4ـ بعد اجتماعى حج
حج یگانه فریضهای است که خداوند برای ادای آن، همه مسلمانان را، از گوشه و کنار جهان، به یک نقطه معین و در «ایّام معلومات» فرا خواند; بهطوری که اگر در غیر این مکان و زمان انجام گیرد، پذیرفته نخواهد شد.[1]
اگرچه در گذشته و امروز تلاشهایی شده و میشود تا حج را فریضه فردی قلمداد کنند، اما با توجه به آیات و روایات، فهمیده میشود که حج مرکز اجتماع مسلمانان است; زیرا اگر هدف، تنها انجام دادنِ مناسک و طواف گرد خانه خدا و… بود، چرا جایز نباشد در تمام سال انجام گیرد؟ چه لزومی داشت که همه مردم مکلّف باشند در مقطع زمانی خاص، در یک نقطه جمع شوند و در آن ایام هم در اجتماعات یک روزه و یک شبه و سه روزه گرد هم آیند تا شاهد منافع خود باشند; لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ[2]؟ پس منافعی که مسلمانان باید شاهد آن باشند، منافعی است که با حیثیت تجمّع مردم و حالت اجتماع ارتباط پیدا میکند و حتی میشود گفت که اگر از این اجتماع، فایده عمومی بهدست نیاید، مقصود حاصل نخواهد شد.[3]
«یکى از امتیازات مخصوص به حج این است که خطاب در آن، متوجّه عموم مردم است; «اى ابراهیم، در میان مردم، براى حج اعلام عمومى کن.[4] براى خدا بر مردم است آهنگ خانه او کنند. همانا نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شده، سرزمین مکّه است.[5]به خاطر بیاورید هنگامى را که خانه کعبه را محلّ بازگشت مردم قرار دادیم;[6] خداوند کعبه را که خانه محترم است، وسیله اى براى اقامه امر مردم قرار داده است.»[7]
اینگونه آیات و روایات، دلالت روشن بر «بُعد اجتماعی حج» دارد وگرنه اگر حج فریضهای فردی بود، لازم نبود این همه روی کلمه «الناس» تکیه شود. همچنان که لازم نبود مردم از راه دور و نزدیک با هر وسیله ممکن، در زمان و مکان معین، گرد هم جمع شوند تا این فریضه الهی را با بهطور جمعی انجام دهند. اگر ثمره و بهره حج فردی بود، چرا فرمود: «پس از همانجا که مردم کوچ میکنند، کوچ کنید»[8] این آیه میرساند که حج مرکز اتحاد مسلمانان است و هیچ کس حق تکروی و دوری از اجتماع مردم را ندارد; زیرا که حج افزون بر این که فریضهای فردی است، همچنین فریضه جمعی است و ثمره و منفعت آن، به تمامی مسلمانان برمیگردد.
با عنایت به عمومیت دعوتِ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ و اطلاق «منافع» و تفسیر امام رضا علیه السلام مبنی بر اینکه منافع حج، افرادی را که در مراسم حج نبودهاند، در بر میگیرد. میشود ادعا کرد که قدر متیقّن از منافعی که بر مراسم با شکوه حج مترتب میشود، همان «منافع عمومی و اجتماعی» حج است.
همچنین قدر متیقّن از قِیَاماً لِلنَّاسِ… در آیه مبارکه جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ….[9] بعد اجتماعی آن است; زیرا با توجه به اطلاق کلمه «قِیَاماً» و مناسبت آن با «لِلنَّاسِ» و با عنایت به معنای «قِیَام»[10] چنین برداشت میشود که کعبه و حج، سبب اصلاح امور دینی و دنیوی مردم[11] و باعث رفع نابسامانیها از جوامع مسلمین خواهد گردید; چرا که کعبه به عنوان ضامن جامعه بشری مطرح شده است و این به خاطر حرمت و جلالت و قداستی است که کعبه در نظر عموم مردم دارد; لذا کعبه موصوف به «بیت الحرام» شده است، چون محور فعالیت همگانی واقع میگردد.
از سوی دیگر، همانطور که هدف از ارسال رسل و انزال کتب، «قیام مردم به قسط»[85]میباشد، بهترین وسیله تحقّق این هدف، مراسم باشکوه حج است و این یکی دیگر از منافع اجتماعی حج میباشد.
خلاصه اینکه، قوام جامعه بشری، اقامه عدل و قسط در میان مردم و اصلاح امور دینی و دنیوی به انجام حج است و این، در گرو برگزاری صحیح حج میباشد و نقطه مقابل آن، از هم پاشیدن جامعههای بشری و رواج ظلم و فساد امور دینی و دنیوی است که در گرو تعطیلی حج میباشد. از این رو، مولی علی علیه السلام در این باره فرمود: «حج خانه خدا را ترک نکنید که هلاک و نابود میشوید.»[12] در حقیقت بقای اصل دین و در نتیجه بقای متدیّنین، بستگی به بقای کعبه دارد. «تا کعبه پابرجاست دین و مکتب هم پابرجاست.»[13]
الف) منافع و آثار اجتماعى حج
از آنجا که حج مرکز اجتماع و اتّحاد مسلمانان است، منافع و آثار اجتماعی فراوانی را به همراه دارد، که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میگردد:
* یکی از بارزترین منافع این اجتماع عظیم، ایجاد تفاهم، تحکیم برادری و رفع اختلافات دینی میان طبقات مسلمانان است. اگر از بررسی آیات و روایات[14] به دست میآید که اسلام، دین اتّحاد و یکدستی است. بهترین و مناسبترین زمان و مکان، برای تحقّق این هدف، موسم حج است. اگر به نماز جماعت سفارش و تأکید شده که اهالی هر محل، به کمک یکدیگر، امور زندگی جمعی خویش را اراده نمایند و اگر نماز جمعه مقرّر شده تا مردم شهرها گِرد هم آیند و در پرتو اجتماع و اتّحاد، امور خود را حل کنند، حج هم در هر سال، در زمان و مکانی خاص واجب شده تا مسلمانان از نقاط مختلف عالَم پیرامون خانه خدا جمع شوند و دست اتّحاد و برادری به سوی یکدیگر دراز کنند و در پرتو آن، مشکلات همدیگر را حل نمایند.
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در این باره فرمودند: «از جمله وظایف، در این اجتماعِ عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات میان طبقات مسلمین است.[15] با اتکال به خدای بزرگ در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید و از تفرّق و تنازع بپرهیزید; وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ….[16]
* پس یکی از آثار و منافع مهم اجتماعی حج، «وحدت کلمه» است که زائران بیتالله باید از راه دور و نزدیک بیایند و تحکیم برادری در فکر و عمل را ملاحظه و مشاهده نمایند که همه امّت اسلامی، یک خدا را میپرستند; امت یک پیامبرند. معتقد به یک کتابند. به طرف یک قبله میایستند. دوش به دوش هم، بر گِرد یک محور میچرخند و همه یک هدف، یک مسیر و یک برنامه را دنبال میکنند. این چنین وحدتی، بهطور قطع جمعیتها را فشرده و متراکم و قلبها را به هم نزدیک میکند و در نتیجه یک نیروی قوی تولید میکند که باعث عظمت و شکوه اسلام و مسلمین و ذلّت و خواری کفر خواهد شد; از این روی، نبیّ مکرّم اسلام در خطبه معروف «حَجّه الوداع» به همین نکته اشاره فرمودند:
«اهل ایمان با هم برادرند. خونهاى آنها ارزش مساوى دارد. پیمان کوچکترین فردشان در حکم پیمان عموم مسلمین است. همه با هم در حکم یک دست و قدرت واحدى در برابر بیگانهاند.»[17]
احساس وحدت و یگانگی در ایّام حج، در حدّ اعلا وجود دارد; چرا که عالِم و جاهل، غنی و فقیر، رییس و مرئوس، کوچک و بزرگ، سیاه و سفید، همه با هم در دو قطعه لباس سفید میخروشند و میروند و مینشینند و میخورند و میخوابند.
خلاصه، افرادی که در همایش حج گِرد میآیند، هیچ اختلاف ریشهای ندارند و رابطهای که میان آنها حکم¬فرماست، رابطه دین است که از هر رابطه دیگر، نظیر ملّیت، نژاد و رنگ، قویتر و محکمتر است.
* یکی دیگر از منافع اجتماعی حج، «مساوات واقعی اجتماعی» است که همه زائران، از حدّ اقل زندگی بهرهمند بوده و یک نمونه از زندگی اقتصادی، بدون فاصله یا لا اقل با فاصله کم، در هر سال یک بار، در عمل به نمایش گذارده میشود; بهطوری که زندگیها نزدیک به هم، لباسها کاملاً یکسان، مکانها و غذاها شبیه هم میباشد; چنانکه لغو امتیازات نژادی، رنگ، امتیازات شخصی; مانند ثروت و مقام، اصل و نسب، زیبایی و زشتی، شاهد گویای دیگری بر این مساوات است.
خداوند متعال در لغو امتیازاتی که قریش[18] برای خود قائل شده بود، فرمود: «سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خدا آمرزنده مهربان است.»[19] همچنان که نبی مکرّم اسلام در خطبه حَجّهالوداع فرمود: «ای مردم! پروردگار همه شما یکی است و پدر همه شما یکی است; همه از آدم و آدم از خاک است; عرب را بر عجم فضیلت و برتری نیست، جز با ملاک تقوا.»[20]
این سلوک جمعی در حج، عدالت اجتماعی اسلام را در پی دارد که از مصادیق بارز آن، سیر کردن فقرا، دفع حقوق شرعی، پاک کردن اموال و ادای دین است; زیرا نخستین مرحله حج، تصفیه حساب مالی با خدا و مردم است و این نوعی توزیع ثروت اجتماعی است که مبتنی بر عدالت میباشد و از سوی دیگر، اگر تقسیم قربانی صحیح انجام گیرد، میلیونها گرسنه سیر میشود و بدینوسیله میان نیازمند و بی نیاز، ارتباط برقرار میگردد; چنانکه لباس احرام در یک رنگ، نوعی تعامل اجتماعی میان نیازمند و بی نیاز، حاکم و محکوم و رییس و مرئوس میباشد و به انسانها میفهماند که ارزش حقیقی انسان، غیر از مال و مقام است.
* یکی دیگر از منافع اجتماعی حج، ایجاد مسؤولیت اجتماعی در فرد است; زیرا فرد در طواف پیرامون کعبه، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر، بیتوته در منا ورمی جمرات، احساس میکند که جزئی از امّتاسلامی است که عمل، هدف، خدا، قبله و کتاب واحد دارد و در نتیجه، به فکر مسؤولیت اجتماعی میافتد.
* دیگر از منافع اجتماعی، «امنیت اجتماعی» است که هیچ کس در ایام حج حق تعرّض به دیگران، حتی حیوانات را ندارد; چرا که خداوند متعال فرمود: «هرکس داخل آن شود، در امان است.»[21] و «به یاد آور هنگامی را که خانه کعبه را مرجع و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.»[22]
وجود جامعه امن و مطمئن و به دور از هر گونه تجاوزی، از آرزوهای دیرین دانشمندان و مصلحان بوده و هست که سازمانها و جوامع بینالمللی، در تحقّق چنین آرزویی هستند، امّا تاکنون ره به جایی نبردهاند، ولی خداوند حکیم، بر اساس حکمت متعالیهاش قرنها قبل، منطقهای را در یک نقطه از زمین برای چنین هدفی بنیان نهاده است; به حدّی که شکار حیوانات و حتی کمک کردن شکارچی به واسطه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع گردیده است; آن هم در منطقهای که نا امن بود. انسانها ربوده میشدند و همه جا غارت و کشتار بود[23] و منطقهای که ظلم و فساد و بحث و جدال در آن منع شده است. قرآن در این باره میفرماید: «کسانی که با احرام، حج را بر خود واجب کردهاند، باید از تمتّعات جنسی و انجام گناه و بحث و جدال اجتناب نمایند.»[24]
وجود چنین جامعهای، از آغاز خلقت، مورد عنایت خداوند متعال بوده است، که شرط اساسی بقای هر جامعه، چنین نعمتی است تا انسانها کلاس آن را در هر سال در این مکان بگذرانند و در سراسر جهان گسترش دهند. این تمرین و نمایش، اگرچه در مدّت کوتاهی است، اما هرچه هست، تمرینی برای شرکتکنندگان و اتمام حجتی برای جهانیان است و اگر محلّ تشکیل کنگره حج در نقطه امنی قرار داده شد، برای این است که سران و نمایندگان مسلمانان، آزادانه و با کمال اطمینان نسبت به یکدیگر و بدون هیچ تشویشی، منافع مسلمانان را در نظر گرفته و از همدیگر جهت رفع مشکلات یاری بجویند.
* از منافع دیگر اجتماعی حج، معارفه و آشنایی بینالمللی مسلمانان جهان است که امام ششم، جعفربن محمد ‘ در بیان علل حج فرمود: «خداوند در حج وسیله اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورد تا همدیگر را بشناسند.»[25]
در سایه شناخت یکدیگر، زمینه تبادل آرا و افکار فراهم میشود و هر گروه، از هر دیاری که میآید، دستاوردهای علمی و پیشرفتهای فرهنگی و اقتصادی خویش را به برادران دینی دیگر مناطق و کشورها انتقال میدهد و با این عمل، نردبان ترقی و تعالی را برای همدیگر فراهم مینماید و نقطههای قوّت و ضعف خویش را شناسایی میکنند و در صدد تقویت خویش بر میآیند.
* از آثار و منافع اجتماعی حج، تنظیم برخورد اجتماعی زن و مرد است; چرا که در ایام حج، آموخته میشود که در برخوردها مواظب یکدیگر باشند و بهگونهای ظاهر نشوند که هوسانگیز باشد، بلکه باید به دور از هرگونه آرایش و با لباس معمولی، در مقابل هم ظاهر گردند و حتّی باید از لذّت جنسی حلال هم صرف نظر کنند تا تمرین و آزمایشی در پهنه زندگی اجتماعی گردد; فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ[26] که مراد از «رفث» هرگونه لذّت جنسی در ایام احرام است. پس «عفّت اجتماعی» در موسم حج، تمرین داده میشود تا در غیر موسم حج برخوردهای زن و مرد بهبود یابد.
* «آموزش و تمرین نظم و انضباط اجتماعی» نیز از آثار اجتماعی حج است; و اینکه حج از آغاز تا انتها، از روی نظم و ترتیب خاصی انجام میگیرد; شروع آن در وقت معین و در مکان معین و با لباس و رمز مشخص و طواف، سعی، وقوف، رمی، هدی و… باید بر اساس اندازه معین و نظم خاص انجام پذیرد تا بشر درسی از نظم و انضباط اجتماعی را بیاموزد و برای همیشه آن را در جامعه رعایت کند.
* و بالأخره، اجتماع عظیم حج، ارائه نمونه عملی جامعه اسلامی است که در سایه ایمان تشکیل گردیده و نمونهای کوچک از اجتماع روحدار به نمایش گذاشته میشود که روابط اجتماعی مردم با یکدیگر تحت تأثیر ایمان و محبت واقع شده و در آن محیط معنوی خودخواهی و رفتار و گفتار ناپسند بسیار کم دیده میشود; محیطی آرام و با صفا که رعایت فضایل اخلاقی و حقوق اجتماعی به چشم میآید و این اجتماع در واقع، نمایشی از جامعه اسلامی است که دارای شکوه، عظمت، امنیت، عدالت، مساوات واقعی و نظم و انضباط اجتماعی میباشد که از امتیازات آن این است که هر سال این اجتماع تشکیل و در معرض عمومی گذاشته میشود.[27]
ب: منافع سلوک جمعى در حج
بیشک، حج از برنامههای سلوک جمعی و قضیهای جهانی است و برای منطقه و گروه مخصوص و جغرافیای ویژه نیست; همانطور که خداوند متعال در خطاب به حضرت ابراهیم فرمود: «مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر، از راه دور قصد خانه خدا کنند.»[28]
این سلوک جمعی، که از افراد مختلف جهان، با تفاوت در رنگ و پوست و زمان و مکان به وجود آمده، منافع زیادی را در بر دارد; نخست اینکه زمینهساز یک دولت واحد جهانی است و خود این سلوک جمعی، دلیل بر این است که اسلام جهانی است. مسلمانان از قارههای مختلف جهان، با تفاوتهای بسیار، در یک نقطه دور هم جمع میشوند و یک خدا و یک پیامبر و یک کتاب و یک قبله و یک هدف را دنبال میکنند و از یکرنگی و همفکری فهمیده میشود که تشکیل دولت واحد جهانی امکان دارد و در واقع، حج ارائه نمونه عملی این دولت واحد جهانی است.
از سوی دیگر، شکی نیست که سلوک جمعی، باعث تغییر اجتماعی ملموس میشود، اما از آنجا که سلوک جمعی در حج، از بالاترین درجه تعامل اجتماعی است، پس نتیجه این سلوک، در مرتبه برتر قرار دارد; چرا که:
اولاً: تغییر اجتماع آن مطلوب، ثابت، عمیق و ریشهدار خواهد بود.
ثانیاً: بعد از ادای مناسک حج، دو تغییر در انسان حاصل میشود; یکی تغییر روحی و تطهیر نفسی و دیگری تغییر اجتماعی.
ثالثاً: از آنجا که حج نقش خطیری در تغییر حیات روحی و اجتماعی دارد، بنابر این، حرمتی از حرمات الله است که هتک آن روا نیست و هرکس که برنامههای الهی را بزرگ بشمارد و احترام آن را حفظ کند، برای او نزد پروردگارش بهتر است.[29]
رابعاً: در این سلوک جمعی، مترقّیترین شعار اجتماعی وجود دارد و آن شعاری است که اسلام به آن امر کرده و سنت پیامبر است و آن شعار برائت از مشرکین است که بهترین شعار برای احیای عدالت اجتماعی است; چرا که بزرگترین انحراف در دین اسلام، که باعث انواع شقاوت میشود، شرک به خداست و تردیدی نیست که وجود شرک در جوامع انسانی، مانعی بر سر راه «عدالت اجتماعی» است و اعلان برائت از مشرکین، سرآغاز تغییر اجتماعی انسان است تا اجتماع موحّد در همه سطوح، بر اساس احکام اسلام و عدالت اجتماعی، استوار گردد.[30]
5ـ بُعد اقتصادى حج
حج به جهت داشتن بُعد معنوی و عرفانی، ابعاد دیگر آن، به ویژه بُعد اقتصادی و مادی آن، مورد تردید واقع شده است; بهطوری که گفتهاند مگر ممکن است چنین عبادت با معنویت، همراه با بُعد مادی و اقتصادی باشد، بلکه این مسائل را منافی با روح حج میدانستهاند و این خاصیت یک سو نگری به حج است; همچنانکه این توهّم در زمان جاهلیت هم وجود داشته و خیال میکردند معامله و تجارت و کسب و کار در ایام حج، حرام و باعث بطلان آن میگردد.[31] اما خداوند متعال برای مقابله با این طرز تفکّر، آیات متعددی را نازل نموده است که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
ـ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلا مِنْ رَبِّکُمْ….
«گناهى بر شما نیست که از فضل پروردگار خود (منافع اقتصادى در ایام حج) برخوردار شوید.»[32]
شکی نیست که مراد از «فضل» در آیه، فضل و بهره مادی است; زیرا مسائل معنوی، جای هیچگونه تردیدی نبود تا بفرماید: لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ… همچنان که مراد از «ابتغاء»، ابتغای بعد از اتمام حج نیست; چراکه معامله و تجارت بعد از اعمال حج، جای بحث و گفتگو ندارد، بلکه آنجا که محلّ کلام بود، معامله و تجارت در هنگام عمل بود و آیه مبارکه هم در ردّ این نوع تفکّر، با صراحت تمام فرمود:
«هیچگونه مانع و اشکالی وجود ندارد که مردم از فضل خدا بهرهمند گردند، بلکه با توجه به معنای ابتغاء[33] میتوان در راه کسب آن اجتهاد و کوشش هم نمود و حتی با ملاحظه «مِنْ رَبِّکُم» میتوان به آن رنگ عبادت داد تا از مصادیق بارز آیه رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ…[34] به شمار آید. منتهی باید مواظب بود که تجارت در خلال حج، «ابتغاء مِن فضل الله» باشد.
مؤید دیگر بر اطلاق «ابتغاء فضلاً مِن ربکم» بر امور مادی، نظایر این آیه در قرآن است که «ابتغاء فضل الله» بر امور مادی نیز اطلاق شده است; از جمله در سوره مبارکه جمعه فرمود:
هنگامىکه نماز پایان گرفت، شما آزادید، در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید.[35]
فَإِذَا قُضِیَتْ الصَّلاَهُ فَانتَشِرُوا فِی الاَْرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ….
از سوی دیگر، اینگونه یک سو نگری به حج، در زمان ائمه (علیهم السلام) نیز برای یاران آنها ایجاد سؤال کرد که آیا تجارت و بهرهمندی مادی در ایام حج ضرری به حج نمیرساند. چنانکه شخصی مثل معاویه بن عمار، به امام صادق علیه السلام عرض کرد: مردی برای تجارت به طرف مکه حرکت میکند یا شتری دارد که کرایه میدهد، آیا حجش ناقص است یا کامل؟ حضرت پاسخ فرمودند: حجش کامل و تمام است.[36]
ـ از آیات دیگری که دلالت بر بُعد اقتصادی حج دارد، آیه شریفه ذیل میباشد: وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ… * لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ…[37] است. با توجه به تقابل دو جمله لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ و یَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ، برداشت میشود که حج، دو بُعد دارد; «عبادی» و «غیر عبادی» و به یقین یکی از مصادیق بارز منافع، همان منافع اقتصادی حج است که احتمالاً به دلیل اهمیت این بُعد یا جهت مقابله با تفکّر جاهلی، مقدّم بر بُعد معنوی حج ذکر شده است.
شاهد قطعی بر اینکه مراد از منافع، اقتصادی هم هست، تمسّک حضرت امام رضا علیه السلام به این آیه شریفه است که در ضمن بیان علل و فلسفه حج فرمود:
«منافع و آثار حج، تمام اهل زمین; از شرق و غرب و خشکی و دریا را فرا میگیرد، چه آنان که حج را بهجا میآورند و چه آنان که به حج نمیروند. از این رو است که قرآن فرمود: لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ».[38]
ـ توجیه دیگری که میشود برای تقدّم بُعد «غیر عبادی» بر «عبادی» در این آیه مبارکه ذکر کرد، جنبه روانی قضیه است که برای جذب مردم عادی به سوی خانه خدا، ابتدا روی منافع مادّی تکیه نموده و به تعبیر مرحوم علاّمه طباطبایی، از آنجاکه انسان به طور فطری، حبّ ذات دارد و به منافع خویش علاقمند است، در همان اول فرمود: لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ.[39]
ـ از جمله آیات دیگر، آیه دوم از سوره مبارکه مائده است که خداوند متعال خطاب به مؤمنان میفرماید: «احترام کسانی را که به خاطر معاش و معاد، قصد خانه خدا را کردهاند، نگهدارید.»[40] یعنی زائران خانه خدا، انسانهای محترمی هستند. بنابراین، حرمت آنان را حفظ کنید.
علاوه بر اینکه لسان این آیه لسان مدح است و نیز بُعد اقتصادی آن مقدم بر بُعد عبادی ذکر گردیده، از تقابل فَضْلا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَان، به خوبی استفاده میشود که مراد از منافع، نفع اقتصادی است.
ـ شاهد قرآنی دیگر بر اهمیت بُعد اقتصادی حج، آیهای از سوره مبارکه قصص میباشد که خداوند تعالی، ضمن منّت نهادن بر مشرکان، روی دو نعمت تأکید میکند; «امنیت» و «مواهب اقتصادی»; «آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که محصولات هر شهر و دیاری به سوی آن آورده شود ولی اکثر آنها نمیدانند.»; …أَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبَى إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْء رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ.[41]
عنایت در کلمات «کُلِّ شَیْء» و «رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا» و فعل «یُجْبَى» که دلالت بر استمرار دارد، اهمیت مطلب را دو چندان میکند. به علاوه، این دو نعمت، متعلق به زمانی بود که آنان مشرک بودند و خداوند به ایشان وعده میدهد: اگر آنان که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را برایشان میگشاید;[42] وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَات مِنْ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ….
ـ شاهد قرآنی دیگر آیه 28 از سوره توبه است. در این آیه میفرماید:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، بدانید که مشرکین آلوده و ناپاکاند. بنابراین، پس از این سال نباید قدم به مسجد الحرام بگذارند و اگر از فقر مىترسید، به زودى خداوند شما را از فضل خویش ـ هرگاه بخواهد ـ بىنیاز مىسازد. خداوند دانا و حکیم است.»
از آنجاکه مکیان به دنبال سود و تجارت بودند، ترسیدند که نکند به خاطر این منع، تجارت آنان از رونق بیفتد و وضع اقتصادیشان خراب شود، لذا خداوند در مقام دلجویی آنها، وعده فرمود که به زودی شما را از فضل خویش بینیاز میسازم.
همچنان که تاریخ گواهی میدهد، بزرگترین بازار، از جمله بازار معروف عکاظ، در موسم حج بر پا میگردید و احتمالاً سوره قریش[43] را بتوان مؤید دیگر قرآنی بر اینگونه بازار دانست.
ـ آیات مربوط به قربانی نیز دلیل قطعی دیگر بر بُعد اقتصادی حج است; زیرا یکی از اسرار قربانی، سیر کردن گرسنگان میباشد:
…فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ…[44]
فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ .[45]
همچنان که پیامبر گرامی اسلام فرمود: «خداوند این قربانیها را برای سیر کردن مساکین قرار داده است.»[47]
علاوه بر آیات، روایات، زیادی هم دلالت بر بُعد اقتصادی حج دارد; بهطوری که در بعضی از احادیث معصومین ^، یکی از علل و اسرار حج، بُعد اقتصادی آن بیان شده است.
امام صادق علیه السلام یکی از آثار حج را منافع اقتصادی شمرده است.[48]
امیر مؤمنان علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید: «وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ… یُحْرِزُونَ اْلاَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ».[49]
حضرت رسول نیز حج را عاملی برای ریشه کردن فقر در جوامع اسلامی خوانده، میفرماید: «الْحَجُّ یَنْفِی الْفَقْرَ…».[50]
با توجه به مطالبی که گفته شد، اقتصاددانان کشورهای اسلامی میتوانند از زمینه و فرصت حج استفاده نموده، با همفکری و همگامی، پایه محکمی را برای اقتصاد سالم اسلامی پیریزی نمایند و با ارائه مظاهر رشد اقتصادی و نمونههای تولیدی در ایام حج، سبب رشد سطح تولید از نظر کمّی و کیفی و در نتیجه زمینه مشارکتهای اقتصادی را ایجاد و شاهد شکوفایی آن در جوامع اسلامی باشند. بدیهی است، یکی از راههای تحقّق این هدف، برپایی نمایشگاه بینالمللی فراوردههای اقتصادی مسلمانان جهان در کنار حرمین شریفن است که موجب رشد مبادلات تجاری میان کشورهای اسلامی نیز خواهد شد; همچنانکه نبی مکرّم اسلام صل الله علیه و آله و سلم وقتی به مدینه هجرت کردند، بازاری را در کنار مسجد تأسیس نموده، دستور دادند مسلمانان از این بازار خرید و فروش نمایند و بکوشند کالاهای مورد نیاز را، خودشان تولید و در این بازار به معرض نمایش بگذارند.[51]
لیکن با کمال تأسف امروزه در این اماکن مقدس، تولیدات بیگانگان و دشمنان اسلام به معرض نمایش گذاشته میشود و سود و منافع آن به جیب اجانب میرود و گاهی بر ضدّ مسلمانان بهکار گرفته میشود.
پی نوشت :
[1]. بقره: 197[2]. حج: 27 و 28
[3]. با استفاده از پیام مقام معظم رهبرى، در تاریخ 8/3/72
[4]. حج: 27 و 28
[5]. آل عمران: 96 و 97
[6]. بقره: 125 و 199
[7]. مائده: 97
[8]. بقره: 125 و 199
[9]. مائده: 97
[10]. معناى آن قبلاً گذشت.
[11]. بحار الأنوار، ج86، ص65
[12]. حدید: 25
[13]. بحار الأنوار، ج96، ص19
[14]. وسائل الشیعه، ج11، ص21
[15]. آیات 103 آل عمران و 46 انفال و 10 حجرات و نظیر روایات: «الْمُؤْمِنَ أَخُ الْمُؤْمِنِ»، اصولکافى، ج2، ص165
[16]. حج در کلام و پیام امام خمینى، صص34 و 37
[17]. حج در کلام و پیام امام خمینى، صص34 و 37
[18]. تحف العقول، ص30
[19]. قریش بر این باور بودند که وقوف در عرفات، وظیفه کسانى است که از خارج مکه آمدهاند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان آنها خود را از این کار معاف مىشمردند.
[20]. بقره: 199
[21]. تحف العقول، ص30
[22]. آل عمران: 97
[23]. بقره: 125
[24]. عنکبوت: 67
[25]. بقره: 197
[26]. وسائل الشیعه، ج11، ص14
[27]. بقره: 197
[28]. با استفاده از کتاب حج در قرآن شهید بهشتى.
[29]. حج: 27
[30]. حج: 30
[31]. با استفاده از جزوه دکتر الأعرجى.
[32]. مجمع البیان، ج1، ص295
[33]. بقره: 198
[34]. «ابتغاء، فقد خصّ بالاجتهاد فی الطلب»، مفردات راغب.
[35]. نور: 37، «مردان الهى کسانى هستند که نه تجارت آنها را از یاد خدا باز مىدارد، نه خرید و فروش.»
[36]. جمعه: 10; آل عمران: 174; نحل: 14; اسراء: 12
[37]. فروع کافى، ج4، ص275
[38]. حج: 27 و 28
[39]. بحار الأنوار، ج96، ص32
[40]. المیزان، ذیل آیه.
[41]. مائده: 2
[42]. قصص: 57
[43]. اعراف: 96
[44]. {لاِِیلاَفِ قُرَیْش * إِیلاَفِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ}.
[45]. حج: 36
[46]. حج: 28
[47]. بحار الانوار، ج96، ص296
[48]. وسائل الشیعه، ج11، ص13
[49]. نهج البلاغه (صبحى صالح)، ص45
[50]. بحار الانوار، ج74، ص62
[51]. محمد خاتم پیامبران، مقاله حضرت آیت الله حسین نورى.
منبع: فصل نامه میقات حج