عمل صالح در قرآن

عمل صالح در قرآن

عنایت قرآن به مسأله‌ «عمل صالح» و تأثیر آن در «پرورش نسل صالح» بسیار مشهود و چشم‌گیر است و این مسأله در قرآن برای خود، ابعاد گسترده‌ای دارد که برخی را ترسیم می‌کنیم.
نشانه عنایت کتاب آسمانی ما به این موضوع بسیار روشن است زیرا تنها عمل صالح هشتاد و هفت بار به صورت‌های گوناگون مانند «العمل الصالح» «عمل صالحاً» و «عملوا الصالحات» و «یعلمون الصالحات» و نظایر اینها وارد شده است و این خود می‌رساند که عنایت اسلام به مسأله «عمل صالح» کمتر از عنایت آن بر «ایمان» نیست.
زیرا عمل صالح، نه تنها نشانه وجود ایمان در دل‌ها و مایه‌ی تجلّی و درخشش آن در قلمرو زندگی است، و ایمان بدون «عمل» و انجام مسئولیت، بسان درخت بی‌بر است که فقط به درد سوختن می‌خورد نه برای تربیت و پرورش.
آری نه تنها چنین است، بلکه عمل صالح نسبت به ایمان، به منزله‌ی تنه و شاخه، به ریشه آن است، که هر یک در دیگری اثر متقابل دارد و وجود هر یک مایه تکامل دیگری است و آسیب‌پذیری یکی موجب آسایش پذیری دیگری نیز هست. برخی از مباحثی که پیرامون عمل صالح از منظر قرآن قابل طرح است در این مقاله مورد بحث قرار می‌گیرد.
1ـ مفهوم عمل صالح
عمل صالح مفهوم واضح و روشنی دارد که چندان نیاز به توضیح ندارد و ما در زبان فارسی به آن «عمل نیک» می‌گوئیم و قرآن در مواردی آن را در مقابل «عمل سوء» قرار داده و از این طریق تفسیر آن را به «عمل نیک» تأیید کرده مثلاً در سوره‌ی فصلت آیه 49 و سوره‌ی «جاثیه» آیه‌ی 15 چنین می‌فرماید:
«هر کس کار نیک انجام دهد به سود خود و هر کس کار بد انجام دهد به زیان خود، انجام داده است.» نه تنها در این دو آیه، عمل صالح در برابر «عمل سوء» قرار گرفته، بلکه در سوره‌های نساء آیه‌های 123 ـ 124 و انعام آیه‌ی 54 و جاثیه آیه‌ی 21، چنین تقابلی مطرح شده است و برای انسان جای شک باقی نمی‌ماند که عمل صالح همان عمل نیک است که ضد «عمل بد» می‌باشد.
اگر قرار در این آیات از اعمال نیک و بد به عمل «صالح و عمل سوء» تعبیر آورده، در آیات دیگر به جای این دو لفظ، الفاظ «حسنات» و «سیئات» را به کار برده و می‌فرماید:
«کارهای نیک، اثر کارهای بد را از بین می‌برد، این برای یادآوران وسیله یادآوری است».[1]
حتی به این اندازه اکتفا نکرده و در مواردی انگشت روی مصادیق عمل صالح نهاده و از این طریق نمونه‌هایی را نیز ارائه داده است که بعداً یادآور می‌شویم.
2ـ ریشه‌های عمل صالح
قرآن در بسیاری از موارد «عمل صالح» را همراه ایمان به خدا و ایمان به سرای دیگر و یا چیزی که بالملازمه مفید ایمان به آنها باشد، یادآور شده و از این طریق ریشه این شجره پربار را معرفی کرده است.
قرآن در معرفی مبدأ و ریشه عمل صالح از جمله‌های یاد شده در زیر و مانند آنها بهره گرفته و می‌فرماید:
1ـ آن کس که به خدا و سرای دیگر ایمان بیاورد و عمل نیک انجامد دهد.[2]
2ـ هر کس از زن و مرد عمل نیک انجام دهد در حلای که او (به خدا) ایمان دارد.[3]
3ـ کیست نیکو گفتار از آن شخص که به خدا دعوت کند و عمل نیک انجام بدهد.[4]
4ـ هر کس به ملاقات پروردگار خود امیدمند است، حتماً عمل نیک انجام دهد.[5]
5ـ هر کس کفر ورزد و بر ضرر او است، هر کس عمل صالح انجام دهد برای خود ذخیره می‌کند.[6]
در هر موردی که قرآن، از عمل سخن گفته به طور صریح و یا کنایه ایمان به خدا را نیز مطرح کرده و یادآور شده است که عمل صالح در صورتی پذیرفته می‌شود که درخت عمل از آب زلال ایمان به «الله» سیراب گردد. نه از آب‌‌های آلوده مانند «عجب» و «ریا» و تظاهر، منت‌گذاری و جلب آراء مردم در موقع خاص و مانند اینها. تنها در دو آیه عمل صالح به طور مجرد از ایمان مطرح شده است آنجا که فرموده: «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها»[7] هر کس عمل نیک انجام دهد به نفع خود و هر کس کار و عمل بد کند، به ضرر خود انجام داده است.
تجرید عمل صالح از «ایمان به خدا» در این دو آیه نه برای این است که در پذیرش آن، «ایمان به خدا» شرط نیست، بلکه از آنجا که این دو آیه در صدد بیان تمام خصوصیات پذیرش نیست و هدف آن دو، این است که: نیکی‌ها و بدی‌های هر کس مربوط به خود او است و به پای خود او نوشته می‌شود، دیگر از ریشه‌های عمل صالح و مبادی آن و این که عمل صالح در چه شرایطی پذیرفته می‌شود سخن به میان نیاورده است.
اما چرا باید «عمل صالح» از انگیزه‌ی ایمان به خدا، سرچشمه گیرد و بدون چنین انگیزه در پیشگاه خدا فاقد ارزش است.
در این مورد می‌توان دو نکته را یادآور شد:
1ـ هدف از انجام عمل صالح بالا بردن معنویت و تکامل روحی انسان است و تکامل روحی در صورتی تحقق می‌پذیرد که عمل از هر نوع «خودخواهی» و «سود جویی» پیراسته گردد، و عشق به خدا و عشق به کسب رضایت او، انگیزه انسان شود در این صورت است که «انسانیت» و «نفسانیت» نابود می‌گردد و عشق به کمال مطلق، سراسر روح انسان را فرا می‌گردد و تکامل، تحقق می‌پذیرد.
ولی اگر فاعل از چنین انگیزه‌ای فارغ باشد، طبعاً، «خود محوری» به میان آمده و «خودخواهی» و «غیر خود نخواهی» جانشین همه چیز می‌گردد.
و یک چنین انسان یا چنین روحیه‌ای از دامان وددان بدتر بوده و مصدرشر و فتنه می‌باشد.
2ـ عمل صالحی که از روح پاکی به نام «ایمان به خدا» صورت پذیرد نه تنها مایه تکامل روح و روان فاعل است بلکه مایه کمال خود «فعل» نیز می‌باشد زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام می‌دهد به حکم اینکه او از درون و برون آگاه او است و به حکم این که انسان به امید پاداش‌های او تلاش می‌کند، به جای ظاهر سازی، در اتقان عمل و استواری کار، می‌کوشد و چون پاداش‌های الهی را تخلف ناپذیر می‌داند در استمرار و بقاء عمل می‌کوشد در حالی که اگر انگیزه، سودجویی و تظاهر در کار باشد به ظاهر سازی اکتفاء کرده و کار را تا آنجا ادامه می‌دهد که به هدف مادی خود برسد و پس از تحصیل مقصود، با هر نوع عمل صالح وداع می‌نماید.
در طول زندگی برای همگان یک مسأله بسیار محوس و ملموس است و آن این که هر نوع «مؤسسه‌ی خیریه» که به وسیله مردان با ایمان ساخته و پرداخته می‌شود، محکم‌تر و استوارتر، پربارتر و بارورتر می‌باشد در مقابل، هر کار به ظاهر نیکی که به وسیله ریاکاران و سودا گران اجتماعی صورت می‌پذیرد، به جای اتقان عمل، به ظاهر سازی پرداخته می‌شود و پس از اندی، رو به ویرانی نهاده و سرانجام تعطیل می‌گردد و برای این کار علتی جز این نیست که در نوع نخست، ایمان به خدا به عنوان یک انگیزه و پشتوانه معنوی، در ابتداء و ادامه کار کاملاً مؤثر می‌باشد در حالی که در نوع دوم «تظاهر» و کاسبی با کار نیک پشتوانه ناتوانی است که شعاع برد آن به ظاهر سازی محدود می‌گردد و در آن توان و کشش انسان به ادامه کار پس از نیل به مقصود مادی وجود ندارد.
خلاصه هر انگیزه‌ای عمل را به صورت خود درآورده و خود را از لابلای عمل نشان می‌دهد.
3ـ نژاد مطرح نیست
شکی نیست که میان زن و مرد تفاوت‌هایی از نظر آفرینش موجود است و هیچ انسانی نمی‌تواند این تفاوت‌ها را انکار کند ولی از نظر اسلام این تفاوت‌ها مایه تفاوت آنان در پیشگاه خدا نیست، برای قرب و بعد هر یک از انسان‌ها، یک معیار بیش وجود ندارد و آن ایمان به خدا و انجام عمل صالح است، و برای تصریح به این حقیقت، قرآن آشکارا هر نوع اندیشه تفاوت را انکار کرده و با ندای جهانی خود می‌گوید:
هر فردی عمل نیک انجام دهد خواه مرد باشد خواه زن، به او حیات پاکیزه می‌بخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.[8]
بنابراین، پذیرش عمل صالح هیچ نوع قید و شرطی از نظر سن و سال، از نظر نژاد، از نظر جنسیت و ازنظر موقعیت اجتماعی ندارد، و همه مردم در برابر این سفره گسترده یکسان و همسان می‌باشند.
هر کس کار نیکی انجام دهد از مرد و زن در حالی که او مؤمن است، آنان کسانی هستند که وارد بهشت می‌شوند، و در آنجا که بدون حساب بهره‌مند می‌باشند.[9]
قرآن نه تنها در این دو آیه به این حقیقت تصریح کرده است بلکه در سوره‌های نساء آیه‌ی 124، کهف آیه‌ی 30 نیز بر این حقیقت تأکید کرده است.
ارزش این نداها در صورتی روشن می‌گردد که از موقعیت زن در محیط نزول قرآن، و یا در نقاط متمدن جهان آن روز، از ایران و روم آگاه باشیم بدون یک چنین ارزیابی، ارزش این سد شکنی‌ها برای ما کاملاً روشن نخواهد شد.
4ـ نتایج عمل صالح
قرآن درباره‌ی ثمرات و نتایج «عمل صالح» در دو مرحله سخن می‌گوید: که یکی مربوط به سرای جاودان، و دیگری مربوط به این جهان مادی است.
از نظر نخست یادآور می‌شود که تمام کارهای نیک به صورت سرمایه‌های جاودان درآمده و در صندوق بس نسوزی ذخیره می‌گردد چنان که می‌فرماید: هر کس عمل نیک انجام دهد برای خود ذخیره می‌سازد.[10]
قرآن در بیان تأثیر عمل صالح در نیک فرجامی و حیات اخروی از جمله‌های یاد شده در زیر و نظائر آنها کمک می‌گیرد و می‌فرماید:
1ـ هر کس کار نیک انجام دهد برای او نزد پروردگار خود پاداش است.[11]
2ـ کسی که کار نیک انجام دهد برای او ترسی نیست.[12]
3ـ کسی که کار نیک انجام دهد برای او پاداش نیک است.[13]


[1] . هود/114.
[2] . بقره/62.
[3] . نحل/97.
[4] . فصلت/32.
[5] . کهف/110.
[6] . روم/44.
[7] . فصلت/46 و جاثیه/15.
[8] . نحل/97.
[9] . غافر/40.
[10] . روم/44.
[11] . بقره/62.
[12] . مائده/62.
[13] . کهف/88.
@#@
4ـ کسانی که کار نیک انجام دهند آنان وارد بهشت می‌شوند.[1]
5ـ هر کس کار نیک انجام دهد از رستگاران خواهد بود.[2]
اینها نمونه‌هایی است که نتایج عمل صالح در زندگی اخروی و در این مورد، نمونه‌هایی دیگر نیز هست که از نظر مضمون همگی حاکی از یک حقیقت است و آن این که عمل صالحی که از ایمان به خدا سرچشمه گیرد و با ابدیت (خدا) پیوند بزند، رنگ ابدیت به خود می‌گیرد و زندگی جاودانه‌ای برای انسان فراهم می‌سازد و به صورت «و ما عند الله باق» در می‌آید.
اکنون لازم است نتایج عمل صالح در زندگی دنیوی انسان، مورد بررسی قرار گیرد و این خود یکی از ابعاد عمل صالح در قرآن می‌باشد و این اکنون موضوع سخن ما است.
نتایج دنیوی عمل صالح
از عنایت قرآن به موضوع «عمل صالح» و «نتایج اخروی آن» کاملاً آگاه شدیم. اکنون وقت آن رسیده است که نتایج دنیوی آن نیز به گونه‌ای آگاه شویم. بالاخص نتایجی که قرآن از آنها در آیات مختلف یاد کرده و یا روی آنها تکیه کرده است اینک بیان این بخش.
1ـ عمل صالح و تکامل ایمان
شکی نیست که عمل صالح زائیده ایمان به خدا و سرای دیگر است و فزونی عمل نیک، به قدرت ایمان کاملاً بستگی دارد، فردی که سرلوحه زندگی او را آیه: «و ما عندکم ینفد و ما عندالله باق»[3] «آنچه نزد شما است فانی می‌گردد و آنچه نزد خدا است پایدار می‌ماند» و تشکیل می‌دهد، در صفحات زندگی او، اعمال صالح به صورت بس چشم گیری خودنمایی می‌کند در حالی که در زندگی گروهی که فاقد ایمان می‌باشند، و یا با ایمان سست و رنگ باخته‌ای به سر می‌برند، هرگز «کار نیک» دیده نمی‌شود اگر هم روزی به عللی به آن تظاهر کنند ریشه‌ای نخواهد داشت.
ایمان به خدا و روز پاداش سبب می‌گردد که انسان تمام سرمایه‌های موقت این جهان را به سرمایه‌های جاودانی تبدیل کند، و در میان عمل و مقام ربوبی پیوندی برقرار نماید، تا همگی رنگ «عندالله» به خود بگیرد و از آسیب و فنا محفوظ بماند.
ایمان به خدا و کردار نیک بسان درخت نیرومندی است که ریشه‌های آن در اعمال دل به نام «ایمان» قرار دارد، و شاخه‌ها و تنه و ثمرات لذیذ و شیرین آن از شجره زندگی انسان آویزان می‌باشد. اگر تقویت ریشه، در رشد تنه و شاخه و خوبی میوه تأثیر به سزا دارد، اصلاح تنه و شاخه و مساعد بودن هوا و تابش خورشید، در تقویت ریشه و قوت آن کاملاً نیز مؤثر می‌باشد.
اگر ریشه آسیب ببیند تنه و شاخه از آن بی‌نصیب نخواهد ماند هم‌چنان که قطع بی‌رویه ساقه و شاخه، موجبات خشکی ریشه را فراهم می‌آورد و به اصطلاح باغبانان «ریشه و تنه همدیگر را با هم دارند» و خدمت به یکی خدمت به دیگری و صدمه بر یکی، صدمه بر دیگری نیز هست.
اتفاقاً این جریان درست درباره‌ی ایمان و عمل صالح به خوبی حاکم است اگر عمل صالح مولود و زائیده ایمان است، دومی ریشه اولی می‌باشد، عمل صالح نیز در بالا بردن ایمان مؤثر بوده و به عقیده انسان استحکام می‌بخشد.
مسأله‌ای در زندگی همگان کاملاً محسوس است و آن این که ترک وظایف و آلودگی به گناه، به تدریج مایه ضعف ایمان، و چه بسا سبب نابودی آن می‌گردد، نظریه امکان «تفکیک ایمان از عمل» و این که می‌توان در عین آلودگی به گناه، و غرق در فساد، ایمان را حفظ کرد، بسیار نظریه سست و بی‌پایه است بلکه انجام وظایف، و ترک آلودگی به گناه، حس مسئولیت را تقویت می‌کند و مایه اوج‌گیری ایمان می‌گردد، تو گویی قیام به وظایف چه در ناحیه واجبات و چه در ناحیه محرمات، ورزشی است که سازنده‌ی ایمان و اعتقاد است، و در غیر این صورت، ایمان به خمودی و سستی گراییده و سرانجام نور ایمان به کلی خاموش می‌گردد.
قرآن درباره‌ی تأثیر عمل صالح در اوج گیری ایمان و ریشه و تقویت آن چنین می‌فرماید:
آن کس که عزت بخواهد، عزت همگی از آن خدا است، کلمه پاکیزه (اعتقاد صحیح) به سوی خدا بالا می‌رود، و عمل صالح آن را بالا می‌برد آنان که به مکر و تزویر عمل انجام می‌دهند سرانجام آنان عذاب سخت خواهد بود و مکر آنها نابود خواهد شد.[4]
مقصود از «کلم طیب»، الفاظ توحید نیست بلکه اعتقاد صحیحی است که سعادت انسان به آن بستگی دارد و این الفاظ حاکی از آن عقیده است، و این اولین بار نیست که قرآن، از عقیده به کلمه تعبیر آورده، بلکه در قرآن نظایری دارد آنجا که می‌فرماید: آیا ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت پاکیزه‌ای مثل زد( و تشبیه کرد) که اصل آن در دل زمین برقرار و شاخه‌های آن بر آسمان است به اذن خدا میوه‌های خود را در همه اوقات می‌دهد.[5]
مقصود از «صعود» کلم طیب و یا بالا رفتن عقیده، همان قرب معنوی است که در سایه اعتقاد، به انسان دست می‌دهد در این صورت هرگاه عمل نیز عقیده را تصدیق کند و ایمان مبداء آثاری به نام عمل گردد، اعتقاد راسخ‌تر گشته و درخشندگی خاصی پیدا می‌کند.
تأثیر ایمان در عمل صالح به این نحو است که ایمان ریشه و عمل صالح تنه و شاخه و میوه آن است، و تأثیر عمل صالح در ایمان به این است که به آن رسوخ و نفوذ و قدرت و توان می‌بخشد.
شکی نیست که ایمان خود راهنما و راهگشا است و اگر با عمل صالح توأم گردد، هدایت آن افزایش می‌یابد و قرآن به این حقیقت تصریح می‌کند: آنان که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، خدا آنان را به وسیله‌ی ایمان خود هدایت و رهبری می‌کند.[6]
2ـ عمل صالح و زندگی پاکیزه
مقصود از زندگی پاکیزه، آن نوع از زندگی است که در آن مفاهیم انسانی زنده گردد، صلح و صفا، محبت و دوستی، همدردی و همکاری، آرامش و امن حکم فرما باشد، بشر از قید انحصار طلبی، «خود محوری» و ستمکاری بیرون آید و جامعه در سایه ایمان به خدا از بسیاری از تعدیات مصون بماند.
اگر زندگی پاکیزه همین است، یک چنین زندگی، در سایه ایمان به خدا و عمل صالح صورت می‌پذیرد زیرا در پرتو «عمل صالح» محبت و دوستی، صفا و صلح به جامعه باز می‌گردد و افراد جامعه بسان اعضاء یک تن، به همیاری یکدیگر می‌شتابند.
قرآن در این باره می‌فرماید:
هر کس عمل نیک انجام دهد در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می‌بخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمال که انجام می‌دهند؟ می‌دهیم.[7]
قرآن در آیه دیگر از این حیات پاکیزه به «امن» و آرامش تعبیر آورده است و آرامش فردی و اجتماعی را در سایه ایمان و عمل صالح می‌داند آنجا که می‌فرماید: آنان که ایمان آورده و ایمان خود را با تعدی و ستم آلوده نکرده‌اند برای آنان زندگی توأم با امن و آرامش است.[8]
درست است که در این آیه سخن از «عمل صالح» به صراحت به میان نیامده است ولی قیام به وظایف اجتماعی و اداء حقوق انسان عین عدل و داد، و سستی و تنبلی در این راه عین ظلم و ستم است و به دیگر سخن: بیزاری انسان از ظلم و ستم بدون انجام عمل صالح در ابعاد فردی و اجتماعی امکان پذیر نیست درست است که خدمات اجتماعی، تنها بعد عمل صالح نیست، بلکه وظائف فردی و فرائضی مانند نماز و روزه نیز عمل صالح است ولی یکی از ابعاد واضح آن، خدمات اجتماعی و اصلاح وضع نابسامان افراد جامعه است تا جای که رسول گرامی فرمود: «آن کس که به فکر برادران دینی خود نباشد، مسلمان نیست.»[9]
اگر «حیات طیبه» نتیجه مستقیم ایمان و عمل صالح در زندگی این جهان است نتیجه آن در سرای دیگر همان است که در ذیل آیه می‌فرماید: «و لنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون» یعنی خداوند در نهایت بزرگواری به عمل متوسط و خوب، پاداش عمل خوب‌تر و بهتر را می‌دهد. و این خود یک نوع تفضل الهی است که تمام اجناس متوسط و خوب را به یک بها می‌خرد.
3ـ محبوبیت در دل مردم
یکی از نتایج مؤثر و «لاینفک» عمل صالح که بعد اجتماعی آن، در خدمات و تعاون عمومی مجسم می‌گردد، توجه عواطف انسان و علائق قلبی مردم به آن گروه از افراد است که در خدمت جامعه بوده و برای آنان کار صورت می‌دهند.
هیچ کس نمی‌تواند این حقیقت را انکار کند که نتیجه مستقیم خدمت خالصانه به جامعه، جلب عواطف و رسوخ در قلوب می‌باشد.
همگان می‌دانیم که پیامبران و آموزگاران الهی مورد احترام جامعه‌ها بوده و در جهان هیچ شخصیتی مانند حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ و حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ عواطف انسان‌ها و بشر را جلب نکرده است.
خاطره زنی که در کنار قبر امام هشتم برای زائران وی مسجدی را بنا نموده است هنوز زنده است، و مهری بر دل‌ها دارد. همچنین است مکتشفان و مخترعان انسان دوست و بشر خواه.
قرآن به این گوشه از نتایج عمل صالح اشاره کرده می‌فرماید:
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمان ودا»[10] آنان که ایمان آورده و عمل نیک انجام داده‌اند، برای آنان (در قلوب انسان‌ها) مهر و محبت، پدید می‌آوریم.
3ـ نورانیت و روشنی
در حالی که خود ایمان نور و روشنی بخش است، ولی ضمیمه شدن عمل صالح به آن، مایه درخشندگی بیشتر آن می‌گردد و انسان در زندگی از جهات مادی و معنوی، بصیر و روشن‌تر می‌گردد.
زیرا افراد «خودخواه» و «هوی پرست» در تاریکی‌های «نفس پرستی» فرو رفته و جز خود، چیزی و کسی را نمی‌بیند، در حالی که افراد با ایمان و نیکوکار در افق بالاتر و برتر قرار دارند، و جهان و خویشتن را قائم به خدا و و ابسته به او می‌بینند و مصلحت خویش را در تأمین مصالح دیگران می‌اندیشند چه نورانیت و روشنی بهتر و بالاتر از این.


[1] . مریم/60.
[2] . قصص/68.
[3] . نحل/96.
[4] . فاطر/10.
[5] . ابراهیم/25.
[6] . یونس/9.
[7] . نحل/97.
[8] . انعام/82.
[9] . من اصبح و لم بهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.
[10] . مریم/96.
@#@
قرآن در آیه ‌ی زیر به نتایج ایمان و عمل صالح در دو جهان اشاره می‌کند اینک متن آیه در دو فراز:
الف) «رسولا یتلو علیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا عملوا الصالحات من الظلمات الی النور».
پیامبری را برای شما برانگیختیم که آیه‌های روشنگر خدا را برای شما تلاوت کند تا افراد با ایمان و نیکوکار از تاریکی (کفر و بد کرداری) به محیط روشن گام نهند.
ب) «و من یؤمن بالله و یعمل صالحاً یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابداً قد احسن الله له رزقا»[1]
آن کس که به خدا ایمان آورد و عمل نیکو انجام دهد، او را وارد بهشت می‌سازد که از زیر درختان آن چشمه‌ها جاری می‌گردد و جاودانه در آنجا هست و خدا روزی نیکو برای او فراهم ساخته است،
فراز نخست مبین نتایج عمل صالح در این سرا، و فراز دوم بیانگر نتایج در سرای دیگر است.
5ـ مایه آمرزش گناهان
الف) کفر و گناه چون بر خلاف فطرت و درخواست درونی انسان است قهراً مایه‌ی ضلالت و گمراهی است،
ب) در حالی که ایمان و عمل صالح بر روال فطرت انسان می‌باشند، طبعاً سعادت آفرین بوده و اگر هم موانعی بر سر راه سعادت به نام «سیئه» و «گناه» وجود داشته باشد به وسیله این دو، مستور یا بخشوده می‌شوند.
قرآن در آیاتی به هر دو مطلب تصریح کرده و می‌فرماید:
آنان که کافر شدند، و از راه حق اعراض کرده (و یا مانع از هدایت دیگران شده‌اند) خدا اعمال آنان را بی‌ثمر ساخته است زیرا کفر و گناه بر خلاف فطرت است و چنین چیزی انسان را به هدف نمی‌رساند.[2]
آنان که ایمان آورده‌اند و عمل نیک انجام داده‌اند، و بر آنچه که بر محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نازل شده در حالی که آیین حق از جانب خدا است، ایمان آورده‌اند گناهان آنان را بخشوده و حال آنان را اصلاح کرده است (و به هدف آفرینش که سعادت دو جهان است هدایت کرده است).[3]
این حقیقت که ایمان و عمل صالح، مایه «تکفیر» گناهان و ستر و مغفرت آنها می‌گردد در آیات دیگر مانند آیه نهم از سوره تغابن، و آیه‌ی هفتم از سوره‌ی عنکبوت نیز وارد شده است و نکته این «تکفیر» جز این نیست که ایمان و عمل صالح هر نوع موانع را که انسان روزی آن را به نادانی مرتکب شده است از میان بر می‌دارد و او را به اهداف آفرینش می‌رساند.
6ـ تبدیل سیئه به حسنه
ایمان و عمل صالح نه تنها، مایه «تکفیر» و مغفرت گناهان می‌شود، بلکه اکسیری است که گناه و نافرمانی را به اطاعت تبدیل می‌سازد، آنجا که می‌فرماید: مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند، آنان گروهی هستند که خداوند, کار بد آنها را به نیکی تبدیل می‌کند و خداوند آمرزنده و مهربان است.[4]
اگر کیمیاگران به دنبال «اکسیری» هستند که عنصری را به عنصری و سرانجام مس و نقره را، به طلا تبدیل کنند، یک چنین «اکسیر» در محیط تشریع وجود دارد و عمل صالح به ضمیمه نور ایمان به خدا، در جهان «غیب» این قدرت را دارد که «سیئه» را به «حسنه» تبدیل سازد حالا واقعیت این تبدیل چگونه است و چه می‌شود که نافرمانی، به اطاعت تبدیل می‌گردد، این مطلبی است که برای ما که در این نشأت زندگی می‌کنیم، کاملاً مستور می‌باشد و تا انسان چشم برزخی و حس اخروی پیدا نکند نمی‌تواند از واقعیت آن اطلاعی به دست آورد.
5ـ نمونه‌هایی از عمل صالح
در حالی که مفهوم «عمل صالح» بر همگان روشن است ولی قرآن برای رفع تردید، روی موضوعاتی انگشت نهاده و آنها را از مصادیق «عمل صالح» شمرده است آنجا که درباره مجاهدان راه حق چنین می‌فرماید:
در برابر تشنگی، گرسنگی، خستگی در راه خدا، که به آنان می‌رسد و یا پیمودن راهی که کافران را به خشم در می‌آورد و دست بردی که به دشمن می‌زنند، در نامه اعمال آنان «عمل صالح» نوشته می‌شود، خدا اعمال «نیکو کاران» را ضایع نمی‌کند.[5]
این آیه با بر شمردن نمونه‌هایی از «عمل صالح» و با یادآوری یک سنت الهی «ان الله لایضیع اجر المحسنین» خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند، هر نوع ابهام را از مورد «عمل صالح» برطرف می‌کند. زیرا:
همان طور که ملاحظه می‌کنید، قرآن انجام دهندگان «عمل صالح» را «محسنین» خوانده است.
بنابراین در هر نقطه‌ای که قرآن این لفظ و یا ماده آن (حسنه) را به کار برده است آن مورد، عمل صالح، خواهد بود.
بنابراین هر «حسنه‌ای» «عمل صالح» است و تمام افراد محسن و نیکوکار، به پا دارندگان «عمل صالح» نیز می‌باشند و در این مورد، تفاوتی میان اعمال فردی و اجتماعی نیست.
اگر نماز و روزه عمل صالح است مبارزه با کفر و طاغوت و نابود کردن موانع هدایت مردم نیز عمل صالح می‌باشد اگر نیایش در دل شب و طواف خانه خدا، عمل صالح است، رسیدگی به وضع بیماران و معلولان و بیوه زنان نیز از مصادیق عمل صالح می‌باشد و سنت خدا درباره همگان این است: «ان الله لایضیع اجر المحسنین» و یا «انا لانضیع اجر المصلحین» (اعراف، آیه‌ 170) خداوند پاداش مصلحان را ضایع نمی‌کند و انجام دهندگان «عمل صالح» خود نیز از مصادیق «مصلحان» هستند همچنان که از مصادیق «محسنان» نیز می‌باشند.


[1] . طلاق/11.
[2] . محمد/1.
[3] . محمد/2.
[4] . فرقان/7.
[5] . توبه/120.
آیت الله جعفر سبحانی- با تلخیص از منشور جاوید، ج3، ص315

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید