فریضه امر به معروف و نهى از منکر یک اصل کاملا ابتکارى است و از شاهکارهایى است که قبل از اسلام دردیگر جوامع سابقهاى نداشت. آیات بسیارى در زمینه نازل شدن بلاهاى الهى بر امتهایى که نسبت به آینده خودشان بىتفاوت بودند و یکدیگر را امر به معروف و نهى از منکرنمىنمودند وجود دارد که در این آیات مسلمین را به عبرتآموزى دعوت نموده است و آنها را به بروز بلاى بزرگ بىتفاوتى نسبت به جامعه هشدار مىدهد. یک نمونه از این آیات عبارت است از:در آنجا که خدا مىفرماید:
“وجعلناها نکالا لما بین یدیها و ما خلفها و موعظه للمتقین”(1)
و امت اسلام را از این جهت بهترین امت مىداند چرا که امر به معروف و نهى از منکر را اقامه مىداند.
“کنتم خیر امت اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله”(2) “شما هستید بهتر امتى که بیرون آورده شد از براى مردمان مىفرمایید به خوبى و باز مىدارید از ناشایسته و مىگروید به خدا”.فلسفه قیام امام حسین(علیهالسلام) و وجود ائمه معصومین(علیهمالسلام) نیز اجراى این امر بوده است. همانطورى که تاریخ نشان داده است “تا درون جامعهاى اصلاح نگردد اصلاح بیرون امکانپذیر نیست و امر به معروف و نهى از منکر پیکار با دشمن داخلى است.”(3)
دین اسلام دین کامل و همهجانبهاى مىباشد و احکامش در همه ابعاد زندگى قابل تطبیق با کلیه شرایط زمانى و مکانى است. بنابراین بهطور حتم اجراى احکام اسلام در جامعه نیازمند پشتوانه قوى است که از راه تشکیل حکومت اسلامى و در سایه اقتدار آن امکان پذیر است.
جامعه اسلامى هرچند در شئون اقتصادى سرآمد و کارآمد باشد مادامى که از مصالح سیاسى آگاه نبوده در موضع انزوا قرار مىگیرد و زمینه تباهى آن جامعه فراهم مىشود.
اسلام باانجام امر به معروف و نهى از منکر اصولى را جهت اقتدار حکومت اسلامى ارائه مىنماید که نمودارى از آن نقل مىشود:
تشکیل حکومت اسلامى براى اجراى احکام اسلام
منظور از سیاست یعنى روش اداره کردن جامعه یا تنظیم جامعه به صورتى که مصالح و خواستههاى جامعه تحقق یابد به تعبیر دیگر آئین کشورداری.(4)
با توجه به جدایى دین از سیاست و اینکه اسلام یک مکتب جامعالاطراف و شامل کلیه قوانین فردى براى اداره جامعه مىباشد از قوانین مدنى مربوط به ازدواج و طلاق وتجارت و معاملات و بیع و بویژه احکام قضائى و کیفرى در قرآن وارد شده است که اجراى آنها اولا نیازمند به تشکیل حکومت اسلامى دارد و دوم اینکه سبب حفظ ارزشهاى اسلامى و اقتدار حکومت اسلامى مىگردد.
حفظ ارزشهاى اسلامی
آنچه که دین مبین اسلام را نسبت به سایر ادیان منحصر به فرد ساخته است این است که اسلام ماهیتى مذهبى و سیاسى بر پایه حفظ ارزشهاى اسلامى دارد برخلاف دیگر حرکتهاى سیاسی، اجتماعى که در طول تاریخ رخ داده است که بعضا با مطرح ساختن صرف مسائل اقتصادى وغیره به پیروزى رسیدند.
در این زمینه حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) مىفرمایند:
“نهضت ما اسلامى است قبل از آنکه ایرانى باشد. نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقهاى خاص متعلق باشد و نیز مىفرمایند: انقلاب اسلامى یعنى راهى که هدف آن اسلام و ارزشهاى اسلامى است و مبارزه صرفا براى برقرارى ارزشهاى اسلامى انجام مىگیرد”.(5)
وحدت و یکپارچگى زمینهساز گسترش امت اسلام
از دیگر دستاوردهاى اجراى این فریضه در جامعه که در سایه بیدارى حس دینى مردم و ملت مىباشد متحد شدن کشورهاى اسلامى در هر عرصه و جامعهاى مىباشد.
مسلمانان و ملتهاى اسلامى به این نتیجه رسیدند که تنها در سایه چنگ زدن به ریسمان الهى است که مىشود جامعه جهانى موردنظر اسلام را ایجاد کرد. در این زمینه خدا در قرآن کریم مىفرماید: “واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا”(6) “همگى به ریسمان الهى چنگ زنید تا متفرق نشوید.”
در تاریخ نیز مىبینیم پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) با گسترش اسلام و اتحاد سرزمینهاى اسلامى با یکدیگر چه فتوحاتى را در صدر اسلام داشتند وتا چه حد به تبلیغ و گسترش اسلام پرداختند.
رهبرى صالحان
همچنین اسلام معتقد است که حکومت در زمان غیبت کبرى حق کسانى است که شرایطى را داشته باشند که در قرآن، روایات براى حاکم جامع آمده است، یعنى مرد فقیه اسلامشناس، عادل، شجاع، مدبر زیرا شخصى که بهعنوان رهبر جامعه در راس امور قرار مىگیرد اگر به قوانین اسلام و منابع اخذ آن آشنایى نداشته باشد، چگونه انتظار مىرود جامعه در مسیر صحیح قرآنى حرکت کند، همچنین در قانون اسلام مشاهده مىکنیم که شخص رهبر جامعالشرایط توسط افرادى انتخاب مىشود که خود اسلامشناس مىباشند و گروهى هستند که پشتوانه مردمى نیز دارند و توسط ملت انتخاب مىشوند تا سلامت جامعه اسلامى بهتر حفظ گردد.
مشارکت سیاسى مردم
مشارکت سیاسى در واقعه حضور فعال، سالم و توام با هوشیارى و شناخت موقعیتها در عرصههاى مختلف تصمیمگیرى در یک نظام سیاسى است.
بدیهى است سالم و هدفمند بودن حضور و مشارکت حداکثرى شرط اساسى و پایدار براى پیشرفت یک سیستم سالم سیاسى است.
به هر اندازه مشارکت و نقش مردم در تصمیمگیرىها با رشد آگاهى و تعمیق فضایل معنوى آنان همراه باشد، این مشارکت و حضور در صحنهها با دوام و قوام بیشترى خواهد بود . آنگاه هر گونه رخنه و ایجاد خلل از جانب دشمنان در آن غیرممکن خواهد شد. سفارش وتوصیه به انجام خوبىها و بازداشتن از زشتىها دو اصل پذیرفته شده همه ملل و اقوام در طول تاریخ زندگى انسانها بوده است، زیرا این دو اصل علاوه بر اینکه مورد تائید فطرت حقیقتطلب آنها بوده بلکه مورد سفارش و دستور موکد عقل سلیم انسان نیز بود. ناگفته پیداست که خوبى و بدى حسن و قبح فعلى در نزد اقوام گوناگون متفاوت بوده و معیار ارزشها و ضدارزشها در میان ملل معتقد به ادیان الهى بویژه دین مبین اسلام با کسانى که از داشتن چنین عقایدى محروم بودهاند تفاوتهاى چشمگیرى داشته است اما این اصل در همه ساختارهاى فکرى و نظامهاى اجتماعى مشترک است که اگر عملى را خوب (حسن) یا زشت (قبیح) بدانند امر و توصیه به انجام و عدم انجام آن لازم و به جهت حفظ واستمرار مشارکت لازم و هدفمند در اجتماع آن را یک ارزش مهم به حساب مىآورند.
بنابراین امر به خوبىها (معروفات) و نهى از زشتىها (منکرات) از اصول پذیرفته شده همه عقلاست و کلیه صاحبان اندیشه و متفکران عالم چه از بعد معنوى و چه از دیدگاه مادى آن را از ضرورتهاى اجتنابناپذیر حیات اجتماعی- سیاسى بشر مىدانند. به هر اندازه که مردم در امور اجتماعی- سیاسى و فرهنگى یکدیگر را توصیه به خوبىها و نهى از بدىها نمایند، مشارکت سیاسى آنهادر تصمیمگیرىهاى کلان جامعه سالمتر و باثباتتر خواهد بود.
وضع قوانین تضمینکننده سعادت دنیوى و اخروى افراد در جامعه، جلوگیرى از تصویب قوانین ضداخلاقى در مجالس قانونگذارى کشورها در عرصه و روزگار، جلوگیرى از روى کارآمدن سیاستمداران کجاندیش و نالایق درعرصه تصمیمگیرى هر مملکتى و دفاع از ستمدیدگان عالم و… ازجمله مصادیق عینى مشارکت سیاسى سالم ممزوج با فرهنگ غنى در امر به معروف و نهى از منکر توسط افراد در جامعه پاک است.
مقابله با منکرات سیاسی
در برابر معروفات سیاسى در هر جامعهاى یکسرى منکرات سیاسى نیز وجود دارد که سلامت جامعه و صیانت و دفاع از ارزشهاى اسلامى را به خطر مىاندازد:
تبلیغات سوء و نشر اکاذیب
با اندکى تامل در تاریخ روزگار بیشتر مىبینیم که در هر عصر و دورهاى دشمنان وحدت مردم با استفاده از ابزار و وسایل موجود ذهنیت مردم را خراب کرده و با تبلیغات سوء و نشر اکاذیب کیان هر جامعهاى را به خطر انداختهاند.
همان طورى که مىدانیم یکى از راههاى بسیار موثر در ایجاد تفرقه و اختلاف چه در خانواده بهعنوان کوچکترین واحد و چه در یک کشور حتى در سطح جهانى دروغپردازى و شایعهپراکنى مىباشد.
در زمان ما با توجه به گسترش تکنولوژى مثل ماهواره، اینترنت و دیگر وسایل تبلیغات از یک طرف واینکه این وسایل بمباران تبلیغاتى در اختیار کشورهاى صنعتى است که سابقه استعمارگرى داشتهاند از طرف دیگر به خوبى مىشود پى برد که چگونه دشمن سعى مىکند از این راه یعنى نشر اکاذیب و شایعهپراکنى جهت ایجاد شکاف بین اقشار مختلف بهرهبردارى کند. اما مىدانیم که این شیوه زمانى مىتواند مخرب باشد که مردم در جریان امور کشور قرار نگیرند و از اوضاع داخلى و مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعى و غیره بىاطلاع باشند و از آنجا که انسان طبیعتا دنبال حقیقت است مىبینیم یک شکافى بین بىاطلاعى از یک طرف و تلاش جهت کشف حقایق از طرف دیگر ایجاد مىشود و دشمن سعى مىکند این شکاف را با خبرهاى تحریف شده پر کند.
قرآن در این باره مىفرماید:
“الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوالالباب”(7) “آن کسانى که سخن را مىشنوند و نیکوترین آن را عمل مىکنند آنان هستند که خدا هدایتشان فرموده است و آنان خردمندانند.”این آیه آزاداندیشى مسلمانان و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف به خوبى نشان مىدهد.
نخست مىگوید:”بندگان مرا بشارت ده.” وبعد این بندگان ویژه را به این صورت معرفى مىکند که آنها به سخنان بدون در نظر گرفتن گوینده و خصوصیات دیگر گوش فرا مىدهند و با نیروى عقل و خرد بهترین آنها را مىگزینند.” هیچگونه تعصب و لجاجتى در کار نیست و هیچ گونه محدودیتى در فکر و اندیشه آنها وجود ندارد آنها جویاى حقند و تشنه حقیقت. هرجا که آن را بیابند با تمام وجود از آن استقبال مىکنند واز چشمه زلال آن بىدریغ مىنوشند و سیراب مىشوند. آنها نه تنها طالب حقند و تشنه گفتار نیک، بلکه در میان خوب و خوبتر و نیکو و نیکوتر دومى را بر مىگزینند.
آرى این است نشانه یک مسلمان و مومن حقطلب.(8)
بزرگنمایى قدرت دشمن
دومین وسیلهاى که دشمن براى رسیدن به هدف سوءش استفاده مىکند و جزء منکرات سیاسى محسوب مىشود بزرگ جلوه دادن قدرت نیروى دشمن است.
حکومتهاى الهى در طول تاریخ بشر همواره با این ترفند تبلیغاتى مواجه بودهاند چه پیامبران قبل از حضرت محمد(صلى الله علیه و آله و سلم) و چه دوران رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) وائمه اطهار(علیهمالسلام) و چه دوران فعلى با این توطئه مواجه بوده و مىباشد. ولیکن تاریخ نشان داد که کشورهاى بیگانه و دشمنان اسلام چند نکته را درنیافتند و این موجب به هم ریختن معادلات سیاسى آنها شد: چرا که قدرت الهى را نشناختند و نمىدانستند که همه چیز را نمىشود با عقل بشرى حساب نمود چه بسا که قرآن نیز در این زمینه به کسانى که با ایمان به خدا و اخلاص در راه خدا جهاد کنند وعده نصرت به آنها داده شده است:“کم من فئه قلیله غلبت فئتا کثیره”(9)
لذا در چنین زمانى ما باید کاملا هوشیار بوده و تحت تاثیر تبلیغات سوء دشمن قرار نگیریم و از تکنولوژى و سلاحهاى پیشرفته دشمن هراس به دل راه ندهیم که:“ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت”(10)
فتنهگرى و آشوب
سومین منکر سیاسى فتنهگرى و آشوب است.
غالبا فتنهگرى زمانى شکل مىگیرد که دشمن در بنبست سیاسى باشد و دیگر توان برخورد مستقیم را ندارد و دشمنى او کاملا مبرهن و واضح شده باشد.
در چنین زمانى سعى مىکند که با کسب اطلاعات توسط افرادى که سست ایمان هستند و به متاعى چند آخرت خود را مىفروشند نقاط ضعف و اشکال نظامهاى اسلامى را پیدا کنند و تبلیغات خود را روى آن موضوع متمرکز کنند تا زمانى که فضا را شبهناک کنند و چنین زمانى است که سعى مىکنند از آبى گلآلود ماهى بگیرند و با ایجاد جو رعب و وحشت و دروغپردازى و تفرقهافکنى و شایعهپراکنى عناصر مزدور خود را قالب مدافعان آزادى حقوق بشر و حامیان مردم واجرا کنندگان احکام الهى به مردم معرفى نمایند. دقیقا آنچیزى که در زمان حضرت علی(علیه السلام) را به نااهلان واگذار نمودند.
قرآن کریم نیز جوامع بشرى را به هوشیارى نسبت به فتنهگرى سفارش کرده:
“الفتنه اشد من القتل”(11) “فتنهگرى شدیدتر از کشتن است”.
و نیزدر جاى دیگر مىفرماید:
“واتقو فتنه لاتصصیبن الذین ظلموا منکم خاصه و اعلموا ان الله شدید العقاب”(12) “از فتنهگرى بپرهیزید و گمان نکنید که اگر فتنهاى رخ داد فقط به آنهایى که ستم کردهاند آسیب مىرسد و به دیگران نیز آسیب نمىرسد”.
یعنى اینکه باید قبل از به نتیجه رسیدن فتنه چشم فتنه را کور کرد وگرنه نتیجهاى که از فتنه حاصل مىگردد دامنگیر تمام جامعه مىشود و مومنین نیز به جرم سکوت، در پیشگاه خدا مسئول خواهند بود و باید پاسخگو باشند.
از آیات فوق مىتوان این امر را استنباط کرد که مردم و مسئولین نباید فریب شعارهاى دروغین را بخورند و توجه داشته باشند که همواره استکبارستیزى و مقابله با ترفندها و توطئههاى آنها را شعار خود قرارداده و با روشنگرى و شجاعت چهرههاى آشوبگر و منافق را شناسایى کرده تا به دشمنان اسلام و قرآن ثابت کنیم که ما مسلمین همواره تیزبین و استکبارستیز بوده و خواهیم بود تا انشاءالله بتوانیم حکومت مصلح اسلام را به سطح جهان گسترش داده و عدل و داد را در سطح جهانى حکمفرما نماییم.
پىنوشتها:
1- البقره، 66
2- آل عمران، 110
3- جعفر، سبحانی، حکومت اسلامی، ص 268
4- مصباح یزدی، سلسله مباحث اسلام، سیاست و حکومت، ویراستار دفتر مطالعات وبررسىهاى سیاسى تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1377
5- روحالله، الموسوى الخمینی، صحیفه نور، جلد 10، ص 227
6- آل عمران، 102
7- الزمر، 17
8- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، جلد 19، ص 412
9- البقره، 249
10- العنکبوت، 40
11- آل عمران، 191
12- الانفال،