و- مدیران باید همواره به بازتاب کارهای خود بیندیشد
مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی در مسئولیت ها و پست هایی که بر عهده دارند، هنگامی که در اوج قدرت و اقتدار به سر می برند؛ باید بدانند برخوردها و کارهایشان با مردم دارای بازتاب و عکس العمل است و در پیشگاه خداوند و دادگاه عدل الهی باید پاسخگو باشند و اگر در انجام امور ارباب رجوع کوتاهی کنند و یا کلمه ای برخلاف حق و عدل بر زبانشان جاری شود، مورد بازخواست و مجازات قرار خواهند گرفت. این تابلو باید همیشه روبروی آنها باشد و دائم بدان بنگرند و بدانند که اگرچه کوچکترین کاری که مشکل بنده ای از بندگان خدا را حل کند و از دست آنها برآید و انجام ندهند به عقوبت الهی مبتلا خواهند شد. همان طور که در نامه محمد ابن ابی بکر اعلام فرموده است:
«فان الله تعالی یسائلکم معشر عباده عن الصغیره من اعمالکم و الکبیره و الظاهره و المستوره…؛
بی شک خدای متعال از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان پرسد؛ همان، ن: 27».
و نیز به کارگزارانش هشدار می دهد که به بهانه های واهی از زیر بار مسئولیت و انجام امور مردم شانه خالی نکنند و بی موقع متوسل به حسن
ظن به خدا نشوند و کار مردم را عقب نیندازند:
«و ان استطعتم ان یشتد خوفکم من الله و ان یحسن ظنکم به فاجمعوا بینهما فان العبد انما یکون حسن ظنه بربه علی قدر خوفه من ربه و ان احسن الناس ظناً بالله اشدهم خوفاً لله؛
اگر توانستید بر خوف خود از خدا بیفزایید و گمانتان را بدو نیکو سازید و هر دو را در کنار هم فراهم آرید که خوش گمانی به پروردگار هم وزن ترس از اوست و برترین مردم از نظر گمان نیکو به خدا، ترسان ترین آنان از خداوند است؛ همان، ن: 27».
ز- فرهنگ مدیریت
مدیران و به ویژه مدیران ارشد باید قبل از هر چیز فرهنگ مدیریت را که یک رکن آن «مدیر» و رکن دیگر « کارمندان و مجریان» دستورند، تعمیق و گسترش دهد. یعنی کارمندان یا مدیران جزو انسان هایی هستند که روابط انسانی بیش از هر چیز در آنها اثر می گذارد. بنابراین تقویت این پایگاه مهم انسانی و اخلاقی می تواند نقش مهمی در پیشرفت و اداره امور کشور داشته باشد. اینک به برخی از آنها اشاره می شود:
الف- شخصیت کارمندان و حفظ روحیه آنان
یکی از ترفندهای دشمن ضربه زدن به روحیه نیروهای طرف مقابل است که آنان از درون احساس ضعف کرده و یارایی مقابله و نبرد را از دست داده و خود به خود جنگ به نفع دشمن تمام شود.
معاویه تلاش می کرد افراد ضعیف الایمان و سست عنصری که در میان سپاه امام بودند را بخرد تا افزون بر تضعیف نیروهای آن حضرت، به روحیه سپاه امام نیز ضربه وارد کند.
امام (علیه السلام) با کمال فصاحت، بلاغت و اعلام واقع و حقیقت، به این ترفند پاسخ داده و فرمودند آنها که فرار کردند و به دشمن پیوستند، خود دارای مشکل بودند. «سهل بن حنیف» انصاری کارگزار امام در مدینه با ناراحتی و دل نگرانی گزارشی ارائه داد که گروهی از سپاهیانشان به معاویه پناهنده شده اند. حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند:
«فلا تاسف علی ما یفوتک من عددهم و یذهب عنک من مددهم؛
از دست دادن آنها و قطع کمک و یاری ایشان تو را غمگین مسازد که آنان خود در چاه گمراهی سقوط کردند و تو نیز از زحمت و کارشکنی شان آسوده شدی؛ همان، ن: 70».
آری آنان لیاقت سربازی امام بر حق را نداشته و از هدایت و حق فرار کردند و با سرعت در چاه کوری و نادانی در افتادند.
آنان به خوبی عدل علی (علیه السلام) را شناخته و دیده و شنیده و دریافته، دانسته اند که مردم در حکومت امام علی در برابر حق و قانون برابرند. لذا به سوی ظلم و سوء استفاده از بیت المال گریختند… به خدا قسم اینان از ظلم و جور نگریختند و به عدل نپیوستند.
ب- ضرورت ارتباط با کارمندان
مدیران در هر سطحی که باشند باید در ارتباط ارگانیک و مداوم با همکاران خود باشند. کار اصلی مدیر ارائه برنامه و راهکار و هماهنگی اعضا، در اجرا و انجام پروژه های مربوطه است. اگر قرار باشد کارکنان جزیره ای عمل کنند هرگز موفق نخواهند بود و کارها ناقص و ناتمام عرضه شده و نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد.
معنای «اداره» یعنی حرکت مجموعه در راستای تحقق هدف واحد و
هرکس کاری انجام می دهد مکمل و متهم کار دیگری باشد، و یا اگر فردی نبود و حضور نداشت دیگری باید آن را انجام داده و خلاء را پر کند. پس لازم است هماهنگی وجود داشته باشد.
در هر صورت، ارتباط و تعامل، نقش مهمی در جریان امور و ارائه خدمت به ارباب رجوع دارد.
امام به «قثم بن عباس» فرماندار خود در مکه دستور می دهد:
و اجلس لهم العصرین فافت المستفتی و علم الجاهل و ذاکر العالم و لا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لا حاجب الا وجهک؛
صبح و شام در خدمت مردم باش و مسائل شرعی را پاسخ گوی و نادانان را بیاموز و با دانایان به بحث و گفتگو بنشین، سفیر تو نزد مردم، تنها زبانت باشد و هیچ حجاب و دربانی جز چهره ات نباشد همان، ن: 67».
بدیهی است که نقش یک فرماندار یا استاندار و نماینده سیاسی اجتماعی و نظامی دولت، و تنها آموزش و تبلیغ و برگزاری جلسات علمی معمولی و رسمی نیست. بلکه منظور ارتباط عمیق و مداوم در مسائل مربوط به اداره شهر و جامعه و حل و فصل امور و مشورت و نظرخواهی و هماهنگی و همکاری و حل مشکلات مردم و بهتر شدن وضع زندگی آنهاست.
این ارتباط ویژه باید بین کارکنان و ارباب رجوع هم وجود داشته باشد یعنی مردم باید راحت بتوانند با کارگزاران ملاقات و گفتگو کنند و مشکلاتشان را مطرح کرده و راه حل پیدا کنند تا نیازی به واسطه ها و کارچاق کن ها نباشد. امام به عبدالله بن عباس، فرماندار بصره می نویسد:
«سع الناس بوجهک و مجلسک و حکمک؛
با مردم گشاده روی باش و به آسانی آنان را بپذیر و به کارشان رسیدگی کن؛ همان. ن: 67».
در این کلام چند نکته مشهود است:
1- برخورد با ارباب رجوع با خوشرویی و روی گشاده که از پایگاه انسانیت و اخلاق سرچشمه می گیرد تأثیر مهمی در دو طرف خواهد می گذارد. زیرا از یک سو مدیر مربوطه سعی در گره گشایی کرده، و از دیگر سوی مراجعه کننده توقع کارهای خلاف قانون را نخواهد داشت؛
2- مدیران در نشست و برخاست و برگزاری جلسات نباید مردم را در تنگنا قرار داده تا آنها برای حضور در یک جلسه مدت ها معطل بمانند، وسعت در مجلس یعنی به راحتی وقت دادن و شخصاً به سخنانشان گوش کردن؛
3- در حکم کردم و فیصله دادن امور نیز باید با دست باز و سعه صدر و دیدگاه خیررسانی اقدام کرده و مشکلات مردم را مشکلات خود بدانند. همانگونه که در رفع مشکلات خود می کوشند و دنبال راه حل هستند، با مردم نیز چنین باشند.
وسعت در حکم، به معنای شکستن مرزهای قانون و هرج و مرج در امور نیست. بلکه حفظ ضوابط رفاه عمومی و رعایت اصول و حقوق دیگران و جلوگیری از سوءاستفاده ها و واسطه گری ها در عین گره گشایی
زمینه سازی خوبی ها و جلوگیری از تملق، فساد و تفرقه
مدیران باید به هوش باشند و اطرافیان خود را بشناسند. زیرا افراد خودپسند و سوءاستفاده کن دور آنها جمع می شوند و با تملق و چاپلوسی سعی در رسیدن به اهداف مادی خود دارند پس باید آنها را شناخت و از خود راند.
امام به ابوموسی اشعری فرمود:
«و انی نزلت من هذا الامر منزلاً معجبا اجتمع به اقوام اعجبتهم
انفسهم و انا اداوی منهم قرحاً؛
و من در امر این حکومت سخت شگفت زده شده ام که گروهی خودپسند بر آن گرد آمده اند. زیرا به درمان جراحتی پرداخته ام که می ترسم کهنه و لاعلاج گردد؛ همان،ن: 78».
نیز ایادی دشمن و افراد ناسالم در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه در تشکیلات نظام اسلامی هستند، مدیران باید از فضای تعریف و تمجید بیرون آمده و به وحدت و هماهنگی توجه داشته باشند و تفرقه افکنان و کارشکنان را بشناسند و بر یکپارچگی جامعه اسلامی در شعاع مدیریت خود تاکید کنند.
امام به ابوموسی اشعری در رابطه با حکمین فرمود:
“لیس رجل فاعلم احرص [الناس علی جماعه امه محمد ص و الفتها منی ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب و سافی بالذی و ایت علی نفسی..؛
بدان که هیچ یک از امت پیامبر، چون من بر وحدت و الفت آنان تلاش و کوشش نکرده و من به خاطر ثواب الهی و ارزش رستاخیز دست به این کار زده ام و به زودی بدانچه عهد کرده ام وفا خواهم کرد؛ همان، ن: 78».
نتیجه گیری
تحلیل محتوای نهج البلاغه به ویژه نامه های امام (علیه السلام) به کارگزاران خود دیدگاه امام را در روش مدیریت تبیین می کند. بر اساس این دیدگاه می توان به تبارشناسی مکتب مدیریتی امام (علیه السلام) نائل آمد. از فحوای کلام امام (علیه السلام) موارد زیر استخراج می شود.
1- نظارت بر روشهای مدیریتی کارگزاران؛
2- نظارت و حسابرسی؛
3- روش مندی در ارتباطات کارگزار با ارباب رجوع و زیردستان؛
4- روش مندی در گزینش؛
5- روش مندی در تبیین ساختار اداری؛
6- روش مندی در نحوه ارتباط بخش های مختلف سازمان؛
7- وجود تشکیلات و ضوابط اداری؛
8- تبیین فرهنگ مدیریت.
منابع:
• قرآن کریم
• نهج البلاغه
• ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله (1340)، شرح نهج البلاغه، مصر: دارالاحیاء العربیه.
• کریپندورف، کلاوس (1378)؛ تحلیل محتوا، مبانی روش شناسی، م: هوشنگ نائبی، تهران: روش.
منبع: نشریه النهج، شماره 31.