امام جعفر صادق علیه السلام در سال 128 هجرى به همراه خانواده و بعضى از دوستان و پیش خدمتان، جهت انجام مناسک حجّ عازم مکّه معظّمه گردید. ابوبصیر گوید: من نیز در کاروان حضرت بودم؛ و پس از پایان اعمال حجّ عازم مدینه منوّره شدیم. در مسیر راه مکّه و مدینه در روستائى به نام ...
مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): پیش بینى از فرقه اسماعیلیّه
زراره بن اعین حکایت کند: روزى به منزل امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم، فرزندش حضرت موسى کاظم علیه السلام را در کنارش دیدم و جلوى ایشان جنازه اى -که روى آن پوشیده بود- قرار داشت. امام صادق علیه السلام فرمود: داود رقّى، حمران و ابو بصیر را بگو که نزد من آیند. در ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مناظره با مرد شامى به وسیله شاگردان
مرحوم شیخ طوسى رضوان اللّه تعالى علیه به نقل از هشام بن سالم حکایت فرماید: روزى به همراه جماعتى از اصحاب حضرت ابو عبداللّه، امام جعفر صادق علیه السلام، در مجلس و محضر مبارکش نشسته بودیم، که شخصى از اهالى شهر شام اجازه گرفت و سپس وارد مجلس شد و سلام کرد. امام علیه السلام ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): میهمان خراسانى و تنور آتش
مامون رقّى – که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است – حکایت نماید: در منزل آن حضرت بودم، که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! شما بیش از حدّ عطوفت ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): آمرزش گناه بزرگ وابسته به دوستی اهل بیت علیهم اسلام
مرحوم راوندى در کتاب خرایج و جرائح خود آورده است: امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق علیهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مکّه مکّرمه شدند. در مسجدالحرام نزدیک کعبه الهى نشسته بودند، که شخصى وارد شد و اظهار داشت: سؤالى دارم؟ امام باقر علیه السلام فرمود: از فرزندم، جعفر سؤ ال ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): شاد کردن مومن
در زمان امامت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شخصى به نام نجاشى استاندار و حاکم اهواز و فارس بود و از مردم مالیات زیادى مى گرفت. یکى از اهالى اهواز که مالیات سنگینى پرداخت کرده بود، حضور امام صادق علیه السلام آمد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! نجاشى از مردم مالیات بسیارى مى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): عدالت در علاقه و محبّت به زنان
روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حکم (از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام )، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل دانا است؟ پاسخ داد: آرى، او حکیم ترین و داناترین حکیمان و عالمان است. پرسید: آیه قرآن فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صبور باش
مصادف و مرازم – که هر دو از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام هستند – حکایت کنند: روزى ابوجعفر منصور دوانیقى حضرت صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده بود. پس از آن که امام صادق علیه السلام از مجلس منصور بیرون آمد و خواست از شهر حیره خارج شود، ما نیز به ...
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): صله رحم
صفوان بن مهران جمال از اصحاب امام صادق علیه ، گفت: میان عبد الله بن حسن و امام ششم گفتگوئى شد تا آنجا که آوازه هر دو بلند شد و مردم گردشان را گرفتند و آن شب از هم جدا شدند چون بامداد کردم براى نیازی به دنبال امام ششم (ع) رفتم و دیدم بر ...
پنج درس آموزنده و ارزشمند از امام صادق علیه السلام
1. مرحوم قطب الدّین راوندى روایت کرده است: روزى از امام جعفر صادق علیه السلام سؤ ال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى؟ حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مى نمایم: مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسید ...
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): اهمّیت دیدار خویشاوندان
مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود حکایت نموده است : روزى منصور دوانیقى امام صادق علیه السلام را به دربار خود احضار کرد، هنگامى که حضرت وارد شد، کنار منصور-که برایش محلّى در نظر گرفته شده بود – نشست. پس از آن، منصور دستور داد تا فرزندش مهدى را بیاورند؛ و چون آمدن مهدى مقدارى ...
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): هدایت افراد و کمک محرمانه
مسعده بن زیاد – که یکى از اصحاب امام صادق علیه السلام و راویان حدیث است – حکایت کند: روزى از روزها در محضر مبارک امام جعفر صادق علیه السلام نشسته بودم، که شخصى بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: یاابن رسول اللّه! پدر و مادرم فدایت باد، من همسایه اى دارم که ...