخی میان اوضاع کنونی با اوضاع فرهنگی زمان امان حسن(علیه السلام) وجود دارد، چرا که با وجود فشارهای ناجوانمردانه جبهه استکباری قاطبه مردم بر عهد و پیمانی که با ولایت بسته اند ایستادگی می کنند و ذره ای از اهداف مقدس خود عقب نشینی نکرده اند این در حالی است که در منابع روایی اوضاع فرهنگی و اجتماعی زمان امام حسن (علیه السلام) این چنین توسط حضرت بازگو شده است: «پس صلاح در آن دیدم که با وى مصالحه نمایم تا جنک و فتنه میان ما و او فرو نشیند، و خون ها ریخته نشود که حفظ دما بهتر از خون ریختن است، و من این نکردم مگر براى صلاح و بقاى شما».[8] در وخامت و نامناسب بودن اوضاع فرهنگی و اجتماعی زمان امام حسن(علیه السلام) همین بس که برخی افراد حتی به خود جرأت ترو کردن حضرت را نیز داده بودند.[9]
3-اوضاع سیاسی و جغرافیایی
از لحاظ جغرافیایی و اجتماعی نیز آنچنان که از شواهد و قرائن به دست می آید، امام حسن(علیه السلام) پس از شهادت امام علی(علیه السلام) در شرایطی بیعت مردم را قبول کرد که عراق در بدترین شرایط قرار داشت و موازنه قدرت به نفع حکومت شام رقم خورده بود، بروز برخی شورش ها در زمان ایشان به خوبی گواه و شاهد بر عدم وجود یک اجتماع و حکومت قوی در پیروی کردن از امام حسن(علیه السلام) است.[10]
ترسیم اوضاع کنونی
اگر اوضاع کنونی و سربازان وفا دار و شهادت طلب مقام معظم رهبری(حفظه اللّه) را با سربازان و فرماندهان امام حسن(علیه السلام) مقایسه نماییم متوجه ولایت مداری، ایمان قوی، صداقت، وفا داری، شهادت طلبی و اخلاص غیر قابل وصف سپاهیان انقلاب اسلامی ایران خواهیم شد که به هیچ وجه قابل قیاس با سربازان امام حسن(علیه السلام) نیست. از طرفی از لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز قاطبه مردم تابع و تسلیم رأی رهبری هستند و در این خصوص ذره ای به خود تزلزل و سستی راه نمی دهند، نکته سوم اینکه از لحاظ جغرافیایی و سیاسی نیز ایران اسلامی دارای یک حکومت مقتدر و قوی است که در معادلات جهانی تصمیم ساز و نقش تعیین کننده دارد از طرفی دارای امکانات فراوان منابع طبیعی و انسانی با همسایه های هم فکر است که می تواند بسیاری از معادلات و توازن های سیاسی و اجتماعی را به نفع خود تغییر دهد.
پی نوشت ها:
[1]. بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی – 1395/11/27.
[2]. سوره مبارکه توبه آیه 10.
[3]. سوره مبارکه انفال آیه 58.
[4]. سوره مبارکه توبه آیه 12و 13.
[5]. محمد جواد طبسی، زندگانی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، ص 259.
[6]. همان، ص262. ر.ک: بحارالانوار، ج44، ص 44.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۵۱، بیروت، الوفا، چاپ دوم ۱۴۰۳.
[8]. کشف الغمه / ترجمه و شرح زوارهاى، ج2، ص146.
[9]. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۳.
[10]. به نقل از اسلام کوئیست نت. « ابن أبیالحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 16، ص 41، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق،: «به هر حال؛ شورشی در سپاه عراق به وجود آمد و برخی به امام یورش برده و به مردم گفتند: به خدا این مرد(امام حسن) کافر شد! سپس به سراپرده آنحضرت ریخته هر چه در آن بود را به یغما بردند تا جایى که جانماز حضرتشان را از زیر پایشان کشیده و بردند».