… و لا تجهر بصلاتک و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلک سبیلاً.
… و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حد متوسط را اختیار کن. «اسراء ، 110»
در این آیه مورد بحث نظر به گفتگوی مشرکان در مکه در رابطه با نماز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و این که میگفتند او نماز خود را بلند میخواند.
و ما را ناراحت میکند این چه عبادتی است؟ این چه برنامهای است؟ به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور میدهد: نمازت را زیاد بلند مخوان زیاد هم آهسته مخوان بلکه میان این دو راه اعتدال را انتخاب کن ، و لا تجهر بصلاتک و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلک سبیل.
بنابراین آیه فوق کاری به مسأله نمازهای (جهریه) و (اخفاتیه) به اصطلاح معروف فقهی ندارد بلکه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است میگوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایی به گوش نرسد.
شأن نزولی را که بسیاری از مفسران از ابن عباس نقل کردهاند نیز مؤید همین معنی است.
روایات متعددی که از طرق اهلبیت از امام باقر و امام صادق ـ علیه السّلام ـ در ذیل این آیه آمده است نیز اشاره به همین تفسیر میکند.[1]
بنابراین تفسیرهای دیگری که برای این آیه ذکر شده است همگی بیگانه از مطلب به نظر میرسد.
امّا اینکه حدّ اعتدال در اینجا چگونه است و جهر و اخفاتی که از آن نهی شده چه میباشد؟ ظاهر این است که (جهر) به معنی فریاد کشیدن، و (اخفات) به معنی آهسته خواندن آنچنان که خود انسان هم نشنود میباشد.
در تفسیر (علی بن ابراهیم) از امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین نقل شد که در تفسیر آیه فرمود: الجهر بها رفع الصوت، و التّخافت بها مالم تسمع نفسک، و اقرأ بین ذلک. جهر این است که زیاد صدا را بلند کنی و اخفات آن است که حتی خودت نشنوی هیچیک از این دو را انجام نده بلکه حد وسط میان آن دو را انتخاب کن.[2]
و امّا (اخفات) و (جهر) در نمازهای روزانه و شبانه ـ همان گونه که در بالا اشاره کردیم ـ حکم دیگری است با مفهوم دیگر که دلایل جداگانه دارد و فقهای ما (رضوان الله علیهم) مدارک آن را در (کتاب الصلوه) آوردهاند.
این حکم اسلامی یعنی اعتدال در جهر و اخفات از دو نظر به ما دید و درک میبخشد:
نخست از این نظر که میگوید: عبادات خود را آن چنان انجام ندهید که بهانه به دست دشمنان بدهد آنها را به استهزاء و ایرادگیری وادارد چه بهتر که توأم با متانت و آرامش و ادب باشد که نه تنها نتوانند بر آن خردهگیری کنند بلکه نمونهای از شکوه و ادب اسلامی وابهت و عظمت عبادت گردد.
آنها که سعی دارند در مواقعی که مردم استراحت کردهاند با صداهای گوشخراشی که از بلندگوهای پر غوغا راه می اندازند موجودیت جلسات خود را نشان دهند و به پندار خود با این عمل صدای اسلام را به گوش دیگران برسانند این نه تنها صدای اسلام نیست بلکه باعث پراکندگی مردم از اسلام و در نتیجه ضربهای است به تبلیغات دینی.[3]
[1] . به تفسیر نور الثقلین جلد سوم صفحه 233 به بعد مراجعه شود.
[2] . تفسیر نور الثقلین، جلد سوم. ص 234.
[3] . تفسیر نمونه ج 12 ص 327.