خوردن و آشامیدن در قرآن

خوردن و آشامیدن در قرآن

در قرآن مجید آیات زیادی در ارتباط با این میل وجود دارد و از اینجا که این سنخ آیات معمولاً در مقام گوشزد کردن نعمتهای الهی به انسان هستند بر فطری بودن لذّت و لذیذ بودن نعمتهایی که مورد توجّه و یادآوری قرار گرفته اند نیز اشعار دارند آیات قرآن با تعابیر و بیانات مختلف, این میل را مورد توجّه قرار داده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم :
الف) توجه خداوند به روزی انسان
یک دسته ازاین آیات,نعمتهای خدا رادرمورد رزق و روزی انسان و خوردن و آشامیدن او مورد توجّه و یاد آوری قرار داده است بنابراین, محتوای آنها با مذموم بودن وممنوع بودن استفاده ازاین نعمت ها سازگار نیست واز همین رو,هیچ نکوهشی از خورد ن و آشامیدن درآنها به چشم نمی خورد مثلا:
خداوند د ر یکی از این آیات می فرماید: «ا و لم یروا انا نسوق الماء الی الارض الجرز فنخرج به زرعا تاکل منه انعامهم و انفسهم افلا یبصرون»[1] «مگر ندیده اند که ما آب باران را به سوی زمینهای خشک و بی آب و علف روان می سازیم تا به وسیله آن کشتها را برویانیم (و مزارع را سر سبز کنیم) که از (حاصل) آن چارپایان وخودشان بخورند آیا اینها را نمی نگرند؟»
در جای دیگر می گوید : «وهو الذی سخر البحر لتأکلوا منه لحما طریا»[2] «اوهمان کسی است که دریا را برایتان رام کرد تا از درون آن گوشت تازه برای خوردن خود فراهم آورید .»
در آیه دیگری می گوید : «الله الذی جعل لکم الانعام لترکبوا منها ومنها تأکلون»[3] «خدا همان کسی است که چارپایان را برایتان آفرید تا بر پشتشان سوار شوید و از گوشتشان بخورید .»
در تعدادی از آیات با تعبیر «و رزقناهم من الطیبات»[4] و«از غذاهای پاک و پاکیزه روزیشان دادیم .» به این لذّت و میل اشاره دارد.
ب) رخصت استفاده از روزی
در دسته دیگری ا ز آیات، صریحاً به استفاده انسان از خوردنیها و آشامیدنها فرمان می دهد ؛ ولی از آنجا که این گونه فرمانها در مواردی صادر شده که گمان منع استفاده از این نعمتها و حرمت خوردن آنها وجود داشته، آنها هیچ گونه دلالتی بر مطلوبیت وجوبی یا استحبابی خوردن یا آشامیدن ندارند و علمای ما در اصول گفته اند: امر در مقام توهم حظر، دلالت بر چیز ی جز رخصت و جواز نمی تواند داشته باشد .
در اینجا بعضی از آیات را به عنوان نمونه می آوریم مثل : «وهو الذی انشأ جنات معروشات و غیر معروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان متشابها و غیر متشابه کلوا من ثمره اذا أثمر و اتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین. و من الانعام حموله و فرشا کلوا مما رزقکم الله و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین»[5] (اوهمان کسی است که باغها یی از درختان داربستی و غیرداربستی ودرختان خرما و کشت و زرعهایی از دانه ها و حبوبات و خوردنیهای گوناگون و زیتون وانار ومیوه های همگون و ناهمگون فراهم آورد. از میوه های آن وقتی رسید بخورید و روز درو حق خدایی آن را «به فقرا » عطا کنید و « مواظب باشید که » اسراف نکنید که خدا اسرافکاران را دوست نمی دارد و نیز از چارپایان باربر و سواری آفرید بخورید از آنچه که خدا روزیتان کرده واز شیطان پیروی مکنید که دشمن آشکار شماست )
در دو مورد از آیات «کلوا و اشربوا »[6] آمده با این تفاوت که در یک مورد پس از قید «من رزق الله» می گوید فساد مکنید و در مورد دیگر می گوید اسراف نکنید .
در چند مورد «کلو ا طیبات ما رزقناکم»[7] آمده و د ریک مورد «کلوا من الطیبات واعملو صالحا»[8] ونیز تعابیر دیگری در قرآن در این زمینه داریم مثل «کلوا مما غنمتم حلا لا ً طیباً»[9] و یا «کلوا مما رزقکم الله حلالاً طیباً»[10] یا «و کلوا مما فی الارض حلالا طیباً»[11] یا «کلوا من رزق ربکم»[12] و یا «کلوا و ارعوا انعامکم»[13] جالب این است که به دنبال این آیات پس از امر به خوردن و آشامیدن توصیه ای را همراه می کند که بخوردید و فساد نکنید، یا اسراف نکنید و یا طغیان نکنید و یا از شیطان پیرو ی نکنید و یا اینکه توصیه می کند که شکر خدا را به جای آرید و یا تقوای او را پیشه کنید و … .
ج) نکوهش از خوردنیهای بی مورد
قرآن کریم به تجویز و دادن رخصت استفاده از خوردنیها و نوشیدنیها اکتفا نکرده است بلکه ضمن این رخصت، به نکوهش کسانی پرداخته که استفاده از یک دسته از خوردنیها یا نوشیدنیها را بیجا و بدون هیچ علت و سببی برخود تحریم کرده بودند ودر یکی از آیات مربوط به این مطلب می گوید : «قل من حرّم زینه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین امنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه»[14] (بگو چه کسی استفاده از اشیاء زینتی را که خدا برای بندگانش آفریده و استفاده از رزق و روزی پاک و پاکیزه را منع و حرام کرده است بگو «اینها در دنیا برا ی استفاده مومنین است» و در قیامت به طور خالص از آنِ مومنین خواهد بود.)
و در آیه دیگری نیز در این زمینه می گوید :«قد خسر الذین قتلوا اولادهم سفهاً بغیر علم ٍ و حرّمو ا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا و ما کانوا مهتدین»[15].
(زیان کردند آن کسانی که فرزندانشان را از روی سفاهت و جهالت کشتند و آن کسانی که روزی خدا را بر خویش حرام کردند و این حکم حرمت را به درو غ بر خدا افترا بستند آنان گمراه شدند و هدایت نیافتند .)
خدا هیچگاه از خوردن این نعمتها که برای انسان آفریده منعی نکرده بود ولی آنان به خدا افترا بستند که خوردن آنها را حرام کرده است .
د) لذت در خوردن و آشامیدن در جهان دیگر ————————————————-
دسته دیگری از آیات دلالت دارند براین که در جهان آخرت هم برای مومنین و اهل سعادت، این نعمت برقرار است و حکایت می کند از این که میل به خوردن و آشامیدن و التذاذ از آن ها منحصر به زندگی انسان در دنیا نیست بلکه در جهان پس از مرگ هم وجود دارد و آیات در این زمینه فراوان است که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم مثل آیه: «مثل الجنه التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها … » [16].
(بهشتی که به تقوا پیشگان وعده داده شده آن است که از زیر درختانش نهرها جاری و خوردنیها و سایه آن ابدی است… .)
و آیه: «متکئین فیها یدعون فیها بفاکهه کثیره و شراب» [17].
(درآن «در جایگاه خود» تکیه کنند و میوه های زیاد و نوشابه بخواهند .)
مثل: «یطاف علیهم بصحاف من ذهب واکواب و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین»[18].
(با کاسه های زرین و کوزه ها ی بلورین، ایشان طواف کنند و در آن بهشت است آنچه که دلها بخواهد و دیده از آن لذت برد .)
«مثل الجنه التی وعد المتقون فیها أنهار من ماء غیر اسن و أنهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشاربین و أنهار من عسل مصفی و لهم فیها من کل الثمرات»[19].
(بهشتی که به تقوا پیشگان وعده داده شده در آن نهرهایی از آب گوارا ونهرهایی از شیر که طعم آن برنگردد ونهرهایی از شراب برای لذت بردن کسانی که بنوشند و نهر هایی ازعسل تصفیه شده جاری است و برا ی آنان از همه میوه ها درآن موجود است .)
آنچه تاکنون مطرح کردیم آیاتی بود مربوط به خوردن و آشامیدن اهل بهشت ولی باید توجه داشت که به همین شکل آیاتی در قرآن داریم مربوط به خوردن و آشامیدن دوزخیان و یا خوردنیها و آشامیدنیهای آنان. مثل: « ثم انکم ایها الظالون المکذبون لاکلون من شجر من زقوم فمالئون منها البطون فشاربون علیه من الحمیم فشاربون شرب الهیم هذ ا نزلهم یوم الدین »[20] (پس شما ای گمراهان دروغگو از«میوه تلخ وناگوار» زقوم می خورید پس شکمها را از آن پر می کنید و روی آن آب داغ جهنم چون شتران تشنه می نوشید و این است آب و غذایشان در روز جزا .)
و آیات دیگری نیز در این زمینه داریم که هر کس مایل باشد می تواند با مروری بر قرآن مجید آنها را بیابد. از مجموع آیات فوق استفاده می شود که این میل یک امر فطری است که حتی در عالم آخرت هم از انسان سلب نمی شود بلکه همین میل سبب می شود که اهل بهشت از نعم بهشتی متنعّم و بهره مند شوند و اهل دوزخ نیز به وسیله خوردنیها و آشامیدنیهای نامطلوب جهنّم مورد آزار و شکنجه قرار گیرند .
حدود اخلاقی خوردن و آشامیدن
اکنون سوال این است که مطلوبیّت و نامطلوبیّت وارزش مثبت و منفی اخلاقی در ارتباط با این میل از کجا پیدا می شود؟ در پاسخ به پرسش فوق باید گفت: خوردن و آشامیدن مقداری از غذای حلال و پاک برای سلامتی و توانمند شدن برای بندگی کردن مفید است و ارزش اخلاقی مثبت دارد ولی خوردن و آشامیدنی که یا از جهت مقدار و یا از جهت کیفیت برای جسم و روح انسان مضر باشد از نظر اخلاقی مذموم است .
دیدگاه ارزشی قرآن در اکل و امساک
در بررسی این موضوع می توان به آیات مربوط به روزه و آیات مربوط به حرمت بعضی از خوردنیها و آشامیدنیها مراجعه کرد. مثل آیه :« یا ایها الذین امنو کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون»[21] (ای کسانی که ایمان آورده اید برشما، مانند گذشتگان قبل از شما، روزه واجب گردیده است باشد که تقوا پیشه کنید) که به روزه واجب مربوط می شود .
ومثل آیات مربوط به روزه های کفّاره : «فمن لم یجد فصیام ثلاثه ایام فی الحج و سبعه اذا رجعتم تلک عشره کامله»[22].


[1]. سجده /27 وآیه 33(یس) و آیه ( لهم الارض المیته احیینها و اخرجنا من حباً فمنه یأکلون ) و آیه 22بقره ( و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقاً لکم) و نیز آیه 32 سوره ابراهیم با همین تعبیر آمده است .
[2]. نحل/14
[3]. غافر /79 مشابه این آیه , آیه72سوره یس است که می گوید 🙁 وذللنا لهم فمنها رکوبهم و منها تأکلون )
[4]. جاثیه /16
[5]. انعام /141
[6]. بقره /60 و اعراف /31
[7]. اعراف /160 و بقره /172 و طه 81
[8]. مومنون /51
[9]. انفال /51
[10]. نحل /114 و مائده /88
[11]. بقره /168
[12]. سبأ /15
[13]. طه 54
[14]. اعراف /22
[15]. انعام /140
[16]. رعد /35
[17]. ص/51
[18]. زخرف /71
[19]. محمد /15
[20]. واقعه/51 تا 56
[21]. بقره /183
[22]. بقره /196
@#@
(پس هر کس که قربانی نیافت بر او است که سه روز در حج روزه بگیرد وهفت روز به هنگامی که به منزل بازگشتید که آنها مجموعاً ده روز کامل خواهد شد .)
و آیات دیگری[1] نیز درباره روزهایی که به عنوان کفّاره واجب است داریم و در اینجا نیازی به ذکر آنها نیست.
اینکه در قرآن در زمینه برخی از خطاها روزه گرفتن را به عنوان کفّاره مطرح می کند به تناسب حکم و موضوع می توان دریافت در چنین مواردی روزه گرفتن، نورانیّتی برای انسان با خود به همراه می آورد که آلودگی قبلی را که در اثر گناه در نفس انسانی حاصل شده است به وسیله آن از بین می رود و نفس انسان با روزه تطهیر می شود و از اینجاست که به این روزه ها نام « کفّاره » یعنی جبران کننده، اطلاق می شود .
بعضی آیات مطلق روزه اعّم از واجب و مستحب را شامل می شود مثل آیه :« فمن تطوع خیراً فهو خیر له و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون »[2] (پس کسی که به اختیار خود نیز کار نیک کند برای او بهتر است و این که روزه بگیرد برایتان بهتر است اگر می دانستید.)
و آیه : « … و الصّائمین و الصّائما ت … اعدّ الله لهم مغفره و اجراً عظیما»[3].
بنابراین، از آیات فوق و هر آیه ای که دلالت بر رجحان صوم داشته باشد می توان دریافت که از دید قرآن، در مواردی نخوردن و نیاشامیدن، تا حدودی مطلوب و از ارزش والا و مثبت اخلاقی برخوردار خواهد بود و جمله « لعلّکم تتّقون » که در این گونه آیات آمده به حکمت آن اشاره دارد و با قاعده کلّی که گفتیم تطبیق می کند .
بعضی از آیات، انسان را از خوردن بعضی چیزها که طبعاً، نوعی تزاحم با بعضی از کمالات انسان دارد، منع کرده می فرماید :«انّما حرّم علیکم المیته والدم و لحم الخنزیر و ما اهلَ به لغیر الله فمن اضطرّ غیر باغ و لا عاد فلا اثم علیه انّ الله غفور رحیم»[4].
(برای شما خوردن گوشت حیوان مرده و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده ممنوع شد پس هر کس ناگزیر شد از خوردن آن «یعنی، راه دیگری برای سدّ رمق نداشت» و از حدّ ضرورت تجاوز نکرد گناهی براونیست که خداوند بخشنده و رحیم است .)
قرآن در یک مورد عنوانی کلّی در ارتباط با خوردنیها و نوشیدنیها ارائه می دهد که می توان ملاک و ریشه حرمت و حلیّت را از آن جستجو کرد آنجا که می گوید: «و یحلّ لهم الطّیّبت و یحرّم علیهم الخبائث» [5].
(وبرایشان چیزهای پاک و پاکیزه را حلال، و چیزهای ناپاک و پلید را حرام گردانید) .
و درآیه دیگر آمده است: « انّما الخمر و المیسر والانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه»[6].
دراین آیه نیز حکم به پلیدی و زشتی و چیزهایی مثل شراب و قمار و غیره نموده که پلیدی هریک به تناسب موضوع خاصّ خود منشأ رفتار خاصّی ازانسان درارتباط با آن خواهد شد. و در مورد شراب پلید بودن و نا پاک بودن آن به این معناست که نوشیدن آن عملی زشت و شیطانی و موجب زوال عقل است و مفاسد دیگر ی را به دنبال می آورد .
از جمله چیزهایی که ضرر معنوی دارد خوردن گوشت حیوانی است که به نام خدا ذبح نشده باشد و بعضی از آیات، مومنین را از خوردن آن منع کرده، می گوید: «ولا تأکلو ا مما لم یذکر اسم الله علیه و انّه لفسق»[7]. (از خوردن گوشت حیوانی که به نام خدا ذبح نشده خودداری کنید که آن فسق خواهد بود) .
ذبح حیوانات و گرفتن جان آنها به منظور استفاده از گوشتشان، نوعی تصرّف در مخلوقاتی است که خدا به آن حیات و زندگی داده و ملک خدا هستند و حال که شما حیا ت را از آن می گیرید باید این تصرف واین عمل به اذن خدا و به نام او انجام شود، اگر انسان آن قدر از خدا و قیامت غافل و نسبت به معنویّات بی توجه باشد، که حتی موقع کشتن و جان گرفتن از حیوانات، توجهی به خدای جان آفرین نکند، چنین کسی حق ندارد از آن ذبیحه تناول کند و اصولاً، ذبیحه او پاک و پاکیزه و حلال نیست. بنابراین منع از خوردن بعضی از مأکولات و حرمت آن، در حقیقت به لحاظ رعایت آن جنبه معنوی خواهد بود .
سرانجام دسته دیگری از آیات دلالت دارند بر اینکه از خوردنیها ونوشیدنیها نباید به شکلی استفاده شود که زیان اجتماعی و مفاسدی برای جامعه را به دنبال بیاورد و حقوق دیگران پایمال گردد. مثل آیاتی که دلالت بر حرمت گرفتن ربا و خوردن اموال مردم و بویژه خوردن مال یتیم دارند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم .
مثل آیه : «ولا تأ کلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکّام لتأکلوا فریقاً من اموال الناس با لاثم و انتم تعلمون»[8].
(واموال خویش د رمیان خود به نا حق ّ مخورید و «کار را به محاکم» و حکّام ناشایست مکشانید که بخشی ازاموال مردم را به ناروا بخورید در حالی که شما از آن آگاه باشید) .
ومثل آیه :«یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض»[9] .
(ای آنان که ایمان آورده اید در میان خود اموالتان را به ناحقّ مخورید مگر آن که به وسیله داد وستد و با تراضی طرفین باشد .)
و مثل آیه: «یا ایها الذین امنوا لا تأکلوا الربوا اضعافاً مضاعفه و اتَقوا الله لعلّکم تفلحون»[10].
(ای کسانی که ایمان آورده اید ربا مخورید در حالی که چند برابر اصل سرمایه است و از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.)
و مثل آیه :«ان الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً انما یأکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً»[11].
(آن کسانی که به ظلم و ستم، اموال یتیمان خورند در حقیقت در شکم خود آتش فرو خورند و به زود ی در آتش در آیند) .
البته در اینگونه آیات، منظور از«اکل» هر نوع تصرف اعم از خوردن ، نوشیدن، پوشیدن، بخشیدن و … می باشد ولی مسلّماً شامل خوردن حقیقی نیز می شود که در این مقال، مورد بحث و بررسی ما قرار دارد.
نتیجه و جمع بندی
با توجه به آیات گذشته، می توان دریافت که لذّت بری از خوردنیها و نوشیدنیها، خود به خود، از نظر اخلاقی نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفی. ارزش منفی این عمل، در گرو یک جهت بیرونی وعارضی خواهد بود که از کمیت یا کیفیت و یا انگیزه و نیت خاصّ متعلّق به این عمل ودیگر تزاحماتی که با کمالات و مصالح انسانی پیدا می کندـ و در نتیجه، زبان جسمی یا روحی عقلی و فکری برا ی انسان یا فسادی برای جوامع انسانی و یا ضرری معنوی و اخروی را به دنبال دارد ـ انتزاع خواهد شد . چنانکه ارزش مثبت آن نیز در گرو این است که نیت انسان در انجام این کار، خیر باشد .
از آیات کریمه قرآن و روایات می توان استشعار کرد که در این زمینه، دو چیز می تواند به عمل خوردن و نوشیدن انسان، ارزش و مطلوبیت دهد :
یکی از این دو عبارت است ازکسب قدرت و توانایی بر عبادت وعمل صالح که در آیه ای خطاب به پیامبران می فرماید : « یا ایها الرسل کلو ا من الطیبات واعملوا صالحا انی بما تعملون علیم»[12] (ای رسولان و فرستادگان خدا از غذاهای پاکیزه بخورید و اعمال شایسته انجام دهید که من به آنچه می کنید آگاهم.)
مفارنت میان جمله « کلوا من الطیبات » با جمله « و اعملوا صالحاً» می تواند اشاره داشته باشد به این جهت که با خوردن این غذاهای مفید و پاکیزه است که شما قدرت و توان بر انجام کارهای خوب و اعمال شایسته پیدا می کنید. بنابراین، اگر انگیزه شما در این عمل و در استفاده از نعمت ها و خوردنیها، کسب قدرت و توان بر انجام کارهای شایسته باشد مسلّماً عمل شما با چنین انگیزه ای دارای ارزش مثبت خواهد بود و البته همانطور که گفتیم این یک اشاره و استشعار است و ما نمی خواهیم به عنوان استدلال بر آن تکیه کنیم .
دوم، که خیلی روشنتر درآیات قرآن بر آن تأکید شده عبارت است از شکرگویی و سپاسگذاری. از اینجاست که می بینیم گاهی به دنبال سفارش به خوردن از طیبات می فرماید: «واشکروا الله»[13] و یا می فرماید :«لعلکم تشکرون» [14] از این آیات به خوبی به دست می آید که هدف خداوند از آفرینش اینگونه نعمتها که انسان از آنها تغذیه می کند علاوه بر تأمین نیاز مادی و تغذیه انسان و موجودات نیازمند، این است که مردم ولی نعمت خود، خدا را شکر و سپاس گویند که شکر و سپاس، خود یکی از اقسام عبادت و وسیله ای برای تکامل انسان خواهد بود .


[1]. مثل أیه (192)از سوره نساء ؛ آیات 89 و 85 از سوره مائده.
[2]. بقره / 184
[3]. احزاب / 35
[4]. بقره /173
[5]. اعراف /157
[6]. مائده /90
[7]. انعام /121
[8]. بقره /188
[9]. نساء/29
[10]. آل عمران/130
[11]. نساء/10
[12]. مومنون /51
[13]. بقره /172 ( یاایها الذین امنوا کلوا من الطیبات ما رزقناکم و اشکروا لله )
[14]. انعام /26 ( وایدکم بنصره و رزقکم من الطیبات لعلکم تشکرون)
آیت الله مصباح یزدی ـ اخلاق در قرآن , ج 2 ص 215

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید