دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

داستانهای ائمه: امام حسن (ع): جواب تسلیت

داستانهای ائمه: امام حسن (ع): جواب تسلیت

  مرحوم شیخ مفید به طور مستند از امام جعفر صادق علیه السلام آورده است : یکى از دختران امام حسن مجتبى علیه السلام وفات یافت ؛ و عدّه اى از دوستان و علاقه مندان آن حضرت ، نامه تسلیتى براى آن بزرگوار ارسال داشتند. امام ضمن نامه اى چنین مرقوم فرمود: نامه تسلیت آمیز ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن(ع): ترس از مرگ به جهت تخریب خانه

داستان ائمه: امام حسن(ع): ترس از مرگ به جهت تخریب خانه

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید: امام حسن مجتبى علیه السلام دوستى شوخ طبع داشت که مرتّب به ملاقات و دیدار آن حضرت مى آمد و نیز در جلسات شرکت مى کرد، تا آن که مدّتى گذشت ؛ و هیچ خبرى از این شخص نشد. حضرت از این جریان متعّجب شد و ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن(ع): ایثار پیرزن و عکس العمل امام

داستان ائمه: امام حسن(ع): ایثار پیرزن و عکس العمل امام

  روزى امام حسن مجتبى و برادرش حسین علیهمالسلام به همراهى شوهر خواهرشان – عبداللّه بن جعفر – به قصد مکّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدینه خارج شدند. در مسیر راه آذوقه خوراکى آن ها پایان یافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همین طور به راه خویش ادامه دادند تا به ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): فایده گذشت و ملاطفت

داستان ائمه: امام حسن (ع): فایده گذشت و ملاطفت

  ابن عبّاس ضمن حدیثى حکایت کند: روزى جمعى از بنى امیّه در محلّى نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالى شام نیز حضور داشت . و امام حسن مجتبى علیه السلام به همراه عدّه اى از بنى هاشم از آن محلّ عبور مى کردند، مرد شامى به دوستان خود گفت : ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): جنّ حامى گمشدگان با خدا

داستان ائمه: امام حسن (ع): جنّ حامى گمشدگان با خدا

  امام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرماید: حضرت رسول صلى الله علیه و آله مختصر ناراحتى جسمى بر او عارض شد، فاطمه زهراء به همراه امام حسن و حسین علیهم السلام به دیدار آن حضرت آمدند؛ و ایشان را در حالى مشاهده کردند که در بستر آرمیده بود، امام حسن سمت راست رسول اللّه ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): جواب شش موضوع مبهم

داستان ائمه: امام حسن (ع): جواب شش موضوع مبهم

  مرحوم قطب الدّین رواندى در کتاب خرایج خود آورده است : روزى یک نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یک نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم . حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): نصایحى سعادت بخش در لحظاتى حسّاس

داستان ائمه: امام حسن (ع): نصایحى سعادت بخش در لحظاتى حسّاس

  جناده بن أ بى امیّه که یکى از دوستان حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام است حکایت کند: هنگامى که حضرت را مسموم کرده بودند، در آخرین لحظات عمر شریفش ، به حضور ایشان شرفیاب شدم ، دیدم جلوى آن حضرت طشتى نهاده بودند، کنار بستر آن حضرت نشستم ؛ پس از لحظه اى ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): دو قصر سبز و قرمز در بهشت

داستان ائمه: امام حسن (ع): دو قصر سبز و قرمز در بهشت

محدّثین و مورّخین آورده ند: چون امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه علیه روزهاى آخر عمر خویش را سپرى مى نمود و زهر، تمام وجودش را فرا گرفته بود و چهره مبارکش به رنگ سبز متمایل گشته بود. و در این هنگام برادرش حسین سلام اللّه علیه کنار او حضور داشت ؛ که ناگاه ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): در آخرین لحظات، در فکر هدایت

داستان ائمه: امام حسن (ع): در آخرین لحظات، در فکر هدایت

عمرو بن اسحاق که یکى از اصحاب حضرت ابومحمّد امام حسن مجتبى صلوات الله و سلامه علیه مى باشد، حکایت کند: روزى من به همراه یکى از دوستانم جهت عیادت آن حضرت به محضر شریف ایشان شرفیاب گشتیم . و چون اندک زمانى نشستیم ، جویاى حال و احوال آن امام مظلوم علیه السلام شدیم ...

ادامه مطلب
داستان ائمه: امام حسن (ع): پیش بینى خطر در تشییع جنازه

داستان ائمه: امام حسن (ع): پیش بینى خطر در تشییع جنازه

محمّد بن مسلم به نقل از امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه علیه حکایت نماید: امام حسن مجتبى علیه السلام فرا رسید و آثار شهادت و رحلت در چهره وى نمایان شد، وصایاى امامت را به برادرش ابا عبدالله الحسین علیه السلام تحویل داد و اظهار داشت : برادرم ، حسین ! تو را ...

ادامه مطلب