دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

با امام گستاخانه سخن مگو!

با امام گستاخانه سخن مگو!

آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج اظهار می‌داشتند: «یکی از حکایاتی که از مسموعات این حقیر است و به انحاء مختلف نیز آن را نقل کرده‌اند، داستان مرحوم شیخ ابراهیم تُرک است. این داستان در کــتاب «التقوی و ما ادریک ما التقوی» که در احوال مرحوم حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی رضوان الله تعالی علیه ...

ادامه مطلب
مرد بی‌نیاز

مرد بی‌نیاز

شخصی به یکی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست کرد، تا در بارگاه او به کاری گمارده شود. خلیفه از او پرسید: قرآن می‌دانی؟ او گفت: نمی‌دانم و نیاموخته‌ام. خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم. مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه‌ی خود، ...

ادامه مطلب
آبلیموی تقلبی

آبلیموی تقلبی

در کربلا عطار مشهوری زندگی می‌کرد. روزگاری مریض شد و بیماری‌اش طولانی گردید. یکی از دوستان به عیادتش رفت؛ دید که از وسایل زندگی چیزی برایش باقی نمانده است؛ فقط حصیری در زیر بدن و متکایی در زیر سر دارد. تاجر ثروتمند دیروز، حالا به چنین روزی افتاده است . در همین حال، پسر تاجر ...

ادامه مطلب
گنج حواریون

گنج حواریون

گزیده ای از منبر شیخ احمد کافی نمی شود از انواع روایت گران داستان حرف زد شفاهی و شیوه های روایت آنان را نادیده گرفت. وقتی صحبت داستان می شود کمتر کسی از پای منبرها یاد می کند؛ یکی از جاهایی که سالیان سال، مردم معمولی کوچه و بازار در سال های متفاوت و با ...

ادامه مطلب
پنجره ای برای روشنایی

پنجره ای برای روشنایی

سالها پیش، آن هنگام که هنوز چشمانم، جهان را به گونه ای دیگر می دید و همه چیز، روشن و بهتر به دیدگانم می آمد، روزهای کودکی ام را می گویم، آن هنگام را به یاد می آورم که دلی در سینه داشتم کوچک که هر گاه نیازمند چیزی می شدم، دستان کوچک خویش را ...

ادامه مطلب
دست نیاز

دست نیاز

بانگ نماز از گلدسته های مسجد برخاست. مشهدی باقر، نمازش را خواند و به همسرش گفت که آماده شود تا به خانه کربلایی یحیی بروند. احمد، پسر کربلایی یحیی، چند سالی بود که برای درس خواندن به انگلستان رفته بود و اینک پس از سالها که برگشته بود، در رشته روان شناسی، استاد شده بود ...

ادامه مطلب
اسکندر در شهر عجایب

اسکندر در شهر عجایب

انتخاب: محسن حسام مظاهری کارکرد قصه در منبر-2 این شماره: شیخ محمد تقی فلسفی در اولین شماره از روایت در منبر گفتیم که نمی‌شود از انواع روایتگران داستان حرف زد و داستان گویان شفاهی و نمونه‌اش اهل منبر را فراموش کرد. منبر از دیرباز با داستان پیوند داشته و واعظان برای انتقال مضامین و مفاهیم ...

ادامه مطلب
پلیدتر از نجاست سگ

پلیدتر از نجاست سگ

نویسنده: نعیمه جلالی نژاد جام شربتش را میان انگشتانش فشرد. چشمانش را تنگ کرد و گفت: وزیر! می خواهم پاسخی برای سئوالی که چند روزی است ذهنم را به خود مشغول کرده بیابی. – عالی جناب! بفرمایید، من برای پیدا کردن پاسخ سئوال شما از هیچ کاری کوتاهی نخواهم کرد. پادشاه سرفه ای کرد، گوشه ...

ادامه مطلب
حکایت گل سرخ زیبا و مغرور

حکایت گل سرخ زیبا و مغرور

در یک روز زیبا و دل انگیز بهاری، گل سرخی زیبا در میان جنگلی انبوه سر از خاک بر آورد. درخت کاجی که در نزدیکش بود گفت:«چه گل زیبایی! ای کاش من هم آنقدر زیبا بودم» درخت دیگری گفت:«کاج عزیز، غصه نخور.حسرت خوردن کار درستی نیست چون ما نمی توانیم همه چیز را یک جا ...

ادامه مطلب
گنج پدر

گنج پدر

کشتزارها به زیبایی آراسته شده بودند. علی از میان آنها می گذشت، گهگاه، دستی به خوشه ی گندمی می زد و سپس آن را رها می نمود. پروانه های رنگارنگ و زیبا، دور او می چرخیدند. علی کوچک بود ولی مهربان و پدری نیز مهربان و زحمتکش داشت. پدرش کارگر ساده ای بود. علی آرزوهای ...

ادامه مطلب
گردش روزگار

گردش روزگار

پاییز، رنگ زرد را برای درختان به ارمغان آورده بود. هادی داشت، توی باغچه، درختان را نگاه می کرد که جامه سبز را از تن درآورده و پیراهن زرد رنگ پاره پاره ای را بر تن خویش نموده بودند. او پدری پیر و مهربان و مادری دلسوز داشت. وضع مالی خوبی داشتند و به نیازمندان ...

ادامه مطلب
پریان زن شاه را بردند

پریان زن شاه را بردند

گزیده ای از اسکندرنامه در اخباری که ایرانی ها نوشته اند، اسکندر مردی ستمکار و اهریمنی است که دولت هخامنشی را برانداخت اما در اسکندرنامه که متونی خیالی هستند، اسکندر گاه پیغمبری است خداشناس، با ایمان و مبلّّّغ دین خدا، گاه شاهزاده ای کیانی و برادر نا تنی دارا، گاه قهرمانی است صف شکن و ...

ادامه مطلب