ج. آسیب شناسی دقیق صفات نیکو
ادعیه معصومان ـ علیهم السّلام ـ به طور عام و صحیفه سجادیه به طور خاص، نقطههای ضربه پذیر انسان را یادآوری مینمایند. بعضی از صفات پسندیده دارای مرز دقیقی با صفات ناپسند هستند و این نکته انسان را وامیدارد که حدود صفات را به خوبی بشناسد، تا از حد خارج نشود. این نکته در دعاهای امام ـ علیه السّلام ـ با ظرافت خاصی بیان شده است، که به ذکر چند نمونه از آنها در دعای مکارم الاخلاق میپردازیم:
1. تکبر: «و أعزَّنی و لا تَبتَلینی بالکِبر»؛ بارالها به من عزت نفس عطا فرما و به کبر مبتلا مکن.
«جای این پرسش است که آیا بین عزت نفس و کبر رابطهای وجود دارد که امام ـ علیه السّلام ـ ، پس از درخواست عزت نفس از ابتلای به کبر سخن میگوید، پاسخ این پرسش مثبت است، زیرا ممکن است عزت نفس در روحیه بعضی از افراد، از مرز خود تجاوز کند و آدمی را دچار خود بزرگبینی و کبر نماید».[1]
عزت نفس حالتی است معنوی که نمیگذارد انسان مغلوب شود.[2]
انسان عزیز، انسانی قوی و آزاده است. در قرآن، این صفت به عنوان مدح ذکر شده است: «و للهِ العزّهُ و لرسولهِ و للمؤمنینَ».[3]
2. عجب: «و عبّدنی لکَ و لا تُفسِد عبادَتی بالعُجب»؛ و توفیق عبادت ده و به خودپسندی، عبادت مرا فاسد مکن.
بالاترین درجه انسان این است که عبد حقیقی خدا باشد. عبودیت طریق رسالت است. در تشهد میخوانیم: أشهدُ أنَّ محمداً عبدُه و رسولُه. عبد مقدم بر رسول آمده است.
در حدیث آمده است: «العُبودیَّهُ جوهَرهٌ کُنهُهَا الرُبوبیَّهِ».[4]
عبودیت با این اهمیت، دیوار به دیوار عجب است. خطری که عبد را تهدید میکند، عجب و خودپسندی است. عجب از صفاتی است که موجب هلاک انسان میشود. حدیث زیر در دلالت بر این مطلب بسیار گویاست:
«عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ : أوحی اللهُ تعالی إلی داوُد: یا داوُد! بَشّر المُذنبین و أنذر الصدّیقینَ. قال: کیفَ اُبشِّرُ المذنبین و أنذر الصدّیقین؟ قال: یا داوُد! بشّر المُذنبین بِأنّی أقبلُ التوبَهَ و أعفو عن الذنبِ، و أنذر الصدّیقین أن یعجبوا بأعمالهم فإنّه لیسَ عبدُ یُعجبُ بِالحسَنات إلّا هَلَکِ».[5]
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: خداوند به داوود وحی فرستاد: به گناهکاران مژده بده و مؤمنان راستین را اعلام خطر کن.
عرض کرد: بارالها! چگونه به عاصیان مژده دهم و صدیقان را انذار کنم؟
فرمود: به گنهکاران مژده بده که من توبه را میپذیرم و گناه را میبخشم، و صدیقان را بترسان از این که بر اثر حسناتی که انجام دادهاند، دچار عجب شوند؛ زیرا هیچ بندهای نیست که به حسنات خود ببالد الّا این که هلاک خواهد شد.
با توجه به خطر عجب، معلوم میشود که امام ـ علیه السّلام ـ چه زیبا آفت عبادت را شناسانده است و از خداوند متعال میخواهد که گرفتار عجب نگردد.
3. منت نهادن: «و أجر للناسِ علی یدیَّ الخیر و لا تُمحقهُ بالمنِّ»؛ و با دست من، خیر بر مردم جاری کن و به منت نهادن، آن را ضایع مساز.
در این جا آفت کارهای خیر برای مردم، منت نهادن ذکر شده است که با آیات قرآن هم خوانی دارد. «یا أیّها الّذین آمنوا لا تُبطلوا صدقاتِکم بالمنِّ و الأذی».[6]
4. فخر فروشی: «وهب لی معالی الأخلاقِ و اعصمنی من الفَخر»؛ و به خوی نیک آراستهام دار و از فخرفروشی حفظ کن.
بعثت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای تکمیل مکارم اخلاق بوده است. فرق محاسن اخلاق با مکارم اخلاق چیست؟ محاسن اخلاق را به «خوی خوب و پسندیده» و مکارم اخلاق را به «بزرگواری و کرامت نفس» معنا نمودهاند؛ و فرق است بین بزرگی و بزرگواری.
در روایات، مصداقهایی برای هر دو ذکر شده است. در حدیث آمده است: «قُلتُ لأبی عبدالله ـ علیه السّلام ـ : ما حَدُّ حُسنِ الخلق؟ قال: تَلینَ جانبک و تطیبَ کلامَکَ و تَلقی أخاکَ ببشرٍ حسَن».[7]
در این روایت، سه صفت برای اینکه فردی حسن خلق داشته باشد، ذکر شده است:
1. برخورد نرم با مردم؛
2. کلام خوش؛
3. خوش رویی با برادر مؤمن؛
روایاتی در مورد مکارم اخلاق وجود دارد، از جمله:
«یا ابن جندب صل من قطعک و أعطِ من حرمَکَ و أحسِن إلی من أساء إلیک و سلِّم علی مَن سبّکَ و أنصِف من خاصَمَکَ و اعفٌ عمَّن ظلمَکَ».[8]
با توجه به دو روایت مذکور، وجه برتری مکارم اخلاق بر محاسن اخلاق روشن میگردد، امّا معیار و ملاک تشخیص این دو چیست؟
«شاید در تعریف محاسن اخلاق بتوان گفت: آن قسم خلق و خویی که در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است، یا لااقل با آنها تضادی ندارد، حسن خلق است و در تعریف مکارم الاخلاق گفته شود: آن قسم خلقیات عالی و رفیعی که اگر کسی بخواهد انجام دهد یا باید با هوای نفس خود و کشتن غرایز خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد یا لااقل باید نداری آنها را نادیده انگارد».[9]
محاسن اخلاق با تمایلات نفسانی هم آهنگ است، امّا مکارم اخلاق در نقطه مقابل غرایز است.
انسانی که تعالی یافته و متصف به مکارم اخلاق شده است، در معرض این است که فخر فروشی کند و با این فخر فروشی از جهت الهی خارج گردد. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از خداوند کرامتهای اخلاقی و اخلاق بزرگوارانه را درخواست میکند و از خداوند میخواهد که دچار آفت فخرفروشی نگردد. چون مرز بین این دو دقیق است، تنها با توفیق و دستگیری خداوند است که انسان میتواند مرزها را بشناسد و از حد خویش خارج نشود.
د. اقتدا به خوبان و اولیای الهی
انتخاب الگو و الگوپذیری از مسایل اساسی در روان شناسی و تعلیم و تربیت است.
انسان همواره در پی اسوهای است تا دل به او بندد و در راه و روش او گام بردارد. تأثیرپذیری عمیق انسان از اسوهها و الگوها، امری مسلم است.
در عبارت زیر، امام سجاد ـ علیه السّلام ـ این نکته ظریف در انسان شناسی را به شیوهای زیبا بیان نموده است:
«أسألکَ خوفَ العابدینَ لکَ، و عِبادَهَ الخاشعینَ لکَ، و یقینَ المتوَکِّلین علیکَ و توکُّلَ المؤمنین علیکَ، اللهمّ اجعَل رغبَتی فی مَسألتی مثلَ رغبَهِ أولیائکَ فی مسائلهم و رَهبتی مثلَ رهبهَ أولیائکِ و استعمِلنی فی مرضاتک عملاً لا أترُکُ معه شیئاً من دینکَ مخافهَ أحدٍ من خلقِکَ»؛[10] از تو میخواهم ترس عبادت کنندگان تو را، و پرستش فروتنان تو را و یقین توکل کنندگان بر تو را، و توکل مؤمنان به تو را.
خداوندا! رغبت مرا در سوال خویش مانند رغبت دوستان خود گردان و بیم مرا هم مانند آنان قرار ده و مرا در تحصیل خوشنودی خود به کارگیر چنان که هیچ عملی از دین تو را از ترس کسی ترک نکنم».
پی نوشت ها:
[1] . شرح دعای مکارم الاخلاق، محمد تقی فلسفی، ج 1، ص 148 ـ 149.[2] . المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی.
[3] . سوره منافقون، آیه 8.
[4] . مصباح الشیعه، باب دوّم.
[5] . سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 161.
[6] . بقره،آیه 264.
[7] . معانی الاخبار، ص 253. به نقل از: شرح دعای مکارم الاخلاق، ص 195.
[8] . تحف العقول، ص 305.
[9] . شرح دعای مکارم الاخلاق، محمد تقی فلسفی، ص 198.
[10] . دعای 54.