مصلحان گمنام

مصلحان گمنام

امر به معروف و نهی از منکر نه تنها یک ضرورت شرعی بلکه یک ضرورت عقلی است که آئین رهایی بخش اسلام پافشاری زیادی نسبت به این دو فریضه بسیار مهم و حیاتی دارد و از آنجایی که قدمت این دو امر به خلقت اولیه انسان که دعوت کننده به خوبیها و نهی کننده از بدیهاست برمی گردد، ارسال رسل و انزال کتب آسمانی و ریخته شدن خون بهترین و کاملترین انسانها، همه بهانه پیاده شدن فریضتین امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه مسلمین می باشد؛ به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «از میان شما باید گروهی دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر کنند و این گروه از رستگارانند.»(1)
شهید ثانی «رحمه الله علیه» در کتاب لمعه می فرماید: « آیات و روایات امر به معروف آن قدر زیاد است که کمر را می شکند» و در اهمیت مساله همین بس که سالار عشق حضرت اباعبدالله الحسین «علیه السلام» همه عزیزانشان را به قربانگاه کربلا می برند تا امر به معروف و نهی از منکر را زنده کنند، پس می توان گفت که احیاء این دو فریضه نشانه عشق انسان به امام حسین «علیه السلام» و نوعی سربازی امام زمان ( ارواحنا فداه) است.
مرحوم حضرت امام خمینی «رحمه الله علیه» در تحریر الوسیله می فرمایند: «این دو فریضه از والاترین واجبات می باشد و وجوبش از ضروریات دین است و منکر آن در صورت توجه به لازمه انکار آن از کفار می باشد.»
اثرات اخروی آن نیز در فرمایشات پیامبر «صلوات الله علیه و آله» معلوم می شود: که فرمودند:«گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقام آنها که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به دست آورده اند غبطه می خورند». (2) کسی که درد دین دارد و دلسوز نسبت به خود و دیگران است و نور ایمان با گوشت و پوست و استخوان او آمیخته شده، نمی تواند در مقابل معصیت الهی بی تفاوت باشد، لذا در مواجهه با معصیت با قاطعیت و جدیت اما با نرمی و مهربانی برخورد می کند و در جهت هدف از خلقت خود قدم بر می دارد که در روایات از این گونه افراد به عنوان خلیفه الله تعالی و خلیفه رسول الله «صلی الله علیه وآله» یاد شده است. (3) مساله امر به معروف و نهی از منکر نوعی یاری رساندن به دیگران در مسیر کمال و سعادت دنیا و آخرت است ورابطه عمیقی با واجبات و تکالیفی که همه آنها در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند رطوبت دهان در مقابل دریاست،(4) دارد. در همین راستا و طبق فرمایش دلسوزانه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیه الله العظمی خامنه ای «دام عزه العالی» که فرمودند: «مساله امر به معروف و نهی از منکر مثل مساله نماز، یاد گرفتن آن واجب است و شما باید بروید مسائل آن را یاد بگیرید» ، برآن شدیم تا از بین عزیزان دلسوز جامعه که تمام همتشان زمینه سازی برای ظهور مولایمان صاحب الزمان ارواحنا فداه می باشد، تعدادی را به عنوان نیروهای ستاد احیاء گزینش کنیم و ضمن آموزش دادن این مهم به آنان و توجیه کامل این عزیزان نسبت به برنامه های از پیش تعیین شده بتوانیم گامی ناچیز در راه سربازی امام زمانمان «علیه السلام» برداریم.
از رابطین گرامی تقاضامندیم که ضمن مطالعه دقیق و کامل این جزوه ما را در راه نیل به اهداف این ستاد، یاری دهند امیدوارم، در ظل عنایات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه و رهبری های مدبرانه مقام معظم رهبری «دام عزّه» ، همواره موفق و پیروز باشید.
آثار شوم سکوت در مقابل گناه و علّت بی تفاوتی در بعضی افراد :
طبق روایات شریفه ، بی تفاوتی در مقابل فساد باعث می شود که خدای متعال از خوبان جامعه نیز دعا را مستجاب نکند (5) و باعث نزول عذاب خواهد شد و همچنین افراد بی تفاوت مانند مرده ای در میان زندگان خواهند (6) بود.
اما دیگر آثار آن عبارتند از:

الف) کمک به انجام گناه
ب) شریک جرم شدن با گنهکار در پرونده اعمال،البته عکس آن نیز وجود دارد ، یعنی اگر کسی را دعوت به کار خیری کردیم و او به خاطر دعوت ما آنرا انجام داد ، ما نیز در ثواب ِعمل او شریکیم ،بدون آنکه از اجر او کاسته شود .

ج) عادی شدن گناه در جامعه و شیوع آن
د) بی اعتنائی به هزاران آیه و روایت پیرامون امر به معروف و نهی از منکر
ه) قساوت قلب، تا جائیکه هیچ نصیحتی در او تأثیر گذار نخواهد بود و از سنگ سخت تر خواهد شد.

و) به انزوا رفتن مومنین
ز) مطلع نشدن گناهکار از قبیح بودن عملش
ح) دگرگونی ارزشها به ضد ارزشـها : مردم بایـد توجه داشـته باشنـد که اگر ایــن بی تفاوتیها و عادت کردن به وضعیت موجود جامعه ، ادامه پیدا کند ، فقط پیدایش یک عاشورا می تواند آنرا اصلاح کند . اینجاست که پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه وآله از وضعیت آخرالزمان چنین خبر می دهند : (نقل به مضمون) « زمانی بیاید که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند و همه با بی تفاوتی امر به منکر و نهی از معروف نمی کنند ، اصحاب تعجب کردند و پرسیدند مگر چنین چیزی ممکن است ؟
فرمودند بدتر از این نیز خواهد شد، زمانیکه مردم امر به منکر ونهی از معروف می کنند و باز در پاسخِ تعجب ِاصحاب فرمودند : بدتر از این نیز خواهد شد، زمانیکه درجامعه معروف منکر و منکر معروف شود » حالا شما قضاوت کنید که اصلاح کردن چنین جامعه ای چگونه ممکن خواهد بود ؟ خداوند متعال در سوره بقره آیه251 می فرمایند اگر گروهی از مردم جلو فتنه و فساد دیگران را نگیرند همه زمین به فساد کشیده خواهد شد .
اما علت بی تفاوتی بعضی نسبت به فریضتین اینست که حتی آگاهترین اقشار جامعه نسبت به موضوع جاهلند و اهمیت و آثار فوق العاده آنرا نمی دانند و شاید این مسئله به خاطر عدم فرهنگسازی صحیح نسبت به این دو واجب از طرف مسئولین فرهنگی ما بوده است .
توجیهات کسانی که امربه معروف و نهی از منکر را ترک می کنند:
الف) می گویند اثری ندارد یا این که احتمال تاثیر وجود ندارد.
قبل از هر جوابی نظر خوانندگان گرامی را به جمله مختصر و مفید مقام معظم رهبری «دام عزّه» جلب می کنم که می فرمایند : « اثر زبان قطعی است ».
اما 10 جواب اساسی :
1) ممکن است فعلاً تاثیر نکند اما در بلندمدت تاثیرش را خواهد گذاشت همان طور که قیام امام حسین «علیه السلام» نیز در بلند مدت اثر معجزه آسائی گذاشت.
2) بر فرض موثر نباشد، خود این عمل اطاعت از قانون الهی و نوعی ارزش است،
مثلاً کسانی که بار اول حجّشان است و لو موئی نداشته باشند که بتراشند مستحب است تیغ را به سر بکشند تا اطاعت از قانون الهی کرده باشند و هم چنین نظیر اطاعت از مقررات رانندگی در هر حال ولو ماشینی در خیابانها نباشد.
3) اگر امر به معروف و نهی از منکر به بهانه اثر نکردن در جامعه ترک شود این دو فریضه مقدس به فراموشی سپرده می شود و فرصت طلبان سوء استفاده خواهند کرد.
4) بر فرض تاثیر نکند امّا با این تذکر لذت گناه در کامش گرفته خواهد شد و لااقل نمی تواند با خیال راحت گناه کند و فضا را برای گناه ناامن می داند.
5) گرچه او تاثیرپذیری را به روی خود نیاورد اما بدانیم در اعماق روح او و در فطرت پاک او موثر است و لااقل لحظاتی فکر او را مشغول خود خواهد کرد، پس اثر چیزی نیست که قابل دیدن باشد، بلکه یک مساله قلبی است.
6) تذکر زبانی گامی است به سوی خودسازی و کمال خودمان، و این جدای از ثوابهای عظیمی است که در دنیا و آخرت اثرات آن را خواهیم دید مانند معلمی که به وظیفه خود عمل می کند، اگر همه شاگردان هم اعتنا نکنند و اثری نداشته باشد حقوق او محفوظ خواهد بود و برای محفوظات خودش نیز موثر است، چرا که هیچ عملی در این دنیا نابودشدنی نیست و تجسمی خواهد داشت و همـانگونه که هر کس لباس می شوید دست خودش نیز پاک می شود ، کسیکه مردم را به خیر دعوت می کند ، به طور طبیعی سعی می کند تا خودش نیز اهل آن خیر شود.
7) بر فرض موثرنباشدتذکرزبانی تمرین روحیه شجاعت و جرات در نفس انسان است.
8) تذکر زبانی راه انبیاء «علیهم السلام» است، همانطور که خدای متعال به حبیب خود پیامبر «صلی الله علیه و اله» می فرماید: «فذکر انما انت مذکر» (سوره مبارکه غاشیه آیه 21) ، خلق را متذکر ساز که وظیفه تو غیر از این نیست.
9) تذکر زبانی اتمام حجت است برای گنهکار تا در قیامت نگوید نمی دانستم و از طرفی مومن نیز مواخذه نشود که چرا اتمام حجت نکردی؟ قرآن کریم می فرماید: «عذراً او نذرا»(7)، (تذکر دادن) یا باعث عذر خوبان و یا ترس بدان می شود.
10) قرآن می فرماید تذکر بده چرا که تذکر برای مومنین سودمند است «فذکر فان الذکری تنفع المومنین».(8)
حداقل صحبتی که می توان کرد این است که اگر بر فرض، احتمال تاثیر نباشد واجب نیست، نه این که ممنوع باشد. مرحوم امام «رحمه الله علیه» می فرمایند: در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست صددرصد به نتیجه برسیم، حتی اگر یک درصد هم اثر داشت واجب است.(9) ما نیز مامور به وظیفه ایم نه نتیجه،نوح «علیه السلام» بعد از 950 سال تذکر، کمتر از 100 نفر به او ایمان آوردند.
مقام معظم رهبری «دام عزه» ، می فرمایند: بعضی می گویند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد، من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است مگر در نزد حکومتهای قلدر و سلاطین، آنهایند که حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمی کند اما برای مردم حرف اثر دارد.(10)
ب) خجالت و حیا !
دومین توجیه کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کنند، خجالت و حیا است در حالی که در حدیث می خوانیم« لاحیاء فی الدین» در انجام واجبات و ترک محرمات حیائی وجود ندارد.
ج) ترس
دوستان خدا نه از گذشته خود ترس دارند و نه از آینده خود محزونند «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون»(11) مومن فقط از خدا می ترسد و بس، الا این که یقین کند جان او در خطر است (که البته معمولاً این طور نیست).
د) کم شدن مشتری در مغازه
امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: « امر به معروف و نهی از منکر کنید و نترسید زیرا نه رزق شما قطع و نه مرگ شما نزدیک خواهد شد». (12) و باز در این زمینه مولایمان علی «علیه السلام» می فرمایند: امر و نهی رزق کسی را قطع نمی کند و بالاخره قرآن کریم خیال ما را راحت می کند و می فرماید اگر مردم مناطق ایمان آوردند و تقوا پیشه کنند ( که از مصادیق امر به معروف است ) به طور قطع از آسمان و زمین برکاتی خواهیم گشود . (13)

تذکر :
این همه سفارش و پاداش تنها برای کسانی نیست که بی هیچ دردسری امر به معروف کنند و حتماً هم نتیجه بگیرند.حجت الاسلام قرائتی «دام عزه» می گویند: من نمی دانم در دینی که تمام انبیاء و اولیای الهی مورد اهانت و شهادت قرار گرفته اند این شرط بی دردسر بودن از کجا پیدا شده است، مگر تاسیس دین بی دردسر بوده که حفظش بی دردسر باشد.
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: « و الله احق ان تخشاه» (14) و از خدا سزاوارتر بود بترسی و در آیه 39 همان سوره پیرامون مصلحان و مبلغان می فرماید: «و یخشونه و لایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیبا»، از هیچ کس جز خدا نمی ترسند و خدا به تنهائی برای حساب خلق کفایت می کند.
مقام معظم رهبری «دام عزه» می فرمایند: جامعه اسلامی با امر به معروف زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف است.
انواع عکس العملهای مخاطبین که مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرند:
1- پذیرش: در این صورت باید او را دعا و از او تشکر کنیم، مثلاً بگوئیم از پذیرش شما ممنونم، موفق باشید، البته می توانیم قبل از تذکر نیز دعا کنیم مثلاً امیدوارم خداوند سخن مرا در دل شما موثر کند، که در این صورت صداقتمان را اثبات می کنیم.
2- سکوت: در این صورت چه نشانه رضایت و چه نشانه مخالفت باشد ماموریت الهی انجام شد.
3- مخالفت: در این صورت می توانیم بگوییم خدایا شاهد باش پیغامت را به بنده ات رساندم یا بگوییم به جای مخالفت خوبست کمی فکر کنید، یا این که گفته شود من وظیفه ام را انجام دادم.
دلائل نپذیرفتن امر و نهی :
1) تکبر: مانند شیطان که همین رذیله، او را به زمین زد و عمدتاً سرچشمه اش: علم، مال، قیافه، قبیله، ریاست، سن و سال و … و علت اصلیش جهل و نادانی است.
معصوم علیه السلام می فرمایند « نشانه تکبر آن است که حرف حق را نپذیری »
2) تعصب های بی جا: البته اگر تعصب و پافشاری بر آرمانهای مقدس اسلام باشد به جاست و در غیر این صورت بی جا خواهد بود و باعث می شود که فقط خودش را بر حق بداند؛ و برای دیدن و شنیدن حقیقت، کور و کر شود.
3) لقمه حرام: امام حسین «علیه السلام» در روزعاشورا ، علت موثرنبودن نصیحتهایشان
را پر شدن شکمهای آنان از حرام عنوان می کنند.
4) تربیتهای غلط خانوادگی
5) تبلیغات سوء علیه دین و هم چنین ناصحین
و بالاخره قرآن کریم می فرماید:« فمالهم عن التذکره معرضین کانهم حُمُرُ مستنفره فرت من قسوره» (15)، چرا آنها از این تذکر روی گردانند؟ آنان به خران رمنده ای مانند که از شیری گریزان شده اند.
نکته جالب و مهم :
جالب اینجاست که اگر ضررهای جسمی را تذکر دادیم کسی ناراحت نمی شود، حتی تشکر هم می کنند مثلاً بگوییم این غذا را نخور چون مسموم است یا مواظب باش در چاه نیفتی، اما در صورتی که ضررهای معنوی تذکر داده شود آن را نوعی توهین می دانند در حالی که این ضررهای روحی و معنویست که انسان را به هلاکت دنیا و آخرت می کشاند و چاه گناه به مراتب خطرناکتر از چاههای متعارف دنیایی است؛ اما وای بر وقتی که انسان دنیازده و دچار خواب غفلت شود. امیرالمومنین «علیه السلام» در نهج البلاغه می فرمایند: دنیای(مذموم) مردار است و طالب آن لاشخوری بیش نخواهد بود.
انواع روشهای مهم کاربردی در امر به معروف و نهی از منکر:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند : هر کس امر به معروف می کند باید شیوه اش نیز معروف باشد . (16)
اقسام مخاطبین :
1) افرادی که به صورت گذری با آنان برخورد می کنیم.
2) افرادی که معمولاً با آنان مانوسیم یا رفت و آمد داریم (خویشاوندان، همسایگان، دوستان).
3) افرادی که با آنان در مجلسی نشسته ایم یا افرادی که به طور موقت با آنها هستیم مثل افراد حاضر در میهمانی، جلسه و مسافرت.
4) مواقع خاص دیگر.
قسم اول :
افرادی هستند که معمولاً مصلحان گمنام با آنان مربوطند، در اینجا نکاتی بسیار مهم وجود دارد که لازم است آمرین و ناهین به آنها توجه خاص داشته باشند، زیرا آنان در حقیقت مامور ابلاغ پیام خدای متعال به مردمند و هرگونه ذهنیت بدی از فکر مخاطب باید رفع گردد.
1) هنگام تذکر زبانی مهمترین عامل اثرگذاری، دید و تفکر ما نسبت به مخاطبینمان است که همین امر، نوع و روش تذکر ما را به وجود می آورد، و معمولاً دیدها و تفکرهاست که باید اصلاح گردد چرا که هدف اصلی ما اصلاح و تربیت است.
باید بدانیم افرادی که به نوعی مرتکب گناه می شوند مسلمان هستند و طالب کمال، لکن به دلائلی از جمله جهل نسبت به منکر بودن آن کار یا عاقبت گناه، دست به اعمال ناشایست می زنند که البته خود ما نیز از این امر مبرا نیستیم، اما هر کس به نوبه خودش.
پس مهم این است که سعی کنیم از خود شخص انتقاد نکنیم بلکه فقط از کار زشتش انتقاد کنیم مثلاً بگوییم شما که الحمدلله انسان موفق و باشخصیتی هستید، بهتر است فلان کار را هم انجام ندهید، در حدیثی از معصوم «علیه السلام»
می خوانیم، «چه بسا خدای متعال افرادی را دوست دارد اگر چه از عملشان ناخشنود است»(17) ، درست همان طور که می خواهیم به برادر، خواهر یا فرزندمان تذکری بدهیم که معمولاً توام با نوعی رابطه قلبی است.
2) اول خوبیهایش را بگوییم، مثلاً بگوئیم کسی که این قدر منظم، پاکیزه و زیباست حیف نیست درون را نیز همرنگ ظاهر نکند، یا این که ای کاش این بدی را هم نداشتی، یا شما که پیداست خانم محترمه ای هستید ای کاش پوششتان نیز برخلاف رضایت امام زمان «علیه السلام» نبود، پس توجه داریم که در این روش مخاطب احساس شخصیت می کند.
اما دقت داشته باشیم که حضرت علی «علیه السلام» در کتاب شریف غررالحکم می فرمایند: «اذا مدحت فاختصر» زیاده روی در تعریف صحیح نیست مثلاً بگوییم شما وزنه ای برای اسلامید و … .
3) بلافاصله بعد از تذکر او را دعا کنیم مثلاً بگوییم ان شاء الله موفق باشی، یا ان شاءالله خوشبخت شوی (اولش خوبی، آخرش دعا و در این میان تذکر).
4) تذکر زبانی باید با ملایمت، نرمی و مهربانانه باشد، چرا که خدای متعال هنگامی که حضرت موسی «علیه السلام» را برای تذکر زبانی نزد فرعون فرستاد می فرماید: « فقولا له قولاً لیّنا»(18) یعنی با فرعون نیز با گفتاری نرم صحبت کنید ، مثلاً می توانیم اینطور نهی از منکر کنیم: برادر عزیز یا خواهر محترمه، این کار با شخصیت شما سازگار نیست. البته این نکته لازم است که نرمی باید توام با قاطعیت باشد در آیات دیگر قرآن کریم نیز می خوانیم:
«و قولوا للناس حسنا»(19)- «الیه یصعد الکلم الطیب»(20)، و بالاخره باید به گونه ای تذکر بدهیم که یقین کند ما دلسوزش هستیم، نه این که کاری کنیم، مخاطبمان از دین زده شود، حدیث زیبائی از معصوم «علیه السلام» است که می فرمایند : «من احبّک نهاک»، یعنی کسی که تو را دوست دارد، نهیت می کند، دوست آن نیست که انسان را در حال غفلت بخنداند یا سکوت کند بلکه دوست آن است که انسان را با تذکر زبانی بیدار کند یا حتی بگریاند.
5) او را از خودمان بدانیم، تا احساس مقابله نکند، مثلاً از این کلمات استفاده کنیم، برادرم، خواهرم، پسرم و … درست مانند انبیاء «علیهم السلام» که هنگام تذکر دادن به قوم خود از کلمه یا قوم (قومی) یعنی ای قوم من، استفاده می کردند، حضرت لقمان «علیه السلام» نیز هنگام تذکر به فرزندشان بارها می فرمایند، «یا بنی»، ای پسرک من.
6)به هیچ عنوان در تذکرمان از اهانت، فحش و ناسزا استفاده نکنیم زیرا خود، منکری بسیار بزرگ است و مومن هیچ گاه زبانش به ناسزا گفتن نباید آلوده شود حتی در مقابل دشمن، در حدیثی می خوانیم که «من حسن کلامه کان النجح امامه» کسی که سخنش نیکو بود پیروزی در پیش روی اوست و قرآن کریم نیز مؤمنین را از بد دهنی به لشگر کفر منع کرده است (21) . جدای از این که باید عزت نفس و غرور افراد را مقابل دیگران خدشه دار نکنیم، بدانیم با تخریب شخصیت افراد هرگز موفق به اصلاح نمی شویم.
7) از کلمات دو پهلو که از آن برداشتهای مختلف می شود استفاده نکنیم، (مثلاً کلمه حجاب). بلکه تذکر باید صریح و روشن باشد مثلاً خواهرم مانتوی تنگ شما برازنده شخصیت شما نیست و خلاف حیاست یا این که پوشاندن موهای سر دستور خدای متعال است همچنین از کلمات نامفهوم یا اصطلاحات علمی یا خارجی استفاده نکنیم بلکه کلمات باید شیوا، روشن و روان باشد.
8) از راه تحریک غیرت و احساسات او وارد شویم، مثلاً به کسی که نگاه حرام می کند بگوییم آیا حاضری پسری به ناموس خودت چنین نگاه کند؟ لذا در روایت است که شخصی از معصوم «علیه السلام» پرسید آیا می شود به پشت سر نامحرم نگاه کرد؟ حضرت جواب دادند: آیا حاضری کسی به پشت سر ناموس خودت نگاه کند؟ گفت نه، فرمودند پس آنچه برای خودت نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند.
9) بیان اشتراک با تبهکاران بزرگ: بعضی به خاطر تنفری که از آن تبهکار دارند تحت تاثیر قرار می گیرند، مثلاً به کسی که سگ بازی یا شرابخواری می کند بگوییم این حرکت زشت ازکارهای یزید «علیه اللعنه» است، یا این که به خانم بدحجاب بگوییم، مستر همفر جاسوس انگلیسی پس از سالیان دراز تحقیق در کشورمان تنها راه مبارزه با دین و ایمان جوانان و کشور عزیزمان ایران را کنار رفتن حجاب مخصوصاً چادر از سر زنهای ایرانی می داند.
10) بیان اشتراک با مومنان: مثلاً به کسی که بداخلاق و اخمو است بگوییم، پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» همیشه متبسم بودند.
11) بیان پاداش و عذاب الهی: مثلاً به کسی که دچار بعضی از گناهان شهوانی است بگوییم، حیف است انسان لذات دائمی و واقعی بهشتی را فدای لذات پوچ و زودگذر دنیا کند، یا بگوییم ما که طاقت مشکلات و مصیبتها و آتش دنیا را نداریم چگونه می توانیم طاقت عذاب آخرت را داشته باشیم؟ یا می توانیم بعضی آیات بهشت و جهنم را بیان کنیم.
12) بی ارزش جلوه دادن گناه، مثلاً جهانگیرخان قشقائی «رحمت الله علیه» که به دنبال فراگیری موسیقی بود به او گفته شد : «گیرم در این رشته فارابی زمان شدی، باز مطربی بیش نخواهی بود». و همین جمله بود که مسیر زندگی او را تغییر داد.
13) سلام کردن کلید ارتباط است و راه را برای تاثیرگذاری هموار خواهد کرد.
14) بعد از تذکر می توانیم آن را تاکید کنیم مثلاً بگوییم، جدی بگیر، یا متوجه شدی؟
15) تذکر زبانی می تواند سؤالی باشد، مثلاً آیا از خدا نمی ترسی؟ آیا ما همیشه در محضر خداوند نیستیم؟ قرآن کریم می فرماید:« آیا وقت آن نرسیده است که قلبهای شما با یاد خداوند خاشع شود»؟(22) در این صورت خود به خود متوجه پاسخ می شود و فکرش نیز مشغول خواهد شد.
16) امر و نهی بدون خطاب مثلاً از کنار بدحجابی که رد می شویم بگوییم حجاب دستور خداست و نشانه حیا و غیرت است.
یاد آوری به مصلحان گمنام: ( اکیپ های تذکر لسانی )

انسانها سه دسته اند:
دسته اول معاندین: آنان کسانی هستند که می دانند عملشان گناه است لکن عمدا و به قصد مخالفت با خدای متعال آنرا انجام می دهند بدیهی است که چنین افرادی عین آتشند، در ردیف اول این گروه فرعون و نمرود و در ردیف دوم نیز می توان خلفا را نام برد.
دسته دوم اشقیا: آنان افرادی هستند، نظیر دسته اول لکن بغض اهل بیت «علیهم السلام» را نیز دارند و کسانیکه در ردیف اول بودند، زمینه خلافت اشقیا را فراهم نمودند مانند معاویه، ابن ملجم ، یزید و… .
دسته سوم مذنبین: آنان کسانی هستند که گناه می کنند اما قصد مخالفت با خدای متعال را ندارند، بلکه در اثر غفلت، جهالت یا فشار انواع شهوات دست به گناه می زنند و سپس پشیمان می شوند.
قرآن کریم به این افراد می فرماید نا امید از رحمت الهی نباشید که خداوند متعال همه گناهان را می بخشد (23) ( به شرط توبه واقعی).
ناصحین عزیز دقت داشته باشند، افرادی که در کوچه و خیابان با آنان برخورد می کنیم از نوع دسته سوم هستند و موضع تذکر زبانی و کیفیت آن، اینجا معلوم می شود. جهالت را نمی شود با کج خلقی و عصبانیت برطرف کرد بلکه با استدلال قوی و ملاطفت باید برخورد کرد حتی با دسته های اول و دوم. ( و جادلهم بالتی هی احسن (24) ). البته باید توجه داشت که گاهی باید قانون از موضع قدرت وارد شود، مانند مواردی که تکثیر شهوت می کند یا جوانان را به تباهی می کشاند مانند ماهواره، مواد مخدر و… که این مرحله ازآن به هیچ عنوان به عهده نیروهای مردمی نیست.

قسم دوم :
افرادی که معمولاً با آنان مانوسیم:
1) با مطالعه کتابهای دینی معتبر استدلالی بحث کنیم و دلیل منطقی ارائه دهیم
2) از مهمترین روشها در این قسم این است که انسان بتواند با رفتارش در دیگران اثرگذار باشد. «کونوا دعاه الناس بأعمالکم» (25) مثلاً رفتار صحیح یک خوش حجاب می تواند بهترین تبلیغ حجاب در بین اقوامش باشد. امام صادق علیه السلام به شخصی بنام شقرانی فرموده اند کار زشت از هر کس سر زند زشت است ولی اگر از تو سر زند زشت تر است همانطور که کار نیکو از هر کس نیکوست ولی اگر از تو سر زند نیکوتر است و این بخاطر جایگاه تو است نسبت به ما ، پس قدر خود را بدان .(26)
ما می توانیم بااعمالمان باعث زینت امام زمانمان علیه السلام باشیم و همین امر موجب جذب افراد به دین است نه این که باعث ننگ امام زمانمان علیه السلام باشیم و نتیجه رفتارمان طرد شدن افراد از دین و متدینین باشد .
3) فردی که تازه می خواهد در مسیر قرار گیرد را سعی کنیم از واجباتش شروع کنیم و کم کم او را در صراط مستقیم قرار دهیم، سپس مستحبات و …
4) بازسازی روحیه او نقش مهمی دارد زیرا بعضی در اثر کثرت گناه، روحیه ناامیدی در آنان ایجاد شده است، باید به او گفت همین ناامیدی از گناهان کبیره است، یا بگوییم خدای متعال در قرآن کریم قول داده که جمیع گناهان را می بخشد و حتی می توانیم نمونه هائی از ره یافتگان را برای او بازگو کنیم.
5) گاهی می توانیم به دربگوییم که دیوار بشنود، مثلاً به بغل دستیش تذکر بدهیم، چنانچه خدای متعال به عیسی «علیه السلام» می فرماید: آیا تو به این مردم گفته ای که من و مادرم را خدای خود بدانید؟«ء انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین اثنین ؟» (27)
6) آسان سازی: مثلاً بگوییم مگر فلانی نبود که اهل معصیت بود اما با اراده ای آهنین به همه معاصی پشت پا زد.(ارائه نمونه هائی از توابین)
7) غیرمستقیم: مثلاً بگوییم گاهی بعضی دچار غفلت می شوند، یا این که شیطان در باطن بعضی نفوذ پیدا کرده است.
8) تغافل: یعنی ندیده یا نشنیده گرفتن و خود را به غفلت زدن.
9) تحسین یا هدیه دادن به نیکوکار نزد گنهکار: مثلاً بگوییم: من وظیفه خود دانستم از شما که اهل مسجد هستید یا با حجاب هستید تشکر کنم و سپس او را دعاکنیم.(به طوری که فرد گنهکار بشنود) یا حتی می توانیم در نزد گنهکاران به او هدیه بدهیم چرا که معصوم «علیه السلام» می فرماید: «الانسان عبید الاحسان» انسان بنده احسان است.
10) مبارزه منفی با آنان طبق فرمایش پیامبر «صلی الله علیه و آله» :
الف) معامله نکردن با او در بازار
ب) کمک نکردن به او در مشکلات
ج) رابطه آشکارا با او نداشتن و دلیلش آیه 68 سوره مبارکه انعام است که می فرماید: «فلا تقعد مع القوم الظالمین» با کسانی که با گناه، ظلم به خود و دیگران می کنند نشست و برخاست نکنید.
امام صادق «علیه السلام» به اصحاب خود فرمودند: چرا مانع رفتار ناشایست بعضی نمی شوید؟ پاسخ دادند، آنها سخن ما را نمی پذیرند، حضرت فرمودند: در این صورت از آنان کناره گیری کنید و از نشست و برخاست با آنان بپرهیزید.(28) البته گاهی انسان علم دارد که ارتباط با او باعث هدایتش می شود که در اینجا وظیفه متفاوت است، به شرطی که خود او تحت تأثیر رفتار سوء او واقع نشود .
11) تهدید به مرگهای ناگهانی، مردن در حال گناه، گسترش سلطه شیطان، انتقام خدا در دنیا و آخرت، منتهی شدن به تمسخر و تکذیب آیات و …
12) گاهی نسبت به اطرافیان از نکوهش نیز استفاده کنیم مثلاً بگوییم تو که این قدر ادعای تدین داری، چرا اخلاقت این قدر بد است؟ یا تو که الحمد لله اهل مسجد
و منبر هستی چرا غیبت می کنی؟ مگر از فلانی کمتری؟ البته حضرت علی «علیه السلام» می فرمایند: «اذا ذممت فاقتصر» در مذمت زیاده روی نکن.(29)

قسم سوم :
افرادی که با آنان در مجلسی نشسته ایم:
1) قرآن کریم می فرماید: «واذا رایت الذین یخوضون فی ایاتنا فاعرض حتی یخوضوا فی حدیث غیره» چون گروهی را دیدی که برای خرده گیری و طعنه زدن در آیات ما گفتگو می کنند از آنان دوری کن تا در سخنی دیگر وارد شوند.(30) و باز قرآن کریم خطاب به مومنین می فرماید: «با منافقانی که کافر به آیات الهی هستند و آیات را مسخره می کنند همنشین نشوید تا در سخنی دیگر وارد شوند و اگر با آنان مجالست کنید حقیقتاً مانند آن منافقان خواهید بود و خداوند منافقان و کافران را با هم در جهنم می کند».(31) امام صادق «علیه السلام» جلسه ای که در آن شراب آوردند را ترک فرمودند و در حدیثی می خوانیم: « لا ینبغی للمومن ان یجلس مجلسا یعصی الله و لایقدر علی ترکه» ، سزاوار نیست برای مومن، در مجلسی که در آن معصیت می شود و قادر نیست آن را تغییر دهد، بنشیند(32) و بالاخره امام علی «علیه السلام» می فرمایند: «فروا کل الفرار من الفاجر الفاسق» (33) حقیقتاً فرار کنید از بدکار تبهکار. پس اگر می توانیم مسیر جلسه را تغییر دهیم والا ترک کنیم. وباید بدانیم که در صورت بی تفاوتی ،در گناه آنان شریک خواهیم بود.
2) ارائه جایگزین: می توانیم به جای غیبتی که در جلسه مطرح می شود مسیر سخن را تغییر دهیم و بحث دیگری را شروع کنیم و همیشه هنگام نهی کردن، به جای آن جایگزینش را نیز معرفی کنیم.
3) اگر خواستیم در مجلسی به فردی تذکر دهیم، سعی کنیم در مقابل دیگران نباشد و عزت و غرور دیگران را خراب نکنیم.
قسم چهارم ، موارد خاص :
1) مکاتبه و نوشتن: گاهی اثر قلم بالاتر از زبان است، قلمی که خدای متعال در قرآن به او قسم خورده و در حدیث است که خداوند صدای قلم را دوست دارد و اگر مواردی که در تذکر زبانی گفتیم این جا نیز رعایت شود صددرصد آن را مطالعه می کند و اثر فوق العاده ای در اعماق وجود او خواهد گذاشت.
2) تلفنی
3) باواسطه
نکته: تشخیص چگونگی استفاده از روشها نیز با خود فرد می باشد که با درنظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان و روحیات مخاطب اقدام کند.
تذکرات مهم درباره تذکر زبانی :
1) مهمترین مساله در امر به معروف و نهی از منکر این است که از ملامت هیچ ملامت کننده ای نهراسیم، در مقابل توهینها و تمسخرهای دیگران صبر و تحمل داشته باشیم و توجه داشته باشیم که بیشترین توهینها وتمسخرها را خود ائمه علیهم السلام ، مخصوصاً پیامبر صلی الله علیه و اله تحمل نمودند. ما باید در راه حفظ همین حلال و حرامهای الهی که خون عزیزترین انسانهای عالم برای آن ریخته شده از همه وجودمان مایه بـــگذاریم. خــداوند در قرآن کریم به پیامبرش می فرماید :
« فاصبر علی مایقولون» یعنی که در مقابل حرفهای دیگران صبر داشته باشد و این همه سفارش و پاداش تنها برای کسانی نیست که بدون دردسر امر به معروف کنند.
خداوند در سوره مبارکه مائده یکی از صفات یاران امام زمان «علیه السلام» را این طور بیان می کند: «ولا یخافون لومه لائم» (34)
از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی ترسند و در حدیثی از معصوم «علیه السلام» می خوانیم:
«قل الحق و لو کان علیک» حق را بگو و لو به ضررت باشد.
البته توجه داشته باشیم که تمسخرکنندگان در قیامت مورد تمسخر خداوند قرار خواهند گرفت: «الله یستهزءبهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون».(35)
و بالاخره بدانیم که سربازی و نوکری امام زمان «علیه السلام» و انجام وظیفه خرج دارد، و به این سادگی نخواهد بود.
2) در فتواها آمده است امر به معروف و نهی از منکر کنید گرچه به همه آنچه می گوئید عمل نمی کنید، (حتی قصد اخلاص نیز شرط نیست ) در اینجا سؤالی مطرح می شود که آیات و روایات، کسانیکه به گفتارشان عمل نکنند را انتقاد شدید کرده است و این صحبت با مفهوم آیات و روایات سازگاری ندارد ؟ پاسخ این است که این آیات وروایات پیرامون افرادی است که از اعمال زشتشان ناراحت نمی شوند و به فکر توبه نیستند ، یعنی آنان که بنای خوب شدن ندارند و فعل زشتشان را قبول دارند، اما در غیر این صورت این افراد نه تنها مجوز امر به معروف را دارند بلکه بر آنان واجب خواهد بود ،ٍ البته بدیهیست که اگر انسان به آنچه می گوید عمل کند تأثیر نفس او دو چندان خواهد بود و حرفیکه از دل بر آید ، بر دل نیز می نشیند.
3) هرگز بر تذکر خود، پافشاری نکنیم، بلکه فقط بگوییم و رد شویم.
4) از هرکس به اندازه خودش انتظار داشته باشیم و نباید کسی که ایمان بیشتری دارد، از دیگران توقع بیش از ظرفیتشان داشته باشد.
5) منکرهای قبلی او را یادآوری نکنیم و فقط رفتار فعلی او را تذکر بدهیم.
6) معروفها و منکرهایی را تذکر بدهیم که قطعی است، لذا موارد اختلاف فتوا را تذکر ندهیم.
7) نیروهای مردمی حق تجسس در حریم خصوصی افراد را ندارند.
8) مراعات حال دیگران را بکنیم مثلاً اگر مخاطبمان برای مساله ای عصبانی یا ناراحت است، هرگز به او تذکر ندهیم.
9) مرحوم امام «رحمه الله علیه» می فرمایند: سزاوار است آمر به معروف و ناهی از منکر خویشتن را منزه از گناه و عیب نبیند و خود را برتر از کسی که گناهی مرتکب شده است، نپندارد.
10) سعی کنیم تذکرمان مختصر و مفید باشد.
11) امر به معروف و نهی از منکر در هر سنی نیز شیوه های مخصوص به خود را دارد، مثلاً نوجوان را باید از راه اظهار محبت، تشویق، جایزه و کلماتی مانند عزیزم و … وارد شد و جوان را از طریق مشاوره ای، سوالی، تقویت شخصیت او و استدلالی وارد بشویم و بدانیم که پذیرش یک جوان(در صورت برخورد صحیح) سریع خواهد بود.اما بزرگسال بر اساس سن و تجربه زیاد، معمولاً می توانیم آنان را نسبت به عمل خود به قضاوت بگیریم، مانند وضویی که حسنین «علیهما السلام» در مقابل آن پیرمرد
گرفتند، و علی «علیه السلام» می فرمایند اصلاح بعضی از راه احترام به آنان است.(36)
12) مقام معظم رهبری «مدظله العالی» می فرمایند: در مواردی که نظم ، قانون و حاکم اسلامی است و نسبت به معروف ومنکر اهتمام دارند وظیفه عموم مردم تذکر با زبان است، اقدامات بالاتر و برخوردهای انقلابی به گردن دولت است، اما اگر در منطقه ای حاکم اسلامی نبود تا نسبت به معروف و منکر غیرتی نشان دهند، خود مردم می توانند بعد از تذکر زبانی برخورد انقلابی با حفظ مراحل و شئون و تدریج برخورد انقلابی داشته باشند.
از این کلام آقا متوجه می شویم که مرحله اجرایی امر به معروف و نهی از منکر به دست حکومت اسلامی است و نیروهای مردمی هرگز حق برخورد را ندارند.
13) تذکر مرد و زن به یکدیگر: در صورتی که همه موازین شرعی از جمله موضع تهمت نبودن و از الفاظ مناسب و نگاه نکردن به چهره او، استفاده شود اشکال ندارد، مثلاً بگوییم خواهرم، الگوی شما فاطمه زهرا «علیها سلام» است و پوشش شما خلاف آن است، یا اگر پدر، شوهر یا محرمی با اوست می تواند به او بگوید.
14) در تذکر زبانی شرط سنی وجود ندارد، لذا وظیفه همگانی است و احدی معاف از آن نیست حتی کر و لالها.
15) آمر به معروف و ناهی از منکر باید ظاهری آراسته، نظیف و مرتب داشته باشد و در غیر اینصورت اثر معکوس خواهد داشت.
فراگیر بودن امر به معروف و نهی از منکر
این دو فریضه مربوط به گناهان شخصی نیست بلکه در تمامی ابعاد دین ساری و جاری است ، لذا تمام وزارتخانه ها ،سازمانها ،قوه قضائیه ،صدا وسیما و حتی شرکتهای خصوصی و… میدان امر به معروف و نهی از منکر است (حتی در مستحبات و مکروهات ) و این جاست که جایگاه ستاد احیاء امر به معروف ونهی از منکر مشخص می شود .
در جواب انواع مخالفت ها :
1) شاید بگوید من آزادم، جواب می دهیم، انسان تا به جائی آزاد است که آزادی فکری و روحی دیگران را به خطر نیندازد، یا می توانیم بگوئیم، بله آزادی که گناه می کنی، اگر بنده خدا بودی گناه نمی کردی و بجاست که همین جا حدیثی گهربار از پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» بیان کنیم که می فرمایند: گناه اگر در خلوت انجام گرفت، ضررش فقط به خودش می رسد و اگر در جامعه انجام گرفت، ضررش برای تک تک مردم خواهد بود.(نقل به مضمون) .(37)
و در حدیثی دیگر است که می فرماید: « من ترک الشهوات کان حرا » ، کسی که شهواتش را ترک کند آزاد خواهد بود.
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
2) شما چکاره اید؟ جواب می دهیم: پیام رسان خدا، یا مامورم پیام امام زمانمان «علیه السلام» را به شما برسانم، یا مامور انجام وظیفه.
3) مملکت صاحب دارد، جواب می دهیم: اتفاقاً همان صاحب مملکت گفته امر به معروف و نهی از منکر کنم، یا بگوئیم اتفاقاً همان صاحب مملکت امر به معروف و نهی از منکر را واجب کرده.
5) دیگران بدترازمنند، جواب می دهیم: بدتری دیگران مجوزگناه کردن شما نیست.
6) فضولی مکن، جواب می دهیم: کمکت می کنم، اگر هم دخالت باشد دخالت خداست نه من.
7) به شمامربوط نیست،جواب می دهیم به خداکه مربوط است من هم مبلغ خدا هستم.
8) عیسی به دین خود و موسی به دین خود، جواب می دهیم: ولی ما مسلمانیم و مسلمانان نسبت به یکدیگر مسئولند.
9) قلبت پاک باشد، جواب می دهیم: قلب با عمل صالح پاک می شود نه با معصیت، همان گونه که در قرآن کریم ایمان همیشه با عمل صالح آمده است «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» .
10) تو را در یک قبر و مرا در قبر دیگر خواهند گذاشت جواب می دهیم: بله قبرها جداست ولی ربطی به مسؤلیتی که ما نسبت به یکدیگر داریم ندارد.
11) گناه من کوچک است، جواب می دهیم: مخالفت باخدای بزرگ، بزرگ است.
12) تو متعصبی جواب می دهیم: بله نسبت به دین خدا و خون شهدا متعصبم.
امام سجاد «علیه السلام» در دعای مکارم الاخلاق: خدایا به من روحیه انتقادپذیری و پیروی از کسانی مرحمت فرما که مرا ارشاد می کنند.
خلاصه کلام این که تذکر زبانی لازم و واجب است و اگر واقعاً این حرکت، به عنوان یک فرهنگ در می آمد، یقیناً عمده مفاسد در جامعه اصلاح می شد، همان طور که مقام معظم رهبری دام عزه العالی نیز می فرمایند: اگر 10 نفر به یک نفر تذکر دهند، اثرش از بمب اتم بالاتر است.
کارهای فرهنگی در جامعه ما از واجبات است .
اما نوعی دیگر از امر به معروف و نهی از منکر، برنامه ریزی فرهنگی است که کاری ریشه ای و بنیادی است. اسوه و الگوی همگی ما در جمیع مراحل زندگی (طبق آیات شریفه قرآن کریم) پیامبر اکرم «صلوات الله علیه و آله» هستند، که شبانه روز دغدغه هدایت
مردم را داشتند و در این راه اراده و استقامتی بی نظیر داشتند و لحظه ای فکر شکست به خودشان راه ندادند.ایشان چنان حریص در هدایت مردم بودند که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می فرماید:« لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین»(38) ای پیامبر، جان خودت را فدای این مردم می کنی که ایمان نمی آورند. ایشان اگر جوانی را در حال گناه می دیدند چنان دلسوز بودند که تمام هم و غمشان هدایت او بود و چنان ناراحت می شدند که انگار بنا بود ایشان به جای او در آتش قهر خدای متعال بسوزند.
خداوند به موسی «علیه السلام» فرمود، می دانی چرا تو را به پیامبری برگزیدم؟ برای این که در تو سوزی بود که در دیگران نبود.
آیا ما که ادعا می کنیم از پیروان انبیاء و ائمه «علیهم السلام» هستیم، اینگونه ایم؟ آیا کسی که ذره ای ایمان در وجودش باشد می تواند نسبت به گناه بی تفاوت باشد؟ آیا ما فقط وظیفه اصلاح خود را داریم و نسبت به دیگران مسوولیتی نداریم؟
این جاست که اهمیت برنامه های فرهنگی مشخص می شود، اما جای تاسف است که در جامعه ما این فریضه بزرگ مهجور مانده و بدتر از آن بعضی کارهای ضد دینی به عنوان کارهای فرهنگی تلقی شده و در این میان، جوانان پاک و تشنه جامعه ما هستند که در آتش شبیخون فرهنگی دشمنِ بیدار می سوزند و موجبات آزردگی خاطر امام زمانمان علیه السلام فراهم شده است.
امیرالمومنین «علیه السلام» می فرمایند نسبت به بدترین مردم هم امید هدایت داشته باشید. آگاه باشیم که حتی جوانانی که به بدترین فسادها مبتلا شده اند و به ظاهر امیدی به هدایتشان نیست اگر بدانند فضاهایی برای آرامش معنوی و روحی آنان فراهم شده و نیز می توانند جواب شبهات دینیشان را به طور قانع کننده بگیرند، همانان نیز اصلاح خواهند شد. امروزه با توجه به فرهنگِ دجّال منشِ آخرالزمان، فعالیت در عرصه فرهنگ دینی جوانان، در حقیقت لبیک گفتن به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین «علیه السلام» است و در عین حال بالاترین ثواب اُخروی را در پی خواهد داشت.قرآن کریم می فرماید: « و من احیا ها فکانما احیا الناس جمیعا» (39)، اگر یک نفر را (علی الخصوص جوان) از لحاظ دینی و فکری زنده کند، مانند این است که همه عالم را زنده کرده باشد.
اما جای بسی تاسف است، در حالی که دشمنان جوانان ما، مخصوصاً صهیونیستها با ثروتهای نجومی علیه دین ما حمله ور شده اند و انواع سی دی ها و نوارها و تصویرهای مبتذل را با نازلترین قیمت رواج داده اند، کانونهای فرهنگی و دلسوزانِ جوانان معمولاً با کمبود بودجه مواجه هستند و باید از عزت نفسشان مایه بگذارند.
بیائیم قبل از آن که آینده جوانانمان بیش از این به خطر بیفتد، به فریاد این نسل نو برسیم.
به امید روزی که این نوع امر به معروف و نهی از منکر به معنای واقعی کلمه در جامعه اسلامی ما، فرهنگسازی شود و بتوانیم به طور ریشه ای به جنگ با منکرات برویم.
در اهمیت برخورد عملی با فساد
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید : الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه واتو الزکوه و امروا بالمعروف ونهو عن المنکر ولله عاقبه الامور(آنانکه خدا را یاری می کنند)آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا
می دارند و زکوه می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند که عاقبت کارها بدست خداست .(40)
در نظام اسلامی هر مجموعه ای وظائف تعریف شده خود را دارد، مسئولین فرهنگی و هر دستگاهی به نوبه خود، از اوجب واجباتشان، برنامه ریزی دقیق و پیگیر، برای ارتقاء فرهنگ دینی مردم علی الخصوص جوانان است، اما این مهم، هیچ منافاتی با برخورد عملی و قاطع با فساد که مرحله نهایی امر به معروف و نهی از منکر است را ندارد، زیرا در هر گونه تربیتی باید دو عامل تشویق و تنبیه در کنار یکدیگر باشد و هرگز این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد.
عدم برخورد عملی با فساد توسط قانون و با توجیحهای مختلف از جمله لزوم فرهنگ سازی، اولاً توهین ودهن کجی به قرآن کریم و ثانیاً به تک تک مومنان، مخصوصاً خانواده های معظم شهدا خواهد بود که هرگز طاقت چنین منظره های
تاسف انگیزی در سطح شهر را ندارند، پس امر به معروف و نهی از منکر تنها یک خواهش عاجزانه نیست بلکه در مراحل آخر آن باید از موضع قدرت وارد شد . خداوند در قرآن کریم می فرماید : فقاتلوا التی تبغی حتی تفیئ الی امرالله (41)

نکته مهم
در آیه 32 سوره مبارکه مائده که گفته شد تاکید فراوانی به فرهنگ سازی در جامعه جهت پیشگیری از جرائم را دارد، بلافاصله در آیه 33 می فرماید: « انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخره عذاب عظیم».
همانا کیفر آنان که با خدا و رسول او به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشش کنند جز این نباشد که آنها را به قتل رسانند، یا به دار کشند یا دست و پایشان به خلاف ببرند یا با تبعید از سرزمین صالحان دور کنند، این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.
معلوم نیست، این چه طرز تفکریست که هرگاه قانون با جرمهایی که ضررهای جسمی دارد، مانند نبستن کمربند ایمنی برخورد می کند کسی آن را بد، یا توهین به دیگران نمی داند و بحث لزوم فرهنگ سازی را پیش نمی کشد، اما هرگاه قانون با جرمهایی که ضررهای معنوی و روحی برای جامعه دارد وهزاران هزار بار از ضررهای دنیوی خطرناکتر است و دنیا و آخرت را تباه می کند و حتی تعرض به ناموس خود افراد را به دنبال دارد، همه حتی بعضی صاحبنظران عَلَم مخالفت برمی دارند، اما سوال اینست که آیا در مساله دزدی که به منزلشان می آید نیز همین نظر را دارند؟!!. آیا نباید با دزدان ایمان جوانان و مظاهر علنی فساد، برخورد قاطع صورت بگیرد؟
وقتی جبرئیل «علیه السلام» ، علت هلاک شدن بعضی از اقوام را پرسید، خدای متعال فرمود: «من به آنان امکانات دادم و بر مردم قدرت دادم ولی در راه امر به معروف و نهی از منکر از قدرت استفاده نکردند.»
در سوره مبارکه حج آیه 41 نیز تصریح به همین روایت دارد که باید در راه این دو فریضه از قدرت استفاده کرد، زیرا در این میان کسانی هستند که قصد دهن کجی و لجبازی با دین دارند و امنیت اخلاقی جامعه را به خطر انداخته اند.
گاهی لازم بود مولا علی «علیه السلام» با شلاق یا ذوالفقار وارد بازار می شدند و با مظاهر علنی فساد برخورد می نمودند و این مساله به کرات در روایات صحیح السند (مخصوصاً کتاب شریف وسائل الشیعه در جلدهای 16 و 18) آمده است.

نتیجه کلام
این که برخورد عملی بدون فرهنگ سازی صحیح نیست و در عین حال فرهنگسازی بدون برخورد عملی (علی الخصوص در مورد منکرات اخلاقی) هرگز مورد تایید امام زمان ارواحناه فداه نخواهد بود و فراموش نکنیم که اسلام در جمیع موضوعات، دینی جامع و پویا و مترقی ترین ادیان است.
در پایان این قسمت وظیفه دارم که از نیروهای سختکوش انتظامی و نظامی تشکر کنم و از خدای متعال، برای این سربازان امام زمان «علیه السلام» و قضات محترمی که همیشه حامی آنان بوده اند، توفیقات روزافزون مسئلت نمایم.کسانیکه به دنبال آرامش روحی و سلوک معنوی هستند، بخوانند.
لازم است عزیزان آمر به معروف وناهی از منکر، به نکته ظریفی توجه داشته باشند، که ارتباط با اجتماع ناسالم و برخوردهای اجتماعی (ولو ضروری) خواهی نخواهی روح انسان را قدری کدر می کند و حجاب نفسانی می آورد.
لذا از طرفی قطع کردن ارتباطات اجتماعی و خصوصا فریضه مقدس و مهم امر به معروف ونهی از منکر ممکن نیست و از طرفی انسان باید مواظبت از حالات معنوی و روحی خود نیز داشته باشند تا مبادا خودشان نیز تحت تأثیر جو مسموم آخر الزمان قرار نگیرند.
در حدیثی قدسی می خوانیم : خلقت الأشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی، خدای متعال می فرماید ( ای انسان، همه عالم وجود را آفریدم برای تو و تو را آفریدم برای خودم ) لذا هدف از خلقت انسان خدائی شدن و همچنین مهدی گونه شدن و تهیه توشه برای سفر قیامت است و انسان باید در لحظه لحظه زندگی به فکر اصلاح نفس و خودسازی باشد ، البته نه به معنای اینکه فقط به فکر خود باشد ، بلکه وظیفه امر و نهی و هدایت دیگران را نیز دارد ، امام علی (علیه السلام ) می فرمایند: « هرکس در او سه ویژگی باشد دنیا و آخرتش سالم می ماند :
1) کسیکه امر به معروف کند و خود پایبند به آن باشد.
2) آنکه نهی از منکر کند و خود نهی پذیر باشد.
3) آنکه برای اجرای حدود خدا (انجام واجبات و ترک محرمات) مواظبت کند.» (42)
و باز فرمودند و أمر باالمعروف تکن من اهله : امر به معروف کن تا از اهل آن شوی (43) اما با توجه به موقعیت و وظیفه حساسیکه آمرین و ناهین در اجتماع دارند و در عین حال باید مواظبت از حالات معنوی خود داشته باشند تا کمتر تحت تأثیر اجتماع واقع شوند، توجه دوستان را به موارد مجرب و مهم ذیل جلب می کنم.
دستورالعمل هائی مجرّب برای نجات از تأثیرپذیری در آخرالزمان :
1) مهم ترین دستورالعملی که اهل دل و کسانیکه در حال سلوک الی الله هستند رمز موفقیت خود و دیگران می دانند ، آنست که انسان سعی کند هرروز ارتباط و توسل به امام حسین ( علیه السلام ) داشته باشد (ولو به اندازه چند دقیقه ) ،این ارتباط می تواند به شکل مناجاتها وحرفهای خودمانی ،یادآوری مصائب حضرت و یا خواندن زیارت عاشورا و وارث باشد.
در روایاتی می خوانیم که همه ما کشتی نجاتیم اما کشتی امام حسین (علیه السلام) سریعترین است،آیت الله قاضی رحمت الله علیه فرمودند : هیچ ولییی به جایی نرسید مگر با توسل و ارتباط با سید الشهداء ( علیه السلام ) .
2) احترام ، نوکری و اطاعت والدین که خدای متعال در قرآن کریم اهمیت آن را در کنار اطاعت از خود قرار داده است و این راه ، راه میان بر به سوی خدای متعال و رمز مهم موفقیت بزرگان است.
3) نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و خوبست بدانیم رمز سلوک شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی دقت در نماز بوده است
4) ‌هر روز 100 مرتبه استغفار با حالت توجه.
5) مقید بودن به تسبیح حضرت زهرا علیها سلام با حالت توجه که یکی از موجبات عاقبت به خیریست.
6) صبحهای جمعه، نماز امام زمان ( علیه السلام ) به نیّت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و در برخورد با مشکلات ، خصوصاً در مورد مسائل اخلاقی ، یابن الحسن و ارتباط روحی با آقا را فراموش نکنیم .
7) در هر هفته یک یا دو مرتبه مناجات تائبین و محبین از مناجات خمس عشر با توجه به معانی آن .
8) مراقبت از از اعضاء و جوارح خصوصا چشم و زبان .
مرحوم حاج آقا رحیم ارباب رحمت الله علیه فرمود در طول نود سال زندگی نگاه به نامحرم نکرده ام ، به همین جهت به مقامات بلند نائل شده و از همین رهگذر است که مشاهده جمال و جلال الهی می کنند و حقایق عالم را می بینند.
مراقبت از چشم تا اندازه زیادی ازوسوسه های شیطان خصوصاً در مورد غریزه جنسی می کاهد
9) نماز شب که به تضمین قرآن کریم ، ثواب آنرا جز خدای متعال کسی نمیداند.
10) ارتباط مستمر با جلسات سخنرانی ، توسل و علمای بزرگوار
11) دور بودن از فضاهائیکه زمینه و مقدمات گناه را فراهم میکند:
الف) دوری از وسیله گناه : عکس، فیلم ، سی دی،‌ آلت قمار ، موسیقیهای مبتذل و…
ب) دوری از محل گناه : مانند میهمانیها و مجالسیکه رعایت حریم محرم و نامحرم نمیشود.
ج) دوری از رفقائیکه انسان را به یاد گناه می اندازند و معمولا اهل حرفها ، داستانهاو شوخیهای تحریک آمیز هستند.
د) دوری از بیکاری و تنهائی که انسان را دچار فکر گناه می کند و فکر گناه مقدمه انجام است، به همین خاطر است که در حدیثی می خوانیم، خدای متعال به جوان بیکار غضب می کند.
آنچه مهم است، اینست که انسان، قدرت برانجام گناه داشته باشد و به خاطر خدای متعال ترک کند که در این صورت طبق روایات شریفه قدرش از مجاهد شهید در راه خدا بالاتر است زیرا جهاد اکبر نموده است.
امیر المؤمنین ( علیه السلام ) در نهج البلاغه می فرمایند : چند روزی کوتاه را در دنیا (در مقابل گناه و انجام واجبات) صبر کنید ، عوضش به دنباله آن، یک راحتی ابدی در انتظار شماست و باز در همانجا فرمودند : به یاد آورید که لذات حرام دنیا (خیلی زود) قطع می شود اما تبعات آن (در دنیا و آخرت) خواهد ماند.
پس بیاییم عقلمان را بیشتر به کار بیندازیم و خود را در دام لذات پوچ و زودگذر و پشیمان آور دنیا قرار ندهیم ، لااقل روزی یک مرتبه به یاد سفر آخرت یعنی همان خانه ابدیمان بیفتیم زیرا همیشه عاقل دنبال لذات ماندگارمی گردد و نگاهی عمیق تر به دنیامی کند.
قرآن کریم از قول اهل دوزخ می فرماید، و قالو لوکنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر ، می گویند اگر ما (دردنیا) گوش شنوا داشته باشیم و عقلمان را به کار می گرفتیم امروز از دوزخیان نبودیم(44). بدانیم که شیطان ( بنابر اعتراف خودش در قیامت )، هیچ قدرتی بر ما ندارد ، الا اینکه فقط دعوت و وسوسه می کند و این ما هستیم که اجابت میکنیم، پس باید خودمان را تحقیر و ملامت کنیم نه شیطان را (45)
دشمن ترین دشمنان به ما، خودمان هستیم لذا امام سجاد (علیه السلام) در مناجاتشان می فرمایند« خدایا من از خودم فرار کردم و به تو پناه آوردم.» پس باید علیه خودمان انقلاب به پا کنیم و قصوراتمان را تقصیر این و آن نگذاریم.
ما همیشه باید در حال آماده باش باشیم زیرا مرگ ناگهانی فرا میرسد و اجازه پلک به هم زدن هم به ما نخواهد داد و یاد مرگ بهترین نگهبان انسان خواهد بود .
در قرآن کریم می خوانیم : ففروا الی الله انی لکم نذیر مبین، به درگاه خدا فرار کنید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می ترسانم(46) .
جوانان عزیز توجه داشته باشند که اگر لذت شیرینی مناجات با خدا را می چشیدند ، همچنین اگر لذت ترک لذت را می چشیدند ،‌ آنرا با تمام لذات حرام دنیا عوض نمی کردند.
ما همه مریض روحی و معنوی هستیم و رب العالمین در حکم طبیب ماست ،‌لذا اگر از ارتباط با خدای متعال لذت روحی نمی بریم ، مانع از طرف ماست که مریضیم نه اینکه عبادت شیرینی نداشته باشد، درست مانند مریض جسمی که از لذیذترین غذاها لذت نمی برد . همه ما گمشده ای در قلبمان و زندگیمان داریم و تا وقتی که آنرا در خودمان پیدا نکنیم به آرامش واقعی دست پیدا نخواهیم کرد و آن گمشده چیزی نیست جز محبت الهی و آنچه که در طول آن است یعنی محبت اهل بیت (علیه السلام) .
مسائلی که تا حال گفته شد حاصل نمی شود مگر با یک اراده قوی و آهنین ،‌ همچون فضیل بن عیاض که با شنیدن یک آیه قرآن ، با اینکه اهل هر گناه و معصیتی بود ، مسیر زندگی خود را برای همیشه تغییر داد .
پس باید در زندگی شعار« من می توانم » را هرگز فراموش نکنیم و همیشه برزبان جاری کنیم .
بترسیم از روزی که پشیمانی سودی نخواهد داشت و مورد توبیخ خدای متعال قراربگیریم ، چرا که در روز قیامت خدای متعال به مجرمین می فرماید : ای جن و انس ،‌ آیا پیامبرانی از جنس خودتان نیامدند و آیات من را برای شما نخواندند و شما را از این روز نترسانیدند ؟ (47)
این جاست که امام سجاد (علیه السلام) دردعای ابو حمزه می فرمایند و اعنی با البکاء علی نفسی ، خدایا کمکم کن که بحال (بدبختی و غفلتم) گریه کنم.
خوشا بحال آنان که خلوتهایشان با مناجات با امام زمان ارواحنا فداه و گریه بر بدیهای گذشته شان می گذرد و گنجهای سعادت دنیا و آخرتشان را در دعاهای سحریشان گدایی می کنند و قلوبشان مالامال از محبت الهی است .
ان شاءالله ما نیز بتوانیم در صف آنان قرار بگیریم و با شهادت در راه امام زمانمان (علیه السلام) عاقبت به خیر شویم.
خدایا
به من روحیه انتقاد پذیری و پیروی از کسانی مرحمت فرما که مرا ارشاد می کنند.
حضرت امام سجاد «علیه السلام» ( صحیفه سجادیه)

پی نوشت ها :

1- سوره مبارکه آل عمران آیه 104
2- مستدرک ج 2 ص 358
3- مجمع البیان ج 3 ص 484
4- نهج البلاغه – حکمت 374
5- نهج البلاغه نامه 48 ص 558
6- وسائل الشیعه جلد 11 ص 404
7- سوره مبارکه مرسلات آیه 6
8- سوره مبارکه ذاریات آیه 55
9- تحریر الوسیله ج 1
10- سخنرانی معظم له در دانشگاه تهران 22/2/77
11- سوره مبارکه یونس آیه 62
12- میزان الحکمه ج 6 ص 263
13- سوره مبارکه اعراف آیه 96
14- سوره مبارکه احزاب آیه 37
15- سوره مبارکه مدثر49- 51
16- کنزالعمّال حدیث 5523
17-بحارالانوارج36ص233
18-سوره مبارکه طه آیه 44
19- سوره مبارکه بقره آیه 83
20- سوره مبارکه فاطر آیه 10
21- سوره انعام آیه 108
22- سوره مبارکه حدید آیه 16
23- سوره مبارکه زمر آیه 53
24- سوره مبارکه نحل آیه 125
25- بحارالانوار ج 5 ص 198
26- بحارالانوار ج 47 ص 349
27- سوره مبارکه مائده آیه 116
28 – وسائل الشیعه جلد 11 ص 415
29- غرر و درر الحکم ج 3 ص 116
30- سوره مبارکه انعام آیه 68
31- سوره مبارکه نساء آیه 140
32- وسائل الشیعه ج 11 ص 503
33- غررالحکم ج 4 ص 427
34- سوره مبارکه مائده آیه 54
35-سوره مبارکه بقره آیه 15
36- بحارالانوار ج 75 ص 82
37-بحارالانوار ج 97 ص 78
38- سوره مبارکه شعرا ، آیه 3
39- سوره مبارکه مائده آیه 32
40- سوره مبارکه حج آیه 41
41- سوره مبارکه حجرات آیه 9
42- مستدرک الوسایل ج 12 ص 206
43- نهج البلاغه نامه 31
44- سوره مبارکه ملک آیه 10
45- سوره مبارکه ابراهیم آیه 22
46- سوره مبارکه ذاریات آیه 50
47- سوره مبارکه انعام آیه 130

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید