مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های آموزنده"

ناله های جانسوز حر

ناله های جانسوز حر

در بعضی از نقل ها آمده : پس از آنکه حر بن یزید ریاحی در روز عاشورا به حضور امام حسین (ع) آمد و توبه کرد و توبه اش مورد قبول امام واقع شد، به امام عرض کرد: اجازه بده به حضور بانوان حرم بروم و روسیاهی خود را نزد آنها اظهار کنم و از ...

ادامه مطلب
عزت در اسارت

عزت در اسارت

عبدالله بن حذافه از یاران دلاور و رسول خدا(ص) از طایفه بنی سهم ، از دودمان قریش بود، وی در یکی از جنگهای مسلمانان با رومیان ، همراه هشتاد نفر از مسلمین ، اسیر سپاه روم شد. روزی این مسلمین اسیر را نزد قیصر، شاه فرمانفرمای روم ، بردند، قیصر به عبدالله (که عنوان رئیس ...

ادامه مطلب
بار علف بر دوش استاندار

بار علف بر دوش استاندار

عصر خلافت عمر بود، سلمان به عنوان استاندار مدائن ، در این شهر خاطره ها بسر می برد، روزی مسافر غریبی از شام به مدائن آمد، او سلمان را نمی شناخت از قیافه ساده او چنین گمان کرد که یک شخص عادی و کارگر است ، بار علفی بر دوش داشت ، خسته شده بود، ...

ادامه مطلب
زید و جندب

زید و جندب

پیامبر(ص) شبی در یکی از سفرها، به یاران فرمود: زید و ما زید؟!، جندب و ما جندب ؟! :زید، براستی چه زید؟! جندب ، براستی چه جندب ؟! حاضران دریافتند که این دو نفر نزد رسول خدا(ص) بسیار محبوبند، ولی علت آن را نمی دانستند، پرسیدند: ای رسول خدا! ما معنای فرموده شما را نفهمیدیم ...

ادامه مطلب
بنده خدا غلام علی

بنده خدا غلام علی

روزی حجاج بن یوسف ثقفی ، به اطرافیانش گفت : امروز دوست دارم ، یکی از دوستان علی را بکشم و با ریختن خون او، بخدا تقرب جویم . گفتند: امیر! کسی بیشتر از قنبر علی را خدمت نکرده است . فوراً دستور داد قنبر را دستگیر کرده و بحضور آوردند. حجاج به او گفت ...

ادامه مطلب
تصمیم به موقع

تصمیم به موقع

وقتی که به هارون الرشید خبر دادند که صفوان کاروانچی ، کاروان شتر را یکجا فروخته است و بنابراین برای حمل خیمه و خرگاه خلیفه در سفر حج باید فکر دیگری کرد، سخت در شگفت ماند. در اندیشه فرو رفت که فروختن تمام کاروان شتر، خصوصا پس از آنکه با خلیفه قرار داد بسته است ...

ادامه مطلب
لگد به افتاده

لگد به افتاده

عبدالملک بن مروان ، بعد از 21 سال حکومت استبدادی ، در سال 86 هجری از دنیا رفت . بعد از وی پسرش ولید جانشین او شد. ولید برای آنکه از نارضاییهای مردم بکاهد، بر آن شد که در روش دستگاه خلافت و طرز معامله و رفتار با مردم تعدیلی بنماید. مخصوصا در مقام جلب ...

ادامه مطلب
دانشجوی مسن

دانشجوی مسن

سکاکی مردی فلزکار و صنعت گر بود، توانست با مهارت و دقت ، دواتی بسیار ظریف با قفلی ظریفتر بسازد که لایق تقدیم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت . با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه کرد. در ابتدا همان طوری که انتظار می ...

ادامه مطلب
طلب از خدا

طلب از خدا

به گذشته پرمشقت خویش می اندیشید، به یادش می افتاد که چه روزهای تلخ و پرمرارتی را پشت سرگذاشته ، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. با خود فکرمی کرد که چگونه یک جمله کوتاه فقط یک جمله که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، ...

ادامه مطلب
سفارش علاّمه امینی

سفارش علاّمه امینی

مرحوم حجه الاسلام دکتر امینی چنین می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آیه اللّه علاّمه امینی نجفی یعنی سال یکهزار و سیصد و نود و چهار هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم . او را شاداب و خرسند یافتم . ...

ادامه مطلب
بی نهایت عشق

بی نهایت عشق

روایت است که سیاهی را نزد شاه مردان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند که دزدی کرده بود حضرت به او فرمود: ای اسود! تو دزدی ؟ گفت : آری یا امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: آیا قیمت آنچه دزدیدی به یک دانگ و نیم زر می رسد؟ گفت : بله یا امیرالمؤمنین ! حضرت فرمود: یک بار ...

ادامه مطلب
مرحمت علی(ع) به علامه

مرحمت علی(ع) به علامه

آقای عبداللّه چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دکتر محمّد هادی امینی فرزند علاّمه امینی رحمه الله نقل می کند: وقتی پدرم را دفن کردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسلیت گفت و معانقه نمود. سپس فرمود: من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و ...

ادامه مطلب