دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

حکایت سه مرد گنهکار در قرآن

حکایت سه مرد گنهکار در قرآن

در ذیل آیه شریفه: [وَ عَلَى الثَّلاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‏]. و [نیز رحمتش‏] شامل حال آن سه نفرى [بود] که [با بهانه تراشىِ واهى از شرکت در ...

ادامه مطلب
آمرزش و مغفرت به برکت احسان

آمرزش و مغفرت به برکت احسان

شیخ بهائى آن عارف بزرگوار و عالم باکرامت در کتاب کشکول می نویسد: در اطراف بصره مردى از دنیا رفت، بخاطر این که غرق در آلودگى و معصیت بود کسى براى تشییع جنازه او حاضر نشد، همسرش چند نفر را به عنوان مزدور انتخاب و جنازه را تا محل نماز بردند ولى کسى حاضر نشد ...

ادامه مطلب
حکایت توبه «وحشی»

حکایت توبه «وحشی»

در «مجمع البیان» در ذیل آیه: [إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ]*. مسلماً خدا این که به او شرک ورزیده شود نمى‏آمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى‏آمرزد. و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگى را مرتکب شده است. آمده ...

ادامه مطلب
پاسخ حضرت آیت‌الله بهجت به پرسش‌هایی درباره جمکران و امام زمان(عج)

پاسخ حضرت آیت‌الله بهجت به پرسش‌هایی درباره جمکران و امام زمان(عج)

1- اگر کسی حاجت و یا مشکلی داشته باشد آیا صحیح است که به مسجد مقدس جمکران برود و در این مکان به امام زمان علیه‌السلام متوسل شود؟ – عده‌ای از پاکان و نیاکان با حضرت صاحب(عج) سؤال و جواب می‌کنند و حاجت می‌طلبند و جواب می‌گیرند، و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را ...

ادامه مطلب
من به کربلا رفتم و سعی کردم خود را به اباعبدالله برسانم…

من به کربلا رفتم و سعی کردم خود را به اباعبدالله برسانم…

تفکّر در نظام هستی، باعث محرمیّت انسان با عالم می شود و موجب می شود که موجودات عالم اسرار خود را برای انسان بنمایانند. چگونه است که دستگاه ضبط تشکیل یافته از چند سیم و لحیم، می تواند حرف ما را بگیرد و پس دهد، امّا زمین با این عظمت توان این یک ضبط را ...

ادامه مطلب
این گونه القاءات سُبّوحی را «حدیث برزخی» گویند

این گونه القاءات سُبّوحی را «حدیث برزخی» گویند

روزی به محضر مبارک استادم جناب آیه الله محمّد آقای غروی آملی رضوان الله تعالی علیه تشرّف حاصل کرده بودم، به من فرمود: این عبارت را در جایی دیده اید که «الإِمَامُ أصلُهُ دَآئِم وَ نَسلُهُ دَآئِم»، عرض کردم: خیر، در جایی ندیده ام، چه جمله ی شگفت و شیوا و شیرین و دلنشین است ...

ادامه مطلب
کمک کردن در سفر به رفقا و همراهان

کمک کردن در سفر به رفقا و همراهان

در سفر اعانت رفقا کند و از خدمت و کار کردن در حوائج ایشان مضایقه نکند تا حق تعالى از او هفتاد و سه اندوه برطرف کند ، و او را در دنیا از هم و غم پناه دهد و از او اندوه بزرگ روز قیامت را برطرف کند. و روایت است که: حضرت امام ...

ادامه مطلب
در مورد (شناخت خداوند و) آفرینش آسمان و زمین و آفرینش انسان

در مورد (شناخت خداوند و) آفرینش آسمان و زمین و آفرینش انسان

ترجمه ی خطبه ی 1؛ در مورد (شناخت خداوند و) آفرینش آسمان و زمین و آفرینش انسان 1- عجز انسان از شناخت ذات خدا؛ سپاس خداوندی که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حقّ او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ...

ادامه مطلب
داستانی شگفت در اثر حلال خوری

داستانی شگفت در اثر حلال خوری

مرحوم علامه طهرانی می‌گوید: دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج «مومن» که به رحمت ایزدی واصل شده است، مرد بسیار روشن‌دل , با ایمان و با تقوایی بود و با او عقد اخوت بسته بودم . می‌گفت؛ مکرر خدمت حضرت حجت‌بن الحسن‌العسکری‌(عج) رسیده‌ام و مطالب بسیاری را ازایشان نقل می‌کرد و از بعضی ...

ادامه مطلب
استجابت دعای پیرمرد عاشق شهادت در جنگ احد

استجابت دعای پیرمرد عاشق شهادت در جنگ احد

داستان کوتاه مسلمانان، گروه گروه به سوی جبهه جنگ احد می شتافتند. عمرو بن جُموح که مردی لنگ بود، چهار پسر دلاور داشت، همه در کنار رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عازم جبهه جنگ بودند. شور و شوق سربازان، احساسات پاک عمر بن جموح را برانگیخت. تصمیم گرفت او نیز در جبهه شرکت کند. ...

ادامه مطلب
استجابت دعای تیرانداز رشید

استجابت دعای تیرانداز رشید

داستان کوتاه عاصم بن ثابت از انصار و اصحاب نزدیک پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود. او دلاور مردی شیر دل و تیراندازی چیره دست بود. در جنگ احد٬ افراد بسیاری از کفار از جمله طلحه بن ابی طلحه (پرچمدار کفر) را کشت. مادر این دو پسر٬ به نام سلافه در میدان جنگ بود. وقتی ...

ادامه مطلب
استجابت دعای غلام سیاه

استجابت دعای غلام سیاه

داستان کوتاه سعید بن مسیب گفت سالی قحطی روی داد مردم برای درخواست باران از خداوند، اجتماع کرده عرض نیاز می‌نمودند. در میان آنها چشمم به غلامی افتاد که بالای تلی رفت، از مردم جدا شد نیروی مرموزی مرا به طرف او کشانید خواستم از کیفیت راز و نیاز غلام با خبر شوم. جلو رفته ...

ادامه مطلب