نحوه محاسبه خمس
س 998 : تأخیر پرداخت خمس تا سال آینده چه حکمى دارد؟
ج: تأخیر پرداخت خمس از سال خمسى به سال دیگر جایز نیست، هر چند هر وقت آن را بپردازد اداى بدهى حاصل مىشود، مکلف پس از رسیدن سال خمسى تا خمس مالش را نداده، نمىتواند در آن تصرف کند، و اگر در آن قبل از پرداخت خمس تصرف کند مقدار خمس آن را ضامن است، و چنانچه با عین مال غیر مخمّس کالا یا زمین و یا مانند آنها بخرد، معامله در مقدار خمس فضولى و موقوف بر اجازه ولىّ امر خمس است، که پس از اجازه ولىّ امر باید خمس آن کالا یا زمین را به قیمت فعلى حساب نماید و آن را بپردازد.
س 999 : من مالک مالى هستم که مقدارى از آن نقد و مقدار دیگر به صورت قرض الحسنه نزد بعضى از افراد است و از طرفى به علت خرید زمین مسکونى مقروض هستم و باید یکى از چکهاى آن را چند ماه دیگر بپردازم، آیا جایز است بدهى زمین را از مبلغ مذکور (نقد و قرض الحسنه) کم کنم و خمس باقیمانده را بپردازم؟ و همچنین آیا زمینى که براى سکونت خریدارى شده خمس دارد؟
ج: مالى که از درآمد سال به بعضى افراد قرض دادهاید اگر تا سر سال خمسى قابل وصول نباشد پرداخت خمس آن تا وصول نشده است واجب نیست، و اموالى که از درآمد سال در دست شماست جایز است از آن، قبل از رسیدن سر سال خمسى، بدهى خود را که مهلت آن چند ماه دیگر مىرسد بپردازید، ولى اگر در اثناى سال آن را در اداى قرض مصرف نکنید و سر سال خمسى شما برسد، نمىتوانید قرض خود را از آن مبلغ استثنا کنید، بلکه واجب است خمس همه آن را بپردازید ولى اگر بنا دارید تمام یا قسمتى از آن را تا چند ماه دیگر صرف اداى بدهى خود نمائید و چنانچه بخواهید خمس آن را بپردازید باقیمانده وافى براى اداى بدهى نیست و از این بابت در زحمت و مشقت قرار مىگیرید، در این صورت پرداخت خمس آنچه را که مىخواهید صرف اداى بدهى نمائید واجب نیست، و اما زمینى که براى سکونت مورد نیاز از درآمد بین سال تهیه مىشود، خمس ندارد.
س 1000 : از آنجا که تا کنون ازدواج نکردهام، آیا جایز است مقدارى از مالى را که در حال حاضر دارم، براى هزینههائى که در آینده به آنها نیاز دارم، پس انداز کنم؟
ج: پس انداز درآمد سال اگر براى هزینه ازدواج در چند ماه آینده باشد به نحوى که اگر خمس آن را بپردازید نتوانید تمام هزینه ازدواج را تامین نمائید، خمس ندارد.
س 1001 : سر سال خمسى من آخر ماه دهم از هر سال است، آیا حقوق ماه دهم را که در آخر آن مىگیرم خمس دارد؟ و آیا اگر بعد از دریافت، مقدار باقیمانده آن را (که طبق عادت، هر ماه پس انداز مىشود) به همسرم هدیه کنم، خمس به آن تعلق مىگیرد؟
ج: حقوقى که قبل از سال خمسى دریافت مىکنید و یا قبل از آخرین روز سال خمسى قابل دریافت است، پرداخت خمس مقدار زائد بر مؤونه سال آن واجب است. واما آنچه به همسر خود یا به دیگرى هدیه مىنمائید، اگر به قصد فرار از خمس نباشد و به مقدار مناسب با شأن عرفى شما باشد، خمس ندارد.
س 1002 : پول یا کالاى مخمسى دارم که اقدام به مصرف آن کردهام، آیا جایز است در پایان سال، مقدارى از درآمد سال به جاى آن پول یا کالایى که خمس آن پرداخت شده، استثنا شود؟
ج: چیزى از درآمد سال به جاى مال مخمسى که مصرف شده، استثنا نمىشود.
س 1003 : اگر مالى که خمس ندارد مانند جایزه و مانند آن، با سرمایه مخلوط شود، آیا در پایان سال خمسى جایز است آن را از سرمایه استثنا کرد و سپس خمس بقیه اموال را پرداخت؟
ج: استثناى آن اشکال ندارد.
س 1004 : سه سال پیش مغازهاى را با مالى که خمس آن پرداخت شده، افتتاح کردم و سر سال خمسىام هم پایان سال شمسى یعنى شب عید نوروز است، و تاکنون هرگاه سر سال خمسىام رسیده، مشاهده کردهام که همه سرمایهام به صورت قرض بر عهده مردم است و در عین حال خودم هم مبلغ زیادى بدهکارم، امیدواریم ما را نسبت به تکلیفمان راهنمائى فرما یید.
ج: اگر سر سال خمسى چیزى از سرمایه و سود نزد شما نباشد و یا مجموع پول نقد و کالاهاى موجود در مغازه مساوى سرمایهاى باشد که خمس آن را دادهاید، خمس بر شما واجب نیست و طلبهاى شما که ناشى از فروش نسیه کالا به مردم است، جزء درآمد سالى محسوب مىشود که آنها را دریافت مىکنید.
س 1005 : تعیین قیمت کالاهاى موجود در مغازه، هنگام حساب سال خمسى، مشکل است، چگونه باید آن را حساب کرد؟
ج: تعیین قیمت اجناس موجود در مغازه به هر صورت ممکن هر چند با تخمین، براى محاسبه درآمد سال که باید خمس آن پرداخت شود، واجب است.
س 1006 : اگر چند سال درآمد سالانهام را محاسبه نکنم تا اینکه اموال من نقد و سرمایهام زیاد شود و بعد از آن، خمس غیر از سرمایه قبلى ام را بپردازم، آیا این کار اشکال دارد؟
ج: اگر در اموال شما هنگام رسیدن سال خمسى، خمس هر چند به مقدار کم باشد، تا خمس آن را نپردازید، حق تصرف در آن اموال را ندارید، و اگر با عین آن اموال قبل از پرداخت خمس خرید و فروش کنید، معامله نسبت به مقدار خمس آن، فضولى و متوقف بر اجازه ولىّ امر خمس است، و بعد از اجازه ابتدا باید خمس مجموع آن را بدهید و سپس خمس سود زائد بر مؤونه سال را بپردازید.
س 1007 : خواهشمندیم آسانترین راه ممکن براى پرداخت خمس توسط صاحب مغازه را بیان فرمائید.
ج: هر چه کالا و پول نقد دارد، در سر سال خمسى حساب کرده و قیمت گذارى مىکند و سپس مجموعه آن را با سرمایه اصلى مىسنجد، اگر چیزى اضافه بر سرمایه موجود باشد، سود محسوب مىشود و به آن خمس تعلق مىگیرد.
س 1008 : سر سال خمسى ام را اول ماه سوم سال گذشته قرار دادهام و در همین تاریخ براى محاسبه خمس سود حساب بانکى ام مراجعه کردم و علیرغم اینکه من قبل از آن مستحق این سود بودم، ولى از مال دیگرى استفاده مىکردم که خمس نداشت، آیا این روش براى حساب سال مالى درست است؟
ج: ابتداى سال خمسى شما، روزى است که براى اولین بار سود قابل دریافت براى شما حاصل شده است، و تأخیر ابتداى سال از آن روز براى شما جایز نیست.
س 1009 : اگر وسائل و چیزهاى مورد نیاز زندگى مانند ماشین، موتور، فرش که خمس آن داده نشده است فروخته شود، آیا پس از فروش باید خمس آنها فورا پرداخت شود؟
ج: وسایل ذکر شده اگر جزو احتیاجات زندگى بوده و از درآمد بین سال آن را تهیه کرده است، پول فروش آن پس از سال خمسى خمس ندارد، ولى اگر حساب سال ندارد یا وسایل را با پولى که سال بر آن گذشته بدون اداى خمس تهیه کرده، باید خمس پول خرید آنها را بدهد هر چند آن وسایل را نفروشد.
س 1010 : کسى که نیاز به تهیه یکى از لوازم خانگى مانند یخچال دارد و استطاعت خرید آن را یکجا ندارد و ماهیانه پولى پسانداز مىنماید تا وقتى که پول به حد لازم رسید، آن را خریدارى نماید، اکنون که سال خمسى او رسیده، آیا به پولى که به این منظور کنار گذاشته شده خمس تعلق مىگیرد؟
ج: پول پس انداز شده اگر جهت تهیه مایحتاج زندگى تا چند ماه پس از پایان سال خمسى مورد نیاز باشد به نحوى که با پرداخت خمس آن نتواند لوازم زندگى را تهیه کند، خمس ندارد.
س 1011 : اگر کسى قبل از سال خمسىاش، مقدارى از درآمد خود را به کسى قرض دهد و بعد از گذشت چند ماه از سر سال خمسى خود آن را دریافت کند، این مبلغ چه حکمى دارد؟
ج: در فرض سؤال پرداخت خمس قرض پس از گرفتن آن از بدهکار، واجباست.
س 1012 : اشیائى را که انسان در طول سال خمسى مىخرد و سپس آن را بعد از سال خمسىاش مىفروشد، چه حکمى دارد؟
ج: اشیاء یاد شده اگر جزو لوازم زندگى است و جهت استفاده شخصى خریده است خمس ندارد، ولى اگر آن را براى فروش خریده و فروش آن هم تا سر سال خمسى ممکن است، پرداخت خمس سود آن واجب است، در غیر این صورت، تا آن را نفروخته، خمس ندارد و هنگامى که آن را فروخت، سود حاصل از فروش آن از درآمدهاى همان سال فروش محسوب مىشود.
س 1013 : اگر کارمندى حقوق سال خمسى خود را بعد از رسیدن آن دریافت کند، آیا دادن خمس بر او واجب است یا خیر؟
ج: اگر تا سر سال خمسى قابل دریافت باشد، پرداخت خمس آن واجب است هر چند هنوز آن را نگرفته باشد، در غیر این صورت، جزء درآمدهاى سالى که آن را دریافت مىکند محسوب مىشود.
س 1014 : اگر شخصى در پایان سال مالى خود، به مقدار درآمد همان سال بدهکار باشد، آیا به آن درآمد خمس تعلق مىگیرد یا خیر؟
ج: اگر بدهى بابت هزینههاى زندگى همان سال باشد، از منفعت آن سال استثنا مىشود و در غیر این صورت استثنا نمىشود.
س 1015 : خمس سکههاى طلا که قیمت آنها همیشه در حال تغییر است، چگونه است؟
ج: اگر قصد دارد خمس آنها را از قیمت بدهد، ملاک، قیمت روز محاسبه و پرداخت خمس است.
س 1016 : اگر شخصى سال مالى خود را به قیمت طلا محاسبه نماید، بطور مثال اگر همه سرمایهاش معادل با صد سکه طلا از نوع بهار آزادى باشد که مقدار بیست سکه از آن را به عنوان خمس پرداخته و هشتاد سکه مخمس باقى بماند و در سال بعد اگر قیمت سکه افزایش یابد (ولى سرمایه او معادل همان هشتاد سکه است)، آیا به آن خمس تعلق مىگیرد؟ آیا واجب است خمس افزایش قیمت را بپردازد؟
ج: ملاک در استثناى سرمایه مخمس، همان سرمایه اصلى است، اگر سرمایه اصلى که با آن کار مىکند، سکههاى طلا از نوع مثلا بهار آزادى باشد، در سر سال مالى سکههاى مخمس استثنا مىشوند هر چند قیمت آنها به واحد ریال نسبت به سال گذشته، افزایش یافته باشد. ولى اگر سرمایه او پول نقد یا کالا باشد که در سر سال خمسى آن را با سکههاى طلا مقایسه کرده و خمس آن را داده باشد، باید در سر سال خمسى آینده فقط قیمت سکههاى طلا را که سال گذشته آنها را حساب کرده، استثنا کند نه تعداد سکهها را. بنابراین اگر قیمت سکهها در سال آینده افزایش یابد، مقدار افزایش قیمت، استثنا نمىشود بلکه سود محسوب شده و پرداخت خمس آن واجب است.
تعیین سال مالى
س 1017 : کسى که اطمینان دارد به اینکه چیزى از درآمد سالانهاش تا پایان سال باقى نمىماند بلکه تمامى درآمد و منفعت او در خلال سال خرج هزینههاى زندگى او مىشود، آیا واجب است براى خود سال خمسى تعیین کند؟ کسى که بر اثر اطمینان به اینکه چیزى از درآمدش زیاد نمىآید سال خمسى تعیین نکرده، چه حکمى دارد؟
ج: ابتداى سال خمسى با تعیین از جانب مکلّف مشخص نمىشود بلکه یک امر واقعى است که براى کسى که شغل او کاسبى است با شروع کاسبى و براى کشاورز با رسیدن وقت برداشت محصول و براى کارگر و کارمند با دستیابى به اولین درآمد، آغاز مىشود. حساب سر سال خمسى و محاسبه درآمد سالانه واجب مستقلى نیست بلکه راهى براى شناخت مقدار خمس است و وقتى محاسبه واجب مىشود که بداند خمسى به او تعلق گرفته ولى مقدار آن را نمىداند و اگر از منفعت کسب چیزى نزد او نماند و همه آن در مؤونه زندگى مصرف شود، خمس هیچکدام از آنها بر او واجب نیست.
س 1018 : آیا ابتداى سال مالى همان ماه اول کار است یا اولین ماهى که حقوق دریافت مىکند؟
ج: شروع سال خمسى حقوق بگیران اعم از کارگران و کارمندان و غیرهم همان روز اولى است که مزد یا حقوق خود را دریافت مىکنند و یا مىتوانند دریافت نمایند.
س 1019 : تعیین ابتداى سال براى پرداخت خمس چگونه است؟
ج: شروع سال خمسى نیاز به تعیین از سوى خود مکلف ندارد، بلکه خود بخود بر اساس چگونگى حصول درآمد سالانه متعیّن مىشود، بنابراین ابتداى سال خمسى امثال کارگران و کارمندان از اولین روز امکان دریافت اولین درآمد از درآمدهاى کار و کارمندى است، و سال خمسى تجّار و مغازه داران از تاریخ شروع به خرید و فروش و سال خمسى امثال کشاورزان از تاریخ برداشت اولین محصول کشاورزى سال شروع مىشود.
س 1020 : آیا تعیین سال خمسى بر جوانان مجردى که با پدر و مادر خود زندگى مىکنند، واجب است؟ ابتداى سال خمسى آنان از چه زمانى است؟ و چگونه باید آن را حساب کنند؟
ج: اگر جوان مجرد درآمد شخصى هر چند به مقدار کم داشته باشد، واجب است سال خمسى تعیین نموده و درآمد سالانه خود را محاسبه کند، تا در صورتى که چیزى از درآمد تا پایان سال باقى ماند، خمس آن را بپردازد و ابتداى سال خمسى او هنگام حصول اولین درآمد است.
س 1021 : آیا زن و شوهرى که حقوق خود را بطور مشترک در امور منزل مصرف مىکنند، مىتوانند سال خمسى مشترک داشته باشند؟
ج: هر یک از آنان سال خمسى مستقلى به حساب درآمد خودش دارد، و واجب است هر کدام خمس باقیمانده حقوق و درآمد سالانه خود را در پایان سال خمسى بپردازد.
س 1022 : من زنى خانهدار و مقلد حضرت امام «قدس سره» هستم و همسرم سال خمسى دارد که در آن هنگام خمس اموال خود را مىپردازد و من نیز گاهى درآمدى دارم، آیا مىتوانم براى خودسال خمسى جهت پرداخت خمس قرار دهم و ابتداى آن را زمان دستیابى به اولین سودى که خمس آن را ندادهام، قرار دهم و در پایان سال خمس باقیمانده را بعد از کم کردن مؤونه بپردازم؟ آیا به آنچه در طول سال خرج زیارت، هدیه و مانند آن کردهام، خمس تعلق مىگیرد؟
ج: بر شما واجب است که زمان دستیابى به اولین درآمد سال را ابتداى سال خمسى خود قرار دهید و هر چه را در طول سال از منفعت کسب خرج مصارف شخصى خود از قبیل آنچه ذکر کردهاید، مىکنید خمس ندارد و هر چه از منفعت کسب سال، از مؤونه و مخارج سالانهتان تا سر سال زیاد بیاید، واجب است خمس آن را بپردازید.
س 1023 : آیا سال خمسى باید شمسى باشد یا قمرى؟
ج: مکلّف در این مورد مخیّر است.
س 1024 : شخصى مىگوید که سر سال خمسىاش ماه یازدهم سال بوده است ولى بر اثر فراموش کردن آن، قبل از پرداخت خمس در ماه دوازدهم براى خانهاش فرش و ساعت و موکت خریده است و در حال حاضر تصمیم گرفته که سال خمسى اش را به ماه رمضان تغییر دهد، اشاره به این نکته لازم است که این شخص مبلغ هشتاد و سه هزار تومان سهمین مربوط به سال گذشته و امسال بدهکار است که آن را به صورت قسطى مىپردازد، نظر شریف حضرتعالى راجع به سهم امام و سادات کالاهاى مذکور چیست؟
ج: تقدیم و تأخیر سال خمسى جایز نیست مگر بعد از حساب مدت گذشته و مشروط است به اینکه موجب وارد شدن ضرر به صاحبان خمس نشود، و در مورد اجناسى که پول پرداختى بابت خرید آن از درآمد سال قبل بوده است، باید خمس آن پولها پرداخت شود.
س 1025 : آیا انسان مىتواند خودش خمس مالش را حساب نموده و سپس آنچه را بر او واجب است به وکلاى جنابعالى بپردازد؟
ج: اشکال ندارد.
سهم سادات و انتساب به آنان
س 1026 : مادر من از سادات است، لطف فرموده امور ذیل را بیان فرمائید:
1- آیا من هم از سادات محسوب مىشوم؟
2- آیا فرزندان من هر چقدر پایین روند، از سادات شمرده مىشوند؟
3- بین کسى که از طرف پدر سید است و کسى که از طرف مادر سید است، چه تفاوتى وجود دارد؟
ج: گرچه منتسبین به پیامبر اکرم «صلى الله علیه و آله» از طرف مادر هم از اولاد رسول اکرم «صلى الله علیه و آله» محسوب مىشوند، ولى ملاک ترتب آثار و احکام شرعى سیادت انتساب از طرف پدر است.
س 1027 : آیا فرزندان عباس بن على بن ابى طالب علیهم السلام احکام سایر سادات را دارند؟ مثلا آیا طلبه علوم دینى که منسوب به این خانواده است مىتواند ملبس به لباس سادات شود؟ و آیا اولاد عقیل بن ابى طالب هم این حکم را دارند؟
ج: کسى که از طرف پدر به عباس بن على بن ابى طالب «علیهم السلام» منسوب است، سید علوى مىباشد و همه سادات علوى و عقیلى، هاشمى هستند و حق استفاده از مزایاى خاص سادات هاشمى را دارند.
س 1028 : بتازگى به سند شخصى یکى از فرزندان عموى پدرم دست یافتهام که در آن اسم صاحب سند شخصى با عنوان سید ذکر شده، بنابراین و با توجه به اینکه در میان فامیل مشهور است که ما از سادات هستیم و با قرینه بودن دلیلى که اخیرا به آن دست یافتهام، خواهشمندم نظر مبارک خود را راجع به سیادت من بیان فرمایید.
ج: صرف ذکر عنوان سیّد در سندى که به نام یکى از اقوام نسبى شماست حجت شرعى بر سیادت شما محسوب نمىشود، و تا زمانى که سیادت خود را با اطمینان یا با استناد به دلیل شرعى احراز نکردهاید، احکام و آثار شرعى سیادت بر شما مترتب نمىشود.
س 1029 : کودکى را به فرزندى پذیرفته و نام او را على گذاشتهام و براى گرفتن شناسنامه به اداره ثبت احوال مراجعه کردم و در آنجا براى فرزند خواندهام لقب سید گذاشتند، ولى من به علت خوف از جدم رسول الله «صلى الله علیه و آله» آن را نپذیرفتم و در حال حاضر مردد هستم بین اینکه فرزند خواندگى آن طفل را رد کنم و یا اینکه مرتکب معصیت قبول سیادت کسى شوم که سید نیست، کدامیک از دو راه را انتخاب کنم؟ امیدوارم مرا راهنمائى فرمائید.
ج: بر فرزند خواندگى آثار شرعى بنّوت مترتب نمىشود، و کسى هم که از طرف پدر واقعى اش سیّد نیست، آثار و احکام سیادت را ندارد، ولى به هر حال نگهدارى کودک بى سرپرست شرعا عمل بسیار خوب و پسندیدهاى است.
ولىّ امر خمس، وکلاء، کسب اجازه، موارد مصرف خمس، شهریه حوزوى
س 1030 : با توجه به نظر مبارک حضرت امام راحل «قدس سره» و نظر مبارک حضرتعالى و بعضى فقهاى دیگر که امر و جوهات راجع به ولى امر مسلمین است، پرداخت وجوهات به غیر ولى امر چه حکمى دارد؟
ج: مقلدین هر یک از مراجع محترم تقلید دامت برکاتهم، اگر در پرداخت سهمین مبارکین به استناد فتواى مرجع تقلید خود عمل کنند، موجب برائت ذمه مىشود.
س 1031 : آیا مصرف سهم مبارک سادات در امور خیریه ماننه ازدواج سادات، جایز است؟
ج: سهم سادات مانند سهم مبارک امام علیه السلام در اختیار ولىّ امر مسلمین است و در صورتى که اذن خاص باشد، مصرف سهم سادات، در آنچه ذکر شده، اشکال ندارد.
س 1032 : آیا اجازه گرفتن از مجتهدى که مقلد از او تقلید مىکند، براى مصرف سهم امام علیه السلام در عمل خیر مثلا در حوزه علمیه یا دارالإتیام، ضرورت دارد و یا اجازه هر مجتهدى کافى است؟ و اصولا آیا اجازه مجتهد ضرورى است؟
ج: اختیار سهمین مبارکین بطور کلى مربوط به ولى امر مسلمین است و کسى که بر عهده او و یا در مال وى مقدارى حق امام علیه السلام یا سهم سادات باشد، باید آن را به ولىّ امر خمس یا وکیلى که از طرف او اجازه دارد، تسلیم کند، و اگر مىخواهد آن را در یکى از موارد مقرر مصرف کند، باید ابتدا راجع به آن اجازه بگیرد، و در عین حال مکلّف باید فتواى مرجع تقلید خود را در آن رعایت نماید.
س 1033 : آیا وکلاى حضرتعالى یا اشخاصى که وکیل در اخذ حقوق شرعى نیستند، مکلّف به دادن قبض رسید سهمین به پرداخت کنندگان آن هستند یا خیر؟
ج: کسانى که حقوق شرعى خود را به وکلاى محترم ما یا به اشخاص دیگر به قصد وصول به دفتر ما مىدهند، مىتوانند از آنها قبضى را که داراى مهر ما مىباشد مطالبه کنند
س 1034 : هنگامى که خمس را به وکلاى حضرتعالى در منطقه تحویل مىدهیم، گاهى سهم امام علیه السلام را به ما بر مىگردانند و مىگویند که از طرف حضرتعالى در این کار مجاز هستند، آیا مصرف مبلغى که به ما برگردانده شده، در امور خانواده جایز است؟
ج: اگر در اجازه کسى که مدعى اجازه است شک دارید، مىتوانید به صورت محترمانه از او بخواهید که اجازه خطى خود را به شما نشان بدهد و یا از او قبض رسید که مهر ما بر آن خورده را درخواست کنید، اگر آنان طبق اجازهاى که از ما دارند عمل کردهاند، عملشان مورد تأیید است.
س 1035 : شخصى ملکى را با مال غیر مخمّس به قیمت بالائى خریده و مبلغ زیادى هم خرج اصلاح و تعمیر آن کرده است و بعد آن را به فرزند غیر بالغ خود هبه کرده و بطور رسمى به اسم او نموده است، با توجه به اینکه آن فرد در قید حیات است، مسئله خمس مکلّف مذکور چگونه است؟
ج: اگر آنچه را براى خرید ملک و اصلاح و تعمیر آن صرف کرده از درآمدهاى سال باشد و بخشش آن ملک به فرزندش در همان سال و متناسب با شأن عرفى او باشد، خمس ندارد. در غیر این صورت واجب است خمس آن را بدهد.
س 1036 : بعضى از اشخاص از طرف خود اقدام به پرداخت قبض آب و برق سادات مىکنند، آیا احتساب آن از خمس جایز است یا خیر؟
ج: آنچه را تاکنون به قصد سهم سادات پرداختهاند، مورد قبول است ولى براى موارد بعدى، قبل از پرداخت لازم است کسب اجازه کنند.
س 1037 : آیا حضرتعالى مصرف ثلث سهم مبارک امام علیه السلام را براى خرید و توزیع کتابهاى دینى، اجازه مىفرما یید؟
ج: اگر وکلاى مجاز ما تهیه و توزیع کتابهاى مفید دینى را لازم بدانند، جایز است از ثلثى که مجاز به صرف آن در موارد معین شرعى هستند، آن کار را انجام دهند.
س 1038 : آیا جایز است سهم سادات به علویه فقیرى که ازدواج کرده و فرزندانى دارد ولى شوهرش غیر علوى و فقیر است، داده شود؟ و آیا او مىتواند آن را صرف فرزندان و شوهرش نماید؟
ج: اگر شوهر بر اثر فقر نتواند نفقه همسرش را بدهد و همسر وى هم شرعاً فقیر باشد، مىتواند براى رفع نیازش، سهم سادات بگیرد و آن را براى خود و فرزندان و حتى شوهرش مصرف کند.
س 1039 : گرفتن سهم امام «علیه السلام» و سهم سادات توسط اشخاصى که علاوه بر شهریه حوزه در آمدهاى دیگرى که براى تأمین زندگى آنها کافى است، داشته باشند چه حکمى دارد؟
ج: کسى که شرعا مستحق نبوده و مشمول مقررات شهریه حوزه هم نباشد، گرفتن سهمین براى او جایز نیست.
س 1040 : زن علویهاى ادعا مىکند که پدرش در پرداخت هزینه خانوادهاش کوتاهى نموده و مجبور به گدا یى در کنار مساجد شدهاند تا از این طریق مالى بدست آورده و مصرف کنند اهالى منطقه هم آن سید را فردى ثروتمند ولى خسیس نسبت به خانوادهاش مىدانند، آیا دادن نفقه آنان از سهم سادات جایز است؟ و بر فرض که پدر بگوید که بر من فقط دادن هزینه پوشاک و خوراک واجب است ولى پرداخت بقیه مخارج مثل لوازم اختصاصى زنان و پول روزانه کودکان، واجب نیست، آیا مىتوان به مقدار رفع احتیاج از سهم سادات به آنان داد؟
ج: در صورت اول اگر نمىتوانند نفقه خود را از پدرشان بگیرند، جایز است به مقدار نفقه از سهم سادات به آنان داده شود، همچنین در صورت دوم اگر علاوه بر خوراک و پوشاک، به چیز دیگرى که مناسب حالشان است، نیاز داشته باشند، جایز است به مقدار رفع نیاز از سهم سادات به آنان پرداخت شود.
س 1041 : آیا اجازه مىفرما یید که افرادى خودشان سهم سادات را به سادات فقیر بدهند؟
ج: کسى که سهم سادات بر عهده اوست، واجب است در پرداخت آن به مستحقین اجازه بگیرد.
س 1042 : آیا مقلدین حضرتعالى در مصرف خمس مىتوانند سهم سادات را به سید فقیر بدهند یا اینکه باید همه خمس یعنى سهم سادات و سهم امام «علیه السلام» را تحویل وکیل شما بدهند تا در موارد شرعى آن مصرف کند؟
ج: در این رابطه فرقى بین سهم سادات و سهم مبارک امام «علیه السلام» نیست.
س 1043 : آیا حقوق شرعى (خمس، ردّ مظالم، زکات) از شؤون حکومت است یا خیر؟ و آیا کسى که خمس بر عهده اوست، مىتواند خودش سهم سادات و ردّ مظالم و زکات را به افراد مستحق بدهد؟
ج: در زکات جایز است خودش آنها را به فقراى متدین و عفیف بدهد، و در ردّ مظالم أحوط آنست که با اذن حاکم شرع باشد ولى در خمس واجب است همه آن را به دفتر ما و یا به یکى از وکلاى مجاز ما تحویل دهد تا در موارد شرعى که براى آن مقرر شده مصرف شود، و یا در پرداخت آن به مستحقین اجازه بگیرد.
س 1044 : آیا ساداتى که داراى شغل و کسبى هستند، استحقاق خمس دارند یا خیر؟ امیدوارم توضیح فرما یید.
ج: اگر درآمد آنان براى زندگىشان بطور متعارف و مناسب با شأن عرفىشان کافى باشد، مستحق خمس نیستند.
س 1045 : جوانى بیست و پنج ساله و کارمند هستم، تا به حال مجرد بوده و با پدر و مادرم زندگى مىکنم، پدرم پیرمردى کهنسال و از کار افتاده است که درآمدى ندارد و چهار سال است که همه مخارج زندگى را من تأمین مىکنم، با توجه به اینکه نمىتوانم هم خمس درآمد سالانه را بدهم و هم مخارج زندگى را تأمین کنم، و مبلغ نوزده هزار تومان هم از خمس درآمد سالهاى قبل بدهکارم و آن را یادداشت کردهام تا بعدا بپردازم، خواهشمندم توضیح فرمائید که آیا جایز است خمس درآمدهاى سال را به نزدیکان خود مثل پدر و مادر بدهم؟
ج: اگر پدر و مادر شما قدرت مالى اداره امور زندگى خود را ندارند و شما توانائى کمک به آنان را دارید، کمک به آنان بر شما واجب مىشود، و آنچه را که جهت تأمین نفقه آنان مىپردازید جزو مؤونه شما محسوب است، ولى شرعا نمىتوانید آن را به جاى خمس که دادن آن هم واجب است، حساب نمائید.
س 1046 : مبلغى بابت سهم مبارک امام «علیه السلام» بر عهده من است که باید آن را به حضرتعالى بپردازم، و از طرفى مسجدى هست که احتیاج به کمک دارد، آیا اجازه مىفرمایید مبلغ مزبور را به امام جماعت آن مسجد بدهم تا در ساختمان و تکمیل آن مصرف نماید؟
ج: در حال حاضر سهمین مبارکین براى اداره حوزههاى علمیه مورد نیاز است، براى ساختمان مسجد و تکمیل آن مىتوان از کمکهاى مؤمنین استفاده کرد.
س 1047 : با توجه به اینکه احتمال مىدهیم پدر ما در زمان حیات خمس اموال خود را به طور کامل نپرداخته باشد، و ما قطعهاى از زمینهاى او را براى ساخت بیمارستان بخشیدهایم، آیا مىتوان آن زمین را از خمس اموال متوفّى حساب کرد؟
ج: زمین مذکور به عنوان خمس محسوب نمىشود.
س 1048 : در چه مواردى بخشیدن خمس به کسى که آن را مىدهد، جایز است؟
ج: سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات، قابل بخشش نیست.
س 1049 : شخصى در پایان سال خمسى، به طور مثال صد هزار تومان زائد بر مؤونه دارد که خمس آن را داده است، اگر در سال بعد مقدار آن به صد و پنجاه هزار تومان برسد، آیا در سال جدید باید خمس پنجاه هزار تومان را بپردازد یا اینکه باید دوباره خمس صد و پنجاه هزار تومان را بدهد؟
ج: اگر مالى که خمس آن داده شده در سال جدید مصرف نشود و باقى بماند، دوباره خمس ندارد، و اگر درآمد آن سال بطور مشترک با مال مخمس در مؤونه سال مصرف شود، واجب است خمس باقیمانده در پایان سال به نسبت غیر مخمّس به مخمّس پرداخت شود.
س 1050 : طلاب علوم دینى که هنوز ازدواج نکردهاند و مسکنى ندارند، اگر درآمدى از طریق تبلیغ و کار یا سهم امام علیه السلام داشته باشند، آیا مشمول خمس است؟ یا اینکه مىتوانند بدون پرداخت خمس، آن را به این دلیل که از وجوب خمس استثنا شده، براى هزینههاى ازدواج پس انداز کنند؟
ج: حقوق شرعى که از طرف مراجع به طلّاب محترمى که مشغول تحصیل در حوزههاى علوم دینى هستند، اهدا مىشود. خمس ندارد، ولى سایر درآمدهائى که از راه تبلیغ و کار دارند، اگر تا سر سال خمسى باقى بماند، خمس آن واجب است.
س 1051 : اگر شخصى پس اندازى داشته باشد که مخلوطى از مال مخمّس و غیر مخمّس است و گاهى از آن براى مخارج خود برداشت کرده و گاهى هم به آن اضافه مىکند، با توجه به اینکه مقدار مال مخمّس معلوم است، آیا پرداخت خمس مجموع مبلغ باقیمانده واجب است یا اینکه باید فقط خمس مال غیر مخمّس را بدهد؟
ج: واجب است خمس مبلغ باقیمانده را به نسبت مال غیر مخمّس به مخمّس، بپردازد.
س 1052 : کفنى را خریده و چندین سال مانده است، آیا پرداخت خمس آن واجب است؟ یا اینکه فقط پرداخت خمس قیمت خرید آن واجب است؟
ج: پولى که با آن کفن خریده، اگرمخمّس باشد، دیگر خمس ندارد، وگرنه باید خمس آن را بپردازد.
س 1053 : من طلبه علوم دینى هستم، مقدارى پول داشتم که با آن و کمک دیگران و استفاده از سهم سادات و گرفتن قرض، توانستم خانه کوچکى بخرم و اکنون آن را فروختهام، اگر بر پول آن سال بگذرد و خانهاى نخرم آیا به آن پول که آماده براى خرید خانه است، خمس تعلق مىگیرد؟
ج: خانهاى که از شهریه حوزه علمیه و کمک افراد خیّر و حقوق شرعى دیگر و قرض خریدارى شده، پول فروش آن خمس ندارد.
مسائل متفرقه خمس
س 1054 : من در سال 1341 شمسى از امام خمینى «قدس سره» تقلید نموده و حقوق شرعى خود را طبق فتاواى ایشان به او مىپرداختم. در سال 1346 امام «قدس سره» در ضمن پاسخ به سؤالى درباره حقوق شرعى و مالیات، فرمودند که حقوق شرعى همان خمس و زکات است ولى مالیات جزء حقوق شرعى نیست. در حال حاضر که در دوران جمهورى اسلامى بسر مىبریم، خواهشمندیم وظیفه ما را نسبت به حقوق شرعى مالى و مالیات بیان فرمائید.
ج: مالیاتى که توسط حکومت جمهورى اسلامى بر اساس قوانین و مقررات وضع مىگردد، هر چند پرداخت آن بر کسانى که قانون شامل آنان مىشود، واجب است و مالیات پرداختى هر سال از مؤونه همان سال محسوب است، ولى از سهمین مبارکین محسوب نمىشود، بلکه بر آنان دادن خمس درآمد سالانهشان در زائد بر مؤونه سال بطور مستقل، واجب است.
س 1055 : آیا تبدیل حقوق شرعى به ارزى که داراى قیمت ثابت است، با توجه به عدم ثبات قیمت برابرى پولهاى دیگر، از نظر شرعى جایز است یا خیر؟
ج: این کار براى شخصى که حقوق شرعى بر ذمّه دارد، جایز است، ولى باید هنگام پرداخت حقوق واجب شرعى خود، آن را به قیمت روز پرداخت محاسبه کند، ولى کسى که از طرف ولىّ امر در گرفتن حقوق شرعى وکیل است و به آن اعتماد شده نمىتواند آنچه را دریافت کرده، به پول دیگرى تبدیل کند، مگر آنکه در این کار مجاز باشد، و تغییر قیمت مجوّز شرعى تبدیل آن نیست.
س 1056 : در یک مؤسسه فرهنگى براى تأمین نیازهاى مالى آن در آینده واحد تجارى تشکیل شده که سرمایه آن از حقوق شرعى است، آیا پرداخت خمس درآمد آن واجب است؟ آیا مصرف خمس آن به نفع مؤسسه جایز است؟
ج: تجارت با حقوق شرعى که واجب است به مصرف موارد مقرره شرعیه آن برسد و خوددارى از مصرف آن هر چند به قصد استفاده از منافع آن در یک مؤسسه فرهنگى باشد، بدون اجازه ولىّ امر خمس اشکال دارد، و در صورتى که با آن تجارت شود، سود حاصله تابع سرمایه است که باید در همان موارد مصرف سرمایه صرف شود و خمس ندارد. بله، تجارت با هدایایى که به مؤسسه داده مىشود، اشکال ندارد، و سود و درآمد آن در صورتى که سرمایه ملک مؤسسه باشد، خمس ندارد.
س 1057 : اگر در چیزى شک داشته باشیم که خمس آن را دادهایم یا خیر، ولى ظنّ غالب به پرداخت خمس آن باشد، وظیفه ما چیست؟
ج: اگر مشکوک از چیزهایى باشد که خمس به آن تعلق گرفته است، تحصیل یقین به پرداخت خمس آن واجب است.
س 1058 : آیا به آسیابى که گندم را براى عموم مردم آرد مىکند، خمس و زکات تعلق مىگیرد یا خیر؟
ج: اگر وقف عموم باشد، خمس ندارد.
س 1059 : هفت سال پیش مقدارى خمس بر من واجب شد، و آن را با مجتهد دستگردان کرده و قسمتى از آن را پرداختم، بقیه آن بر ذمّهام باقى ماند و از آن تاریخ تا کنون نتوانستهام مبلغ باقیمانده را بپردازم، تکلیف من چیست؟
ج: مجرد عجز از پرداخت خمس، موجب فراغت ذمّه نمىشود، بلکه واجب است هر زمانى که توانا یى پرداخت بدهى بابت خمس را داشتید، آن را هر چند به تدریج بپردازید.
س 1060 : آیا مبلغى را که به عنوان خمس مالى که متعلق خمس نبوده پرداختم مىتوانم بابت خمس مالى که فعلا بدهکارم حساب کنم؟
ج: مالى که قبلا به عنوان خمس پرداخت شده و کسى که آن را تحویل گرفته در مصارف شرعى آن مصرف کرده است بابت اداى بدهى کنونى شما از خمس محسوب نمىشود.
س 1061 : آیا خمس و زکات بر کودکانى که هنوز به سن تکلیف نرسیدهاند، واجب مىشود؟
ج: زکات مال بر شخص غیربالغ واجب نیست، ولى اگر خمس به مال او تعلق بگیرد، بر ولى شرعى او پرداخت آن واجب است، مگر خمس سود حاصل از تجارت با اموال او که پرداخت آن بر ولى واجب نیست، بلکه بنابراحتیاط اداى آن بر خود طفل بعد از رسیدن به سن تکلیف، واجب است.
س 1062 : اگر شخصى مقدارى از حقوق شرعى و سهم امام علیه السلام و چیزهایى را که صرف آن در مصارف شرعیش باید با اجازه یکى از مراجع باشد در یکى از مؤسسات دینى یا ساختمان مدرسه یا مسجد یا حسینیّه مصرف کند، آیا شرعا حق دارد آنچه را که به عنوان اداى حقوق شرعى که بر عهده او بوده به مصرف رسانده، پس بگیرد و یا زمین آن را پس بگیرد و یا اقدام به فروش ساختمان آن مؤسسه نماید یا خیر؟
ج: اگر اموال خود را طبق اجازه کسى که واجب بود حقوق شرعى خود را به او تسلیم نماید، به نیت پرداخت حقوق شرعى که بر عهده داشت، براى تاسیس مدرسه و مانند آن به مصرف رسانده است، حق پس گرفتن و تصرف مالکانه در آن را ندارد.
انفال
س 1063 : بر اساس قانون زمین شهرى:
1- زمینهاى بایر جزء انفال محسوب و تحت تصرف حکومت اسلامى است.
2- زمینهاى بایر و غیر آن در شهرها اگر مالک خصوصى داشته باشد، در صورت نیاز دولت و شهردارىها به آن مىتوانند آن را به قیمت متعارف در آن منطقه از مالکین استملاک نمایند.
سؤال این است:
1- اگر شخصى زمین بایرى را (که سند آن به نام او بوده ولى بر اثر قانون زمین شهرى از اعتبار ساقط شده است) به عنوان سهم امام علیه السلام و سهم سادات بدهد، چه حکمى دارد؟
2- اگر شخصى زمینى اعم از بایر یا دایر داشته باشد و از طرف دولت یا شهردارى بر اساس قانون مجبور به فروش آن شود، ولى او آن را به عنوان سهم امام و سادات بدهد، چه حکمى دارد؟
ج: زمینى که در اصل موات است و شرعا ملک کسى که سند به نام اوست، نیست، واگذارى آن به عنوان خمس و احتساب آن به جاى بدهى خمس صحیح نیست. همچنین زمین ملکى که گرفتن آن توسط دولت یا شهردارى، با عوض یا بدون عوض، بر اساس قانون جایز است، مالک آن نمىتواند آن را به عنوان خمس واگذار نماید و به جاى بدهى خمس حساب کند.
س 1064 : اگر شخصى زمینى را در کنار کارخانههاى آجرسازى براى استفاده از فروش خاک آن بخرد، آیا از انفال محسوب مىشود؟ و بر فرض اینکه از انفال نباشد، با توجه به اینکه به نسبت ده درصد به شهردارى داده مىشود، آیا دولت حق مطالبه مالیات براى خاک آن دارد؟
ج: زمین مورد معامله اگر آباد و ملک خاص شرعى فروشنده باشد گرچه با خرید آن از مالک ملک خاص فروشنده مىشود و جزو أنفال محسوب نیست، لیکن پرداخت مالیات درآمد حاصل از فروش خاک آن اگر مستند به قانون مصوب مجلس شوراى اسلامى (در ایران) و مورد تأیید شوراى نگهبان قانون اساسى باشد، لازم است و دولت حق مطالبه آن را دارد.
س 1065 : آیا شهردارى حق بهره بردارى اختصاصى از ماسهها و شنهاى کف رودخانهها براى آبادانى و احداث شهر و غیر آن را دارد؟ و در صورتى که این حق را داشته باشند، اگر شخصى غیر از شهردارى مدعى مالکیت آن باشد، آیا دعواى او مسموع است یا خیر؟
ج: این کار براى شهردارىها جایز است و ادعاهاى مالکیت خصوصى کف و بستر رودهاى بزرگ و عمومى از سوى اشخاص پذیرفته نیست.
س 1066 : آیا حق اولویت عشا یر در استفاده از چراگاههاى خود (هر قبیلهاى نسبت به چراگاه خودش) با کوچ کردن از آن و تصمیم به بازگشت دوباره به آنجا از بین مىرود؟ با توجه به اینکه این کوچ کردن از قدیم بوده و در طول دهها سال ادامه داشته است.
ج: ثبوت حق اولویت شرعى براى آنان نسبت به چراگاه چهارپایانشان، بعد از کوچ کردن از آنجا، محل اشکال است و احتیاط در این مورد خوب است.
س 1067 : روستا یى از نظر چراگاه و زمینهاى زراعى در مضیقه است و هزینههاى عمومى آن از راه فروش علفهاى چراگاه تأمین مىشود، این وضعیت بعد از انقلاب اسلامى هم تاکنون استمرار داشته، ولى مس ؤولین آنان را از این کار منع کردهاند، با توجه به فقر مادى اهالى روستا و بایر بودن چراگاهها، آیا شوراى روستا حق دارد که اهالى را از فروش علفهاى چراگاه منع کرده و درآمد حاصل از فروش آن را براى تأمین هزینههاى عمومى روستا اختصاص دهد؟
ج: علفهاى چراگاههاى عمومى طبیعى که سابقه ملکیت خصوصى ندارد ملک اختصاصى کسى نیست و فروش آن از سوى کسى جایز نیست، ولى کسى که از طرف دولت، مسؤول امور روستا است، مىتواند مبلغى براى مصالح عمومى روستا از کسانى که اجازه چراندن چهارپایان در آن مراتع را دارند، بگیرد.
س 1068 : آیا براى عشائر جایز است که چراگاههاى تابستانى و زمستانى را که از دهها سال پیش به صورت دورهاى در آن تردد دارند، به مالکیت خود در آورند؟
ج: چراگاههاى طبیعى که کسى نسبت به آنها سابقه ملکیت اختصاصى ندارد، از انفال و اموال عمومى است که اختیار آن با ولىّ امر مسلمین است و سابقه تردد عشائر موجب مالکیت آنان نمىشود.
س 1069 : خرید و فروش چراگاههاى عشائرى در چه زمانى صحیح است و در چه زمانى صحیح نیست؟
ج: خرید و فروش چراگاههایى که ملک کسى نیست و از انفال و اموال عمومى است، در هیچ حالى صحیح نیست.
س 1070 : شغل ما دامدارى است که چهارپایان خود را در یکى از جنگلها مىچرانیم و بیشتر از پنجاه سال است که به این کار مشغول هستیم، سندى نزد ما وجود دارد که دلالت مىکند که ما از طریق ارث مالک شرعى این جنگل هستیم، سند مزبور هم یک سند قانونى است، بعلاوه این جنگلها وقف امیرالمومنین و سیدالشهداء و ابوالفضل العباس «سلام الله علیهم اجمعین» هست، و دامداران سالیانى است که در این جنگل زندگى مىکنند و خانههاى مسکونى و زمینهاى زراعى و بستان دارند، اخیرا جنگلبانان تصمیم گرفتهاند ما را از آن اخراج نموده و بر آن مسلط شوند، آیا آنان حق اخراج ما را از این جنگل دارند؟
ج: از آنجا یى که شرعا صحت وقف متوقف بر سابقه ملکیت شرعى است، همانگونه که انتقال از طریق ارث هم متوقف بر مالکیت شرعى مورّث است، لذا جنگلها و چراگاههاى طبیعى که تا به حال ملک کسى نبوده است و هیچگونه سابقه احیا و آباد کردن در آنها وجود ندارد، ملک اختصاصى کسى محسوب نمىشود تا وقفیّت آن صحیح باشد یا از طریق ارث انتقال یابد، به هر حال هر مقدار از جنگل که به صورت مزرعه یا مسکن و مانند آن احیا شده و ملک شرعى گردیده، اگر وقف باشد، حق تصرف در آن با متولّى شرعى آن است و اگر وقف نباشد حق تصرف در آن با مالک آن است، و اما آن مقدار از جنگل و مراتع که به صورت جنگل طبیعى یا مرتع طبیعى باقى مانده است، از انفال و اموال عمومى است و اختیار آن براساس مقررات قانونى، با دولت اسلامى است.
س 1071 : آیا جایز است دامداران که اجازه چراندن حیوانات خود را دارند، وارد مزرعههاى خصوصى کنار چراگاه شده تا خود و چهارپایان آنان از آب مزرعه، بدون رضایت مالک آن بنوشند؟
ج: مجرد داشتن اجازه چراندن حیوانات در چراگاههاى مجاور املاک اشخاص، براى جواز ورود در ملک غیر و استفاده از آب ملکى آن کافى نیست، این کار براى آنان بدون رضایت مالک آن جایز نیست.
منبع: اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری