متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی به همراه پاسخ سوالات مسابقه
تاریخ پخش: 13/05/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان نود را چند جلسهای را راجع به سؤال و جوابهایی که میدهیم و چند جلسهاش را هم مسائل دیگر. در جلسات قبل چند تا مسأله راجع به خداوند متعال بود صحبت کردیم. امروز در این جلسه، شاید هم دو جلسه شود یعنی دو تا برنامه یا بیشتر میخواهیم راجع به شیطان صحبت کنیم.
سؤال: چرا خدا شیطان را آفرید؟ جواب: شیطان را خدا شیطان نیافرید. شیطان موجودی بود مثل باقیها، شش هزار سال عبادت کرد. به قول امیرالمؤمنین، خودش با لجبازی خودش را شیطان کرد. مثل اینکه بگوییم آقا چرا ماشین قراضه است؟ نخیر ماشین را سالم به شما دادم. شما خودت به خاطر اینکه بلد نبودی، قوانین رانندگی را مراعات نکردی؟ چرا خدا بیماری داد؟ بابا خدا شما را سالم آفرید. غذا بد خوردی، مسموم خوردی بیمار شدیم. پس عیبهای خودمان را گردن خدا نگذاریم. در نماز هی میگوییم: سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله! این سبحان الله یعنی خدا منزّه است. تو منزّهی! در تو گیری نیست. گیر در من است. گیر در من است. در انتخاب رشته، در انتخاب همسر، در انتخاب شغل، در انتخاب رفیق، دوست، حواسم جمع نبوده کلاه سرم رفته است. گیر در من است. از همه گذشته اگر بنا باشد شیطان نباشد، خوبها از بدها جدا نمیشوند. به هر حال باید هم انبیاء باشند به خیر دعوت کنند، هم شیطان به شر دعوت کند، که این وسط شما انتخاب کنی. اگر یک راه باشد، خوب چارهی دیگری نیست.
یک کسی داشت طنز میگفت. میگفت: اگر شما داری میروی، جلویت دریاست، سمت چپت درهی خطرناک، پشت سرت هم آتش، جلو دریا، چپ آتش، پشت سر دره مثلاً، خوب اینجا سه طرفش گیر است خوب لابد از این طرف میرود. وقتی گفت: از کجا میروی؟ گفت: لابد از این طرف میرویم. آنوقت او گفت که اتفاقاً من یک خر داشتم، خر من هم همین تصمیم را گرفت. یعنی میخواست بگوید، این رقم تصمیمها کاری به علم و عقل ندارد. الاغ هم وقتی دید جلویش دریاست، این طرفش دره و آن طرفش آتش، خوب الاغ هم از این طرف میرود.
اصلاً هنر ما به این است که ماه رمضان ببینیم و نخوریم. آخر بعضیها میگویند: رمضان برای این است که معده استراحت کند. میگوید: آقا من میخواهم معدهام شبها استراحت کند. شما آخوندها که ول کن نیستید، اگر بنا است دوازده ساعت غذا نخورم تا معده استراحت کند، این دوازده ساعت را من از غروب شروع میکنم تا فردا چاشت! نه باید روز باشد. یعنی ببینی و نخوری! اگر دیدی و نخوردی هنر است. مثلاً من الآن نشستم نمیدانم شما چقدر اراده داری. من مقابل تو هی چنین میکنم که تو را بخندانم، اگر دیدم خنداندمت خودت را نگه داشتی معلوم میشود ارادهات قوی است. اگر همینطور راست دیوار، آخر راست دیوار چه کسی میخندد؟ باید یک تضادهایی، یک راههای مختلف باشد تا شما یکی از این راهها را انتخاب کنید. انبیاء میگویند: این طرف، شیطان میگوید: این طرف، تو بین انبیاء و شیطان یکی را انتخاب کن. بنابراین چرا خدا شیطان را آفرید؟ دو تا جواب دارم.
1- حکمت آفرینش شیطان
1- شیطان را خدا شیطان نیافرید. شیطان موجودی بود همراه ملائکه عبادت میکرد، لجبازی کرد و خودش خودش را شیطان کرد. معلم میآید سر کلاس درس میدهد. این بچه درس را میخواند قبول میشود و دیگری نمیخواند و رفوزه میشود، معلم این را رفوزهاش نکرد. گرچه بچهها به عکس میگویند. بچهها وقتی بیست میگیرند، میگوید: بیست گرفتم! یعنی خودم! وقتی صفر گرفت، میگوید: صفرم داد. یعنی او بود. مردم هم همینطور هستند. مردم گاهی وقتها وضعش خوب است میگوید: «رَبِّی أَکْرَمَنِ» (فجر/15) خدا دوستم دارد. بارندگی نمیشود، کسادی برمیخورد، میگوید: «رَبىِّ أَهَانَنِ» (فجر/16) خدا به من اهانت کرده است. خدا میگوید: نه! نه «اَکرَمَنِ» نه «اَهانَنِ»… «کلاََّ بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ» (فجر/17) پارسال به تو دادیم به یتیمها ندادی، امسال سوزاندیم. خلاصهاش شیطان با ارادهی خودش لجبازی کرد. بعد از لجبازی هم که خلاف کرد، به جای اینکه عذرخواهی کند، پرروگری کرد. این یک مورد…
2- اگر خیر و شر نباشد، قدرت انتخاب… نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. اگر خیر و شر نباشد قدرت انتخاب برای بشر نیست.
خوب کلمه شیطان، شیطان یعنی وجود شر. مثلاً حدیث داریم ناخنهایتان را بگیرید. ناخن بلند، زیر ناخن شیطان جمع میشود. خوب یعنی وجود شر، یعنی میکروب! زباله را در خانه نگه ندارید، در زبالهها شیطان است. تار عنکبوت کنار اتاق شیطان است. شیطان یعنی موجودی که صاحب شر است. حالا هم آن شیطانی که خدا خلق کرده و هم به هر شری میشود گفت: شیطان. 88 بار اسمش آمده، یازده بار هم کلمه ابلیس آمده، که البته ابلیس غیر شیطان است. ابلیس همان یکی است که خیلی گردن کلفتی کرد. چهارده مرتبه هم گفته دشمن تو است، «عَدُّوٌ»…
2- شیطان، وسوسه میکند نه اجبار
راجع به شیطان، ویژگیهای شیطان، اهداف شیطان، ابزار شیطان، شیوههای کار شیطان، راههای مبارزه با شیطان، اینها را ما یک خرده با هم صحبت کنیم. اول اینکه شیطان وسوسههایش آدم را مجبور هم میکند، یا نه مجبور نمیکند؟ شیطان اختیار، انتخاب و قدرت اختیار را از انسان میگیرد یا نمیگیرد؟ نخیر نمیگیرد. برای اینکه شیطان شما را مجبور نمیکند. شیطان چنین میکند کیش کیش کیش! خودت میروی. روز قیامت مردم به شیطان میگویند تقصیر تو است. میگوید: «فَلا تَلُومُونی» (ابراهیم/22) چرا میگویی تقصیر تو است؟ مرا ملامت میکنی؟ «وَ لُومُوا أَنْفُسَکُم» عربیهایی که میخوانم قرآن است. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُم» من فقط دعوتت کردم. «فَاسْتَجَبْتُمْ» اومدی! صدای «قد قامت الصلاه» را شنیدی، نرفتی! فیلم من را دیدی آمدی. سیدی من را دیدی، آمدی. ماهواره من را دیدی، آمدی. من تو را هل که ندادم، من تو را کیش کیش کردم. شیطان دعوت میکند، اما انسان را مجبور نمیکند. این هم یک مطلب…
مسألهی دیگر اینکه ما در درون دو تا داریم، در بیرون هم دو تا. در درون «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) هرکسی به طور فطری میداند خوب چیه بد چیه؟ در بیرون هم دو تا چیز داریم، یکی انبیا، یکی ابلیس. انبیا و ابلیس از بیرون دعوت میکنند، نفس و عقل هم از تو دعوت میکند. نفس به بدی دعوت میکند، عقل به خوبی دعوت میکند. عقل میگوید این یک انسان است سلامش کن. سلام علامت تواضع است، کسی سلام بکند دهها ثواب پایش مینویسند، نشانهی ادب است. عقل میگوید سلام کن. نفس میگوید: ول کن بابا، یکی منم یکی او، او باید به من سلام کند. پس عقل و نفس تو، پیغمبر و شیطان هم بیرون.
3- شیطان، دشمن قسم خورده انسان
مسألهی دیگر اینکه ویژگیهای شیطان، شیطان، دشمن قسم خورده… این قسم خورده یعنی چه؟ شما شنیدید یا نه؟ در سمنان شما هست؟ این قسم خورده از کجا آمده است؟ چون شیطان دو تا قسم خورد. یکی به خدا گفت: «بعزتک» به عزت تو همه را گمراه میکنم. مگر مخلصین را، حریفشان نمیشوم. شیطان مثل سگ میماند. به غریبهها میپرد، به اهل خانه کاری ندارد. به اهل الله، آنهایی که بندگان خوب خدا هستند، شیطان حریفشان نمیشود. یکی «بعزتک»… «بعزتک» قسم است. یکی «قاسمهما» آدم و حوا را هم در بهشتی که بودند قسم داد. هم «قاسم» یعنی قسم داد، هم «بعزتک» میگویند شیطان دشمن قسم خورده ما است، معنایش این است.
تهاجمش هم همه جانبه است. ممکن است کسی چشمش پاک است، دستش دزد است. دزدی نمیکند، ولی از ناموس مردم نمیتواند دل بکند. آمدند پهلوی ما گفتند: آقا من نماز شب هم میخوانم. اما دختر دیدم نمیتوانم نگاهش نکنم. یکی چشمش پاک است، دستش هم پاک است. زبانش هرچه میخواهد میگوید. یکی چشم و دست و زبانش پاک است، فکرش منحرف میشود. ولذا قرآن میگوید که: «مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ» (اعراف/17) یعنی از راست و چپ و شمال و جنوب و از هر طرف میآید. و لذا میگویند: «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» (ناس/4) خناس یعنی چه؟ خناس یعنی میآید جلو، حریف نمیشود، میرود برمیگردد و از آن طرف میآید. حریف نمیشود برمیگردد و از این طرف میآید. یعنی صد رقم، حالا…
شیطان تشکیلات اجتماعی دارد، به دلیل اینکه میگوید: «هُوَ وَ قَبیلُهُ» (اعراف/27) قبیله دارد. تشکیلات سیاسی دارد به دلیل این آیه. «حِزْبُ الشَّیْطان» (مجادله/19) حزب یک تشکیلات سیاسی است. تشکیلات نظامی دارد، چون قرآن میگوید: «وَ جُنُودُ إِبْلیس» (شعرا/95) «جُنُود» جُند، جُند یعنی لشگر، سرباز. پس هم قبیله دارد چون قرآن میگوید: «هُوَ وَ قَبیلُهُ». هم حزب سیاسی دارد. هم تشکیلات نظامی دارد. خوب جمعیتی به دنبالش هستند. هوادار دارد، «أَوْلِیاءَهُ» (آلعمران/175)، «أَوْلِیاءَ الشَّیْطان» (نساء/76) هم داریم. نقشه دارد. «کَیْدَ الشَّیْطانِ» (نساء/76) سراغ همه هم میرود. حتی سراغ انبیا هم میرود. منتهی حالا در انبیا نمیتواند نفوذ کند.
4- نقش شیطان در ایجاد کینه و دشمنی
خوب هدف شیطان چیه؟ هدف شیطان، اول که میخواهد شما هدایت نشوید. اگر بداند میزند سین که اصلاً دین را نپذیرید. اگر دین را پذیرفتی میگوید: «ضَلالاً بَعیداً» (نساء/60) یک گمراهی خیلی دور که اصلاً راهی برای برگشت نباشد، گاهی هم اگر نتوانست گمراه کند، خوب مسلمان هستی اما کینهای میشوی. ماه رمضان است دو تا هم حاج خانم هستند، هر دو هم مسلمان هستند، چادر مشکی نمیدانم، روضه، حج، عمره، مشهد، زیارت، جمکران، دعا، الغوث، الغوث، همهی عبادتها را میکند. اما با فلانی قهر است. کینه، قلبی که کینه دارد خطرناک است. مثل لیوانی که سوسک در آن است. شما آبش نمیکنی. سعی کنیم، حالا بینندهها ماه رمضان بحث را میبینند. همین الآن تلفن کن، با هرکس قهر هستی زنگ بزن بگو: آقاجان، ما یک مسألهای داشتیم، یک خرده از هم ناراحت شدیم، به احترام ماه رمضان اگر من بد کردم شما من را ببخش. اگر شما هم اشتباه کردی من تو را میبخشم. دیگر حالا حرفها را هم سبز نکن. نقش قبر نکن که تقصیر با چه کسی بوده است. حالا یا تقصیر با من، یا تقصیر با تو، هرچه بوده ببخشید. این قلب شسته میشود. قلبی که کینه در آن نباشد. «یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُم» (مائده/91) نه شیطان میخواهد، ارادهی شیطان این است که بینتان کینه باشد. حدیث داریم مسلمان اگر با هم قهر کرد سه روز بیشتر حق ندارد قهر کند. روز چهارم باید آشتی کند. پیغمبر فرمود: اگر روز چهارم آشتی نکنند، هیچ کدام از این دو را من به عنوان مسلمان خوب قبول ندارم.
انسان را به گناه هل میدهد. «یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاء» (بقره/169) به عقاید خرافی هل میدهد. من تعجب میکنم یک افرادی یک کتابهایی میخوانند، کتابهای عرفان، این عارف را میشناسی، نه شنیدم… چند سال درس خوانده؟ کجا درس خوانده؟ چه کسی این را معرفی کرده؟ چه سابقهای دارد؟ به چه دلیل این کتاب را میخوانی؟ به چه دلیل جلسهی ایشان میروی؟ آخر در مملکتی که اینقدر اسلامشناس درجه یک هست تو جلسهی فلانی میروی؟ختم انعام است، ببینم پرسیدی ختم انعام با ختم اعراف چه فرقی دارد؟ سورهی انعام با باقی سورهها هیچ فرقی ندارد. این ختم انعام یک چیزی است در زنها و مردها راه افتاده پایش به هیچ جا بند نیست. سورهی انعام سورهی قرآن است، اما سورهی انعام و سورهی اعراف فرقی ندارد. هیچ فرقی ندارد. من تحقیق کردم. همینطور یک مرتبه، آنوقت چه ختم انعامهایی، چه دیگهای شله زردی، چه آش رشتههایی، میخورند و آروغ میزنند، بعد هم سورهی انعام میخوانند. بعد هم این برنامه پایش به کجا بند است؟ این همه اسلام شناس است. الو سلام علیکم! این ختم انعام پایش به کجا بند است؟ همینطور اینقدر جلسههایی هست که پایش به هیچ جا بند نیست. نذرهایی که پایش به جایی بند نیست. چند وقت پیش یک کسی گفت: من نذر کردم حورالعین را ببوسم. گفتم: غلط کردی. حورالعین دست تو نیست که ببوسی. تو باید نذر کنی چیزهایی که در اختیار تو است.مثل اینکه نذر کنی اسب ابالفضل را نعل بزنی. حالا مثلاً اسب ابالفضل هست که شما نعل بزنی؟ یک نذرهایی میکنند که … نذر کردند گوسفند بکشند. ببینم خانم با پول کی؟ پول داری نذر کن، با پول شوهرت! شوهرت باید نذر کند. این پول شوهرش را میگیرد، نذر میکند. مثل آقایی که ماه رجب میخواست دعا بخواند، ریش نداشت که چنین کند. ریش بغلی را گرفت و چنین کرد. (خنده حضار) این… شما با پول شوهرت که نمیتوانی نذر کنی. البته حالا زن و شوهر یکی هستند. ولی خوب گاهی هم مرد یک مشکلاتی دارد و آمادگی ندارد که حالا مبلغی برای گوسفند بدهد.
5- ترویج افطاریهای ساده و آسان
کارها را آسان کنیم. اینقدر افطاری دادن ثواب دارد، منتهی افطاری، چند رقم سالاد، چند رقم مربا، چند رقم سوپ، چند رقم غذا، این رقمی که شد افطاری دادن سنگین است. یکی از کارهای خوب حاجیهای مکه این است که ماه رمضان افطاریشان ارزان ارزان است، و عمومی است. خدا قسمت کند انشاء الله ماه رمضان ما مکه بودیم. یک سبد میآورد، از این سفره پلاستیکیها، یک چند کیلو خرما، چند کیلو فرنی در ظرفهای یکبار مصرف، سفره را میاندازد بفرما، بفرما. گزینش نمیکرد. به او بگو: آره و به او بگو: نه! هرکس هست بفرما. غذا چیست؟ خرما و فرنی. افطاریها را آسان بگیرید. نمیداند کسی افطاری بدهد، چقدر ثواب دارد. «مَنْ فَطَّرَ مُؤْمِناً» (وسایل الشیعه/ج10/ص141) کسی که افطار مؤمنی را بدهد، منتهی تجملاتیاش میکنیم نمیشود. پذیراییها را ساده بگیریم. روی چشم و همچشمی، او میگوید: میخواهم یک غذایی درست کنم که هیچکس، همه میگویند…. اوه…. این کیه؟
حدیث داریم اگر کسی بند کفشش را طوری درست کند، بند کفشش را، که مردم بگویند: چه بندی! این اهل بهشت نیست. «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَه» عربیهایی که میخوانم قرآن است. این بهشت مخصوص کسانی است که «لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» (قصص/83) نخواسته باشد پز بدهد. گاهی وقتها با ساختمان پز میدهیم. با ماشین پز میدهیم. اصلاً زنگ موبایل را صدای گاو رویش میگذارد. این دلش میخواست موبایلش زنگش با همهی موبایلها فرق بکند. فُکلش را یک جور درست میکند، ریشش را یک جور درست میکند. انگشترش را یک جور درست میکند. انگشتر دستش میکند اندازهی یک دستهی گوشت کوب! (خنده حضار) گفتم میخواهی چه کنی؟ آخر اینقدر انگشتر به این کلفتی میخواهی چه کنی؟ هرکس هر قیافهای به خود بگیرد، در مهمانی، در ساختمان، در عطسه، در سرفه، در دعا، هرطور که گفتند انجام بدهید.
شب قدر چطور قرآن سر میگیریم؟ قرآنهای شب قدر سبک باشد. آقایان از حالا بروند سراغ قرآنهای کوچولو، قرآنهایی هست سنگین، بعد هم این آقا که خدا انصافش بده قرآن سر میگیرد، هرچه میخواهد میخواند. این هی خوابش میبرد، این پایین میافتد. زجرکش میشوند با این قرآنی که سر میگیرند. والله اسلام آسان است. ده مرتبه بعلی، بعلی، بالحسن بالحسن، بالحسین… روضهها را بعد بخوانند. یا بعد بخوانند، یا قبل بخوانند، آخر چرا روضهات را میچپانی در دعا… خلاف است. انچه را که اسلام گفته انجام بدهیم. نه یک کلمه جلوتر، نه یک کلمه عقبتر. امام میفرماید: جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد، نه یک کلمه کم. همانطور عین دعایی که وارد شده دعا کنید، البته خوب عزاداری هم شود، ولی عزاداری را قاطی دعا نکنید. سخت نگیرید. افطاری را ساده بگیرید. قرآن سر گرفتن را ساده بگیرید. تبلیغات را ساده بگیرید. اگر دین ما روان باشد زود صادر میشود. رمز اینکه دین ما صادر نمیشود چون لحاف کرسی درست کردیم. خودمان هم زیرش خفه میشویم. خودمان هم زیرش خفه میشویم.
شیطان از جاهای مختلف پیدا میشود. اهداف شیطان، یا اصلاً میگوید: مسجد نرو. یا اگر مسجد میروی سرت را به چیز دیگر بند میکنی. خدا آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را رحمت کند. اواخر عمرش دیدنش رفتم، گفت: آقای قرائتی دیشب تا صبح سوختم. گفتم: مرضتان سخت شد؟ گفت: نه. از این مسجدیهای همسایه. من در خانه بال بال میزدم مریض بودم، این هم سه ساعت الغوث، الغوث، خلصنا من النار یا رب! قربانت بروم در مسجد تو چه حقی داری با یک الغوث مرا از خواب بیدار میکنی؟ شب عاشورا است، باشد مگر شب عاشورا حرام خدا حلال میشود؟ من بارها گفتم اگر زنده باشم، 32 سال است گفتم، اگر زنده باشم باز هم خواهم گفت. صدای بلندگو بیرون از مسجد جز در اذان جایز نیست. و چنانچه مردم آزاری شود، حرام قطعی است. مقام معظم رهبری هم در پیام اجلاسشان فرمودند. فرمودند صدای مسجد اگر مردم آزاری شود حرام است. فکر نکنید اذان میگویید. گناه میکنید. شاید گناه کبیره هم باشد. یا میگویند: دین نداشته باش. یا اگر میگوید: دین داشته باش، یک دینی داشته باش که همراه با سلیقهها، همراه با چیزهایی که از پیش خودت هست، جز دین نیست. سورهی انعام از کجا آمد؟ صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) یا میگوید دین نداشته باش، یا میگوید دین داشته باشی این هم اضافهاش کن. چیزی قاطی دین بکن. یک چیزی ما در کاشان میگوییم، به نظرم ایرانی است. میگویند: کاسه از.. بگویید… آش داغتر!
یکبار پیغمبر در یک مسافرتی بود، ماه رمضان بود. فرمود: در سفر باید روزه را خورد. مسافر باید در رمضان روزهاش را بخورد. ببینید آب را برداشت گفت: ببینید من پیغمبر شما هستم. خوردم! یک عده گفتند: نه حالا احتیاطاً ما نمیخوریم. این که… احتیاطاً نمیخوریم. براساس ذهن خودمان داریم یک کارهایی میکنیم با این کارهای غلط و مسألهی مهمی هم هست. بنده خدایی جان کندنش سخت بود. همهی فامیل مانده بودند چرا اینقدر این بد میمیرد. یکی گفت که چون این آقایی که میمیرد، تاجر ابریشم و نخ بوده، ممکن است این ابریشم و نخی که فروخته نم داشته. مثل برنج هست که اگر نم داشته باشد، وزنش… شاید مثلاً این یک کیلو ابریشم که فروخته مثلاً یک ده گرم، بیست گرم نم داشته، شاید حق مردم را… رفت پهلوی، از این شهر به شهر دیگری رفت. نزد یک آیت الله بزرگی، گفت: آقا فلانی که مرد مؤمن و نماز شب خوان و مقدسی است بد دارد میمیرد. من احتمال میدهم که حق الناس گردنش است. یک خرده پول آوردم به شما بدهم، به عنوان رد مظالم برای فقرا به شما بدهم، شما این را ببخش. از آن شهر به یک شهر دیگر نزد یک آیت الله رفت و این را انجام داد. وقتی برگشت، مادری این بنده خدا داشت، که شهر دیگر رفته بود، مادری داشت گفت: تو فلانجا رفتی. فلان شهر رفتهای؟ گفت: بله! گفت: خانهی فلان آیت الله رفتهای؟ جا خورد. مادر من هیچ سواد ندارد. من هم به احدی نگفتم، شهر دیگر نزد فلان آیت الله میروم. مادر گفت: فلان، رفتی فلان شهر؟ گفت: بله. خانهی آیت الله رفتی؟ رفتی گفتی فلانی ابریشمش نم داشته، آب در آن بوده، حق مردم است. گفت: آخر اینها چیست که میگویی. آخر اینها چیزهایی است که در ذهن من است. رفتم در یک شهر دیگر و به یک آیت الله گفتم. تو یک آدمی که صد در صد بیسوادی و هیچ خبر نداری، اینها را از کجا میگویی؟ گفت: من خواب دیدم که فلانی که بد جان میدهد، چوب دست گرفته و در کله میزند. میگوید: فلانی رفته شهر دیگر، پهلوی فلان آیت الله آبروی مرا ریخته است. این خر مقدسیها چیست؟ من چه وقت آب در ابریشم کردم؟ من چه وقت آب در نخ کردم؟ من چه وقت کمفروشی کردم که ایشان به هوای اینکه میخواهد رد مظالم بدهد، میخواهد رحم کند، بلند میشود به یک شهرستان دیگر، خانهی یک آیت الله دیگر میرود، میگوید… گاهی وقتها کارهای ما قداست هست اما قداستهای غلط… به نظر خودمان خیلی مثلاً… اگر در مسجد خوش صدا هست، چرا بد صدا اذان میگوید؟ چرا؟ آخر ایشان همیشه مؤذن بوده. خوب امروز کسی نبود اذان گفته، الآن که ده نفر صدایشان از این بهتر است، خوب بدهید به این اذان بگوید. بعضی از مسجدها بلندگویش ارث پدر است. سفت میگیرد، عمو حیدر، عمو رحیم، عمو قاسم، عمو هرکس… به احدی نمیدهد. صدایش هم خوب نیست. حدیث داریم پیشنماز باید کسی باشد که قرائتش بهتر باشد. با تقوا ترین، با سواد ترین، خوش قرائت ترین، به هر حال، من اگر یادم باشد باز هم شب قدر میگویم، قرآن سر گیرها قرآنی که سر میگیرند، ده دقیقه بیشتر نمیکشد. البته مانع ندارد این طرف قرآن هرکس می خواهد روضه، سخنرانی، آن طرف قرآن عزاداری، همهی کارهایتان را لغو نکنید. اما اینها را در قرآن نچپانید. در متن حدیث نچپانید.
6- زینت دادن کارهای زشت
خوب شیوههای کار شیطان! شیوههای کار شیطان از همه مهمتر تزیین است. که من فکر میکنم تزیین خیلی مهم است. یعنی آدم خودش هم گول خودش را می زند. راههای شیطان، بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع رمضان نود، بینندهها میبینند. راههای نفوذ شیطان.
راههای نفوذش: 1- تزیین «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم» (انفال/48) تزیین، یعنی «فَرَآهُ حَسَنا» (فاطر/8) فکر میکند کارش درست است. برای تزیین ما دیشب نشستیم یک چیزهایی به ذهن ما آمد، دوستان هم کمک کردند. چیزهای خوبی به ذهن ما آمد. 1- به اسم هدیه رشوه میدهد. اگر بگوید: رشوه، خوب میفهمد رشوه حرام است. رشوه دهنده گناه کرده، رشوه گیرنده هم گناه کرده است. ولی نمیگوید: آقا این رشوه است. میگوید: هدیه است. چشمروشنی است. یعنی این گناه زینت میشود با کلمهی هدیه. به نام آبرو داری ولخرجی میکند، بابا ما آبرو داریم. خوب آبرو داری، مهمانی هفت نفر آمدند، شما غذای بیست نفر را پختی. حالا هفت نفر هستند، غذای هشت نفر را بپز. به اسم آبرو داری. به اسم انتقاد، تخریب میکند. میگوید: آزادی بیان! خوب آزادی بیان یعنی چه؟ یعنی تخریب! اصلاً خانمی که با این حجاب بیرون میآید، میگوید: آزادی است، اصلاً معنای آزادی یعنی چه؟ نه میفهمیم آزادی یعنی چه… کسی حق دارد با لباس شنا سر کلاس فیزیک بیاید، بنشیند و بگوید: آزدی است؟ با لباس کشتی برویم در کلاس بنشینیم؟ بگوییم: آقا آزادی است. خوب آزادی معنا دارد. در و دروازه دارد. اگر تو آزاد هستی، من هم باید فکرم آزاد باشد. با این قیافه در خیابان میآیی.
7- دعوت بر مبنای موعظه و استدلال
به اسم شعائر مذهبی، شعائر مذهبی یعنی… شعائر هم تفسیر دارد. در قرآن این کلمهی شعائر هست «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّه» (حج/32) منتهی شعائر هم باید فقها بگویند شعائر مذهبی چیست؟ تو هر کاری میخواهی بکنی به اسم شعائر مذهبی میکنی. پایش به کجا بند است؟ به اسم جذب جوانها، یک کارهایی میکنی. من کسی را دیدم یک انگشتر یک میلیون و نیمی دست کرده بود. من نمیدانستم. آمد دیدن من و رفت، دوستان گفتند: انگشترش را فهمیدی؟ گفتم: نه. گفت: نفهمیدی چقدر بود؟ گفتم: من نرخ انگشتر بلد نیستم. گفت: این انگشترش یک میلیون و نیم است. به او زنگ زدم گفتم: آقا، ببخشید شما انگشترتان یک میلیون و نیم است؟ گفت: یک میلیون و سیصد تومان! گفتم: خوب این کار شما درست است؟ گفت: در عوض وقتی جوانها میفهمند انگشتر من گران است دور من جمع میشوند. گفتم: واقعاً گاهی آدم خل که میشود از کجا سر درمیآورد. گفتم: پس خدا دروغ گفته است. چون خدا میگوید: اگر میخواهی مردم را جذب کنی، «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَه» (نحل/125) حکمت، یعنی منطق، با حرف منطقی با حرف عقل پسند مردم را دعوت کند، «وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ» با موعظه «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن» (نحل/125) با گفتگوی بهتر. با گفتگو، با موعظه، با استدلال، مردم را جذب کن. این آیهی قرآن این را میگوید. شما میگویی: ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ به انگشتر گران قیمت!!! به ناز کشیدن، با چه، با چه، با چه، اینطور نیست.
خدا آیت الله مجتهدی تهرانی را رحمت کند. در کوچه و پس کوچههای تهران یک مدرسه داشت، در همان مدرسه سه هزار آخوند خوب تحویل داده. در همان مدرسه کهنه! یک مدرسهی در کوچه و پس کوچهها، و آدم هست مدرسهاش مثل عروس میماند، از بس مجلل است، ده تا طلبهی به در بخور تربیت نکرده است. به اسم شعائر مذهبی…
به اسم ابتکار. ما میخواهیم یک کار ابتکاری بکنیم. بابا ابتکار هست ولی این ابتکار خلاف شرع است. حق من بیش از این حرفهاست. میگویند: کمکاری میکنی. میگوید: بابا میدانی حق من چقدر است؟ من حقم این است. همین که دولت اینقدر به من میدهد من کمکاری میکنم. به اسم طلب حق از کار میدزدد. به اسم «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» میگوید: انسان باید از مردم هم تشکر کند. آنوقت تملق میگوید، چاپلوسی میگوید، اینها تزیینات شیطان است. یعنی شیطان نمیگوید: رشوه بده، میگوید: هدیه. نمیگوید: بیدینی. میگوید: شعائر مذهبی! نمیگوید: تخریب میکنی، میگوید: انتقاد. نمیگوید: نظام را به هم میزنم. میگوید: آزادی! گاهی ولخرجیهایی میکنند میگوید: در شأن من است. من باید یک راننده داشته باشم. من باید، من باید، شأن من این است. در شأن من است. خانم در خانه نشسته هیچ کاری هم ندارد. میگوییم: خانم یک چیزی بردار، بباف، لااقل یک بلوزی، ژاکتی، یک خیاطی، من بعد از گرفتن لیسانس قالی ببافم؟ میفهمی چه گفتی؟ این مثلاً فکر میکند حالا که صد تا کتاب خوانده لیسانس گرفته دیگر در شأنش نیست کار بکند. امام باقر کار میکرد، ائمهی ما کار میکردند.
به اسم هنر، الآن اگر کسی ناخنهایش را لاک بزند و تمبک بزند، میگویند: هنرمند است. قالیباقی هنر نیست؟ ما داریم آدمهایی که با قالی ابریشمی که بافتند شوهرهایشان را خانهدار کردند که الآن آن خانه 50، 60 میلیون میارزد. قالی ابریشمینه حدود 40 سال پیش، که این زن بافت و شوهرش خانه خرید، ان خانه الآن 40، 50 میلیون میارزد. به این زن که قالی بافته هنرمند نمیگویند. اما اگر تمبک بزنی، هم خودت گرسنهای هم همهی فامیلت گرسنه هستند، لاک زده و تمبک زده میگوید: هنرمند! حالا میخواهید به تمبک هم هنر بگویید ما بخیل نیستیم، هنر بگویید. اما فکر نکنید هنر یعنی بیکاری! به اسم هنر، به اسم ورزش چه کارهای غلطی میشود. به اسم عبادت گوشهگیری میکند. میگویند: فلانی آدم باتقوایی است دیگر از مردم جدا شده و مشغول ذکر و ورد است. غلط است! منحرف شده این آقا. ما حتی آنجایی که میخواهی اعتکاف کنی، گفتند: در مسجد جامع برو. یعنی شلوغ ترین مسجدها برو. آنجایی هم که میخواهی فکر کنی، عبادت کنی، گریه کنی باید در مسجد جامع باشد. یعنی اسلام دینش دین گوشهگیری نیست. آنوقتی هم که میخواهی گوشهگیری کنی در مسجد جامع برو معتکف شو. ما اینجا خیلی چیز نوشتیم. اما باقیاش را جلسهی بعد میگوییم. به هر حال گاهی انسان غلط میکند، منتهی غلط خودش را روتوش میزند، ملحفه میکند، آبروداری، شأن، شعائر مذهبی، هدیه نه رشوه، با القاب، با اسمها، با ژستها کار غلط خودش را توجیه میکند.
خدایا تو خودت میدانی ما چقدر غلط کردیم، و غلط خودمان را توجیه کردیم. هرجا تا حالا گرفتار زینتهای شیطانی شدیم، گذشتهی ما را ببخش و بیامرز. از این به بعد یک بصیرتی به ما بده که گول این تزیینها را نخوریم. جلسهی تزیین باز ادامه دارد، کسانی که حوصله دارند جلسهی دوم هم گوش بدهند که این جلسهها به هم بچسبد و یک چیزی از آن دربیاید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
« پاسخ سؤالات مسابقه »
1- چرا خداوند شیطان را آفرید؟
1) خداوند شیطان را، شیطان نیافرید
2) وجود شرّ در کنار خیر لازمه اختیار است
3) هر دو مورد
2- شیطان در قیامت در پاسخ دوزخیان چه میگوید؟
1) من شما را به دوزخ آوردم
2) من فقط شما را به گناه دعوت کردم
3) من شما را به گناه مجبور کردم
3- اسباب هدایت ما از سوی خداوند کدام است؟
1) عقل از درون
2) پیامبران از برون
3) عقل و پیامبران
4- آیه 91 سورهی مائده به کدام برنامه شیطان اشاره دارد؟
1) بیحجابی و بیحیایی
2) رشوهخواری و رباخواری
3) بروز کینه و دشمنی
5- آیه 48 سورهی انفال به کدام راه نفوذی شیطان اشاره دارد؟
1) گسترش فساد و فحشاء
2) گسترش دروغ و غیبت
3) تزیین زشتیها
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی