قال على(علیه السّلام): ایّاکم و الفرقه، فأنّ الشّاذ عن اهل الحق للشیطان کما انّ الشاذ من الغنم للذّئب؛(1)
از واگرایى و تفرقه دورى کنید، زیرا اگر گروه اندکى ـ ولو حق باشند ـ از امت اسلامى جدا گردد، طعمه شیطان مىشوند مانند گوسفندى که اگر از گله دور افتد طعمه گرگ بیابان است.»
امام على(علیه السّلام) در این فراز نورانى، به چند نکته اساسى اشاره نمودهاند:
1ـ هشدار نسبت به طرفداران تفرقه و اختلاف.
2ـ اختلاف مایه نابودى است گرچه در بین طرفداران حق باشد.
3ـ شیاطین محور تفرقه و اختلافند و همواره از واگرایى سخن مىگویند.
4ـ گرگهاى اجتماعى دام گستردهاند تا هر عضوى از امت اسلام را که از مجموعه جدا شود طعمه خود سازند.
با توجه به نکات مورد اشاره مىتوان به خطر عمیق و فراگیر تفرقه و واگرایى پى برد و از ضرورت همگرایى و وحدت و اتحاد سخن گفت. در این فصل از نوشتار این موضوع را در چند محور بررسى خواهیم کرد.
باطن وحدت و تفرقه
اگر با نگاه ژرف و ریشه بین به موضوع وحدت و اختلاف بنگریم به اهمیت وحدت و اتحاد از دیدگاه قرآن و عترت پى خواهیم برد و به زشتى و خطر و عاقبت تفرقه خواهیم رسید.
ریشه وحدت و تفرقه، توحید و شرک است. اگر کسى در عالم هستى با بینش توحیدى زندگى کند همواره تلاش مىورزد که همه دور افتادگان از محور حق را به این محور نزدیک و پراکندگىها را به جمع و جماعت نزدیک سازد.
جلوه توحید در صحنه اجتماع آن است که همگى به یک مقصد و مقصود بیاندیشند و اختلاف سلایق و تنوع استعدادها را در جهت رسیدن به وحدت جهت دهى نمایند و از هرگونه دو دستگى و چند دستهاى بپرهیزند، از سوى دیگر اختلاف ریشه در شرک دارد. کسى که مبدأ و مقصد واحد را باور نکرده است خود بین است و همه چیز را به سمت و سوى خود و منافع خویش مىکشد.
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینى از خویشتن بین مخواه
آنان که در لجنزار «منیّت» و خودخواهى گرفتار شدهاند و از گلزار «عبودیّت» و بندگى دور افتادهاند، هرگز به وحدت و اتحاد نمىاندیشند و همواره بر طبل تفرقه و اختلاف مىکوبند. از این رو باطن وحدت به توحید و رحمت مىرسدو ریشه تفرقه و اختلاف به شرک و نتیجه آن نقمت و عذاب است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«الجماعه رحمه و الفرقه عذاب؛(2) جماعت و همگرایى رحمت است، تفرقه و واگرایى عذاب و نقمت.»
نکوهش تفرقه و فرهنگ دینى
در قرآن کریم توصیه و دستور اکید به وحدت و اتحاد و نهى و نکوهش فراوان از تفرقه و اختلاف به چشم مىخورد که به چند نمونه از آن اشاره مىکنیم:
1. «واعتصموا بحبل اللّه جمیعاًو لاتفرقوا واذکروا نعمت اللّه علکیم اذ کنتم اعداء فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخواناً؛(3) و همگى به ریسمان الهى (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت) چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد. و به برکت نعمت او، برادر شدید.»
امر و دستور صریح خداوند به اتحاد و همدلى و همگرایى و نهى از تفرقه و واگرایى نشان دهنده اهمیت دادن به مقوله و موضوع اتحاد و پرهیز کردن از تفرقه و اختلاف است. تبدیل «عداوت» به «اخوّت» یکى از دستاوردهاى نهضت رسول اکرم(ص) بود که در این آیه به آن اشاره شده است.
2. «و اطیعوا اللّه و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم؛(4) و از خدا و پیامبر فرمان ببرید و نزاع و اختلاف نداشته باشید که اگر چنین باشید سست خواهید شد و عظمت شما از دست خواهد رفت.»
واژه «ریح» را لغت نویسان و مفسران اینگونه معنى کردهاند:
صاحب مفردات گوید: «ریح» گاهى به مفهموم پیروزى و غلبه به کار مىرود. مجمع البیان گوید: «تذهب ریحکم»یعنى «تذهب صولتکم و قدرتکم»(5) ذهاب ریح به معناى از دست دادن صولت و قدرت است.
زمخشرى «ریح» را کنایه از «وقار» دانسته است.
بهر تقدیر، باد سمبل حرکت است، باد عامل حرکت کشتىها، عامل جدایى کاه از گندم، عامل تلقیح گیاهان و درختان مىباشد و فواید و منافع دیگرى نیز مانند «بشارت دهنده یاران» و عامل گردافشانى برخى گیاهان و درختان در گرو وجود باد است این که قرآن مىگوید:نزاع و اختلاف مایه ذهاب ریح است یعنى آنچه جامعه دینى را به حرکت و حیات و بارآورى و استوارى و عزتمندى و متانت و وقار مىرساند وحدت و همدلى است، اگر کشمکش و تفرقه در این جامعه نفوذ کرد همه این برکتها و آثار از بین خواهد رفت.
اگر سیاق آیه شریفه را در نظر بگیریم مىبینیم که خداوند متعال در مقام خطاب به مسلمانان در برابر کفار و مشرکان، به آنان دستور مىدهد که اگر دوست دارید در جبهه جنگ، عزتمند و فاتح و پیروز باشید بر محوریت توحید و رهبرى دینى حرکت کنید، نیرو و قدرت و توان خود را با نزاع و اختلاف هدر ندهید، در برابر دشمن سرسخت و با صلابت و در بین خود با رأفت و وحدت باشید.
تا صولت، قدرت و عظمت شما محفوظ بماند و علم و پرچم عزت شما همواره در اهتزاز باشد که این رمز پیروزى و استوارى شماست.
3. قرآن مجید هنگامى که چهره بهشتیان را ترسیم مىکند از آنها به عنوان «اخواناً على سرر متقابلین؛(6) یاد مىکند در حالى که همه برادرند و بر تختها رو به روى یکدیگر قرار دارند.» وهنگامى که چهره دوزخیان را به تصویر مىکشد از آنان این گونه یاد مىکند که:
«ان ذالک الحقّ تخاصم اهل النار؛(7) این یک واقعیت است گفتگوهاى خصمانه دوزخیان.»
معلوم مىشود در جامعه بهشت گونه روحیه اخوت و همدلى و برادرى و خرسندى و خوشحالى حاکمیت دارد، و در جامعه جهنمى، خصومت و عداوت و کینه توزى رواج دارد و رو به افزایش است.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «ایّاکم و الخصومه فانّها تفسدالقلب و تورث النفاق؛(8) از خصومت بپرهیزید که قلب وجانتان راتباه مىسازد و نفاق را در جامعه به جا مىگذارد.»
على(علیه السّلام) مىفرماید: «الزموا الجماعه و اجتنبوا الفرقه؛(9) به وحدت و اجتماع رو آورید و از تفرقه و اختلاف دورى گزینید.»
محور وحدت و روح اتحاد
براى رسیدن به همبستگى و اتحاد و انسجام ملى و دینى عوامل گوناگونى را مىتوان بر شمرد و آن گاه به عامل اصلى و بنیادى آن دست یافت.
1. هدف مشترک
هدف مشترک جمعى از کوهنوردان آنان را به سمت و سوى قلّه به حرکت مىآورد در یک صف قرار مىدهد، هدف مشترک گروهى از بازرگانان، آنان را در آماده سازى مقدّمات تجارت و کیفیت و چگونگى خرید و فروش در یک مسیر واحد قرار مىدهد.
هدف مشترک چه از مقوله سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى باشد عامل وحدت و هم گرایى است.
2. دشمن مشترک
دشمن مشترک نیز عامل همدلى و انسجام و اتحاد یک ملت مىشود، بسیارى از جوامع بشرى با همه اختلافهاى داخلى که داشتهاند به هنگام هجوم دشمن به مرز و بوم خود دست به دست هم داده و مشت محکمى بر دهان دشمنان متجاوز کوبیدهاند و آنها را به عقب راندهاند.
3. تبار مشترک
تعصب فامیلى، قومى و نژادى و ملى نیز یکى دیگر از ریشههاى همدلى و وحدت است البته این عامل در برخى از جوامع پر رنگ و اساسى است و در برخى به عنوان عامل درجه دوم بشمار مىرود.
4. عقیده و آرمان مشترک
از همه اتحادها و انسجامها پایدارتر و ماندگارتر و در عین حال نتیجه بخشتر اتحادى است که بر اساس آرمان و عقیده و ایمان یک ملت شکل مىگیرد. این گونه اتحادها مایه فطرى و فرهنگى دارد و پایههاى جامعه را استوار مىسازد و روحیه هم گرایى را نهادینه مىکند و ریشههاى واگرایى و اختلاف را از بین مىبرد.
استعمارگران و مستکبران دنیا همواره در صدد اختلاف و نزاع بین مسلمانان و جوامع اسلامى هستند زیرا مىدانند اگر امت اسلامى در سایه عقیده و باور توحیدى و با شعار «لا اله الّا اللّه» حرکت کنند زمینههاى سلطه و حاکمیت غارتگران بین المللى را از آنان مىگیرند و شوکت و هیبت و هیمنه اسلامى سیل گونه همه خار و خاشاکهاى موجود در مسیر راه را از مسیر بر خواهد داشت و رودخانه خروشان امت اسلامى همه موانع را بر طرف خواهد ساخت.
جان فوران، محقق آمریکایى در رابطه با طرح اختلاف افکنى در بین ملت ایران از سوى ابرجنایتکاران جهانى مىنویسد:
«من که تاریخ سیاسى ایرانىها را بررسى کردم متوجه شدم که ایرانىها صاحب خصلتى هستند که وقتى در برابر دشمن قرار مىگیرند، همه با هم متحد مىشوند و ائتلاف گسترده و فراگیر تشکیل مىدهند، اما وقتى دشمن را شکست دادند دچار اختلاف مىشوند، تاریخ ایران نشان مىدهد که قدرتهاى استعمارى از این اختلاف سوءاستفاده کرده و خود را به یک گروه نزدیک نموده و دیگران را از صحنه خارج کرده و پیروزى را از آن خود نمودهاند. به نظر من تنها راه آسیب زدن به ایرانىها شکستن مقاومت آنهاست. راهش هم این است که تکه تکه شان کنید، اگر این کار را بتوانید انجام بدهید آن وقت یک قدرت خارجى وارد شده و مىتواند کار را یکسره کند.»(10)
عصاى سلیمان و موریانه اختلاف
امروز به برکت رنج و تلاش امام راحل و هدایتهاى رهبرى و خون پاک شهیدان کشور ایران و نظام اسلامى آن بر فراز قلّه عزت، شرف، اقتدار و ابتکار قرار گرفته است، این نظام را مىتوان به عصاى سلیمان مانند کرد که ممکن است موریانههاى اختلاف آن را از درون متلاشى و زمینه سلطه بیگانگان را فراهم آورد.
هشدار امام على(علیه السّلام) در آغاز این فصل بر این که «ایّاکم و الفرقه» باید آویزه گوش یکایک مردم و مسؤولان نظام اسلامى باشد، دشمن براى شرارت و شیطنت هیچ حربهاى بهتر از اختلاف و نزاع در دست ندارد. باید مانند دو دست باشیم که همیار و همکار و همراه یکدیگرند و بر اساس تعاون به پیش مىروند، نه مانند دو چشم که یک عمر در کنار همند و از یکدیگر بى خبر.
مقام معظم رهبرى در یک رهنمود پدرانه و در عین حال مدبرانه در زمینه گسترش اتحاد و وحدت و پرهیز از نزاع و اختلاف بویژه در بین مسؤولان فرمودند:
«هماهنگى مسؤولانى که در قواى مختلف با رأى مردم انتخاب شدهاند، زمینه حل مشکلات را فراهم مىآورند و به همین علت باید در دولت، مجلس، قوه قضائیه و عرصههاى گوناگون سیاسى و مطبوعاتى از طرح هر مسألهاى که این فضاى همدلى و همکارى را تضعیف مىکند، خوددارى کرد و از کوتاهى هایى که در این مسیر روى داده و مىدهد استغفار کرد.»(11)
پىنوشتها:
1ـ غرر الحکم، آمدى، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 326.
2. نهج الفصاحه، حدیث 1194.
3. سوره آل عمران، آیه 103.
4. سوره انفال، آیه 46.
5. مجمع البیان طبرسى، ج 4 ـ 3، ص 548.
6. سوره ص، آیه 64.
7. سوره حجر، آیه 47.
8. بحارالانوار،مؤسسه الوفاء، ج 75، ص 186.
9. غررالحکم، ج 2، ص 240.
10. مجله معرفت، شماره 94، ص 86.
11. کیهان مورخ، 9/8/84.
برگرفته از : پاسدار اسلام – شهریور 1387، شماره 321
منبع: http://www.hawzah.net