نویسنده : محسن مشکل العبادی
مترجم: سید شاهپور حسینی
امام علی(علیه السلام) پس از جنگ ایشان با نهروانیان و دیدار با حباب و خبر دادن از اینکه مسجد «براثا» ویران خواهد شد و ایشان به ساخت آن سفارش میکنند، میفرماید: «کسی جز یک کافر آن را ویران نمیسازد». سپس میفرماید: «مردی از اهل کوهپایهها وارد آن میشود و هیچ موجودی را زنده نمیگذارد. بر اهل آن خشمگین است و آن هنگامی است که ویرانیها، آباد و در آن، مسجدِ جامع ساخته شده است. در آن هنگام، نابودی بصره فرا رسیده است سپس وارد شهری میشود که حجّاج آن را ساخته و نام آن «واسط» است.
اشاره:
بصره از شهرهای مهم در دوران ظهور به شمار میآید. برای پرتوافکنی بر این مسئله، باید دو مطلب بسیار مهم را دراینباره مورد بحث و بررسی قرار داد: 1. اوضاع سیاسی و نظامی زمان ظهور، 2. تغییر ابعاد اقتصادی و اجتماعی این شهر پس از ظهور. در مقاله پیش رو عنوان اول را پی می گیریم.
الف ـ حوادث
پیش از وارد شدن به اصل موضوع، باید به نکته مهمّی اشاره کرد و آن، ضرورت جدا ساختن روایات مربوط به آینده جهان که ربطی به دوران ظهور و پس از آن ندارد و دیگری روایات مربوط به ظهور یا دوران ظهور است. روایات مربوط به آینده جهان، بخشی از علوم غیبی است که پیامبر(ص) آن را به اهل بیتشان(ع) آموختهاند. برخی از این روایات در دوران حکومت امویان، عبّاسیان و عثمانیها و در دوران ما روی داده است. هنگامی که به روایتی از یکی از ائمه برمیخوریم که میگوید: قحطی و گرسنگی سختی در شهری روی میدهد، این از امور غیبی است و ممکن است ربطی به دوران ظهور نداشته باشد. روایات زیادی از این نوع وجود دارد که از حوادثی در شهرهای اسلامی سخن میگویند و هیچ ربطی به ظهور امام(ع) ندارند.
از سویی، مشاهده میکنیم برخی مورّخان سعی کردهاند اهل بصره را از خطّ اهل بیت(ع) دور کنند، امّا باید دانست که اهل بیت(ع) در دل اهالی شهرهای عربی و اسلامی جای داشتهاند. زیرا آنها همواره پناهگاه مردم در امور مهم بودهاند و ما میدانیم، پس از کشته شدن خلیفه سوم، مردم چگونه برای بیعت با امام علی(ع)، به دور او گرد آمدند و چگونه سرزمینهای اسلامی، در بصره، مدینه، دمشق و دیگر مناطق، پس از به شهادت رسیدن امام حسین(ع) در کربلا به همراه یاران و خانوادهاش، بر طاغوت زمان، یزید، شوریدند. بصریان، نقش مثبت و درخشانی در ایستادگی در خطّ اهل بیت(ع) داشتهاند. علاوه بر این، آنها در زمان ظهور امام مهدی(ع) نیز نقش بارزی دارند؛ آنها با سفیانی میجنگند و او را از مرزهای عراق دور میکنند.
پس از مطالعه و بررسی روایات رسیده در منابع نخستین، متوجه میشویم سه اصطلاح اصلی و پایهای در مورد حوادث بصره وجود دارد: 1. غرق شدن، 2. خسف، 3. خرابی و ویرانی. هر یک از این موارد زمانی دارند که در آن زمان روی میدهند و با رویداد دیگر فاصله دارند، امّا روایات، هر یک از اینها را به عنوان بخشی از ملاحم و فتنههای آینده بصره ذکر کردهاند. برای اینکه خوانندگان محترم در فهم و درک این موارد، دچار مشکل نشوند، ما این مباحث را به این صورت مورد بررسی قرار میدهیم.
در کتاب «شرح نهجالبلاغه» تألیف میثم البحرانی آمده است: «زمانی که امام علی(ع) از جنگ جمل فارغ شد، به یک جارچی دستور داد در بصره جار بزند که نماز سه روز (از فردا) به صورت جماعت برگزار میشود و هیچ عذری از کسی پذیرفته نیست مگر اینکه دلیل موجّهی داشته باشد. در روز مقرّر، امام علی(ع) نماز صبح را در مسجد جامع به جماعت خواند. زمانی که نماز خود را به پایان رساند، به پا خاست، به دیوار قبله تکیه داد و خطبهای برای مردم خواند. ابتدا به حمد و ستایش پروردگار پرداخت، سپس بر پیامبر و خاندانش درود فرستاد و برای مؤمنان و مسلمانان درخواست بخشش کرد». سپس فرمود: «ای اهل بصره، ای اهالی شهری که تاکنون سه مرتبه، اهل خود را به کام مرگ فرستاده است، خداوند متعال، مرحله چهارم را نیز محقّق میسازد و کامل میکند. ای لشکریانِ آن زن (عایشه) و ای پیروان مرکب (شتر عایشه) که چون فریاد زد، اجابت کردید و زمانی که پی شد، شکست خوردید؛ زود رنجیدهخاطر میشوید، آیین شما نفاق است و آب آشامیدنیِتان تلخ و غیرقابل استفاده، خاک شهرتان بدبوترین خاکها و دورترین آنها از رحمت خداوندی است… گویا میبینم شهر شما را آب پوشانده است، به گونهای که غیر از کنگرههای مسجد که مانند سینه پرنده در وسط دریا آشکار است، چیزی دیده نمیشود…».
امام در خطبه خویش میفرماید: «ای منذر، بصره در کتابهای [آسمانی] پیشین سه نام دیگر دارد که جز دانشمندان، کسی از آن آگاه نیست: تدمر، خدیبه، موتفکه. پس فرمود: ای اهالی بصره، خداوند برای هیچ سرزمینی از سرزمینهای مسلمانان، چنین شرف و کرامتی قرار نداده، در حالی که این شرف و بزرگی را با منّت خود به بصره داده است. شما راستقبلهترین هستید، قبله شما رو به مقام است، جایی که امام در مکّه قیام میکند. قاریهای شما، برترین قاریان هستند و پارسایان شما، پارساترین، عابدان شما، عابدترین و تاجران شما بهترین و درستکردارترین تاجران، صدقهدهندگان شما، برترین صدقهدهندگان هستند. ثروتمندان شما، بخشندهترین و فروتنترین مردمان، بزرگان شما، خوشاخلاقترین و نیکوکردارترین مردمان هستند. شما کسانی هستید که کمترین مشقّت را بر همسایگان روا میدارید و در کارهای آنها تجسّس نمیکنید. شما مشتاق و پرتلاشترین مردمان در نماز جماعتاید. میوه شما، بیشترین است و اموال شما بیشترین اموال، کودکان شما، زیرکترین کودکان و زنان شما، پرهیزکارترین و پاکترین زنان و در کار همسرداری، بهتریناند. خداوند آب را به تسخیر شما درآورده و شب و روز آن را برای آبادانی به کار میبندید، دریا باعث افزونی اموال شما میشود و اگر استقامت ورزید و شکیبا باشید، درخت طوبی منزلگاه شما خواهد بود و بر سر شما سایه خواهند افکند». سپس فرمود: «روزی پیامبر(ص) در حالی که کسی جز من با ایشان نبود، به من فرمود: جبرئیل مرا بر شانه راست خود گذاشت و زمین و ساکنان آن را به من نشان داد، تا آنکه کلیدهای آن را به من داد و مرا از گذشته آن آگاه ساخت، هرچه در گذشته در آن روی داده و آنچه تا قیامت روی خواهد داد و آن برای من همانند آموزش همه اسمها به حضرت آدم بود، در حالی که ملائکه مقرّب نیز آن را نمیدانستند. من بر ساحل دریا، روستایی (شهری) را دیدم به نام بصره، بصره، دورترین نقطه زمین به آسمان و نزدیکترین نقطه به آب است. آن شهر، منطقهای بسیار زود ویران شدنی و خاک آن بسیار زبر است و عذاب در آن سختترین است و بارها در گذشته، بخشهایی از آن در زمین فرو رفته است و زمانی فراخواهد رسید که این حوادث دوباره در آن روی میدهد و شما ای اهل بصره و روستاهای اطراف شما، روزی بسیار سخت در پیش دارید و من محلّ جوشش آن آب را نسبت به روستایتان میدانم».1
با دقّت در این خطبه درمییابیم که بخشهایی از آن غیر مرتبط با یکدیگر است و علّامه مجلسی علّت آن را اینگونه بیان میکند: «زیرا آن مجموعهای از اماکن متفرّق است امّا همه آنها، در مورد خطبه امام در بصره صادق است».2
برای تجزیه و تحلیل این خطبه، باید عناصر اصلی آن را شناخت. ما در این خطبه، دو عنصر اصلی را مشاهده کردیم: 1. توصیف موقعیّت جغرافیایی آینده این شهر،
2. ستایش اهل بصره. این توصیف، شامل حالت آنها در روز جنگ جمل و حوادث آینده دیگری است که اغلب آن حوادث به این شهر و اهل آن آسیب میرساند.
امام(ع)، اهالی شهر بصره را در روز جنگ جمل اینگونه توصیف نموده است: «ای لشکریان آن زن و پیروان آن مرکب». از این عبارت کاملاً روشن است که امام در این خطبه، میخواسته کسانی را که در این جنگ شرکت کرده بودند سرزنش کند، زیرا آنها در تمام حرکاتشان از شتر پیروی کردند، تا آنکه پس از پی شدن شتر، شکست خوردند و به همین دلیل امام(ع) تصریح کرد که آنها پیروان چهارپا هستند.3
امّا در مورد این سخن امام که فرموده است: «گویی روستای شما را میبینم که آب آن را پوشانده و تنها کنگره مسجد روستای شما دیده میشود، که گویی سینه پرندهای در میان آب است». این سخن، روشن است که از جمله اخبار آینده است و این ناحیه در معرض
غرق شدن قرار میگیرد. به هر حال، این به معنای نکوهش مردم این منطقه نیست، زیرا سیل و آب ممکن است مناطق زیادی از زمین را فرا گیرد و در زمان حاضر نیز بسیاری از شهرها به دلیل فشارهای جوّی و تحرّکات و رانشهای زمین دچار این بلا شدهاند. البته این مطلب جزو اخبار آینده نیست که جزو غیبیّات باشد.4
از جمله اموری که این شهر در آینده، دچار آن میشود و زیان میبیند و امام نیز آن را یادآور شدهاند، گرفتار شدن این شهر به نابینای دجّال است. او از مشرق، از روستایی به نام رستاق آباد از توابع اصفهان خروج میکند.5 از پیامبر(ص) در این مورد نقل شده که فرمودند: «میان دو چشم دجّال، نوشته شده، او کافر است. تمام کسانی که از کارهای او کراهت دارند و تمام مؤمنان آن (کافر) را میخوانند. [و او را میشناسند] او میگوید: بشتابید، هیچ کس از شما پروردگارش را نمیبیند، مگر اینکه بمیرد».6
تا اینجا متوجّه شدیم که آن نابینای دجّال، تنها به بصره آسیب و زیان وارد نمیسازد و سخن امام(ع) در مورد اهالی بصره، بیانگر این است که او وارد این شهر نیز میشود.
در مورد گرسنگی خاکستری و مرگ سرخ که امام(ع) آن را یادآور شدند، همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، خسف، به عنوان یک نشانه حتمی برای ظهور عنوان شده است و نویسنده محقّق، سیّد فاروق موسوی نیز با تأیید این مطلب میگوید، خسف در بیداء، از جمله امور حتمی است، امّا خسفهای دیگر مانند خسف بغداد، بصره، مشرق یا مغرب، حتمی نیست و ممکن است اتّفاق بیفتد یا اتّفاق نیفتد و هیچ اشکالی در آن نیست.7
همچنین باید توجّه داشت که خسف از نظر منشأ آن، متفاوت است. ممکن است علّت پدید آمدن یک خسف، انسانها باشند، مانند بمباران شدید به وسیله بمبهای پرقدرت و سنگین در اماکنی که زیر آن آبهای زیرزمینی جاری است و برای آزمایش یا به وحشت انداختن مردم؛8 بصره در طول تاریخ، دچار چنین حوادثی شده است. به عنوان نمونه، در گذشته هزاران موشک سنگین به سوی آن پرتاب شده و اهل بصره را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود کرده است. گویی این موشکها و این ویرانی گسترده و بزرگ که موشکها به صورت فرو بردن زمین ایجاد کردهاند، در آن روی داده است و همچنین، گرسنگی خاکستری نیز به دلیل جنگ حکّام با اهل بصره یا مرگ سرخ که نتیجه طبیعی این ویرانگری است، روی داده است.9
البتّه این رویداد در بصره، هنگامی که لشکری در مرزهای عراق با کویت در سال 1991 م. دچار خسف شد، روی داده است. امّا در مورد این سخن امام(ع) که فرموده است، «بصره، دورترین نقطه زمین به آسمان است»، ابن ابیالحدید بر این باور است که بزرگان علم هیأت و ستارهشناسی، یادآور میشوند که دورترین نقطه زمین از آسمان «ابلّه» در بصره است و این با سخن امام، همخوانی دارد و معنای دوری از آسمان در اینجا، دوری آن سرزمین خاص از استوای آسمانی است و سرزمینها و مناطق گوناگون، در این مورد با هم متفاوت هستند. رصدخانهها و ابزار و آلات نجومی روشن ساخته که دورترین نقطه در زمین از دایره استوای آسمانی ابلّه، یکی از روستاهای بصره است.10
درباره عنصر اوّل، یعنی عنصر توصیفی در خطبه امام علی(ع) توضیح داده شد، امّا عنصر اصلی دیگر، در این خطبه که مدح و ستایش بصره و اهل آن است.
ستایشی که در این خطبه نسبت به اهل بصره آمده، خود، دو عنصر اصلی دارد: عنصر اوّل، شهادت، یعنی اهل بصره در راه خداوند میجنگند و شهیدان آنها مانند شهیدان جنگ بدر هستند.
عنصر دوم، ستایش و مدح همه آنها به صورت کلّی، مانند تمجید قبلهشان، امامشان، پارسایانشان، تاجرانشان، میوههایشان، زنانشان و خردسالانشان.
عنصر اوّل: این است که اهل بصره در راه خداوند، جهاد میکنند و هفتاد هزار نفر از آنها به شهادت میرسند و آنها به مثابه شهدای بدر هستند. امام(ع) آنها را اینگونه توصیف میکنند: «در زمین ناشناخته و در آسمان معروف و مشهورند. آسمان و اهل آسمان و زمین و اهل زمین بر آنها میگریند، سپس چشمانشان از گریه بسیار، خیس میشود». و کدام شهر در جهان، مالک چنین گنجها و دارای چنین گروهی از انسانها است که چنین نیرو و توان و استعدادی دارند؟
این روایت یادآور شده است که به شهادت رسیدن آنها به دست برادران جن است، گویی آنها شیاطیناند و اینگونه به نظر میآید که آنها گروهی از اشخاص گمراه یا کافر باشند که خلق و خوی وحشیانه دارند و معنای تمدّن و فرهنگ را نمیدانند.
امّا عنصر دوم، مدح و ستایش عمومی است که در خطبه مطرح شده است. کدام شهر در جهان به اندازه این شهر مورد ستایش حضرت علی(ع) قرار گرفته است؛ «البتّه شرافت و عظمتی برتر از اهل بصره وجود ندارد و قبله، قاری، پارسا، عابد، تاجر، صدقهدهنده، ثروتمند، فرزند و زنی برتر از اهل بصره وجود ندارد». این، مضمونِ عنصر مدح بصره و اهل آن، در این خطبه بود. پس از آنکه به بحث عناصر ملاحم در بصره که عبارت از غرق شدن و خسف و ویرانی است، پرداختیم و دو عنصر نخست را مورد بحث و بررسی قرار دادیم، حال نوبت عنصر ویرانی بصره است. در واقع، این سفیانی است که باعث ویرانی بصره میشود. او در این شهر مانند شهرهای دیگر دست به اعمالی جنایتکارانه میزند و پس از آنکه بصره را ویران میسازد، به دست امام مهدی(ع) نابود میشود.
مسئله ویران شدن بصره، از جمله موضوعات بسیار مهم است، زیرا ویرانی بصره، سرآغاز ظهور امام(ع) و آزادسازی این شهر و شهرهای دیگر عراق و شهرهای سرزمینهای اسلامی از چنگال نیروهای سفیانی و پیروانش است و این، اصل موضوع مورد بحث ماست.
از روایات مربوط به سفیانی، اینگونه برمیآید که او چندین بار وارد عراق میشود؛ اوّلین ورود او بسیار سریع و ناگهانی است و لشکریان او اقدام به غارت، چپاولگری، کشتار و هتک حرمت مردم میکنند. ابن حماد، یادآور شده است؛ «سفیانی وارد کوفه میشود و سه روز به غارت و چپاول میپردازد و شصت هزار نفر از اهل بصره را به قتل میرساند و هجده شب در آنجا میماند».11
ممکن است سفیانی ابتدا وارد کوفه نشود امّا غرب عراق، به طور کامل در معرض حملات اوست. امام علی(ع) در خطبهالبیان فرمودهاند: «هان، وای بر کوفه شما، چه کارها که سفیانی در آن انجام میدهد، او از ناحیه هجر12 به آنجا میآید، با سپاهی بزرگ که سربازان نیرومندی دارد.
اینگونه برمیآید که جبهه جنگ گسترده است و لشکریان سفیانی که در این جنگ شرکت دارند، بسیار وحشی، نژادپرست، خشک مغز و تندرو هستند. در این روایات آمده است؛ او کودکان را در روغن میجوشاند، به ویژه کودکانی که نام (محمّد، علی، حسن، حسین، فاطمه، جعفر، موسی، زینب، خدیجه و رقیّه) دارند. با مردان نیز همان کاری را میکند که با کودکان انجام داده است و مردم را بر روی در کوفه به صلیب میکشد و آن شهر را نیز چپاول میکند و شمار بسیاری از مردم آنجا را به قتل میرساند.14
امام علی(ع) پس از جنگ ایشان با نهروانیان و دیدار با حباب و خبر دادن از اینکه مسجد «براثا» ویران خواهد شد و ایشان به ساخت آن سفارش میکنند، میفرماید: «کسی جز یک کافر آن را ویران نمیسازد». سپس میفرماید: «مردی از اهل کوهپایهها وارد آن میشود و هیچ موجودی را زنده نمیگذارد. بر اهل آن خشمگین است و آن هنگامی است که ویرانیها، آباد و در آن، مسجدِ جامع ساخته شده است. در آن هنگام، نابودی بصره فرا رسیده است سپس وارد شهری میشود که حجّاج آن را ساخته و نام آن «واسط» است. در آن نیز، چنین میکنند و به سوی بغداد روانه میشود و ناگهانی وارد آن میشوند».15 شیخ علی کورانی نویسنده «عصر ظهور» میگوید: «ویرانی بصره، پس از آن صورت میگیرد که سفیانی در سال ظهور امام مهدی(ع) عراق را به اشغال درآورده است».16
پی نوشت ها :
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 32، ص 253.
2. همان، ص 258.
3. ابن أبی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 252.
4. برای آگاهی بیشتر از غیبتهای امام علی(ع) ر.ک: جواد کاظم، النصرلله، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید نگرشی معتزلی در مورد امام علی(ع).
5. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ح 4072، موسوی، فاروق، الحتمیّات، ص291.
6. ابی داوود، سنن ابی داوود، ج 4، ص 99، ح 4316.
7. الحتمیّات، ص 250.
8. همان، ص 249.
9. بحارالانوار، ج 32، ص 260.
10. ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 268.
11. ابن حماد، الفتن، ص 187.
12. هجر به معنای شهر بحرین، نامی فارسی است که عربی شده و اصل آن هکر است، البکری، معجم ما استعجم، ج 4، ص 1346. یاقوت حموی میگوید: هجر، پایگاه بحرین است، و هجر به زبان حمیریها به معنای روستا است. معجم البلدان، ج 5، ص 393.
13. عاشور، السید علی، ماذا قال علی(ع) عن آخرالزّمان، ص 440.
14. حائری یزدی، الزام الناصب، ج 2، ص 213؛ الحتمیّات، ص205.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 267.
16. کورانی، عصر ظهور، ص 119.
منبع:ماهنامه موعود شماره 103.