دشمنی ابن تیمیّه با امام علی (ع)

دشمنی ابن تیمیّه با امام علی (ع)

نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی

نقد افکار ابن تیمیّه (1)

دیدگاه برخی از علمای اهل سنّت درباره ی ابن تیمیّه
حافظ ابن حجر عسقلانی به تفصیل در شرح حال ابن تیمیّه سخن گفته که تمامی آن ها قابل توجه است و ما به ذکر اندکی از آن اکتفا می کنیم. ابن حجر می گوید: ابن تیمیّه درباره ی حضرت علی (علیه السلام) چنین اظهارنظر می کند:
وی در هفده مورد اشتباه کرده و در آن موارد با سخن آشکار قرآن، مخالفت نموده است.
ابن حجر پس از نقل این سخن می نویسد:
درباره ی ابن تیمیّه بین علما اختلاف نظر وجود دارد. برخی او را از مجسمه (1) می دانند، از این جهت که وی چنین اعتقادی را در دو کتاب عقیده حمویّه و واسطیّه و دیگر کتاب هایش آورده است.
برای مثال می گوید: دست، پا، ساق و صورت از صفات حقیقی خدا هستند و ذات او بر عرش استیلا دارد (!!)
ابن حجر در ادامه می گوید: برخی از علما او را زندیق و بی دین می دانند؛ چرا که او می گوید: نباید از پیامبر اکرم (صلی الله علی و آله)(2) کمک خواست و چنین درخواستی از عظمت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) کاسته و مقام او را پایین می آورد… .
او می افزاید: برخی به ابن تیمیّه نسبت نفاق می دهند؛ زیرا می گفت که علی (علیه السلام) در هفده مورد اشتباه کرده و به هر سمتی که رو می کرده است، خوار و زبون می گشته و او بارها خواست که به خلافت برسد؛ اما نتوانست. او برای ریاست و سلطنت می جنگید، نه برای دیانت، او دوستدار ریاست بود.
ابوبکر در بزرگسالی اسلام آورد و می فهمید که چه می گوید، اما علی در خردسالی مسلمان شد و اسلام کودک پذیرفته نیست. او در جریان خواستگاری دختر ابوجهل سخنی گفته که تا هنگام مرگ آن را فراموش نکرده بود.
ابن تیمیّه با این سخنان به علی (علیه السلام) جسارت نموده است؛ به همین جهت علما او را منافق دانسته اند؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علی و آله) درباره ی علی (علیه السلام) فرمود:
لا یبغضک إلا منافق(3)؛
جز منافق کسی بغض و دشمنی تو را به دل ندارد.
آن چه گذشت مطالبی است که حافظ ابن حجر عسقلانی در شرح حال ابن تیمیّه در کتاب خود آورده است.

نفاق ابن تیمیّه
اکنون نمونه های بیشتری بیان خواهیم کرد تا روشن شود که چرا ابن تیمیّه را منافق می دانند.
ابن تیمیّه در اسلام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بحث می کند و گستاخی را به جایی می رساند که می گوید:
پیش از آن که خداوند ( حضرت )محمد (صلی الله علی و آله) را به رسالت مبعوث کند، هیچ کس از قریش مؤمن نبود؛ نه مردی، نه کودکی،‌ نه زنی، نه سه نفر و نه علی. هیچ کدام ایمان نداشتند؛ زمانی که گفته می شود: مردان بت می پرستیدند، کودکان نیز همین گونه بودند؛ چه علی و چه دیگران.
اگر بگویید: کفر خردسال همانند کفر انسان بالغ نیست. می گوییم: ایمان کودک نیز مانند ایمان فرد بالغ نیست، همان طوری که برای دیگران ایمان و کفر پس از بلوغ ثابت می شود،‌ برای علی نیز حکم ایمان و کفر قبل از بلوغ ثابت می گردد. از آن گذشته، کودکی که از پدر و مادر کافر متولد شود به اتفاق مسلمانان حکم کفر را دارد(4).
ابن تیمیّه در جای دیگری می گوید:
در حقیقت رافضیان نمی توانند ایمان علی و عدالتش را ثابت کنند…
اگر بگویند اسلام، هجرت و جهاد او در راه خدا به تواتر نقل شده است، در پاسخ می گوییم: اسلام معاویه، یزید، خلفای بنی امیه و بنی عباس، هم چنین نماز، روزه و جهاد آنان نیز به تواتر نقل شده است(5).
در جای دیگر می گوید:
معلوم نیست که کفار و منافقان با علی دشمن بوده اند(6).
آن گاه می گوید:
تمام مطالبی که درباره ی رشادت ها و شهامت های او در جنگ ها و غزوه ها نقل شده، دروغ است …(7).

علوم و معارف علی و دیدگاه ابن تیمیّه

1. گوش هوشمند فراگیر
درباره ی علوم و معارف امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایات بسیاری نقل شده است. ابن تیمیّه به بیشتر روایاتی که در این زمینه نقل شده اشکال کرده و آن ها را رد می کند؛ برای مثال در آیه شریفه ای آمده است:
« وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَهٌ »(8)؛
گوش های هوشمند فراگیر آن ها را درک می کند.
که طبق روایات بسیاری در شأن حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است. ابن تیمیّه می گوید:
این حدیث به اتفاق و اجماع اهل علم، ساختگی است(!!)(9).
در صورتی که این حدیث را علمای اهل سنّت در تفسیر در کتاب های ذیل آورده اند:
تفسیر طبری، تفسیر ابن ابی حاتم، تفسیر ابن منذر، تفسیر ابن مردویه، تفسیر فخر رازی، تفسیر زمخشری، تفسیر واحدی و تفسیر سیوطی.
و این حدیث را محدثانی نیز چون:
ابوبکر بزّار، سعید بن منصور، ابونعیم اصفهانی، ضیاء مَقْدِسی، ابن عساکر، ابوبکر هیثمی… روایت کرده اند(10).

2. دروازه دانش نبوی
پیامبر خدا (صلی الله علی و آله) در حدیثی فرمود:
انا مدینه العلم و علی بابها؛
من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است.
ابن تیمیّه در این باره چنین می گوید:
حدیث « انا مدینه العلم و علی بابها » ضعیف تر و سست تر است؛ از همین رو، در جرگه احادیث دروغین قرار گرفته است(11).
با این که بعضی از راویان این حدیث از این قرارند:
یحیی بن معین، احمد بن حنبل، تِرمذی، بزّار، ابن جریر طبری، طبرانی، ابوالشیخ، ابن بطّه، حاکم نیشابوری، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابومظفر سمعانی، بیهقی، ابن اثیر، نَوَوی، علائی، مزّی، ابن حجر عسقلانی، سخاوی، سیوطی، سمهودی، ابن حجر مکّی، قاری، منّاوی، زرقانی و گروهی از پیشوایان بزرگ اهل سنّت این حدیث را صحیح می دانند(12).

3. بهترین داور
در حدیث معروفی آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علی و آله) فرمودند:
أقضاکم علی؛
بهترین شما در امر قضاوت و داوری علی است.
ابن تیمیّه در این باره می گوید:
این حدیث ثابت نیست و سند محکمی ندارد که بتوان به آن استدلال کرد… هیچ کس آن را در کتاب های حدیثی مشهور نقل نکرده است؛ نه در کتاب های سنن و نه در کتاب های مسند، نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف. فقط این حدیث از طریق کسی نقل شده که به دروغ گویی معروف است.(13)
این در حالی است که بُخاری این حدیث را در صحیح خود در تفسیر آیه شریفه: « مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا »(14)نقل کرده است.(15) هم چنین نَسائی، ابن انباری و بیهقی در دلائل النبوه، ابن سعد در الطبقات الکبری، احمد بن حنبل در مسند، ابن ماجه در شرح حال امیرالمؤمنین (علیه السلام) در سنن خود و سیوطی در تفسیر الدر المنثور نقل کرده اند.
حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آن را نقل کرده و تصحیح می نماید. هم چنین این حدیث در الاستیعاب، اسدالغابه، حلیه الأولیاء، الریاض النضره و کتاب های دیگر آمده است.(16)
به راستی آیا ابن تیمیّه این محدثان را دروغ گو می داند؟
آیا او بُخاری را معروف به کذب می داند؟
منظور او از کتاب های سنن و مسندی که این حدیث به هیچ وجهی در آن ها نیامده چه کتاب هایی است؟
آیا این کتاب ها از کتاب های معروف و مشهور اهل سنّت نیستند؟

4. حق با علی است
منّاوی در فیض القدیر از پیامبر اکرم (صلی الله علی و آله) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
علی مع الحق و الحق مع علی؛
علی با حق است و حق با علی.
آن گاه در شرح این حدیث می گوید:
از همین روست که علی داناترین افراد به تفسیر قرآن بوده است. تا آن جا که می گوید: حتی ابن عباس نیز به این معنا اعتراف کرده و می گوید: آن چه از علم تفسیر در نزد من است، از علی گرفته ام.(17)
اما ابن تیمیّه می گوید: این سخن که « ابن عباس شاگرد علی بوده »، سخن باطل و نادرستی است.(18)

ابن تیمیّه در رویارویی با علاّمه حلّی
علامه حلی رحمه الله می نویسد:
پیامبراکرم (صلی الله علی و آله) فرمود:
أقضاکم علی؛
بهترین و برترین قاضی در میان شما علی است.
آن گاه می گوید:
قضاوت و داوری بر دو پایه علم و تقوا استوار است.
ابن تیمیّه در رویارویی با علامه حلی می گوید:
چنین حدیثی ثابت نیست و سند محکمی ندارد که بتوان به آن استدلال کرد؛ بلکه این حدیث از نظر سند قوی است که پیامبر فرمود: « داناترین شما به حلال و حرام معاذ بن جبل است ». روشن است که علم به حلال و حرام بیش از آن که حلال و حرام را سامان دهد، قضاوت را سامان می دهد(19).
آن گاه می گوید:
معروف است که علی، علم و دانش را از ابوبکر گرفته است(!!)(20)‌و فتواهای زیادی برخلاف صریح آیات و روایات دارد(!!)(21).
در آغاز ابن تیمیّه گفت: در هفده مورد نظریات علی با قرآن و سنّت مخالف است. اما در این جا می گوید: فتواهای بسیاری در مخالفت قرآن و سنّت دارد.
آن گاه می گوید:
محمد بن نصر مَروَزی کتاب بزرگی نوشته و در آن مواردی را جمع آوری کرده که مسلمانان نظر علی را نپذیرفته اند؛ زیرا نظر دیگر صحابه بیشتر تابع کتاب و سنّت بوده است(!!)(22).
ولی حقیقت آن است که کتاب مَرْوَزی پیرامون مسائلی است که ابوحنیفه در فتاوا و نظریاتش با امیرالمؤمنین (علیه السلام) و عبدالله بن مسعود مخالفت کرده است.
به راستی میان آن چه که ابن تیمیّه ادعا می کند و واقعیت چه میزان فاصله است؟!
ابن تیمیّه در مورد دیگری می گوید:
بدون شک عثمان تمامی قرآن را جمع آوری کرده و گاهی تمام آن را در یک رکعت می خواند، اما درباره ی علی اختلاف است که آیا تمام قرآن را حفظ کرده است یا نه؟!(23)
آن گاه می نویسد:
اگر کسی به دفاع از علی بگوید: آن هایی که به دست علی کشته شدند کسانی بودند که بر امام زمان خود خروج کردند و از طرفی در حدیثی صحیح ثابت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عمار بن یاسر رضی الله عنه فرمود:
تقتلک الفئه الباغیه؛
« گروه باغیان و سرکشان تو را خواهند کشت » و آن ها نیز عمار را کشتند؛
ما می گوییم: در این قضیه مردم نظریه های مختلفی دارند: برخی حدیث عمار را قبول ندارند. بعضی باغی را به معنای طالب می گیرند؛ این توجیه ضعیف است. اما اکثر گذشتگان و پیشوایان چون ابوحنیفه، مالک، احمد و دیگران برآنند که شرایط کشتن گروه بغاه و سرکشان فراهم نبوده است.(24)
بنابراین، ابن تیمیّه می گوید که به نظر ابوحنیفه، مالک، احمد بن حنبل و دیگران، علی حق نداشته با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگد و این کار خلاف شرع بوده است؛ زیرا شرایط بغاه در آن ها نبوده تا علی با آن ها بجنگد.
و حال آن که حضرت علی (علیه السلام) از جانب خدا و رسول مأمور به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین بوده و حدیث وارد در این باره قطعی است.(25)
ابن تیمیّه در جای دیگری می افزاید:
علم پیامبر به واسطه غیر علی به تمامی شهرهای اسلام رسید.(26)
در این صورت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچ نقشی در نشر تعالیم اسلام، احکام شرع و حقایق دینی نداشته است(!!)
این سخنان آن چنان سست و واهی است که ارزش نقد ندارد. مگر نگذشت که بزرگان اهل سنّت نقل کردند که پیامبر خدا (صلی الله علی و آله) درباره ی علی (علیه السلام) فرمود:
انا مدینه العلم و علی بابها؛
من شهر علم و دانش هستم و علی دروازه آن است؟
آیا علوم شهر نبوی از غیر دروازه ی آن منتشر می شود؟

ادامه دارد…

پی نوشت ها :

1. مجسمه گروهی هستند که می گویند: خدا جسم است و مانند انسان اعضا و جوارح دارد.
2.به رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) به صورت ناقص ( ابتر ) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ایم.
3. الدرر الکامنه فی اعیان الأئمه الثامنه: 154/1 و 155.
4. منهاج السنّه: 285/8.
5.همان: 62/2.
6.همان:461/7.
7.همان:97/8.
8.سوره الحاقه: آیه 12.
9.منهاج السنّه: 522/7.
10.ر.ک: تفسیرهای نام برده سوره الحاقه ذیل آیه 12، مجمع الزوائد:131/1، حلیه الأولیاء:67/1، کنزالعمّال:136/13، حدیث 36525 و ص 177. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک دراسات فی منهاج السنّه: 225 و 226.
11. منهاج السنه: 515/7.
12. ر. ک: دراسات فی منهاج السنّه: 226 و 227.
13. منهاج السنّه: 512/7.
14. سوره بقره: آیه 106.
15. ر. ک: صحیح بخاری: 149/5.
16. الطبقات الکبری: 209/2، مسند احمد: 131/6، مسند الأنصار، حدیث ابی بن کعب: حدیث 20581، الاستیعاب: 38/3، حلیه الأولیاء:65/1، الریاض النضره:198/2، الدر المنثور: 104/1، ر. ک: دراسات فی منهاج السنّه: 229 و 230.
17. فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر: 357/4، ر. ک: دراسات فی منهاج السنّه:231.
18. منهاج السنّه: 536/7.
19.رمنهاج السنّه: 512/7 و 513.
20. همان: 513/5.
21. همان: 502/7.
22. همان: 281/8.
23. همان: 229/8.
24. همان:‌390/4.
25. مجمع الزوائد: 238/7 و 239، ر. ک: دراسات فی منهاج السنّه: 336-339.
26. منهاج السنّه: 516/7.
منبع مقاله :
حسینی میلانی، علی، (1390)، افکار ابن تیمیّه در بوته نقد، قم: الحقایق، چاپ سوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید