قال الله تَعالی: «… فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ…».[1]
(پس هر چه از قرآن ـ برایتان ـ میسر است ـ هر روز ـ بخوانید).
«وَ عَلَیْکَ بِتِلاوَهِ القُرآنِ عَلی کُلِّ حالٍ».[2] از وصایای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به علی ـ علیه السّلام ـ
(و تلاوت قرآن را در هر شرایطی ملتزم باش)
تداومِ قرائت و پیوستگیِآیات، امر پنجمی است که «ترتیل در لفظ» را تکمیل کرده زمینه بسیار مساعدی را برای جریان معنوی ترتیل فراهم میآورد.
1. اصل تدریج و پیوستگی در جریانِ رشد
با توجه به اینکه قرآن کریم، رزقِ روحیِ مؤمن میباشد ناچار باید این تغذیه، مستمر و دائمی باشد و در هر شبانه روز، سهمی برای روحِ خویش در نظر بگیریم، همانگونه که خداوندِ عالم، نماز را در پنج وقتِ شبانه روز واجب فرموده است که به هیچ وجهی و در هیچ شرایطی قابل فسخ نمیباشد:
«إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً».[3]
جریان تحول و رشدِ روحِ انسانی، امری پیوسته و تدریجی است که دو عاملِ اساسی در تداوم و پیوستگی قرائت قرآن میباشد:
«أحّبُّ الأعْمالِ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما داوَمَ العَبْدُ عَلَیْهِ وَ انْ قَلَّ».[4] باقر ـ علیه السّلام ـ
(محبوبترین اعمال بسویِ خدایِ عزیز و جلیل عملی است که بنده بر آن استمرار داشته باشد اگر چه اندک باشد).
2. تداوم بر قرائت
در سوره مزمّل برایِ هستههایِ مؤمن به انقلاب اسلامیِ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بنابر اصل تدریج در رشد، فرمانِ قرائتِ مستمر، بقدرِ توان، صادر میشود: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».
این قرائتِ مستمر لزوماً رعایتِ کامل شیوه ترتیل را در بر ندارد، چرا که در بعضی از روزها، مشکلات و شرایط گوناگون اجازه نمیدهد که مؤمنین با فراغت ذهن و توجّه به شیوه ترتیل، قرآن را تلاوت نمایند، پس ناگزیر با توجه به ضعف طبیعیِ هستههای انقلاب و مشکلاتِ متعدد زندگی، دستورِ تلاوت به نحو ترتیل در هر شب لغو گشت و بجای آن استمرار در قرائت و لو با عدمِ رعیت تمام خصوصیات ترتیل مطرح شد:
«إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَهٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».[5]
(پروردگارت میداند که تو کمی از دو ثلث شب و نصف و ثلث آن را بر میخیزی و نیز عدهای از کسانی که با تو هستند و چرا که خدا شب و روز را اندازه گذاری میکند، میدانست که شما هرگز نمیتوانید آن را به تمامی اجرا کنید، پس بر شما توبه آورد پس آنچه را که از قرآن ـ برای شما ـ میسر است، بخوانید…).
این آیه شریفه دو دستور در ابتدایِ سوره را تخفیف داده است[6]:
الف: وجوب قیام در هر شب: «قُمِ اللَّیلِ الّا قَلیلاً…».
ب: تلاوت قرآن به نحو ترتیل در هر شب: «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرْتیلاً».
وجوبِ قیام به استحباب مبدّل گشته است که دیگر، الزامش امری شخصی و به اختیار خود میباشد که با توجّه به نیازِ خویش و آمادگی و توانِ لازم تنظیم میگردد.
«ترتیل قرآن» نیز مبدل به «قرائت قرآن» به مقدار میسور گشته است که این میسور بودن هر وقتی از شبانه روز را شامل میگردد و دیگر به شب مقید نیست.
این تخفیف در برنامه «ترتیل قرآن» ممکن است توهم لغو آن در بعضی از روزها را به پیش کشد، از این رو در ادامه آیه بر قرائتِ مستمر، دوباره تأکید میکند:
«عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ».[7]
(او میداند که از شما بعضی بیمار خواهد شد و عدهای دیگر در زمین راه میسپرند چرا که از فضل و نعمِ خدا (روزی خویش را) میجویند و عدهای دیگر در راه خدا میجنگند پس از آن هر چه میسر است بخوانید…).
این تکرارِ دستورِ قرائت آن هم با مطرح کردنِ مشکلاتِ اساسیِ زندگی همچون بیماری، سفر برای تأمینِ نیازهایِ زندگی و جهاد در راه خدا، اهمیّتِ دستور را نشان میدهد که قرآن همانند نماز، سزاوار نیست لغو شود؛ و باید انس با قرآن همه روزه باشد.
تعبیر «فاءِ نتیجه» در هر دو آیه نشان میدهد که اصلاًَ به خاطرِ وجودِ همین مشکلات و مسائل ضروری و گوناگونِ زندگی است که خداوند دستور به ارتباطِ مستمر با قرآن میدهد، یعنی؛ آنچه برای ما بهانه فرار از قرائتِ مستمر میباشد همان بهانه، از نظر الهی دلیلِ لزومِ استمرارِ قرائت تلقی میگردد![8]
در حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ «مقدار میسور» به قرائتی که در آن، خشوع و فروتنیِ قلب و صفایِ باطن باشد، تفسیر شده است:
«ما تَیَسَّرَ مِنْهُ لَکُم فیهِ خُشُوعُ القَلْبِ وَ صَفاءُ السِّرِّ».[9]
این معنی، قرائت ارزشمند نزد خداوند را مطرح مینماید و لیکن بدان معنی نیست که پس هرگاه خشوع دل و صفایِ باطن حاصل نشد و انسان در حالتِ نامناسبی بسربرد در آن روز، دیگر، قرائت قرآن منتفی است، چرا که در هر شرایط و احوالی از حداقلِ مقدار قرائت نمیتوان دست کشید که «ده آیه» میباشد همچون نماز که «خشوعِ قلب» شرطِ صحتِ نماز نزد پروردگار میباشد امّا وقتی حاصل نشد از اصل نماز در وقتِ مقرر نمیتوان منصرف شد؛ دلیل بر این مطلب، روایاتِ فراوانی است که بطورِ مطلق تأکید بر استمرار قرائت در هر روز را مطرح مینمایند که در بحثِ مقدار قرائت خواهد آمد.
بله، از حدیث امام رضا ـ علیه السّلام ـ استفاده میشود قرائت با مقدار کم ـ با حفظ حداقل قرائت ـ به همراه خشوعِ قلب و صفایِ باطن بر قرائتِ فراوان بدون خشوع ترجیح داشته و بر آن مقدم است و بلکه رعایت آن ضروری است.
لازم به تذکر است: ضرورت و وجوبی که در آیه از آن سخن میگوییم ضرورتی است که در سیر و سلوک الی الله مطرح میباشد و ما خود، باید بر خود تکلیف نماییم که باصطلاح بعضی از محققین، در حوزه «فقه اوسط (علم سیر و سلوک و اخلاق)» از آن سخن به میان میآید نه در «فقه اصغر (علم فقه و احکام)» که استحبابِ قرائت قرآن را مطرح مینماید.[10]
3. آثار تداوم قرائت
الف: استجابت دعا
انسِ دائمی با قرآن برای قاری، شرافتی را فراهم میآورد که به حرمت این همنشینی و رفاقت، نیازهایِ معیشتی و معادی او برطرف میشود، قبل از اینکه، شخص به دعا بپردازد:
«قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی: مَنْ شَغَلَ بِقِراءَهِ القُرآنِ عَنْ دُعائی وَ مَسْئَلَتی أعْطَیْتُهُ أفْضَلَ ثَوابِ الشاکِرینَ».[11]
(هرکه بجای دعا و درخواست از من به قرائتِ قرآن مشغول شود به او بالاترین پاداشِ شاکرین را عطاء خواهم نمود).
نظیرِ این معنی در موردِ ذکرِ خدا نیز آمده است:
«إنَّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: مَنْ شَغَلَ بِذِکْری عَنْ مَسئَلَتی إعْطَیْتُهُ أفْضَلَ ما أُعْطِی مَنْ سَألَنی».[12] امام صادق ـ علیه السّلام ـ
(هرکه بجای درخواست از من به ذکر من مشغول شود به او بالاترین مقداری را عطاء خواهم نمود که به هر که از من درخواست نماید عطاء میکنم).
و در واقع، قرآن عینِ ذکر و مصداق اتم و اکمل آن میباشد:
«إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ».[13]
ب: نظم روحی
اساساً عباداتِ مستمر در اوقات معین از جمله نماز و قرائتِ قرآن، نَفْس را به نظم میکشاند و بتدریج به زیر قید و کنترل عقلِ رحمانی در میآورد، از این رو اگر چه در بعضی از روزها بظاهر از قرائت قرآن، بهرهای نبریم و حالِ توجه نداشته باشیم، لیکن کمترین اثرش، به نظم در آمدنِ نَفْس میباشد.
ما نفس خویش را برای تزکیه و سازندگی باید بتدریج با تمرین و ریاضت آماده کنیم؛[14] منظم شدن، قدمِ اولِ حصول تقوی و کسب معارف میباشد که در وصیت حضرت علی ـ علیه السّلام ـ قبل از شهادت به تأکید آمده است:
«أُوصیکُما وَ جَمیعَ وُلْدی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتابی بِتَقْویَ اللهِ وَ نَظْمِ أمْرِکُمْ وَ صَلاحِ ذاتِ بَیْنِکُمْ…».[15]
(شما دو نفر و همه فرزندان و هر که را که نامهام به او رسد به تقوای الهی و نظم امور و اصلاحِ میان خویش سفارش میکنم).
«نظم»، «مقدمه تقوی» و «اصلاح مابین» از «لوازمِ تقوی» میباشد.
کار نفس ما بر اثر کثرتِ بینظمی و لاقیدی، به هرج و مرج کشیده شده است و زمینه هر گونه خلاف و گناه و آلودگی نفس پدید آمده است، پس باید او را به قید و بند و کنترل کشاند، این کنترل باید از امور آسان، شروع شود تا که نفس نَرَمد و زیر بار رود و به تدریج توانِ نفس افزایش یافته، قیودات و تکالیف بیشتری را با میل و رغبت پذیرا گردد.[16]
قرائتِ مستمر با مقدارِ حداقل ده آیه اولین عملی است که باید در کنار واجباتِ شرعی بر نفس، بار نمود حال اگر نشاطی بود تا هر مقدار میسور باشد در روز قرائت گردد لیکن هرگز نباید مقدار اقل را از دست داد و لو با بیحالی و خستگیِ مفرط و عدمِ تمرکز همراه باشد؛ باید به نَفْسِ خویش، بفهمانیم که در شرایطی باید این امر انجام شود!، با این روش کم کم بهانههای نَفْس از دستش گرفته شده، آماده میشود و با این آمادگی قرآن بر نفس اثر کرده، در آن نفوذ میکند.
[1] . مزمل/ 19.
[2] . بحار الانوار 11، ح 1.
[3] . نساء/ 103.
[4] . اصول کافی، ج 2، ص 82.
[5] . مزمل/ 20.
[6] . دو دستور خطاب به پیامبر میباشد، لیکن از آیه سوره معلوم میشود که مؤمنین را نیز در بر میگیرد؛ تخفیف در حکم به مؤمنین نظر دارد و پیامبر را شامل نمیشود؛ وجودی که چشمش را خواب میرباید لیکن قلبش را هرگز «تَنامُ عَیْنایَ وَ لا یَنامُ قَلْبی»، وی توانِ احصاء زمان و جزییات فرمان را دارد.
[7] . مزمل/ 20.
[8] . برای تفصیل مباحث آیه، رک: تفسیر نمونه و المیزان ذیل آیاتِ سوره مزمل.
[9] . مجمع البیان، ذیل آیه.
[10] . این سخن با فرض دلالت آیه بر عدم وجوب میباشد لیکن ظاهر امر و سیاق ایه خصوصاً با تکرار دستور به همراه فاء نتیجه و سپس آمدن امر به نماز و زکوه در پی آن، وجوب قرائت را نظر دارد که قدر متیقن آن با توجه به حدیث «ده آیه در روز» میباشد.
[11] . ص، بحار الانوار 11، ح 20.
[12] . کافی، ج 2، ص 501.
[13] . تکویر/ 27.
[14] . «إنَّما هِیَ أرُوضْها بِالتَّقْوی لِتأتِی آمِنَهً یَوْمَ الخَوْفِ الأکْبَرِ». (نهج، نامه 45)
[15] . نهج البلاغه، نامه 47.
[16] . «لأرُوضّنَّ نَفْسی رِیاضّهً تَهِشُّ مَعَها إلَی القُرصِ اذا قَدَرَتُ عَلَیْهِ مَطْعُوماً». (نامه 45).
@#@
بر اثرِ نظم، کسالتهای و بیحالیها کنترل شده، حالِ توجه در نفس پدید آمده، امکانات و توانِ بالقوه نفس، در امر سازندگی، کم کم بروز میکند.
دومینِ عمل بسیار مؤثر و سازنده در کنار قرائت قرآن، تداوم طهارت شرعی میباشد که زمینه بسیار مساعدی برای بهرهمندی از عبادات فراهم میآورد.
در احادیث بر لزوم استمرارِ عمل، حداقل تا یکسال تأکید شده است:
«إیّاکَ اَنْ تَفْرُضَ عَلی نَفْسِکَ فَریضَهً فَتُفارِقَها إِثْنی عَشَرَ هِلالاً».[1] امام صادق ـ علیه السّلام ـ : (مبادا که بر نفسِ خویش واجبی را قطعی کنی پس در طول دوازده ماه از آن جدا گردی).
در حدیثی دیگر بعنوان شرط بهرهمندی از شب قدر مطرح گشته است:
«إذا کَانَ الرَّجُلُ عَلی عَمَلٍ فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَهً ثُمَّ یَتَحَوَّلُ عَنْهُ إنْ شاءَ إِلی غَیْرِهِ، وَ ذلِکَ اَنَّ لَیْلَهَ القَدْرِ، یَکُونُ فیها فی عامِهِ ذلِکَ، ما شَاءَ اللهُ اَنْ یَکُونَ».[2] امام صادق ـ علیه السّلام ـ : (هرگاه فردی بر عملی باشد پس باید یکسال بر آن مداومت نماید سپس اگر خواست به عملی دیگر منتقل شود، و دلیل آن این است که در شبِ قدر در آن سال، خداوند آنچه را که ـ از برکات ـ میخواهد ـ برای آن فرد ـ حادث میشود).
در حدیثی دیگر بر کمِ مستمر در برابرِ زیادِ منقطع و ملال آور، توصیه شده است:
«قَلیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ».[3] (کم مستمر بهتر از زیادی است که از آن ملالت پدید آید).
و این معنی سیره سالکان میباشد:
رهرو آن نیست گهی تند، گهی کند رود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
[1] . کافی، ج 2، ص 83.
[2] . ص 82.
[3] . نهج البلاغه، ک 444.
ولی الله نقی پورفر ـ تدبر در قرآن