اللهم و حمله عرشک الذین لا یفترون من تسبیحک و لا یسئمون من تقدیسک و لا یستحسرون من عبادتک و لا یؤ ثرون التقصیر علی الجد فی امرک و لا یغفلون عن الوله الیک و اسرافیل صاحب الصور، الشاخص الذی ینتظر منک الذن، و حلول الامر فیتبه بالنفخه صرعی رهائن القبور و میکائیل ذوالجاه عندک، و المکان الرفیع من طاعتک.
و جبریل الامین علی وحیک، المطاع فی اهل سماواتک، المکین لدیک، المقرب عندک و الروح الذی هو علی ملائکه الحجب، و الروح الذی هو من امرک.
فصل علیهم و علی الملائکه الذین من دونهم، من سکان سماواتک، و اهل الامانه علی رسالاتک، و الذین لا تدخلهم سامه من دئوب و لا اعیآه من لغوب و لافتور و لا تشغلهم عن تسبیحک الشهوات و لا یقطعهم عن تعظیمک سهو الغفلات، الخشع الابصار فلا یرومون النظر الیک، النواکس الاذقان الذین قد طالت رغبتهم فیما لدیک، المستهترون بذکر آلائک و المتواضعون دون عظمتک و جلال کبریائک و الذین یقولون اذا نظروا الی جهنم تزفر علی اهل معصیتک: سبحانک ما عبدناک حق عبادتک !.
فصل علیهم و علی الرو حانیین من ملائکتک و اهل الزلفه عندک، و حمال الغیب الی رسلک و المؤ تمنین علی وحیک و قبائل الملائکه الذین اختصصتهم لنفسک و اغنیتهم عن الطعام و الشراب بتقدیسک، و اسکنتهم بطون اطباق سماواتک، و الذین علی ارجائها اذا نزل الامر بتمام وعدک.
و خزان المطر و زواجر السحاب و الذی بصوت زجره یسمع زجل الرعود، و اذا سبحت به حفیفه السحاب التمعت صواعق البروق، و مشیعی الثلج و البرد، و الهابطین مع قطر المطر اذا نزل، و القوام علی خزائن الریاح، و الموکلین بالجبال فلا نزول و الذین عرفتهم مثاقیل المیاه، وکیل ما تحویه لواعج الامطار و عوالجها.
و رسلک من الملائکه الی اهل الارض بمکروه ما ینزل من البلا و محبوب الرخا و السفره الکرام البرره، و الحفظه الکرام الکاتبین، و ملک الموت و اعوانه، و منکر و نکیر و رومان فتان القبور، و الطائفین بالبیت المعمور، و مالک و الخزنه و رضوان و سدنه الجنان. و الذین لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤ مرون و الذین یقولون سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار و الزبانیه الذین اذا قیل لهم خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه ابتدروه سراعا و لم ینظروه و من اوهمنا ذکره، و لم نعلم مکانه منک، و بای امر و کلته ؟ و سکان الهواء و الارض و الماء و من منهم علی الخلق.
فصل علیهم یوم یاتی کل نفس معها سائق و شهید و صل علیهم صلاه تزیدهم کرامه علی کرامتهم، و طهاره علی طهارتهم.
اللهم و اذا صلیت علی ملائکتک و رسلک، و بلغتهم صلاتنا علیهم فصل علینا بما فتحت لنا من حسن القول فیهم، انک جواد کریم.
فراز اول
اللهم و حمله عرشک الذین لا یفترون من تسبیحک و لا یسئمون من تقدیسک و لا یستحسرون من عبادتک و لا یؤ ثرون التقصیر علی الجد فی امرک و لا یغفلون عن الوله الیک. خدایا، درود خود را بر حاملان عرش خود روا دار که در تسبیح تو سستی نکنند و از تقدیس تو خسته نگردند و از عبادت تو آزرده نشوند و از عشق و محبت تو غفلت نورزند.
شرح:
در دعای سوم، امام سجاد ضمن نثار درود و سلام بر ملائکه، مطالب مهمی را پیرامون این دسته از مخلوقات الهی بیان می کنند. که از مهم ترین مباحثی است که در جهان بینی دقیق الهی و مکتب انبیا علیهم السلام مورد توجه و عنایت قرار گرفته است.
در این جهان بینی، ماموران الهی دست اندرکار اداره عالم می باشند. در منابع دینی آمده است که فرود آمدن هر قطره باران به وسیله ملکی از ملائکه الله روی می دهد؛ یعنی آن ملک آن قطره از ابر جدا شده را به زمین می رساند. البته ما از این ملائکه به نیروی جاذبه تعبیر می کنیم. ولی به هر صورت، این نیروست که یکایک قطرات باران را به طرف زمین هدایت می کند، زیرا در غیر این صورت آن قطرات در فضا معلق می ماندند.
بدین ترتیب، از کوچک ترین کارها که فرود آمدن قطره ای باران است تا کلان ترین کارها که عبارت از وحی بر انبیا و آوردن شریعت ها و قیام قیامت و بر هم خوردن نظام عالم و بر پاشدن مردگان از عالم قبور و … باشد، جملگی توسط مدبرات امر و ملائکه موکل انجام می شود و اسلام نیز این امور را به ایشان نسبت داده است ؛ برای مثال امیر مؤ منان علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه برای ملائکه اقسامی را ذکر فرموده که بالغ بر شش یا هفت طایفه از آنان را شامل می شود؛ بعضی ملائکه ارضیه، بعضی برزخی و ملکوتی و برخی دیگر ملائکه عالین و مهیمن هستند که مجرد محض بوده و حاملین عرش می باشند و دارای بالاترین مقام در بین فرشتگان می باشند.
ائمه ما علیهم السلام نیز برای فرشتگان ویژگی های فوق العاده ای ذکر فرموده اند: هرگز در عمل سستی ندارند خسته نمی شوند آزردگی و بی حوصلگی بر آنان تعارض نمی شود جدیت در کار و پیوستگی همیشگی دارند و هرگز غفلت نمی ورزند.
در نهج البلاغه نیز از جمله صفات آنان آورده شده که آنان: نمی زایند زایید نشده اند خواب ندارند موت (مانند موت بشری ) در آنان نیست احتمال خطا و گناه در آن ها وجود ندارد جملگی معصومند حقایق نوریه هستند از ظلمات عالم ماده خارجند.
در متون اسلامی و هم چنین سایر ادیان الهی از بسیاری از روابط ثابتی که در عالم طبیعت وجود دارند و قوانین کلی علوم طبیعی را از آن ها به دست می آوریم، به ملائکه تعبیر شده که همان قوای موجود در عالم ماده می باشند. امیر مؤ منان از آن ها به ملائکه ارضیه یعنی ملائکه موجود در زمین تعبیر می فرماید، ولی ملائکه حامل عرش مجرد از ماده بوده و عوارض آن را که عبارت از فتور، کمبود، سستی، خستگی، آزردگی و غفلت است ندارند. به همین جهت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود آنان از حقایق نوری هستند. البته مقصود امیر مؤ منان نور فیزیکی ای که ما می شناسیم نیست، زیرا نور محسوس، از خواص ماده یا احیانا فراورده ماده است و این نور غیر از نوری است که به ملائکه نسبت می دهند؛ همانند آن که می گوییم علم نوری است که در قلب قرار می گیرد، و معلوم است نور فیزیکی که بر ظاهر اجرام می تابد، در قلب و روان انسان جایی ندارد.
فراز دوم
و اسرافیل صاحب الصور، الشاخص الذی ینتظر منک الاذن، و حلول الامر فیتبه بالنفخه صرعی رهائن القبور و میکائیل ذوالجاه عندک، و المکان الرفیع من طاعتک و جبریل الامین علی وحیک المطاع فی اهل سماواتک، المکین لدیک، المقرب عندک. خدایا درود بر ملک مقرب خود اسرافیل صاحب صور بفرست که آماده اذن و رسیدن امر از طرف تو است که با نفخه خود آنان را که در گورها قرار دارند بیدار کند! و نیز به میکائیل ملک مقرب مطیع و صاحب جلال و مقام رفیع خود درود فرست ! و نیز بر جبرئیل، امین وحی و صاحب مقام که جملگی اهل سماوات در اطاعت او هستند و نزد تو مقام بلند و مرتبه ای مقرب دارد!
شرح:
ملائکه چهارگانه که هر یک متکفل شان عظیمی از دستگاه خلقت هستند عبارتند از: اسرافیل، میکائیل، جبرائیل و عزرائیل.
اما اسرافیل ؛ او در صوری می دمد که ساکنان عالم برزخ به واسطه آن از قبور برخاسته و با نفخه دیگر به عالم محشر راه پیدا می کنند. در روایتی از پبامبر خدا نقل شده که وسعت دهانه آن صور همانند وسعت آسمان ها و زمین است. از این گونه تعبیرها که در روایات آمده و آثاری که در قرآن کریم و ادعیه برای این مساله بیان شده درمی یابیم که در کلمه صور و نفخه، نوعی تشبیه معقول به محسوس به کار رفته است که برای بیان اصل مساله، این تشبیه نقش مهمی را دارد. ما می دانیم که بازتاب صور، برانگیخته شدن جمیع انسان ها است و این عمل در حقیقت نوعی تنبه و آگاهی برای برزخیان است که با دگرگونی عجیب و حیرت آوری، یک باره خود را آماده ورود به عرصه قیامت می بیند. از این دگرگونی فوق العاده – که هیچ نام و نشانی از آن موجود نیست – جز آنکه تعبیر به نفخ صور کنیم، تعبیر بهتری نداریم. تعبیرهای روایی دیگری هم که در این زمینه آمده غالبا در همین حال و هوا است. تبدیل عالم برزخ به عالم قیامت که در دو مرحله صورت می گیرد، از حیرت آورترین و هولناک ترین مراحل و مراتب عالم برزخ است که امید است خدای منان از همه ما در آن روز عظیم دستگیری نماید!
اما میکائیل ؛ در روایات او را مامور ارزاق، معادن، رشد و نمو اشجار و نباتات و پیدایش جانوران، حرکت های عظیم افلاک و کرات، پیدایش دگرگونی های جوی و حرکت دریاها، پیدایش ابرها و بارش باران، و گردیدن فصول دانسته و دارای اعوان و یاران بسیاری است که خود حدیث مفصلی دارد و تفصیل آن مجال وسیع دیگری را می طلبد.
جبرائیل هم که در قرآن کریم در وصف او آمده: انه لقول رسول کریمَ ذی قوه عند ذی العرش مکینَ مطاع ثم امین،[1] دارای قدرت فوق العاده و مکانت بلندی در نزد خداوند متعال است. او نزد خدای عرش، دارای قوت و قدرت بسیاری است و فرمانروا در بین ملائکه و امین در ابلاغ وحی است.
فراز سوم
و الروح الذی هو علی ملائکه الحجب، و الروح الذی هو من امرک فصل علیهم و علی الملائکه الذین من دونهم، من سکان سماواتک، و اهل الامانه علی رسالاتک، و الذین لا تدخلهم سامه من دئوب و لا اعیاه من لغوب و لا فتور. و درود فرست بر روح، فرشته ای که بر ملائکه حاجب مامور است ! و نیز بر آن فرشته ای که در ارتباط با عالم امر می باشد! و درود فرست بر سایر فرشتگان که از ساکنان آسمان ها هستند و بر آنان که واسطه پیام ها و امانت های تو می باشند! و بر تمامی ملائکه ای که هرگز خستگی و سستی و زحمت در جد و کوشش خود احساس نمی کنند!
شرح:
قانونمند بودن عوالم مختلف
در نظام طبیعی عالم، حوادث تحت ضابطه ها و قواعد دقیق علمی است، به طوری که هرگز تخلف از آن ضوابط میسور نمی باشد، زیرا اگر ضوابط و قواعد علمی در این جهان تخلف پذیر باشند، هرگز نمی توان هیچ علم و فنی را تدوین نمود و ضابطه ای خاص را در نظر گرفت ؛ لذا به طور کل نظام علمی جهان به هم می ریزد و ترقی و تکامل علم دیگر معنی نداشته و بر هیچ قانون علمی ای نمی توان تکیه کرد.[1] . تکویر، 21 – 19: همانا قرآن کلام رسول بزرگوار حق است، که فرشته ای با قوت و قدرت است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت. و فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست.
@#@ در این صورت، همه پیش آمدها و تجزیه ها و ترکیب ها، تبدیل به جزئیاتی غیرقابل پیش بینی می شوند، لذا باید در مورد هر یک به انتظار نشست و دید که چه خواهد شد! حتی یک آسپرین را برای هیچ مریضی نمی توان تجویز نمود و به طور کلی، امکان پی ریزی یک علم با قوانین معین کاملا از بین می رود.
ولی هم چنان که می دانیم نظام طبیعی این عالم تحت ضوابط و قانونمندی علی و معلولی خاصی است و هیچ تخلفی در آن صورت نمی گیرد، زیرا سنت حضرت حق بر این امور قرار گرفته: و لن تجد لسنه الله تبدیلا.[1] عالم مجردات نیز، بر همین حال و روش است. نظمی دقیق و نظام مند، بیش از آنچه که در این عالم از آن خبر داریم در عالم ملائکه واقع است و لذا ملائکه حجب، تحت سیطره روح قرار دارند و با برنامه ای خاص وظایف خویش را انجام می دهند، و اصولا هر یک از ملائکه الله دارای وصف خاص و دستورات ویژه ای هستند.
در این فراز، امام علیه السلام می فرمایند که بعضی از ملائکه در آسمان ساکن اند و از آن جایی که مجردات دارای مکان مادی نیستند، پس منظور از آسمان نظام افلاک و کهکشان نیست، بلکه غرض آن است که آنان دارای مقامی رفیع هستند، زیرا آسمان کنایه از جایگاه وجودی رفیع است. نیز معلوم است که در فضای نامتناهی، هرگز مکانی از مکان دیگر برتر نیست، بلکه شاید بتوان گفت که آبادترین نقطه در فضای غیرمتناهی عالم، همین سیاره زمین است که جایگاه انسان است ؛ انسانی که خود برترین موجودات عالم است. حال که معلوم شد آسمان از زمین بهتر نیست، پس آسمانی که خاص فرشتگان است، هرگز از سنخ نظام فلکی و کهکشانی نخواهد بود، بلکه مربوط به مراتب بلند وجود است که در مبحث تشکیک معنوی وجود در علم فلسفه به طور مفصل از این عوالم بحث می شود.
فراز چهارم
و لا تشغلهم عن تسبیحک الشهوات و لا یقطعهم عن تعظیمک سهو الغفلات، الخشع الابصار فلا یرومون النظر الیک، النواکس الاذقان الذین قد طالت رغبتهم فیما لدیک، المستهترون بذکر آلائک و المتواضعون دون عظمتک و جلال کبریائک. و درود فرست بر آن دسته از فرشتگان که خواهش ها، آنان را از تسبیح تو باز نمی دارند و غفلت آن ها را از بزرگداشت تو جدا نمی سازد. آنان چشمان را به زیر انداخته و هرگز از طالب نظر به سوی تو نیستند، ولی با تمام شوق در دریای نعمت های تو می جوشند و همواره در کنار عظمت و جلال کبریایی تو خود را حقیر و ضعیف می دانند.
شرح:
شهوت عبارت است از خواسته های نفس انسانی و تمایل آن به سوی آنچه ملایم و مناسب با خود می داند. این طلب و اشتها را خداوند متعال در بشر به ودیعت گذاشته تا به واسطه آن در طلب مصالح وجودی خود برآید و برای ادامه حیات خود آن ها را فراهم آورد، زیرا اگر این طلب و درخواست در ذهن انسان نباشد و در طلب خواسته و حاجات خود برنیاید، دنیای موجود دارای سکونی شوم و آرامشی غیر مطلوب خواهد شد. لازمه چنین امری هم آن است که تمام آن حکمت ها و اسراری که خداوند متعال بر طبق آن جهان را آفریده نادیده فرض شود، و حال آن که چنین چیزی امکان ندارد؛ زیرا نظام هستی در خط اهداف حضرت حق است و همان اهداف، موجب جنبش و حرکت های اختیاری می شود؛ همین انتخاب ها است که نظام تربیتی را تشکیل داده و زمینه تربیت انسان را فراهم می سازد. البته همه این انتخاب ها بر حسب غرض اصلی از خلقت است، لذا اصول وجودی و ترکیب شخصیت انسانی که نفس لوامه و یا اماره است، او را پیوسته برای حرکت به طرف تکامل یا انحطاط آماده می نماید.
ناگفته نگذاریم که ملائکه چون بدن مادی ندارند، شهوت و غضب هم در آن ها راه ندارد و به نفس شهوی که نقایص انسانی را به فعلیت می رساند محتاج نیستند؛ زیرا نفس شهوی است که تکامل وجودی را تامین می نماید. از این رو امام علیه السلام فرموده که آنان نه به درخواست نفس عمل می کنند و نه مانع دیگری در کار است تا آنان را از تسبیح و تقدیس باز دارد، بلکه کار آنان همواره خضوع و خشوع در مقابل عظمت بیکران خداوند متعال است. چشم های آنان چنان در مرحله خضوع است که توان بلند کردن آن را ندارند و دیدگان ایشان همواره پایین است.
این خضوع چشم نیز کنایه از حدود وجودی آن هاست ؛ بدین معنی که برای این دسته از ملائکه حدی است که نمی توانند با مقام بالاتر از خود ارتباط داشته باشند، ولو این که این ارتباط در حد رؤ یت باشد. علت این است که حجاب های موجود بین مراتب آنان چنان است که نمی توانند کمتر نظری به سوی مبدئیت متعالی داشته باشند و خود می دانند که چشم آنان در برابر انوار فوق العاده جلال و عظمت حضرت حق ناتوان است. از آن سو، جلال کبریایی و غنای مطلق حق نیز آن چنان است که ملائکه خود را در آن مرتبه نمی بینند که درخواست معرفت خداوند را داشته باشند، لذا به تواضع متوسل می گردند؛ زیرا عجز محض در مقابل قدرت تمام، چیزی جز تواضع را نمی طلبد. به همین دلیل، امام علیه السلام فرمود: المتواضعون دون عظمتک و جلال کبریائک: فرشتگان در مقابل عظمت و بزرگی کبریایی تو خاضع هستند.
فراز پنجم
و الذین یقولون اذا نظروا الی جهنم تزفر علی اهل معصیتک: سبحانک ما عبدناک حق عبادتک ! فصل علیهم و علی الروحانیین من ملائکتک و اهل الزلفه عندک، و حمال الغیب الی رسلک و المؤ تمنین علی وحیک. و نیز بر آن دسته از فرشتگان درود فرست که در آن هنگام که به جهنم می نگرند و آن را افروخته بر اهل معصیت می بینند، تو را تسبیح نموده و می گویند که ما تو را آن چنان که سزاوار توست عبادت نکرده ایم ! پس بر جمیع آنان و تمامی مجردات و روحانیون از ملائکه و اهل رحمت و پیام آوران غیب که بر پیامبران نازل می شوند و امین وحی تو می باشند، همواره رحمت و درود خود را نازل فرما!
شرح:
جهنم، هنگام دیدن گنهکاران شعله می کشد و اینان صدای بسیار مهیب و ترس آوری را از جهنم می شنوند، و آیه کریمه اذا راتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا و زفیرا، یعنی آتش جهنم چون تبهکاران را از دور می بیند؛ آن تبهکاران صدای وحشتناک و خشم آلود جهنم را می شنوند، تصریح بر همین معنا دارد ملائکه نیز چون صدای جهنم را می شنوند به عبادت های خود توجه کرده و آن ها را کوچک دانسته و عرض می کنند: سبحانک ! ما عبدناک حق عبادتک، زیرا عبادت خود را لایق و شایسته شان مقدس حضرت حق نمی بینند و خود و عبادت خود را حقیر می یابند.
در این فراز، حضرت سجاد علیه السلام بر این دسته از فرشتگان درود می فرستد، زیرا آنان از مقام بلندی برخوردار بوده و به سبحات جلال و جمال الهی واقفند. دسته دیگری از ملائکه الله عبارتند از اهل قرب ؛ و اینان مقدم بر دیگر فرشتگان می باشند زیرا واسطه بین عالم غیب و انبیا و انسان های کامل بوده یا حاملان وحی اند که از باطن عالم، حقایق غیبی را به پیامبران و زبدگان از عبادالله می رسانند و خبرها را به طور دقیق (بدون هیچ گونه خستگی و یا اشتباه ) به پیامبر زمان اعلان می کنند.
برای انبیا نیز، تنها راه دریافت حقایق و معارف همان وحی است. پیامبر هر زمانی وحی را به طور صد در صد کامل و صحیح دریافت نموده و با اطمینان تمام آن را نقل می کند. این وحی فقط اختصاص به انبیا دارد و سایر مردم از آن محرومند، لذا آنان باید به دنبال مکتب ایشان رفته و هر چه را پیامبران دستور می دهند بدون هیچ گونه دغدغه ای بپذیرند. نکته قابل توجه در این جا این است که انبیا هرگز از دیگران تعلیم ندیده اند؛ زیرا اگر کسانی باشند که بتوانند به انبیا تعلیم دهند، خود حتما باید نبی و رسول باشند. خدای متعال نیز با برقراری این رابطه خاص با انبیا علیهم السلام در مردم ایجاد اطمینان می نماید تا دساسان و مکاران، اعتقادات محکم مردم را خدشه دار نکنند و آنان از بندگی خدا به بردگی خود نخوانند؛ زیرا این دسته همواره می خواهند که مردم در همان خط حرکت کنند که خواسته و پرداخته آنان است. از این رو، ابوجهل به زمان پیامبر اختصاص ندارد و در هر زمانی ابوجهل ها پیدا می توان کرد که صراط مستقیم را بد جلوه می دهند و راه های شیطانی را به مردم پیشنهاد می کنند؛ چنان که امروز هم می بینیم عده ای افراد کج اندیش، به نام آزادی مطلق مردم را به بیراهه دعوت می کنند و قصد دارند تا مردم را از خدا دور و به شیطان نزدیک سازند. البته قطعا خود آنان می دانند که در فساد و بدی هیچ گونه موفقیتی نیست، ولی اغراض شوم آنان در رها بودن مردم و قابل استعمار بودنشان محقق می گردد.
از این رو، خدای متعال معارف و تعالیم خود را از سرچشمه زلال وحی و به وسیله انبیا به مردم تعلیم داده تا پیوسته قداست آن حقایق محفوظ بماند و کس دیگری با القا و ایجاد شک و دودلی، مردم را به بیراهه دعوت ننماید.
امام سجاد علیه السلام نیز، به جهت یادآوری عظمت کار این فرشتگان، بر آنان سلام می کند تا مردم با تمام اطمینان به اطاعت خدا روی آورند.
فراز ششم
و قبائل الملائکه الذین اختصصتهم لنفسک و اغنیتهم عن الطعام و الشراب بتقدیسک، و اسکنتهم بطون اطباق سماواتک، و الذین علی ارجائها اذا نزل الامر بتمام وعدک و خزان المطر و زواجر السحاب. و نیز بر آن دسته از ملائکه که فقط در محضر خاص تو هستند و آنان را به سبب تقدیس خود، از شراب و طعام بی نیاز کردی و آن ها را در باطن آسمان ها جا دادی درود فرست ! و نیز بر آن دسته از فرشتگان که در اطراف آسمان گسترده هستند و منتظر امر و وعده تو می باشند درود نثار فرما که آنان خزانه داران باران و محرک ابرها برای بارندگی هستند!
شرح:
در این فراز، امام سجاد علیه السلام به گروه دیگری از فرشتگان درود می فرستد که در کار سازماندهی عالم هستند.[1] . احزاب، 62 – فتح، 23. 291- فرقان، 12.
@#@ حضرت از آن ها یاد کرده و چند خصیصه از ویژگی های آنان را ذکر می کند:
آنان اختصاص به ذات حضرت حق دارند و مقربان درگاه الهی و نزدیک ترین ملائکه به حضرت ربوبی می باشند و تمام همت آنان صرف اطاعت و بندگی اوست و به جز اطاعت فرمان، به هیچ چیز دیگری راضی نمی شوند. آنان از همه ماسوی الله بی نیاز بوده و به جز اطاعت از فرمان دوست به چیز دیگری مشغول نیستند.
آنان به غذا و آشامیدنی احتیاج ندارند؛ یعنی موجوداتی طبیعی همانند ما نیستند؛ زیرا آن ها اساسا مربوط به عالم ماده نبوده و از فرآورده های مادی بهره نمی برند. (مانند خوردن و خوابیدن و آشامیدن).
هر گروه از آنان، در طبقه ای از طبقات عالم علوی – یعنی عالم فوق ماده – قرار دارند و به طور طبقه بندی شده و متناسب با میزان رتبه وجودی شان، در مراتب عظیم هستی راه یافته اند.
دسته ای دیگر از فرشتگان در اطراف عالم قرار دارند و جوانب نظام هستی را می پایند و در انتظار رسیدن امر و تکالیف الهی به سر می برند؛ اینان خزانه داران نظام عالم بوده و ابر و باران، با هدایت آن ها به اطراف و اکناف عالم سوق داده می شود؛ و لذا فرمود: و خزان المطر و زواجر السحاب، یعنی اینان هستند که در ساخت و ساز و ریزش باران دخیل اند و با حرکتی حساب شده و بسیار دقیق، ابرها را به اطراف عالم هدایت می کنند. از این رو، به هر مقدار که باران در جایی لازم باشد، همین خزانه داران عرضه می کنند، و سپس به نقطه دیگری رهسپار می گردند.
فراز هفتم
و الذی بصوت زجره یسمع زجل[1] الرعود،[2] و اذا سبحت به حفیفه السحاب التمعت صواعق البروق، و مشیعی الثلج و البرد، و الهابطین مع قطر المطر اذا نزل، و القوام علی خزائن الریاح، و الموکلین بالجبال فلا نزول. و درود فرست بر آن دسته از فرشتگان که با صدای فراخوانی ابرها، صدای مهیب ابرها را به شنوندگان می رسانند؛ آن گاه که ابرها در فضا شناگر بوده شعله های برق می درخشد! و نیز بر آن دسته از فرشتگانی که همراه برف، تگرگ و قطرات باران نازل می شوند، و همین طور بر متولیان خزائن بادها و ماموران نگهداری کوه ها رحمت و درود نازل بفرما!
شرح:
مکانیسم حرکت ابرها و برق های درخشنده آنان و غرش بی پروایشان اگر چه معلول یک سلسله علل خاص است که در نظام طبیعت مورد شناسایی قرار گرفته، ولی باید دانست که آنچه توسط ما شناخته شده است تمام علیت و تمام سبب مساله نیست ؛ گذشته از آن که ما به تمامی اسرار پی نبرده ایم و آنچه را هم که از واقعیت می شناسیم، تمام حقایق مؤ ثر در عالم نیست، بلکه به قول قرآن کریم: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا:[3] و از علم، به شما داده نشد مگر اندکی.
و لذا دیده ایم که جهل دانشمندان قرن گذشته در قرن بعد روشن می شود، که این خود دلیل بر محدودیت علمی انسان است. گذشته از این ها، علل غیر مادی عالم – که خدای متعال از آن ها به فرشتگان تعبیر فرموده – قابل رؤ یت یا آزمایش توسط ما نیستند، به همین دلیل، انکار آنچه نمی بینیم از نهایت بی خبری ما حکایت می کند.
فراز هشتم
و الذین عرفتهم مثاقیل المیاه، وکیل ما تحویه لواعج الامطار و عوالجها و رسلک من الملائکه الی اهل الارض بمکروه ما ینزل من البلا و محبوب الرخا. خدایا، بر آن دسته از ملائکه که به آنان وزن آب ها و مقداری که موجب بلا و گرفتاری می شود و تعداد و قطرات درشت و متراکم باران ها را یاد دادی درود فرست ! و نیز به آن گروه از فرشتگان که به طرف زمین به جهت نزول بلا یا اهدا آرامش و رحمت فرستاده می شوند!
شرح:
در آیه کریمه و کل شی عنده بمقدار: و هر چیز در نزد او به اندازه است، نظام نظم و حساب را بر تمامی عالم خلق و امر حاکم دانسته است. در آیه 86 نسا فرمود: ان الله کان علی کل شی حسیبا: خداوند بر هر چیز حسابگر است. و نیز در سوره الرحمن آیه 5: الشمس و القمر بحسبان و در سوره انبیا آیه 47: و ان کان مثقال حبه من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین، و قرآن کریم خدای متعال را حسیب و سریع الحساب و اسرع الحاسبین نامیده است و آیات بسیاری هم روز قیامت را یوم الحساب نام داده اند. در آیه 96 انعام نیز می خوانیم: و جعل اللیل سکنا و الشمس و القمر حسبانا ؛ یعنی شب و روز و خورشید و ماه را برای نظام دقیق حسابگری ایام و ماه و سال قرار دادیم. بر این اساس، هر چه در جهان اتفاق می افتد، دارای حساب دقیقی بوده و هیچ چیز از آن قانون عام و سنت غیر قابل تغییر الهی استثنا نمی پذیرد.
بر همین میزان، اگر طوفان عالمگیری نیز اتفاق افتد، عدد قطرات باران و مقدار امواج خروشان سیل و مقدار کل آن آب ها به طور دقیق در سیطره محاسبه حضرت خداوندی خواهد بود و هیچ چیز از احاطه علمی او بیرون نیست. لذا قرآن کریم سقوط یک برگ از درخت را نیز تحت مراقبت علمی حضرت حق می داند: و ما تسقط من ورقه الا یعلمها.[4] پس عجیب نیست که ماموران حسابرس، تیز بین و ریز بین خدای متعال وزن آب ها، مقدار قطرات، تراکم سیل خروشان و … را می دانند.
بلاهایی که دامن گیر مردم دنیا می شود نیز در اثر اعمال ناپاک و رفتارهای ناروای مردم روی می دهد. این بلاها به وسیله همین ماموران الهی نازل شده و یک باره نسلی را به انقراض می کشاند و لذا قرآن کریم (سوره هود آیه 69 و 70) می فرماید: و لقد جائت رسلنا ابراهیم بالبشری … … لا تخف انا ارسلنا الی قوم لوط. در آیه 82 و 81 همان سوره نیز می فرماید: ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریبَ فلما جا امرنا جعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیهم حجاره من سجیل منضود، یعنی موعد گرفتاری آنان صبح است و چه زود می رسد و آن گاه که امر و عذاب ما نازل شد، تمام آبادانی ها آن ها را زیر و رو کرده و ریگ های بسیار بر آنان باریدیم.
همین ملائکه، برای حضرت ابراهیم حامل بشارت بودند و برای قوم لوط عامل بلا و نابودی. همین ماموران الهی هستند که مدیریت نظام افعالی صحیفه وجود را بر عهده دارند و جهان را با نهایت دقت نگهداشته اند. لذا باید این مساله مهم را باور داشت که آنچه در ظاهر خاکی این عالم می نماید، جملگی در باطن هستی به دست همین ماموران الهی انجام می گیرد.
فراز نهم
و السفره الکرام البرره، و الحفظه الکرام الکاتبین، و ملک الموت و اعوانه، و منکر و نکیر و رومان فتان القبور، و الطائفین بالبیت المعمور، و مالک و الخزنه و رضوان و سدنه الجنان. خدایا، بر آن دسته از فرستادگان از ملائکه که دارای کرامت و نیکویی بوده و نیز نویسندگان کرام که هرگز اشتباه نمی کنند، و ملک الموت و دستیاران او، و دو فرشته سؤ ال کننده در قبر، و فرشته ای به نام رومان که قبور را می شکافد، و آنان که در بیت المعمور طواف می کنند و آنان که مالک دوزخ و خازن های جهنم و رضوان و خدمتگزاران در بهشت هستند درود فرست !
شرح:
دسته دیگر ملائکه، واسطه هایی هستند که نازل می گردند و به همراه خود چیزهایی دارند که جملگی به صلاح و مصلحت مردم است. اینان در ماموریت های خود حامل هدایا، نعمت ها و برکات بسیارند و هر رفت و آمد آنان، پیامدهای نیک، سلامتی و عافیت را به دنبال دارد.
از آن جا که این دسته از فرشتگان، معصوم و بدون خطا و مطیع محض حضرت خداوندی هستند، صفت برره بر آن ها اطلاق گردیده ؛ یعنی اینان از کرامت و فضیلت و نیکی بسیاری برخوردارند؛ چنان که در قرآن کریم نسبت به آنان صفت کرام برره نیز آمده است ؛ سوره عبس، آیات 16 – 13: فی صحف مکرمهَ مرفوعه مطهرهَ بایدی سفرهَ کرام برره.
دسته دیگری از این فرشتگان، کاتبان اعمال آدمیان می باشند که تمامی افعال و رفتارهای آنان را محفوظ می دارند. آنان در قیامت، متنی را به دست افراد می دهند تا قرائت کنند؛ متنی که آن چنان با دقت نگاشته شده که خود انسان تعجب می کند و می گوید: یا ویلتنا مال هذا الکتاب لا یغادر صغیره و لا کبیره الا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا.[5]
در آیه کریمه دیگری می خوانیم: و ان علیکم لحافظینَ کراما کاتبین،[6] و در سوره ق آیه 18 فرموده: اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشمال فعید ؛ یعنی دو مامور دقیق در طرف راست و طرف چپ او به مراتب نشته اند. و در روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: استعبد هم الله بذلک و جعلهم مشهودا علی خلقه لیکون العباد لملازمتهم ایاهم اشد علی طاعه الله مواظبه و عن معصیته اشد انقباضا:[7] خداوند ایشان را بنده خود گرفت و ایشان را در خور ذکر برای خلق خودش قرار داد، تا آن که بندگان به واسطه ی همراهی ایشان بر اطاعت خداوند محکم تر باشند و بر معصیت و نافرمانی خداوند، بیشتر خود را بگیرند.
اما نکیر و منکر دو ملک اند که از منکرات – یعنی شناخته نشده ها – سؤ ال می کنند. اما برای مؤ منین بشیر و مبشر مامور می شوند. در دعای رجبیه آمده که ارعینی مبشرا و بشیرا و اعوذ بک من منکر و نکیر:[8] و به چشمان من مبشر و بشیر را نشان بده ! و پناه می برم به تو از نکیر و منکر!
و اما رومان که از روم مشتق شده و به معنی قصد و طلب است ؛ او میت را دنبال می کند و فتان القبور به معنی فتان اصحاب القبور است ؛ یعنی نه این که او زمین را نبش کند، بلکه خود میت را طلب می کند.
و نیز حضرت ملائکه خاصی را طواف کننده بیت المعمور گفته.
[2] . رعود: جمع رعد.
[3] . اسراء، 85.
[4] . انعام، 59.
[5] . کهف، 49.
[6] . انفطار،9 و 10.
[7] . نور الثقلین، ج 5، ص 522، ح 14.
[8] . دعاهای هر روز ماه رجب، مفاتیح الجنان، ج 183 و 184.
@#@ هم چنین مامور دوزخ را مالک نامیده و رضوان را دربان بهشت معرفی فرموده و در نهایت به جملگی آنان درود و سلام نثار فرموده است. در انتها باید بگوییم که نام گذاری هر یک از این ملائکه به اسما خاص، نکته ای دارد که مجالی بیش از این را می طلبد.
فراز دهم
و الذین لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤ مرون و الذین یقولون سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار و الزبانیه الذین اذا قیل لهم خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه ابتدروه سراعا و لم ینظروه. و نیز درود فرست بر آن دسته از فرشتگان که هرگز فرمان تو را معصیت نکرده و آنچه را فرمان دهی به جای آورند! و آن ملائکه ای که بر واردین به بهشت سلام و تهنیت گویند که این خانه ای جالب و دلنشین است و بر آن ملائکه جهنم که هرگاه به آن ها گفته شد تبهکاران را اخذ کن و آنان را به زنجیر بکش و بطرف جهنم جذب کن به سرعت عمل می نمایند و آنان را مهلت نمی دهند.
شرح:
فرشتگان – چنان که مکررا گفته شد – موجوداتی هستند که قابلیت تکلیف پذیری ندارند، زیرا وجود آنان ثابت است. آنان نورانی محض بوده و نسبت به تکلیف غیر قابل تخلف می باشند و آن چنان که خلق شده اند و در همان خط ویژه ای که به دستور خالق در آن گمارده شده اند ثابت می مانند؛ لذا امیر مؤ منان علیه السلام در نهج البلاغه فرمود: بعضی از آنان ساجد هستند و رکوع ندارند، و بعضی در رکوع هستند و سجده نمی کنند.
آن موجودات نورانی، اگر چه در ذات خود محض کمال و معرفت هستند، ولی هیچ گونه رنجی در تحصیل در پیدایش آن کمال نداشته اند، بلکه خدای متعال آنان را بدان گونه که هستند آفریده، لذا هیچ گونه همانند انسانی که مقامات خود را در اثر رنج و زحمت و ریاضت و عبادت به دست آورده است نخواهند بود. از این رو، یک انسان صالح کامل، مقامش از این فرشتگان عالی تر است.
این فرشتگان، به انسان هایی که از خود رسته، وارد عالم مثال شده و در قیامت پس از طی مراحل حساب وارد بهشت شده اند تهنیت می گویند، به استقبال آن ها رفته و عرض می کنند: سلامت ابدی بر شما و از آن شماست، زیرا در دنیا صبر کردید و در اطاعت و دوری از معصیت از خود شکیبایی نشان دادید! پس خانه ای که برای خود و عاقبت کار آماده کرده اید بسیار پاک و پاکیزه است ! در قرآن کریم (سوره رعد آیه 24): و الملائکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار: و ملائکه از هر دری برایشان وارد می شوند و می گویند، درود بر شما به واسطه صبری (که در دنیا) ورزیدید! پس چه خوب عاقبتی است (بهشت ) برای این خانه (خانه زیبا)!
آری:
ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم صحبت جانان طلبم
و مولوی می گوید:
آزمودم از هزاران بار پیش
بی تو من شیرین نبینم عیش خویش
بر امید وصل تو مردن خوش است
تلخی هجر تو فوق آتش است
بر عکس، عده دیگری در قیامت شعله های جهنم را استقبال می کنند و به صورت دست و پا بسته در کام آن فرو می روند و کمترین مهلتی به آنان داده نخواهد شد. در قرآن کریم آمده است: خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه: بگیرید و زنجیرش کنید و در کام جهنمش در اندازید!.
و به راستی، این دو گونه عاقبت را باید به خوبی دید و در مورد آن فکر کرد و زندگی را به سادگی و بی گناه گذارند و نسبت به این آینده بسیار خطرناک بی تفاوت نبود؛ آینده ای که هرگز امکان فرار از آن برای احدی از بشریت میسر نخواهد بود.
فراز یازدهم
و من اوهمنا ذکره، و لم نعلم مکانه منک، و بای امر و کلته، و سکان الهوا و الارض و الما، و من منهم علی الخلق فصل علیهم یوم یاتی کل نفس معها سائق و شهید. و درود بر آن دسته از فرشتگان که نام آنان را نیاورده و موقعیت آنان را نمی شناسیم که به چه چیز مامور هستند! و سلام بر ساکنان فضا و زمین و آب ها و آنان که بر خلایق مسلط هستند! پس درود فرست بر آنان، در آن دم که هر کسی را به طرف قیامت می کشانند با او مامور ناظری از پس و پیش خواهد بود.
شرح:
از آن جا که می دانیم خلایق عالم غیر متناهی و غیر قابل احصا می باشند، قطعا آنچه را که امام علیه السلام از انواع فرشتگان در این دعا نام برده، عبارت از یک دسته معدود از ملائکه اند که دارای شمارش می باشند، ولی مسلما آنچه نام برده نشده قابل مقایسه با آنچه نام برده اند نمی باشد. و لذا فرمود: بر فرشتگانی که نام و نشانی از آنان نیست و در امور خاص خودشان به انجام وظیفه اشتغال دارند درود فرست ! لذا در سوره مجادله آیه 17 آمده است: و ما یعلم جنود ربک الاهو: و هیچ کس لشکریان خداوند را نمی داند مگر خودش.
در روایت حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام روایت شده: سال رجل ابا عبدالله فقال الملائکه اکثرام بنو آدم فقال و الذی نفسی بیده ملائکه الله فی السموات اکثر من عدد التراب فی الارض:[1] شخصی از امام علیه السلام سؤ ال کرد: ملک بیشتر است یا انسان ها؟ حضرت فرمود: به خدا قسم آنان از ذرات خاک بر روی زمین بیشتر هستند!؛ زیرا هیچ موجودی در نظام عالی و دانی عالم نیست، مگر آن که میزان دقیق نظم و منطق حساب و کتاب بر تمام حقیقت او جاری است، و این خود میسور نیست، جز با حاکمیت نظام علمی و تدبیری حضرت حق متعال که به وسیله فرشتگان در تحت محاسبه و تدبیر است.
حضرت در ادامه فرموده اند:
بعض فرشتگان در فضا و گروهی در آب و گروهی در زمین هستند. مثلا در زمین، قوه نامیه که گیاه را می رویاند نه قابل دیدن است و نه در هیچ آزمایشگاهی مورد نجزیه و تحلیل قرار می گیرد. دانه نباتی در هیچ شرایطی جز در خاک یا آنچه مواد خاص خاکی را واجد است نمی روید و این قدرت رویش، جز به نیرویی ماورا عالم عناصر میسور نیست ؛ زیرا نمو گیاه با ضمیمه شدن و یا مونتاژ اجزا به یکدیگر نمی باشد. چون اگر در آزمایشگاه سلول های حیاتی گیاهان را دقت کنند، به خوبی درمی یابند که به غیر از ماده در ترکیبات موجودات، چیز دیگری به نام حیات در کار است که از سنخ و سبک عناصر نیست و امکان رشد و تکامل فقط در همان تعبیه شده است که اگر از دست رفت دیگر نمی روید و این عامل خاص را دانه نباتی از درون خاک جسته و پیدا کرده است.
و گروه دیگری از ملائکه هم هنگام ورود انسان به محشر همراه او هستند: یکی او را به محشر برده و دیگری گواه بر کردارها و رفتارهای اوست !
فراز دوازدهم (آخرین فراز)
و صل علیهم صلاه تزیدهم کرامه علی کرامتهم، و طهاره علی طهارتهم اللهم و اذا صلیت علی ملائکتک و رسلک، و بلغتهم صلاتنا علیهم فصل علینا بما فتحت لنا من حسن القول فیهم، انک جواد کریم. و درود فرست بر تمامی فرشتگان، آن چنان درودی که بر کرامت و طهارت آنان بیفزاید و همان دم که صلوات خود را بر رسل و فرشتگانت نثار فرمودی و درودها را بر آنان ابلاغ نمودی، بر ما نیز تحیت و تهنیت خود را روا دار، به سبب گشایش زبان ما به ذکر ایشان، که تو جواد و کریم هستی.
شرح:
در دعای سوم، امام سجاد علیه السلام به بیش از 30 گروه از ملائکه اشاره کرده اند که هر یک به کاری مامورند. امام علیه السلام حتی به نوع کار بعضی از آنان هم اشارتی فرموده اند.
امام در این فراز آخر نیز، بر همه آنان دعا و درود و صلوات می فرستد و از خدای متعال درخواست کرامت و ازدیاد طهارت را برای ایشان می فرماید.
امام در مجموعه این دعا، این تصویر خام را که نهاد عالم ماده بریده از نظام ملکوتی و الهی است مردود دانسته و اثبات فرموده اند که تمام حرکات و سکنات ذرات عالم با حساب و کتاب دقیق و تحت نظارت ماموران خاص الهی صورت می گیرد؛ به طوری که پیشتر از وجود آنان، تدبیر جملگی ایشان در افق وجودی دسته ای خاص از فرشتگان تدوین و ترتیب یافته و بر حسب زمان تدبیر، در خارج فرم ویژه خود را می یابند.
پس این نکته که سر ارسال جمیع انببا و نزول تمام کتب آسمانی بر آن پی ریزی شده، باید در خاطره ما باشد که عالم ملک به وسیله عالم ملکوت اداره می شود و چنین نیست که یک سلسله قواعد و ضوابط خاص، بریده از الهیت و خالقیت و به طور خود به خود عمل کند و مستقلا به کنش ها و واکنش ها و تاثیرها و تاثرها درگیر باشد.
و چنان که گفتیم همه انبیا و مرسلین برآنند که به انسانی که زود اسیر محسوسات و مبصرات و مسموعات خود گشته و خیال می کند آنچه دیده، لمس کرده و یا شنیده، تمام حقیقت وجود و هستی است، هشدار دهند و بگویند که پنبه غفلت را از گوش خود به در آور و بدان که نهاد هستی تحت حکومت ملکوت هستی است ؛ چنان که شبستری در این زمینه می گوید:
تو از عالم همین لفظی شنیدی
بیا برگو که از عالم چه دیدی ؟
چه دانستی ز صورت یا ز معنی ؟
چه باشد آخرت ؟ چون است دنیا؟
به زیر پرده هر ذره پنهان
جمال جانفزای روی جانان
سپس امام علیه السلام این ارتباط عالم با ملکوتیان را از بزرگ ترین نعمت ها دانسته و در آخر فرموده فصل علینا …؛ خداوندا، چون ما ذکر خیر فرشتگان گفتیم و این ارتباط را دانستیم پس درود را بر ما نازل بفرما0
[1] . بحار الانوار، ج 59، ص 176.
آیت الله حسن ممدوحی – شهود و شناخت، ص 203